(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 6  آذر 1390- شماره 20083

نامه اي براي فرار به جلو
بسيج و دهه چهارم انقلاب
به بهانه روز نيروي دريايي
تامين امنيت بومي در كرانه هاي آبي



نامه اي براي فرار به جلو

مهدي سعيدي
با نزديك شدن به برگزاري انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي، فضاي كشور به تدريج حال و هواي انتخاباتي به خود گرفته است. جنب و جوش انتخاباتي به تدريج در حال شكل گيري است و دستگاههاي اجرايي - نظارتي و احزاب و گروهها و فعالان سياسي آماده برگزاري و رقابت در اين دوره حساس انتخابات مجلس مي شوند.
شرايط اجتماعي - سياسي انتخابات پيشرو تفاوت مهم و قابل ملاحظه اي با انتخابات گذشته دارد. اين اولين رقابت انتخاباتي است كه بعد از انتخابات 22 خرداد سال 88 و حوادث پس از آن در حال برگزاري است. سناريوي از پيش طراحي شده اي كه با شعار تقلب در انتخابات كليد خورد و رسيدن به قدرت از طريق كودتاي مخملين را در سر مي پروراند. ناكامي در تحقق اهداف كودتاي مخملي كه با درايت و تدبير و حضور امام و امت اسلامي در صحنه حاصل شد، مطرودين ملت را به محاق برد و اصحاب و مجرمين فتنه را نيز راهي محكمه و زندان نمود. با انتخاباتي شدن فضاي كشور، بار ديگر اين جريان مطرود ملت، كه خود را خارج از گود مي بيند، در تلاش است تا براي خروج از احتضار، فعاليت جديدي را آغاز كند كه اين حركت مدتي است با فعال شدن چهره هايي چون سيدمحمدخاتمي و ... كليد خورده است.
آخرين نمونه از سلسله اقدامات اين جريان صدور بيانيه اي به امضا 36 نفر از مجرمين حوادث پس از انتخابات است كه در تلاشند تا جهت گيري سياسي جريان فتنه را اين بار از درون زندان تعيين نمايد. در ميان نويسندگان نامه مشخص است كه افرادي چون بهزاد نبوي، مصطفي تاجزاده، محسن ميردامادي، عبدالله رمضان زاده، اعضاي برجسته دو مجموعه غيرقانوني مجاهدين و مشاركت نقش كليدي داشته و مابقي تنها نقش سياهي لشگر و امضاكننده بيانيه را داشته اند، لذا اين بيانيه را بايد مواضع انتخاباتي مجاهدين - مشاركت دانست. اين نامه با اغراض و اهداف خاص سياسي نوشته شده است كه از مرور دقيق متن حاصل مي آيد:
1- زير سوال بردن انتخابات
اين بيانيه با زيرسوال بردن انتخابات در جمهوري اسلامي آغاز مي شود و آن را «صحنه آرايي نمايشي» مي خواند. به واقع به كارگيري تعبير «انتخابات نمايشي»، ادعايي تكراري است كه اين جريان بعد از شكست سران فتنه در انتخابات 22 خرداد 88 باب كرده و اين بار براي زير سوال بردن انتخابات مجلس تكرار مي كند. البته براي ملت ايران معلوم شده كه منظور از اين اظهارات چيست و اين جريان عادت دارد كه وقتي در انتخاباتي شكست خورده و مورد توجه ملت قرار نمي گيرد، آن را مهندسي شده و نمايشي بخواند! و گرنه از ارائه حداقل مستندات محكمه پسند و اثبات اين ادعا كه تقلب 11 ميليوني چگونه ممكن است صورت پذيرد، عاجزند. ضمن آنكه نبايد فراموش كرد اين مدعيان نمايشي بودن انتخابات، خود اغلب روزگاري نه چندان دور از طريق همين مكانيزمهاي موجود به نمايندگي مجلس انتخاب شده و يا به عضويت كابينه درآمده اند و توسط همين انتخابات نمايشي!؟ شهرت يافته و به قدرت رسيده اند!
ضمن آنكه نويسندگان اصلي اين بيانيه گويا فراموش كرده اند كه مدتي پيش خود بر سلامت نتايج انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري اذعان داشته اند. به عنوان نمونه يكي از نويسندگان اين نامه «عبدالله رمضان زاده» در حاشيه دادگاه مي گويد: «ما سند قابل توجهي كه حاكي از تقلب سازمان يافته باشد، در اختيار نداشتيم و به جز تخلفات جزيي، بيش از 40 هزار ناظري كه بر سر صندوق ها داشتيم، مواردي را كه با استناد به آن، بتوان كليت انتخابات را زير سؤال برد، موجود نبود.»
