(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 30 مرداد 1390- شماره 20005

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
براي غلبه بر ترس ! (يادداشت روز)
منابع روس : آمريكا طرح گام به گام روسيه را پذيرفته است
شوق ديدار (به جاي گفت و شنود)
كيهان و خوانندگان
روايت عضو مجلس خبرگان از دستاوردهاي نظام در مهلت دادن به سران فتنه
با گزارش ساليانه وزارت امور خارجه آمريكا ادعاي پوچ خود عليه ايران را تكرار كرد
تداوم يا پايان اشغالگري؟ بازي دو سر باخت آمريكا در عراق (خبر ويژه)
عرض كرده بودم كه من مامور «سيا» هستم! (خبر ويژه)
عمه آلبرايت از رو رفت اما ربع پهلوي نه! (خبر ويژه)
سوژه هاي داغ بالاترين و... بيچاره كروبي و زيدآبادي (خبر ويژه)
مبارزه با جمهوري اسلامي جدي است حيف كه فعلا مشغول زد و بنديم! (خبر ويژه)



براي غلبه بر ترس ! (يادداشت روز)

حملات چند روز اخير رژيم صهيونيستي به نوار غزه، كرانه باختري رود اردن و قدس شرقي نشان داد كه تل آويو شرايط را براي خود «غيرعادي» ارزيابي مي كند، حمله اين رژيم به مرزداران مصري كه طي سه دهه اخير اقدامي بي سابقه بود هم تاكيد مضاعفي است بر اينكه در ارزيابي صهيونيست ها، وضعيت بحراني است. هم زمان با تشديد اين حملات اين سؤال براي محافل سياسي و اطلاعاتي به وجود آمد كه آيا اين حملات آثار باليني يك جنگ بزرگ از سوي رژيم بحران زده اسرائيل است.
حمله اخير به غزه و كرانه به اين بهانه صورت گرفت كه يك فلسطيني در يك عمليات شهادت طلبانه نزديك به 10صهيونيست را به هلاكت رسانده است ولي چه كسي است كه نداند اولا اين اقدام پس از آن انجام شده كه طي ماه هاي اخير دهها زن و كودك فلسطيني به دست صهيونيست ها به شهادت رسيده اند و ثانيا اقدام شهادت طلبانه توسط فردي و در نقطه اي نمي تواند مجوز حمله به مناطق و افراد ديگر باشد بنابراين كاملا واضح است كه عمليات جنايتكارانه رژيم تل آويو دليل ديگري داشته و ربطي به عمليات شهادت طلبانه يك يا چند فلسطيني نداشته است.
حمله اخير صهيونيست ها- بخصوص به مرزداران مصري- نشان مي دهد كه اسرائيل نگراني جدي امنيتي دارد. باز شدن گذرگاه جنوبي رفح و تردد نسبتا آسان از اين مرز نشان داد كه دامنه مشغله هاي امنيتي مرزي اسرائيل كه تا پيش از تحولات اخير منطقه محدود به 38 كيلومتر مرز فلسطين با لبنان بود، اينك به بخش اعظم مرز فلسطين با همسايگان سرايت كرده است. رژيم صهيونيستي كمتر از دو ماه در مرز با لبنان، سوريه و اردن ناچار به درگيري با آوارگان فلسطيني بود كه براي اولين بار پس از 63 سال به سمت خانه و كاشانه خود در فلسطين حركت كرده و با نظاميان اسرائيلي مواجه گرديدند. در همين روز تظاهرات عظيمي از قاهره تا بندر العريش- نزديكترين شهر مصري به غزه- عليه اسرائيل به راه افتاد. مجموعه اين رخدادها نشان داد كه مرزهاي زميني براي اين رژيم كاملا ناامن است. تل آويو با حمله به مرزداران مصري نشان داد كه از نگاه اسرائيل هم دوره ماه عسل رابطه تل آويو- قاهره به پايان رسيده است.
رژيم صهيونيستي از درون نيز با شرايط كاملا بي ثباتي مواجه است. تظاهرات چند صد هزار نفره در تل آويو و دهها هزار نفري در 16 شهر ديگر اين رژيم نشان داد كه شهروندان غاصبي كه بخشي از ارتش اسرائيل را تشكيل داده اند اينك خود به يك چالش امنيتي و سياسي براي ارتش اسرائيل تبديل شده اند. دقيقا به همين دليل بود كه رژيم صهيونيستي رودربايستي با تظاهركنندگان را كنار گذاشت و آنان را جواناني اوباش و بي هويت كه حس وطن پرستي در آنان مرده است، لقب داد. سران اسرائيل غاصب شرايط داخلي خود را بسيار خطرناك مي بينند و معتقدند چالش يهودي- اسرائيلي بيش از هر چالش ديگر مي تواند اين رژيم را به كام مرگ بفرستد. بر اين اساس رژيم صهيونيستي براي آنكه توجهات داخل و خارج را به نقطه ديگري معطوف نمايد و نيز بر احساس ضعف خود غلبه كند، دست به حمله اي آسان- عليه مردمي بي دفاع- زد. اما اين مي تواند مقدمه يك سلسله اقدامات ضدصهيونيستي جديد از سوي فلسطيني ها باشد چرا كه اگر رژيم تل آويو براي غلبه بر احساس ضعف نياز به حمله دارد فلسطيني ها براي ضعيف تر كردن اسرائيل و تكميل وضعيت ناامني اطراف آن به حمله روي مي آورند.
حملات اخير رژيم صهيونيستي سبب شد كه حماس و جهاد اسلامي «آتش بس داوطلبانه» و تحفظي كه بعد از پايان جنگ 22روزه- 29 دي 1387- داشته و از پاسخ نظامي دادن به حملات نظامي رژيم صهيونيستي اجتناب مي كردند را، كنار بگذارند. اين موضوع فضاي رواني جديدي را عليه دولت و نظاميان حاكم بر اين رژيم در داخل به وجود مي آورد و بر اين اساس اقدام نتانياهو و باراك انتحاري به حساب مي آيد اما از يك منظر ديگر، اسرائيل به شدت به صف آرايي نظامي براي غلبه بر ترس امنيتي و هماهنگ سازي بخش هاي مختلف احتياج دارد. نگاهي به مواضع رهبران اين رژيم در حوزه امنيت و مانورهاي داخلي و منطقه اي آن و تلاشي كه براي افزايش بودجه نظامي (از 9 ميليارد دلار در سال 2010، به 18 ميليارد دلار در سال 2011) به كار بستند به خوبي نشان مي دهد كه از نظر نتانياهو و باراك راه برون رفت از شرايط ناهموار داخلي و منطقه اي افزودن بر تحركات نظامي و امنيتي در فضاي داخلي و منطقه اي است. از اين رو نبايد تعجب كرد از اينكه نتانياهو در فضاي منطقه آشكارا مي گويد «ارتش سايبري اسرائيل آماده حمله به تاسيسات فني و تكنولوژيك ايران است» و يا يك مقام امنيتي اسرائيل با صراحت به مجله آلماني اشپيگل مي گويد: «ما داريوش رضايي نژاد -دانشجوي رشته برق- را كشته ايم» و نيز تعجبي ندارد كه در فضاي داخلي، نتانياهو سه روز مانور نظامي برگزار مي كند و استان نقب در جنوب (Negev) را آماده پناه دادن به يك ميليون نفر شهروند پناهجوي احتمالي مي كند. دولت غاصب اسرائيل اينك شرايط را خراب تر از آن مي داند كه بتواند با وعده هاي صلح و آرامش بر عدم اطمينان هاي داخلي غلبه كند. يك زماني شعار سران رژيم صهيونيستي اين بود كه نيروي نظامي در مرز مي جنگد تا كشاورز يهودي در حيفا، تل آويو، صغد، نهاريا و... كشاورزي كند حالا همان كشاورز را براي اينكه با اسرائيل همراه شود به پناهگاه هاي نقب مي برند و به او مي گويند موجوديت اسرائيل در خطر است.