وي تأكيد كرد: «با توجه به سوابق اجرايي ام در استانداري و دولت سابق اطمينان داشتم كه جابه جايي آراء، نهايتاً در حدود 500 هزار رأي خواهد بود و با توجه به سيستم هاي موازي نظارتي، عملاً امكان تخلف بيش از اين عدد، به ويژه در شهرهاي بزرگ وجود ندارد.» [1]
محمدعطريانفر نيز كه از دوستان بهزاد نبوي در كنفرانس خبري در برابر خبرنگاران مي گويد: «آقاي بهزاد نبوي نيز گفته من قبول دارم كه تقلب نشده است اما در پاسخ به دادستان كه اين مطلب را اعلام كن، پاسخ داده است من در حق آقاي موسوي خيانت نمي كنم... مگر اين خيانت است؟ اصلاً اين دلالت دارد بر اينكه آقاي نبوي تقلب را قبول ندارد، چه بگويد و چه نگويد.»[2]
همچنين انتشار فيلمي از مصطفي تاج زاده به خوبي باورهاي وي در زمينه تقلب در انتخابات را آشكار مي سازد. وي در آن گفتار خطاب به محسن صفائي فراهاني و عبدالله رمضان زاده مي گويد: »براي بنده كه تجربه انتخابات رو دارم مي دونم كه در انتخابات تقلب نشده. ممكنه كه يكي دوميليون عقب جلو شده باشه ولي ما نتيجه انتخابات رو باختيم.حالا به جاي 25 ميليون و 14 ميليون شده باشه 24 ميليون و 15 ميليون مثلا. ما انتخابات رو باختيم !» [3]
حال چه شده كه بار ديگر بهزاد نبوي، رمضان زاده و تاجزاده با كمال وقاحت سخنان خود را فراموش كرده و بر طبل تقلب و زيرسوال بردن انتخابات مي زنند، حكايت از عدم صداقت ايشان دارد.
2- زير سوال بردن دولت
فرصت طلبي و بهره برداري سياسي از اختلافات ايجاد شده بين مجلس و دولت و اختلاس شكل گرفته در نظام بانكي، نيز بخش ديگري از اين نوشتار را به خود اختصاص داده است و اين در حالي است كه ملت اختلافات مجالس و دولتهاي پيشين را فراموش نكرده و بخشي از آن را طبيعي مي دانند كه نه تنها نشان ضعف نيست، بلكه از طرز تفكرو سلايق متفاوت حكايت دارد. و معلوم نيست مدعيان تكثرگرايي چرا از اختلافات طبيعي ايجاد شده نگرانند! و حاضر نيستند اين اختلاف نظر و تكثر را به رسميت بشناسند!
همچنين فساد اقتصادي هرچند از هركس صورت گيرد مذموم است و شكل گيري آن در دولت اصولگرا مذموم تر! اما سوال اساسي آن است كه چه كساني در دهه 70 و 80 هشدارهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي نسبت به رشد نوكيسه گان فرصت طلب و ضرورت مبارزه با فساد اقتصادي را جذي نگرفتند! و آن را از اولويت كاري دولت سازندگي و دوم خرداد و مجلس ششم خارج ساختند! اين آقايان آيا مي توانند اقدامي اساسي و قابل ارائه به ملت را در دوران حاكميت خود بر قوه مجريه و مقننه رونمايي كنند! كه حال نگران اختلاس ايجاد شده هستند!؟ ضمن آنكه ملت هنوز اختلاس 123 ميليارد توماني و دادگاه شهردار اسبق تهران را فراموش نكرده اند!
3- زير سوال بردن مجلس
نكته ديگر توهين بزرگ اين مطرودين ملت به نمايندگان ملت است. نويسندگان روسياه اين بيانيه، مجلس كنوني منتخب ملت را به مجلس دوران «حسني مبارك» در مصر مشابه مي دانند كه متشكل از نمايندگان واقعي مردم نيستند! اين در حالي است كه نمايندگان منتخب مجلس هشتم در رقابتي با مشاركت بيش از 57 درصدي ملت برگزيده شده اند، كه آماري مشابه با مجالس پيشين دارد. البته ملت در آن انتخابات نيز به اين جريان شكست خورده كمتر اقبال نشان داده و اكثريت آراء خود را در سبد اصولگرايان ريختند. ضمن آنكه قاطعيت در مواجهه با دولت در مجلس هشتم، اگر نگوييم بيشتر، قطعا كمتر از ديگر مجالس نبوده و حجم سوال از وزرا و استيضاح ايشان و سختگيري در ماجراي راي اعتماد به آنها به خوبي حكايت از استقلال مجلس از دولت دارد.