ا ما پيام اقدامات نظامي نتانياهو در غزه براي مردم منطقه اين است كه رژيم صهيونيستي به احتمال زياد به دور جديدي از تنش نظامي عليه مردم منطقه متوسل مي شود و لذا يك مراقبت جدي و هماهنگي هاي منطقه اي براي خنثي كردن اسرائيل ضروري است دقيقا از همين منظر بايد به تحركات ضد سوري آمريكا و اروپا نگاه كرد.
تحركات كنوني رژيم صهيونيستي ثابت كرد كه مباحثه فرسايشي پيرامون صلح به پايان رسيده است. در يك دوره زماني- حد فاصل اجلاس مادريد 1991 تا همين چند ماه پيش كه پايان ماموريت ميچل اعلام شد- آمريكايي ها روي مذاكرات صلح بعنوان تنها راه حل كاهش تنش ها تاكيد مي كردند و جناحي در رژيم صهيونيستي- امثال پرز و حزب كاديما- وجود داشتند كه معتقد بودند براي تثبيت اسرائيل و سرزمين هاي 48 بايد با فلسطيني ها تا اندازه اي كنار آمد و جناحي هم - به رهبري عرفات و سپس عباس- در فلسطيني ها وجود داشت كه معتقد بود آمريكا و اسرائيل آماده پذيرش كشوري ذيل نام فلسطين هستند اما اينك موقعيت همه اين ها ضعيف شده و به موازاتي كه در اسرائيل جنگ سالاران قدرت گرفته اند، در آمريكا نيز برنامه صلح به شكست رسيده و از سوي ديگر در ميان فلسطيني ها مقاومت به تنها گزينه تبديل شده است. بنابراين مي توان گفت حملات دو روز پيش اسرائيل به غزه- در آستانه اجلاس شهريورماه مجمع عمومي سازمان ملل كه قرار است در آن بحث تشكيل كشور فلسطين به رأي گذاشته شود- پايان رسمي روند سازش بود كه ابتدا اسرائيل پاي آن را امضا زد و سپس حماس طي بيانيه اي رسمي آن را اعلام كرد. اين مسئله فضاي جديدي را به وجود مي آورد و جبهه مقاومت را انسجام و مشروعيت بيشتري مي بخشد.
حمله جنگنده هاي رژيم صهيونيستي به منطقه تحت حاكميت دولت مصر در رفح به خوبي ثابت كرد كه نه فقط مصري ها علاقه اي به پيمان كمپ ديويد ندارند بلكه اسرائيل هم از تداوم آن مايوس گرديده است. فراخواندن سفيران دو دولت هم تاكيد ديگري بر اين مسئله بود. البته پيش از اين هم موسسه زاگبي در نظرسنجي عمومي و اختصاصي- نخبگان- گفته بود «بيش از 51 درصد از مصريان خواستار لغو پيمان كمپ ديويد- كه پيماني امنيتي، سياسي و اقتصادي است- و بستن سفارت رژيم صهيونيستي هستند و در ميان احزاب سنتي هم رهبري پيدا نمي شود كه با صراحت از لزوم تداوم پايبندي مصر به مفاد اين پيمان دفاع كند.» در فاصله دو ماه اخير- بعد از نظرسنجي زاگبي- فاصله مصري ها از اسرائيل بيشتر شده و ميزان هواداران قطع رابطه با تل آويو- بر اساس نظرسنجي يك موسسه مصري و روزنامه دولتي الاهرام- به حدود 70 درصد از جمعيت مصر رسيده است. اسرائيل غاصب از مصر مايوس شده و اين در حالي است كه چهره هاي شاخص امنيتي اين رژيم -نظير مائير داگان و ژنرال گابي اشكنازي- معتقدند مصر به زودي به مسئله اول امنيتي ما تبديل مي شود در حالي كه تاكنون ايران مسئله اول امنيتي اسرائيل محسوب مي شده است.
شايد يك پيام ديگر حملات اخير رژيم صهيونيستي به غزه و ربودن بيش از 20 فلسطيني در كرانه باختري، اين باشد كه نتانياهو مي خواهد به جامعه ملل بگويد پايبند آن چه كه در اجلاس مجمع عمومي شهريورماه راجع به فلسطين به تصويب مي رسد، نيست و ملتي ذيل نام فلسطين را به رسميت نخواهد شناخت. هر چند كه آنچه در صحن مجمع عمومي- براساس طرح مشترك فرانسه، انگليس و آلمان- احتمالا به تصويب خواهد رسيد، قرباني كردن كشور الهام بخش و پيامبرخيز فلسطين در سرزمين هاي 1967 يعني تنها 22 درصد از خاك اين كشور مي باشد و اين يك خيانت فراموش نشدني و بسيار خطرناك است اما در عين حال رژيم صهيونيستي با حملات عليه غزه مي خواهد بگويد حتي همين مقدار را هم به رسميت نمي شناسد و ابايي از توسل به جنگ عليه ساكنان آن ندارد. اگر جامعه بين الملل اندكي نسبت به سرنوشت فلسطيني ها احساس مسئوليت مي كردند بايد با واكنش نظامي به اسرائيل و بمباران متقابل مناطقي در تل آويو و حيفا به اين رژيم يادآور مي شدند كه حمله عليه شهروندان فلسطيني با واكنش متقابل جهاني مواجه مي گردد اما ميان فضاي سرد حاكم بر مجمع عمومي و داغي آنچه عليه غزه اعمال مي شود، فاصله اي ژرف وجود دارد.
در يك جمعبندي بايد گفت آنچه در روزهاي گذشته عليه ساكنان غزه و مرز داران مصري انجام شد به هيچ وجه يك حادثه و يا يك اقدام مقطعي و گذرا نبود اين به احتمال بسيار زياد آغاز يك مرحله جديد از تنش آفريني صهيونيست ها در محيط داخلي و محيط منطقه اي خواهد بود. اين رژيم براي بقا چاره اي ندارد جز اينكه صداي خود را تا آنجا كه مي تواند بالا ببرد و دندان هاي خود را به ديگران نشان دهد اما البته حالا ديگر دهه 1320 يا 1330 و يا 1340 نيست حالا حزب الله، حماس، سوريه، ايران، مردم مصر و... مي دانند كه اين فريادها براي غلبه بر ترس است و زمان آن فرا رسيده كه اين موجود ترسو را خلاص كرد.
سعدالله زارعي