4- حمله به سپاه و بسيج
ابراز نگراني از ورود نهادهاي امنيتي و نظامي به انتخابات نيز ادعاي ملال آوري است كه به گزافه اي تكرار در بيانيه هاي چند ساله اخير اين جريان سياسي ورشكسته تبديل شده است، بدون آنكه بتوانند براي اين ادعا دلايل و قرائتي مستند ارائه كنند. ضمن آنكه آنچه سپاه و بسيج از ورود به آن منع شده اند، عضويت در گروهها و احزاب سياسي و حمايت از يكي از جناحهاي سياسي درون نظام اسلامي است. اما ايستادگي در برابر ضدانقلاب و كودتاگران (چه از تنوع نظامي و چه از نوع مخملي!)، افشاگري عليه پيوندهاي جريانهاي سياسي داخلي با بيگانگان و بصيرت افزايي توده ها نسبت به توطئه هاي جريانهاي نفوذي و فتنه گر، وظيفه اي است كه مطابق با قانون اساسي بر عهده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي نهاده شده است.
البته بررسي اين مساله كه چرا جريان سياسي مذكور در ميان مجموعه خانواده بزرگ صدها هزار نفري نهادهاي امنيتي و نظامي شامل ارتش و سپاه و نيروي انتظامي و ميليونها بسيجي عاشق انقلاب از جايگاه و اعتبار برخوردار نيستند، مساله اي است كه نويسندگان اين بيانيه بايد به جاي فرافكني و كينه ورزي!، براي آن پاسخ در خوري ارائه دهند و البته زندان فرصت مناسبي براي بررسي اين مسائل اصلي به جاي پرداختن به موارد فرعي است!
4- فضاسازي براي آزادي سران و اصحاب فتنه
غرض اصلي نويسندگان بيانيه خيلي زود آشكار مي شود، آنجا كه در بخشي از نوشتار خود پيش شرط برگزاري انتخابات آزاد را «آزادي سران فتنه» و «پذيرش شروط خاتمي» معرفي مي كنند. در اين باب نيز بايد گفت كه جرائم و خيانتهاي متعددي در پرونده سران فتنه و اصحاب ايشان در اردوگاه فتنه گران به ثبت رسيده كه بررسي آنها در صلاحيت نهادهاي قضايي است نه مجرميني كه خود در خيانت اخير نقش آفرين بودند! البته ملت حزب الله مطالبات خود در اين زمينه را - كه اشد مجازات براي سران فتنه باشد - در حماسه هاي ميليوني خود در 9 دي، 22 بهمن و ... بارها اعلام داشته اند، و وضعيتي كنوني اين افراد، حاصل مدارا و تساهل دستگاه قضايي با اين مجرمين است كه با حداقل مجازات ممكن حاصل شده است.
ضمن آنكه همانطور كه آقايان خود به خوبي مي دانند در نظام مردم سالار ديني انتخاب مردم از ميان صاحبان صلاحيتي صورت مي گيرد كه صلاحيت آنها توسط شوراي نگهبان احراز شده باشد. جرائم انجام شده توسط اين افراد در انتخابات 22 خرداد و پس از آن، مواردي نيست كه به مشمول مرور زمان شده و بتوان تاييد صلاحيت مجدد اين افراد براي حضور در انتخابات هاي گوناگون را متصور نمود! لذا اين آقايان بهتر است تصور خام عنوان نامزدي مجدد در انتخابات را از اذهان خود خارج كرده و تدبيري ديگر براي حيات سياسي خود بينديشند!
5- جلوگيري از تشتت اندك نيروهاي باقيمانده
اما نگراني اصلي اين بيانيه نويسان را نه در تهمت ها و ادعاهاي واهي مطرح شده، بلكه در پاراگرافهاي پاياني بند چهارم آن بايد جست وجو كرد، آنجا كه بخشي از جريان دوم خرداد را چنين خطاب قرار مي دهند:
«همه دلسوزان كشور و علاقه مندان به حاكميت مردم بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه حاكمان فعلي و به خصوص نهادهاي اطلاعاني و امنيتي ممكن است كه برخي از چهره ها و افراد را به شيوه هاي مختلف تحت فشار قرار دهند كه در انتخابات نامزد شوند و تلاش كنند در طيف گسترده جنبش سبز و اصلاح طلبي تفرقه ايجاد كنند و تا آنجا كه مي توانند افرادي را به عنوان «اصلاح طلب خودي» به سمت خود جلب كنند تا سناريوي انتخابات نمايشي خود را تكميل كنند و اقليتي كوچك را در مجلس آينده شكل دهند. اما صلاح جنبش سبز و جريان اصلاح طلب در اين است كه در صورت برگزاري انتخابات سالم و آزاد به طور يكپارچه از آن استقبال كنند و در صورت ناسالم بودن آن انسجام خود را حفظ كرده، علي رغم فشارهاي مختلف احتمالي همگي مراقب باشند و وحدت و يكپارچگي فعلي خود را مخدوش نكنند و با داشتن برنامه اي منسجم و واحد، اجازه ندهند كه تبديل به عامل مشروعيت بخش انتخاباتي ناسالم و غيرقانوني شوند.» اين اظهارات به خوبي حكايت از درهم ريختگي و تشتت آراء اردوگاه فتنه گران دارد، به نحوي كه اين جريانهاي افراطي و ساختارشكن به شدت نگران تنها ماندن در صف مخالفين نظام بوده و از اينكه مي بينند بخش عمده اي از دوستان ديروزشان در تلاشند تا براي بازگشت به قدرت و شركت در انتخابات، از گذشته سياه خود در همراه با فتنه برائت بجويند به وحشت افتاده اند!
اين روسياهان چشم گشوده و متوجه شده اند كه نتيجه فتنه انگيزي، چيزي جز محروميت و زندان براي آنها به همراه نداشته و نظام اسلامي مقتدرانه تر از گذشته در حال آماده شدن براي انتخابات پيش روست و حتي برخي از دوستان اين جريان نيز حاضرند براي جانماندن از حركت ملت، توبه كرده و به صحنه بازآيند، لذا با نگراني و عصبانيت از آنها مي خواهند كه از همراهي نظام اسلامي دست كشيده و «عامل مشروعيت بخش» نظام نباشند. در اين باره نيز بايد گفت كه نظام اسلامي بناي مشروعيت خود را بر
آموزه هاي رهايي بخش اسلام ناب و حمايت همه
جانبه هاي امت مسلمان بنانهاده است و حمايت يا تحريم چند عنصر سياسي معلوم الحال، تاثيري بر مشروعيت انتخابات در نظام اسلامي نخواهد داشت.

[1] - «سندي براي تقلب نداشتيم، فقط مي خواستيم مردم را تحريك كنيم»، سايت رجانيوز، 14/5/88.
[2] - «عطريانفر: رهبري فضاي بازي را فراهم كردند»، سايت رجانيوز، 10/5/88.

 



بسيج و دهه چهارم انقلاب

سروش حقيقت
واژه بسيج با تمام برداشت هاي معنوي، نظامي، ظاهري و تشكيلاتي كه از آن مي شود برخاسته از يك تفكر و گفتمان تا يك تشكل و سازمان است. از اين رو
هر چند بسياري بر اين باورند كه بسيج فراورده و برونداد انقلاب اسلامي و يا در تعبيري جنگ تحميلي است و بخشي از اين تعبير اگرچه مي تواند درست باشد، ولي در عمل كليت اين مفهوم را مورد تحديد قرار داده و تحريف مي كند. به واقع بسيج يكي از پارامترهاي احيا شده در معنا و جايگاه واقعي آن است كه همزمان با انقلاب اسلامي و بعد هم جنگ تحميلي چه در بعد عملي و چه در عرصه نظري بازتعريف شد.
با اين همه، پيشينه بسيج با گذشته اسلام و مسلمين پيوند دارد؛ آنجايي كه بسيج مولود مطهر اسلام در بلاد مسلمين در ابعاد و اطراف شگرفي جلوه گر نموده است. چنانكه امام خميني (ره) در اين باره مي فرمايند كه قضيه بسيج همان مساله اي است كه در صدر اسلام بوده است، اين مساله جديد نيست، در اسلام سابقه داشته است و چون مقصد ما اسلام است بايد هر جواني يك نيرو باشد براي دفاع از اسلام و همه مردم و هر كسي در هر شغلي كه هست مهيا باشد براي جلوگيري از كفر و هجوم بيگانگان.