 



منابع روس : آمريكا طرح گام به گام روسيه را پذيرفته است

منابع روس مي گويند آمريكا موافقت خود را با طرح گام به گام اين كشور درباره برنامه هسته اي ايران اعلام كرده است.
روزنامه روسي كامرسانت در تحليلي به قلم يلناچرننكو كه روز پنجشنبه 27 مرداد 1390منتشر شده نوشت: «يك منبع مطلع در وزارت خارجه روسيه مي گويد طرح لاوروف با ساير اعضاي گروه 6 هماهنگ شده و حمايت آنها را جلب كرده است.»
اين روزنامه ادامه داد: «به خصوص واشنگتن اين پيشنهاد را مفيد دانسته است.»
كامرسانت در عين حال نوشت: «البته به گفته ديپلمات هاي روسي همتايان آمريكايي طي گفت وگوهاي خصوصي تأكيد كرده اند كه برنامه لاوروف بخت اندكي براي موفقيت دارد. به عقيده آنها تاثير تحريم هاي بين المللي به مراتب بيشتر است چون وضعيت اقتصادي ايران در حال وخامت است و بين مقامات كشور اختلاف ايجاد شده است. به همين دليل به عقيده مقامات واشنگتن بهترين راه حل مشكل هسته اي ايران ادامه و تشديد تحريم هاست.»
سرگئي لاوروف وزير خارجه روسيه هم در اظهارات روز 25 مرداد خود كه خبرگزاري نووستي آن را منتشر كرده، تلويحا گفته كه 1+5 اين طرح را «تاييد» كرده است.
سالي نبيل، تحليلگر شبكه تلويزيوني بي بي سي عربي هم در گزارشي كه روز پنجشنبه 27 مرداد پخش شد، با ارائه تحليلي مشابه مي گويد: «باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا پس از ديدار با لاوروف در ماه ژوئيه گذشته از جزئيات اين طرح واقف شد. واشنگتن هنوز موضع خود را درباره اين پيشنهاد اعلام نكرده است ولي برخي از محافل ديپلماتيك روسيه اعلام مي كنند مسئولان آمريكايي احتمال موفقيت تلاش هاي لاوروف را بعيد مي دانند. واشنگتن شك و ترديدهاي زيادي درباره اعتبار ميانجيگري روسيه دارد و مسكو را به طرفداري از تهران متهم مي كند.»
در همين حال، برخي منابع در تهران به پايگاه «ايران هسته اي» گفتند آمريكا از ماه نوامبر گذشته در جريان طرح روسيه قرار دارد و اين طرح با موافقت آمريكا به ايران ارائه شده است.
هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا تنها مقام اين كشور است كه به طور رسمي درباره طرح روسيه موضع گرفته است. وي روز 13 ژوئيه در حالي كه در يك كنفرانس خبري مشترك با لاوروف شركت كرده بود تأكيد كرد كه آمريكا آماده است به «شيوه هاي جديد تعامل» به ايران فرصت بدهد. همچنين كلينتون گفت كه تيمي از كارشناسان آمريكايي را براي بررسي طرح روسيه به مسكو خواهد فرستاد.
مذاكرات كارشناسي روسيه و آمريكا درباره اين طرح البته از روز دوشنبه، 3 مرداد 1390/25ژوئيه 2011 آغاز شده بود.
به نظر مي رسد نتيجه اين مذاكرات همان چيزي باشد كه كامرسانت نوشته است، يعني آمريكايي ها كليات طرح را پذيرفته اند اما گفته اند در اين باره كه ايران آماده ورود جدي به اين مسئله باشد ترديد دارند.
كارشناسان مي گويند عدم موضع گيري منفي آمريكا درباره اين طرح نشان دهنده آن است كه واشنگتن براي استدلال در مورد تداوم راهبرد فشار- مذاكره در قبال ايران در موقعيت مذاكراتي خوبي قرار ندارد و مجبور است به ايده هاي جديد فرصت بدهد.
طرح گام به گام، آمريكا را
در موقعيت دشواري قرار مي دهد
روزنامه روسي نيز اويسيماياگازيه تا هم در روز 25 مرداد 1390 با اشاره به اينكه ايراني ها در جريان طرح گام به گام قرار گرفته اند، نوشت: «كارشناسان معتقدند اين برنامه واشنگتن را در برابر انتخاب دشواري قرار مي دهد و به خصوص اين احتمال وجود دارد كه آمريكايي ها ايده لاوروف را رد كنند ولي در آن صورت مشخص مي شود كه سر و صداي به پا شده توسط آنها در مورد برنامه هسته اي ايران در واقع ايجاد پوششي براي همكاري هسته اي در حال توسعه با عربستان سعودي است.»
اين روزنامه ادامه داد: «از سوي ديگر روسيه از كارت ايران در بازي سياسي با غرب بهره مي برد و مايل است نفوذ خود را در خاورميانه احيا كند و در عين حال ابتكار عمل را از تركيه بگيرد كه نقش آن در اين زمينه پررنگ است.»
اين تحليل همزمان با سفر پاتروشف به تهران و همچنين قبل از سفر صالحي به مسكو منتشر شده است.
گازيه تا در ادامه تحليل خود مخالفت با توسعه تحريم ها عليه ايران را يكي از علت هايي مي داند كه روسيه را به تدوين اين طرح تشويق كرده و مي نويسد: «كارشناسان نزديك به وزارت خارجه روسيه معتقدند مسكو بارها بر حق ايران براي استفاده صلح آميز از انرژي اتمي تحت كنترل آژانس تاكيد كرده و خواستار برداشتن گام هايي توسط اين كشور شده كه ارزيابي مثبت جامعه جهاني را در برداشته باشد و موجب تضعيف تحريم هاشود.»
اين روزنامه در پايان مي نويسد: «علاوه بر اين، مسكو بارها با تحريم هايي كه بر زندگي مردم ايران تاثير مي گذارند و نيز با گام هاي يك جانبه كشور هاي غربي عليه اين كشور مخالفت كرده است.»