اين محدود و محصور نبودن بسيج در حصار زمان و مكان سبب شده تا بسيج و تفكر بسيجي، روحي در كالبد حكومتها و ملتها در طول تاريخ باشد. اين مسئله به نوبه خود اين نتيجه را مي دهد كه چنين تفكري انگاره احتكار در قيد و بند هيچ حزب و گروه و دسته سياسي يا نظامي يا اقتصادي را بر نمي تابد، چرا كه روح و تفكر بسيجي، گفتار و پندار و رفتار نيك عموم مردم از بايسته ها و شايسته هاي علمي و عملي زيست در همه ابعاد آن است و طبيعتاً چنين سلاله و گواره اطهري با استفاده ابزاري و غيرانساني و اخلاقي سرسازگاري ندارد.
بسيج در انقلاب اسلامي
امام خميني(ره) 5 آذر ماه 1358 و كمتر از يك ماه بعد از انقلاب دوم، فرمان تاريخي تشكيل بسيج را صادر فرمودند. ايشان در اين پيام تصريح نمودند كه يك مملكت بعد از چند سالي كه بيست ميليون جوان دارد، بايد بيست ميليون تفنگدار داشته باشد و بيست ميليون ارتش داشته باشد و يك چنين مملكتي آسيب پذير نيست.
صدور فرمان رهبر انقلاب اسلامي در هنگامه اي بود كه پيش از اين تاريخ، بسيج فعاليت خود را عملاً شروع نموده بود؛ حضور در كميته هاي انقلاب اسلامي و تشكل هاي خودساخته مردمي براي ياري رساندن به سپاه و بسيج در مواجهه و رويارويي با گروهكها و ضدانقلاب و كمك به مردم در تامين مايحتاج در قالب محلات و مساجد از عمده عرصه هاي نقش آفريني بسيج بود. بعد از اين مرحله، تصرف سفارتخانه امريكا در 13 آبان 1358 گام ديگر قوام بخشي بسيج بود؛ مرحله اي كه سال بعد و با شروع جنگ تحميلي وسعت بيشتري يافت، چرا كه با تهاجم همه جانبه رژيم بعث عراق در شهريور 1359 بسيج كه كمتر از 6 ماه از تشكيل آن مي گذشت وارد يك نبرد تمام عيار شد. ورود بسيج با نيروهاي مردمي بدون هيچ سازماندهي و پشتيباني عملياتي اگرچه ابهامات چندي را بوجود آورد، ولي در عمل تبديل به برگ برنده ايران در نبرد نابرابر با عراق شد. به مرور زمان، اما اين نيرو ساخت و ساختارهاي خود را بازشناخت و با سازماندهي و ساماندهي، ماشين عملياتي عراق را به گل نشاند. انجام عملياتهايي چون طريق القدس، حصر آبادان، فتح المبين، ثامن الائمه و الفجر 8 ، كربلاي 5 و... با دستاوردهاي چشمگير بخشي از كارنامه بسيج در جنگ تحميلي 8 ساله بود.
با پايان جنگ، بسيج بار ديگر با تغيير عرصه نبرد از نظامي به اقتصادي روي به سازندگي و بازسازي كشور آورد؛ عرصه اي كه پس از دوران سازندگي بر محوريت فرهنگي و اجتماعي و سياسي استوار بوده است. به واقع در طول اين سالها با همكاري و همياري و اجرايي ساختن بسياري از پروژه هاي اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي تلاش داشته تا در همان جبهه نبرد با استكبار بعنوان مدافع نظام در خط مقدم نبرد پيكار نمايد.
از اين منظر بسيج يك گفتمان سازمان يافته عملياتي و نه صرفاً نظري در حوزه هاي اجرايي جامعه است كه همواره خود را آماده مقابله و مواجهه در عرصه هاي نظامي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي مي بيند؛ بسيج نهادي اجتماعي با كاركردهاي نه صرفاً اجتماعي است كه با هدف پاسداري از ارزشها و آرمانهاي انقلاب اسلامي بوجود آمده و دوام و قوام آن به نظام اسلامي پيوند دارد. از اين ديدگاه است كه رهبر انقلاب اسلامي تاكيد دارند كه بسيج به معني حضور و آمادگي در همان نقطه اي است كه اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحناه و فداه) و اين انقلاب مقدس به آن نيازمند است و بار ديگر تصريح نمودند كه انكار بسيج، انكار بزرگ ترين ضرورت و مصلحت براي كشور است.