 



شوق ديدار (به جاي گفت و شنود)

امروز كه دل ها در مظلوميت امير مؤمنان و برترين خلق خدا بعد از پيامبر مصطفي، به سوگ نشسته اند، اين ستون را به قطعه اي از تاريخ آن زمان كه درس آموز و عبرت انگيز است اختصاص مي دهيم؛
نقل است كه در جريان جنگ صفين، «مالك» به «عمار» گفت «كاش مي توانستيم علي(ع) را به دوراني ببريم كه مردمانش قدر او را بدانند و از ژرفاي دل با او بمانند» و عمار در پاسخ به آرزوي مالك و فرمانده سپاه اميرالمومنين عليه السلام گفته بود «اي مالك! خاطر آسوده دار كه تا دنيا باقي است چشم فرزندان آدم به دنبال علي(ع) مي گردد»...و انگار علي(ع) نيز دلتنگ همان روزگار بود كه در گفت وگوي مالك و عمار آمده بود و خطاب به مردم آن روزگار فرموده بود «زود است كه بعد از رفتنم، حضور دوباره ام را آرزو كنيد» و در خلوت يكي از شب ها، نشاني ياراني كه در انتظارشان بود را به كميل داده و بعد از وصف ايمان و پاكبازي و فداكاري آنان فرموده بود «آه كه چه شوقي به ديدن آنها دارم»...
آيا، امروز، همان روز و مردم ايران اسلامي همان مردمي نيستند كه مولايمان خبر داده بود؟
 



ساعت 3 تا 6 بعد از ظهر: 33110065
تمام ساعات شبانه روز:33916546
سامانه پیام کوتاه: 30002323

كيهان و خوانندگان
يكي از نهادهايي كه بايد به كار فرهنگي حجاب بپردازد آموزش و پرورش است كه متأسفانه در هيچ كتابي در اين رابطه مطلبي نوشته نشده است.
يك خانم فرهنگي
¤ آقاي رئيس جمهور فرموده بودند كه براي حجاب بايد كار فرهنگي كرد، بنده عرض مي كنم كه آيا كار ويژه نامه خاتون فرهنگي بود يا ضد فرهنگي، حمايت از حجاب برتر بود يا...
استاد آقا
¤ انگشت گذاشتن قوه قضائيه روي ميلياردها تومان اموال نامشروع مرفهين بي درد، جريان انحرافي و جريان فتنه و مصادره آن ها به نفع محرومين، تنها راه مقابله با ترفندهاي بحران آفرين سياسي، اجتماعي و اقتصادي مادام العمر كاخ نشين ها است.
اسلامي- تهران
¤ از اصولگراياني كه قرار است در قالب 8+7 نامزدهاي انتخاباتي خود را براي انتخابات آتي مجلس معرفي كنند مي خواهيم مواظب اصولگرانماهايي كه در اين مدت عليه نظام و دولت موضعگيري هاي كينه توزانه و نه ناصحانه كرده اند باشند.
دست باشي- تهران
¤ بنده معتقدم در خصوص جريان انحرافي كه اين روزها با ايجاد مسايلي باعث چالش شده اند، نبايد طوري عمل كنيم كه جريان فتنه 88 از اين تحركات و كنش ها و واكنش ها سوءاستفاده كنند.
يك شهروند- تهران
¤ويژه نامه روزنامه دولتي ايران داراي موارد خلاف عديده است. نويسندگان اين نشريه متعلق به جريان انحرافي، دروغي را به ابوعلي سينا عليه گشت ارشاد نسبت داده اند، كه ابوعلي سينا گفته است، اگر كار به جراحي بكشد، نه دكتر، دكتر است و نه درمان، درمان. در حالي كه ابوعلي سينا چنين حرفي نزده است. اميدوارم كه روزنامه كيهان اين ويژه نامه موهن را با دقت مطالعه و به روشنگري بپردازد.
يك شهروند
¤ از روزنامه كيهان تقاضا مي كنم كه بخشي از اعتراض هاي ملت مسلمان و روزه دار كشورمان را به ويژه نامه موهن «خاتون يك» روزنامه ايران بازتاب بدهد. تا اين ها بدانند كه ملت چقدر از دست اين جريان انحرافي عصباني هستند. چادر مشكي كه ميراث فاطمه زهراست و اينها آن را به ناصرالدين شاه نسبت دهند و حال آنكه وي مهره اجانب بود.
يك هموطن
¤ متأسفانه با برخي از سريال ها و برنامه هاي زنده اي كه از تلويزيون پخش مي شود صدا و سيما به جاي وظيفه ذاتي خود كه بايد تعليم و تربيت را سرلوحه كار خود قرار دهد، در مواردي بي بند و باري فرهنگي را به مردم هديه مي كند.
عظيمي- تهران
¤ بيش از 10 ماه از افتتاح ايستگاه مترو نبرد در خيابان پيروزي مي گذرد اما همچنان پله برقي آن راه اندازي نشده است.
يك شهروند جانباز
¤ مدت 10 ماه است كه سازمان تامين اجتماعي مطالبات درمانگاه ها را پرداخت نكرده است. از مسئولان سازمان تامين اجتماعي تقاضاي رسيدگي داريم.
بيژن غفاري ساروي- تهران
¤ چرا شركت سايپا در تحويل خودرو «تيبا» كه به قيمت بالاي 10 ميليون تومان به فروش مي رساند، سيستم ريموت كنترل را تحويل نمي دهد با وجود آنكه در فرم درخواست اوليه خريد خودرو به تحويل اين سيستم به مشتري تأكيد شده است. در اين مورد چه كسي پاسخگوست.
باقري- تهران
¤ در خبرها آمده بود كه يك عده اراذل و اوباش در منطقه بسيار مهمي مثل بهارستان كه مركز قانونگذاري و حفاظت از قانون به شمار مي رود در ساعت 3 بامداد عربده كشي كرده و به آزار و اذيت مردم پرداخته اند بدون آنكه اعمال قانوني از سوي كلانتري محل صورت گرفته باشد. مسئولان انتظامي چه پاسخي در اين رابطه دارند.
يك شهروند از اهالي نارمك
¤ در خصوص حادثه عربده كشي چند تن از اراذل و اوباش در منطقه بهارستان تهران شنيده مي شود كه عده اي نيروي انتظامي را مقصر و ناتوان در جلوگيري از اين حوادث مي دانند در حالي كه بنده از شاهدان عيني برخي از اينگونه حوادث هستم معتقدم كه اتفاقاً نيروي انتظامي به وظيفه خود عمل مي كند و به موقع هم وارد عمل مي شود اما اين قوه قضائيه است كه چون به وظيفه اصلي خود در به مجازات رساندن متهمين سستي مي كند لذا اين گونه حوادث استمرار مي يابد.
يك شهروند- قم
¤ از دولت محترم تقاضا مي كنم كه با پرداخت يارانه ها، سلامت و بهداشت را به خانواده ها بازگرداند.
فواد كاسب- تهران
¤ ادامه و اصرار روزنامه ايران بر استمرار خطاي خود در ويژه نامه خاتون يك مصداق اصرار بر ارتكاب جرم است. اين در حاليست كه اكثريت نمايندگان محترم مجلس طي بيانيه اي به عملكرد روزنامه مذكور انتقاد كرده اند.
يك هم وطن
¤ از بازنشسته هاي سال 89 آموزش و پرورش منطقه 5 هستم و نزديك يك سال است كه مابه التفاوت حق سنوات خود را دريافت نكرده ام. از وزير محترم آموزش و پرورش تقاضاي رسيدگي دارم.
محمد
¤ ساختمان ناحيه 2 شهرداري منطقه 13 تهران فاقد سيستم سرمايشي مناسب است. كار كردن در اتاق ها و فضاي گرم بويژه در ماه مبارك رمضان شرايط را براي كاركنان اين ناحيه سخت و طاقت فرسا كرده است. از شهردار محترم تهران تقاضامنديم كه با رفع اين معضل شرايط بهتري را براي خدمتگزاري كاركنان به ارباب رجوع فراهم سازد.
جمعي از كاركنان ناحيه 2
¤ از وزارت محترم راه و ترابري درخواست مي كنيم كه بزرگراه قزوين- رشت را تكميل نمايد.
كمال كاظمي- تهران
¤ اعلام كرده بودند كه نرخ گاز شهري شهروندان ارزان خواهد شد ولي با قبض هاي جديدي كه اداره گاز به در منازل فرستاده هيچ فرقي نكرده است. در ضمن مسئولين بابت پول يارانه اي كه هرماه مستقيم به مردم مي پردازند حق ندارند منت بگذارند. چون درگذشته همين يارانه ها به صورت غيرمستقيم و البته ناعادلانه به ملت داده مي شده است.
مطهري

 



روايت عضو مجلس خبرگان از دستاوردهاي نظام در مهلت دادن به سران فتنه

يك عضو مجلس خبرگان رهبري دستاوردهاي نظام را در مهلت دادن به سران فتنه تشريح كرد.
آيت الله حبيب الله مهمان نواز، نماينده مردم بجنورد در مجلس خبرگان رهبري ضمن يادآوري خويشتن داري نظام در برخورد با سران فتنه گفت: نظام در برخورد با ساختارشكني هاي سران فتنه خويشتن داري بسياري از خود نشان داد كه اين امر به دو دليل عمده باز مي گردد.
وي فرصت دادن براي توبه و بازگشت به دامان نظام را يكي از دلايل خويشتن داري نظام در برخورد با سران فتنه دانست و گفت: مسئولان نظام در مدت زماني طولاني تمام تلاش خود را براي حركت سران فتنه در مسير و مجراي قانون به كار بستند كه اين امر متاسفانه با لجاجت و پافشاري سران فتنه بر انجام اقدامات ساختارشكنانه ناكام ماند.
آيت الله مهمان نواز با بيان اينكه نظام قادر بود در همان ابتداي فعاليت هاي براندازانه سران فتنه آنها را مهار كند، افزود: نظام با صبر پيشه كردن در برابر اقدامات هتاكانه فتنه گران زمينه شناخت مردم از ماهيت واقعي آنها را فراهم كرد و به همين دليل بسياري از افرادي كه بدون شناخت صحيح از موسوي و كروبي حمايت مي كردند راه خود را از آنها جدا كردند.
عضو مجلس خبرگان رهبري با اشاره به حماسه9 دي اظهار داشت: به دليل آشنا شدن مردم با ماهيت فريبكارانه سران فتنه آنها ديگر هيچ جايگاهي بين مردم ندارند و بازنده هايي بزرگ در ميدان مقابله با آراي مردم و نظام هستند.
آيت الله مهمان نواز در گفت وگو با باشگاه خبرنگاران تصريح كرد: رأفت و صبر نظام در مقابل فتنه گران باعث ايجاد اين توهم در برخي افراد شد كه فكر كنند نظام يا دستگاه قضايي كشور در وضع نامطلوبي قرار داشته و به بن بست رسيده است اما واقعيت هاي موجود به طور آشكار نشانگر شكست و به آخر خط رسيدن فتنه گران است.

 



با گزارش ساليانه وزارت امور خارجه آمريكا ادعاي پوچ خود عليه ايران را تكرار كرد

سرويس سياسي-
وزارت امور خارجه آمريكا در گزارش سالانه خود از وضعيت تروريسم در جهان بار ديگر با فرافكني و طرح ادعاهاي بي پايه و اساس، جمهوري اسلامي ايران را به فعاليت در حمايت از تروريسم متهم كرد!
به گزارش خبرگزاري فرانسه، وزارت امور خارجه آمريكا در اين گزارش كه پنجشنبه گذشته منتشر شده است ادعا كرده كه ايران در سال 2010 به واسطه حمايت هاي مالي و مادي از گروههاي شبه نظامي در خاورميانه و آسياي مركزي، فعال ترين كشور حامي تروريسم است!
گفتني است؛ در اين گزارش وزارت خارجه آمريكا، نام سه كشور ديگر يعني سوريه، سودان و كوبا نيز به عنوان كشورهاي حامي تروريسم آمده است.
گزارش وزارت امور خارجه هرچند ادعايي تكراري است و در سالهاي قبل نيز بطور خصمانه اتهاماتي عليه جمهوري اسلامي ايران را مطرح كرده بودند در حالي است كه امسال نيز به مانند تمامي سالهاي گذشته هيچ دليل و مستندي براي اين ادعاها مطرح نشده است.
خاطرنشان مي شود وزارت امور خارجه آمريكا براساس قانون اساسي اين كشور موظف است هر ساله گزارشي درباره وضعيت تروريسم منتشر كند و از همين روي، كارشناسان معتقدند ارزش اين گزارش تنها منوط به رعايت اجباري است كه وزارت امور خارجه آمريكا انجام مي دهد.
از سوي ديگر؛ ادعاي مبارزه با تروريسم آمريكا و انتشار گزارش هايي از اين دست كه تنها ادعاهايي پوچ را مطرح كرده در شرايطي است كه اكنون ايالات متحده متهم اصلي اقدامات تروريستي است و ناگفته پيداست كه نمي تواند مدعي مبارزه با تروريسم باشد.

 



تداوم يا پايان اشغالگري؟ بازي دو سر باخت آمريكا در عراق (خبر ويژه)

اشغالگران آمريكايي همچنان مشغول دعوت گرفتن از خود براي ادامه حضور در عراق هستند!
لئون پانه تا وزير دفاع آمريكا روز جمعه در مصاحبه با خبرنگاران گفت «سرانجام مقامات عراقي به ادامه حضور نظاميان ما پس از سال 2011 پاسخ مثبت داده اند»! اما اين ادعا با واكنش بغداد مواجه شد كه اعلام مي كرد تصميمي دراين باره اتخاذ نشده است. به دنبال اين واكنش، پنتاگون در توضيحي اعلام كرد: منظور لئون پانه تا، استقبال بغداد از بحث در اين باره بوده است.
آمريكا طبق توافقي كه در سال 2008 با دولت عراق صورت گرفت موظف است تا پايان سال جاري ميلادي (پايان پاييز) 46هزار نيروي باقي مانده خود را از عراق بيرون ببرد اما مقامات آمريكايي با نقض تعهد خود، از طرف دولت عراق ادعا مي كنند كه بغداد به ادامه حضور نيروهاي اشغالگر نياز خواهد داشت. سيا و پنتاگون براي توجيه اين ضرورت، به عمليات تروريستي در عراق طي چند ماه اخير شدت بخشيده اند.
سردرگمي استراتژيك آمريكا در عراق و همچنين افغانستان در حالي است كه به تازگي نشريه فارين پاليسي ضمن تحليلي تصريح كرد رئيس جمهور آمريكا بايد شكست در اين دو جنگ را بپذيرد. اين نشريه نوشت: با وجود همه ادعاها مبني بر اينكه عمليات ما در عراق و افغانستان جواب داده، روشن است كه اين جنگ ها نتوانسته سيستم مورد نظر ما را جايگزين كند و حضور سربازان ما در اين سالها هيچ نتيجه اي به همراه نداشته است.
نويسنده فارين پاليسي مي افزايد: حقيقت اين است كه آمريكا و متحدانش بازي را در عراق واگذار كرده اند و در افغانستان نيز همين بلا سر آنها خواهد آمد. ما اندك اندك نيروهاي نظامي خود را از اين دو كشور بيرون مي كشيم و البته به هيچ كدام از اهداف هم نمي رسيم. البته موقعيت استراتژيك ما هم ضعيف تر از پيش شده است. سربازان آمريكايي با شجاعت جنگيدند و مردم آمريكا هم در تمام اين سالها كنار آنها ايستادند. اما ما شكست خورديم چرا كه اهدافي كه انتخاب كرده بوديم اشتباه بودند و البته رهبري ملي كه در آن زمان با بوش بود قضاوت هاي نادرستي هم انجام داد.
اين نشريه تائيد كرد: حمله به عراق هيچ گاه ضروري نبود چرا كه صدام حسين نه با القاعده در ارتباط بود و نه تسليحات كشتار جمعي در اختيار داشت. صدام حتي اگر تسليحات كشتار جمعي هم در اختيار داشت مي دانست كه نمي تواند بدون مقابله با تبعات آن، آنها را به كار بگيرد. اين اشتباه بود چرا كه با از دست رفتن حزب بعث ما با عراقي روبه رو شديم كه به شدت گرفتار انشقاق شده و هيچ ايده اي هم براي حكمراني نداريم. اين حمله همچنين توازن قدرت را در منطقه خليج فارس بر هم زد و به افزايش قدرت ايران منجر شد. حمله به عراق سرمايه مادي و معنوي ما در افغانستان را بر باد داد و منجر به كاهش توجه به جنگ نخست شد.
فارين پاليسي باراك اوباما را وارث دو جنگ خواند و نوشت: بزرگ ترين خطاي او اين بود كه نفهميد پيروزي در اين جنگ ها ممكن نيست. او به شكل احمقانه اي به تعداد نيروها در افغانستان افزود و سرمايه هاي بسياري را هدر داد. ما اين جنگ ها را باختيم. نمي توان چنين جنگ هايي را بدون تاسيس موسسات كاربردي اجتماعي و سياسي در افغانستان و عراق برد. اما اين دقيقا همان چيزي است كه ما نمي دانيم چگونه انجام دهيم. نه تنها خودمان اين كار را انجام نمي دهيم بلكه هر بار از فردي كه اين كار را انجام مي دهد حمايت هم مي كنيم فرد مورد نظر شكست مي خورد. بهترين درسي كه ما آموختيم اين است كه واشنگتن نمي تواند در كشورهاي مسلمان دموكراسي ايجاد كند.


 



عرض كرده بودم كه من مامور «سيا» هستم! (خبر ويژه)

همكار ناتوي فرهنگي و سرويس اطلاعاتي آمريكا مدعي است نسل جديد روشنفكري در ايران، غرب و مدرنيته را دشمن نمي داند.
رامين جهانبگلو در مقاله اي طولاني و پر از سفسطه كه از سوي سايت راديو فردا- ارگان رسمي سازمان سيا منتشر شده- ادعا مي كند مبارزه با غرب صرفا ايده اي چپگرايانه(ماركسيستي) و ايدئولوژيك بوده اما بعد از سرخوردگي چپ ها از انقلاب اسلامي، اكنون ديگر روشنفكران مشكلي با مدرنيته غرب ندارند.
گروهك هاي چپي نظير سازمان منافقين و فدائيان خلق پس از اين ناكامي در جلب اعتماد توده ها دست به اسلحه و رويارويي با نظام مردم شدند و سرانجام ماهيت آمريكايي آنها لو رفت همچنان كه ماهيت وابسته حزب توده نيز لو رفت اما جهانبگلو ادعا مي كند: مفهوم انقلاب فريبا بود و بسياري از روشنفكران با افسونگري ايده آليسم ناكجاآبادي و رمانتيسم سياسي جذب شدند... اما آنها پس از مدتي حذف شدند. بسياري از اين روشنفكران چپگرا به ناچار و سرخورده از انقلاب، ترك وطن كردند.
وي مي افزايد: در ايران امروز، هستند روشنفكراني كه بر ايدئولوژي خاصي مهر تأييد نمي زنند و به دفاع از آن برنمي خيزند و به ويژه از استقرار دموكراسي ديني حمايت نمي كنند. با اين وصف، چنين به نظر مي رسد كه اين گروه از روشنفكران، هم در داخل و هم در خارج از ايران، مفاهيم فلسفي و روشنفكري بنيادين وضع كنوني را نيز به چشم ترديد مي نگرند. در واقع، انديشه هاي انتقادي و پرسشگر به روشنفكران آموخته است كه، برخلاف همتايان پيشين خود، به آرمان ها و سياست هاي بنيادگرايانه و نسخه پردازي هاي ناكجاآبادي به ديده شك و ترديد بنگرند. اين تشكيك فلسفي از هر نگرشي كه قصد مهندسي اجتماعي و بازسازي ايدئولوژيكي جامعه ايران را داشته باشد مي پرهيزد.
جهانبگلو با بيان اينكه «مدرنيته به عنوان دشمن هويت ايراني به شمار نمي آيد»، نوشت: نسل جديد روشنفكري پذيرفته است كه هنگام جست وجوي حقيقت بايد بي وقفه و بي پروا بر تفكر انتقادي و پرسشگر تكيه كند و همانند برخي از روشنفكران ايران در دهه هاي سده گذشته، ذهن پرسشگر خود را در قربانگاه هر ايدئولوژي فدا نكند. بدين سان، روشنفكر گفتماني ايران امروز نه تنها با ديدي باز و ذهني نقاد به جهان معاصر مي نگرد، بلكه رهايي از قيد و بندهاي ايدئولوژيك گذشته به او اجازه مي دهد كه با اعتمادي بيشتر با روشنفكران جوامع گوناگون به گفت وشنودي شفاف و بي پرده بنشينند.
صرف نظر از بازي جهانبگلو با واژه كشدار و شاعرانه «مدرنيته» بايد از وي پرسيد كه اولا آيا ليبراليسم و سكولاريسم ستيزه جو ( تعبير سروش) بالاخره جزو ايدئولوژي هاي متصلب به شمار مي رود يا نه؟ چرا امثال وي وقتي به فرهنگ غرب مي رسند از آن به عنوان «رمانتيسم سياسي» و «ايده آليسم ناكجاآبادي» ياد نمي كنند و صرفا در قبال فرهنگ اسلامي و ايراني از اين تعابير بهره مي گيرند؟ آيا اين هم نوعي بيطرفي و نقادي است؟!
ثانياً، آيا شبه روشنفكران حاضر در گروهك هاي چپگرا، ميدان دار فضاي سياسي و حاضر در انتخابات گوناگون اوايل انقلاب نبودند و خود آنها با راديكاليسم، ارتباط با بيگانگان و ترويج خشونت و دست يازيدن به سلاح، درصدد زدن ريشه هاي انقلاب و حذف باورهاي ملت برنيامدند؟ آيا حالا كه اغلب آنها سر از اردوگاه غرب درآورده و رسما به چپ هاي آمريكايي معروف شده اند مي توان نتيجه گرفت كه مشكلات روشنفكري بومي در ايران با غرب مهاجم و سيطره جو حل شده است؟!
ثالثا، امثال آقاي جهانبگلو كه به دليل كاملا روشن به ديده ترديد به فرهنگ اسلامي و قضاوت تاريخي ملت ايران نسبت به استعمارگران مي نگرند، آيا به همان اندازه به رژيم هاي سلطه جوي غربي نيز به ديده ترديد و بدگماني مي نگرند؟ ريشه اين رويكرد يك بام و دو هوايي در چيست؟ يعني فارغ از همه فلسفه بافي ها و بازي با كلمات، رژيم هايي نظير آمريكا و انگليس به واسطه كودتاهاي سوم اسفند و 28 مرداد يا تحميل جنگ و محاصره اقتصادي به ملت ايران، دشمن محسوب مي شوند يا خير؟ اگر اين تعدي ها از دل مدرنيته غربي درنيامده پس از كجا ريشه گرفته است؟ آقاي جهانبگلو توضيح نمي دهد كه بالاخره در برابر انبوه جنايت هاي ضدبشري جبهه ليبرال-سرمايه داري غرب موضع صريحي دارد يا نه؟ و آيا اينها را نيز هويت اصلي مدرنيته غرب مي بيند يا خير؟
البته انتشار مقاله سفارشي از سوي جهانبگلو در ارگان سازمان سيا دلايل كاملا روشني دارد كه بخشي از آن دلايل را مي توان در مصاحبه 5 شهريور 1385 نامبرده با خبرگزاري ايسنا پيش از فرار از كشور بازخواني كرد. وي در آن مصاحبه تصريح مي كند« بنده، به دليل ارتباط با برخي نهادها و موسسات آمريكايي دستگير شدم. من در سايت هايي مطالبي مي نوشتم يا درباره ايران يا خاورميانه كه مربوط به ماموران امنيتي [غربي] بود. ارتباط من با بيگانگان از سال 78-77 آغاز شد كه به كانادا و سپس به دانشگاه هاروارد رفتم. بعد از اين كه سه سال در دانشگاه تورنتو تدريس كردم، سازماني كه مجله دموكراسي در آن منتشر مي شد به نام NED، بورسي را به بنده پيشنهاد كرد كه گرفتم و به واشنگتن رفتم. اين موسسه پول خود را از كنگره آمريكا مي گيرد. بنده در آنجا بورسيه بودم و روي مسئله روشنفكران كار مي كردم و بعد هم از اين طريق با نهادهاي ديگر آشنا شدم و در مكان هاي مختلف كنفرانس دادم و بايد گزارش نهايي تهيه مي كردم كه بيشتر، مباحث استراتژيك بود... فرصتي بود كه با افرادي از وزارت خارجه آمريكا آشنا شوم و از طريق اين موسسه به يك سري از كنفرانس ها دعوت مي شدم كه افراد ديگري هم بودند، يك سري از وزارت خارجه آمريكا به ويژه ماموران اطلاعاتي اسرائيل و آمريكا... به گذشته كه نگاه مي كنم حالت قرباني را پيدا كردم... روشنفكر ما راحت مي تواند در دام اين ها بيفتد كه حالا شما به كنفرانس بياييد يا اين بورس را بگيريد... من فكر مي كردم كار دانشگاهي انجام مي دهم كه بعد متوجه شدم اين نهادها بيشتر سياسي هستند و نهادهاي دانشگاهي نيستند. به اين نتيجه رسيدم بحث هايي كه موسسات آمريكايي مي كنند و پول هايي كه خرج مي شود و تماس هايي كه با نخبگان ما مي گيرند و اتفاقاتي كه در خاورميانه مي افتد، در مجموعه اي قرار مي گيرد كه اسم آن را امپراطوري مي گذارم... لااقل بخشي از دانشگاهيان يا بخشي از عناصر جامعه مدني ما در اين خطر هستند... خيلي از ماموران اطلاعاتي آمريكايي يا اسرائيلي، دانشگاهي هستند و در واقع پشت يك چيز خود را پنهان مي كنند و شما را در يك مسير قرار مي دهند. من برخلاف ميلم عملا رو در روي منافع ملي قرار گرفتم... نهادهاي آمريكايي به خاطر اين مسئله خيلي پول خرج مي كنند و آن هم به بحث امپراطوري سازي و سياست آمريكا در خاورميانه برمي گردد، امپراطوري اي كه مي گويد هر كس با من نيست عليه من است...»

 



عمه آلبرايت از رو رفت اما ربع پهلوي نه! (خبر ويژه)

روي زياد سلطنت طلبان و ادعاي دموكراسي خواهي در سالگرد كودتاي 28 مرداد 1332، موجبات خشم طيفي از گروهك هاي مقيم آلمان را فراهم كرد.
پس از آن كه طيفي از سلطنت طلبان و رضا ربع پهلوي با كتمان خيانت هاي رژيم پهلوي ژست دموكراتيك به خود گرفته، سايت «اخبار روز» نوشت: حمايت از كودتاي 28 مرداد و ادعاي آزاديخواهي يك پارادوكس است. اكنون در سالگرد اين رويداد ننگين، نوادگان همان كودتا با به دست گرفتن بيرق آزادي و دموكراسي، خواستار بازگرداندن تاج و تخت هستند. آنها هر جا با روشنگري در مورد بيلان جنايت بار و خيانت بار خاندان پهلوي و مشخصا كودتاي فاجعه بار 28 مرداد 1332 مواجه مي شوند، به بهانه «امروز فقط اتحاد» خواستار فراموشي تاريخي مي گردند. اما چگونه مي توان چشم بر رويداد تعيين كننده اي در تاريخ كشورمان بست، در حاليكه مي دانيم چه نقش ويرانگرانه اي بر سرنوشت مردم ايران بجاي نهاده است.
در ادامه اين مقاله آمده است: بازماندگان كودتاي 28 مرداد و دربار پهلوي، با حمايت هاي سياسي، مالي و تبليغاتي خارجي، مجددا خواب احياي حاكميت موروثي و اشرافي را مي بينند، منتها چون «گفتمان دموكراسي» به يكي از جاذبه ها تبديل شده، حضرات نيز «دمكرات» شده اند، اما نمي گويند چرا دولت ملي را سرنگون كردند و فرصت تاريخي بزرگي را از مردم دريغ كردند؟! خود ارباب آمريكايي در دوره رياست جمهوري كلينتون [توسط مادلين آلبرايت]، به گونه اي شرمگينانه از دخالت آمريكا در كودتاي 28 مرداد و سياست هاي بعد از آن پوزش طلبيد، اما آقاي رضا پهلوي و شركاء حتي در اين حد سمبليك نيز حاضر به عذرخواهي از مردم ايران نيستند؟!

 



سوژه هاي داغ بالاترين و... بيچاره كروبي و زيدآبادي (خبر ويژه)

كاريكاتوريست سابق نشريات زنجيره اي سطح شعور همكاران شبكه بالاترين را بسيار پائين و مبتذل توصيف كرد.
«نيك آهنگ-كاف» به بهانه پنج سال راه اندازي شبكه بالاترين، ابتدا تعارفاتي را پيش كشيد اما در ميانه مطلب خود در سايت «خودنويس»، تاكيد كرد همكاران شبكه مذكور دچار ابتذال فكري اند. وي به عنوان سند به داغ شدن يك ويدئو از سوي كاربران بالاترين كه در آن كودكي خردسال از نحوه دستشويي رفتن خود سخن مي گويد! اشاره كرد و نوشت: علاقه مخاطبان بالاترين به مسائلي از اين دست را نسبت به فلان سخن احمد زيدآبادي بررسي كنيد. حتي فرض كنيد كروبي از درون حبس سخني تعيين كننده بگويد؛ مقايسه كنيد با لينك هاي 18+ . حرف من به معناي نفي كسي نيست، به اين معناست كه سرمايه گذاري گروه هاي سياسي روي فضاي آن لاين كمي دور از واقعيت هاست.
وي همچنين نوشت: چيزي كه مرا بشدت ناراحت كرد، حذف بسياري از كاربران معتبر در پايان سال گذشته بود. از طرف ديگر، افزوده شدن ناگهاني بسياري از اعضاي جديد با خط سياسي معين بعد از ماجراي حذف چندان جذاب نبود. بررسي بسياري از صاحبان كامنت هاي منفي نسبت به ديدگاه هاي انتقادي اصلاح طلبان حكومتي و زمان عضويت آنها مي تواند سوءتفاهم زا باشد. برخي مي گويند چسبيدن فعالان به بالاترين باعث شد بيشتر از فعاليت ميداني و خياباني به مبل خانه هايشان پناه ببرند و به قول گزارشگر واشنگتن پست، تبديل به فعالان مبل نشين شوند.
طعنه سردبير سايت خودنويس به كاربران بالاترين در جاي خود مضحك به نظر مي رسد چرا كه ويدئوي مورد استناد آقاي كاريكاتوريست، جزو مطالب داغ سايت خودنويس هم بود و بنابراين به بالاترين حرجي نيست همچنان كه بر خودنويس.

 



مبارزه با جمهوري اسلامي جدي است حيف كه فعلا مشغول زد و بنديم! (خبر ويژه)

يك اصلاح طلب متواري مي گويد ما مشغول منازعه جدي با جمهوري اسلامي هستيم اما كنفرانس ها و نشست هايمان تبديل به محل بده بستان ها شده است.
فريبا داودي مهاجر (از همكاران حزب مشاركت) كه پيش ازاين باحضور در صداي آمريكا اقدام به برداشتن روسري و كشف حجاب كرده بود، اخيرا كه ميان وي و عليرضا نوري زاده ديگر همكار صداي آمريكا مجادله اي پيش آمد، نوري زاده به افشاي دليل اين كشف حجاب پرداخت و گفت «شما كي هستيد كه از من منابع مالي مي خواهيد؟ شما وقتي آمديد آمريكا با روسري! منابع مالي تان كي بود؟ كي به شما آپارتمان داد كه روسري تان را برداشتيد؟ هزينه كنفرانس ها بسيار كمتر از مبلغي است كه به عنوان بورسيه در آمريكا به شما پرداخت شده است بنابراين وقتي حساب و كتاب باز مي كنيد بدانيد با كي طرف هستيد.»
با اين اوصاف، داودي مهاجر (مادرزن علي افشاري) اخيرا در مقاله اي كه توسط گويانيوز منتشر شد، خاطرنشان كرد: بدون هيچ تعارفي ما در يك منازعه جدي با حاكمان جمهوري اسلامي هستيم. آنها تمام قد به ميدان آمده اند. در مقابل، اپوزيسيوني قرار دارند كه با روش هاي پراكنده و بدون برنامه و مهندسي سرمايه اجتماعي هستند. اپوزيسيون به دليل فقدان استراتژي از امكانات موجود مادي و فراوان امكانات انساني به كارآمدي استفاده نمي كند. دهها كنفرانس و نشست بدون تكيه بر برنامه عمل و بررسي متغيرهاي تاثيرگذار به اوقاتي براي تازه كردن ديدارها و يا بده بستان ها تبديل شده است. در فقدان استراتژي گاه نيروهاي جدي سياسي و نيروهايي كه سياست را به عنوان حياط خلوت برگزيده اند جابه جا مي شوند. تكفير و حذف جاي جذب و نيروسازي را اشغال مي كند و نيروهاي امنيتي عرصه را براي جولان نقشه هاي «نفوذ و انهدام» باز مي بينند.
اين سخنان در حالي است كه وي پيش از اين به درستي فاش كرده بود هزينه برخي كنفرانس ها و نشست هاي ضدانقلابي توسط سفارت برخي كشورها نظير رژيم سعودي تامين مي شود اما ظاهراً وي اكنون- به دليل روشني- تغيير نظر داده و معتقد است اگر طيف هايي در اپوزيسيون به هر آخوري وصل بودند، نبايد اعتراض كرد.
داودي مهاجر اين را هم گفته كه براي تغيير جمهوري اسلامي نمي توان همواره بر موج سواري ها دل بست. او خواستار انتخابات شده و تاكيد كرده كه همه طيف هاي اپوزيسيون از اصلاح طلبان گرفته تا ساختارشكنان و مصالحه جويان براي تحريم انتخابات، متحد شوند.

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14