وظايف و تكاليف بسيج
سازمان بسيج مستضعفين يا نيروي مقاومت بسيج در 5 آذر 1358 به فرمان امام خميني(ره) تشكيل شد و پس از تصويب مجلس شوراي اسلامي در دي ماه 1359 قانوناً رسميت پيدا كرد و به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تعلق گرفت. اين نيرو اكنون در آغازين سال سومين دهه عمر خود دارد؛ دهه اي كه با چهارمين دهه انقلاب اسلامي ـ كه با نام دهه عدالت و پيشرفت نمامگذاري شده ـ همزماني يافته است. اين همزماني سبب شده تا كاركردهاي بسيج در چهارمين دهه از عمر انقلاب اسلامي اهميتي خاص يابد؛ اهميتي كه بيشتر منبعث از يك نيروي پيشران براي پيشبرد امورات كشور و تحقق اهداف و آرمانها مندرج در اسناد بالادستي نظير برنامه پنجم توسعه و سند توسعه 1404 است. ضمن اينكه تحولات گريزپاي منطقه اي و فرامنطقه اي ضرورت همپايي با رشد و توسعه شتاب بخش كشور را مضاعف ساخته است.
1ـ مقابله با استكبار و استعمار: مقابله با استكبار و استعمار جهاني به سردمداري امريكا مهمترين ماموريت بسيج است. ماهيت و هويت اين موج مهاجم اگر چه در تاكتيك ها دچار دگرگوني شده و از بعد نظامي و اقتصادي به اجتماعي و فرهنگي تغيير رويكرد داده، اما راهبردها همان ساقط نمودن جمهوري اسلامي است. ابزارهاي ساقط سازي هم در طيفي از اقدامات نرم، نيمه سخت و سخت فراگير است. بر اين مبنا تفكر زاينده اي كه زاييده حراست و حفاظت از نظام و انقلاب است هنوز هم در همان جبهه ولي با سلاح هاي متفاوت در نبرد است. از اين منظر است كه امام خميني(ره) در پيام 2 آذر 1367 به مناسبت هفته بسيج و چند ماه پس از پايان جنگ تحميلي تاكيد نمودند كه من مجدداً به همه ملت بزرگوار ايران و مسئولان عرض مي كنم چه در جنگ و چه در صلح بزرگ ترين ساده انديشي اين است كه تصور كنيم جهانخواران خصوصاً امريكا و شوروي از ما و اسلام عزيز دست برداشته اند، لحظه اي نبايد از كيد دشمنان غافل بمانيم. در نهاد و سرشت امريكا كينه و دشمني با اسلام ناب محمدي - صلي الله عليه و آله و سلم - موج مي زند.
صدور پيام امام در هنگامه اي بود كه پس از پايان جنگ عده اي سخن از پايان مأموريت بسيج و خاتمه سازماني آن به ميان آوردند. امام اما تصريح فرمودند كه بسيج بايد مثل گذشته و با قدرت و اطمينان خاطر به كار خود ادامه دهد.
رهبري انقلاب نيز همكلام با امام و با اشاره به آرمان هاي بلند نظام اسلامي و ايستادگي اين نظام در مقابل نظام سلطه و استكبار تاكيد دارند كه چنين نظامي قطعاً همواره با چالش هاي مختلفي مواجه خواهد بود و بر همين اساس امام خميني(ره) بسيج را به عنوان يكي از اركان آمادگي دفاعي دائمي كشور پايه گذاري كردند و در آن زمان فرمودند اگر كشوري بيست ميليون انسان آماده دفاع داشته باشد، هيچ قدرتي توانايي طمع ورزي به آن را نخواهد داشت و آن كشور شكست ناپذير خواهد بود.
2ـ مقابله با فتنه ها و هجمه ها: اين رويكرد به نوعي مكمل رويكرد قبلي است. مقابله با فتنه ها و هجمه ها برعكس مقابله با استكبار و استعمار كه بيشتر ناظر به تهديدهاي خارجي است، بيشتر ناظر به تهديدات داخلي است. به واقع اين رويكرد نيز به نوعي تقدم و تأخر و يا اقتران زماني با رويكرد قبلي دارد، اما عموماً بر بسترهايي از نبرد نرم و نيمه سخت استوار است. البته از ديدگاه امام ريشه همه فتنه هاي دروني، نفس سركش انساني و خوي هاي ناپسند اخلاقي است و سرآمد همه فتنه گران بروني، استكبار جهاني به رهبري آمريكا و صهيونيسم است.
3ـ مبارزه علمي و عملي: از مهمترين عرصه هاي تقابل جبهه اسلام با استبداد در برهه كنوني عرصه نرم افزاري و فناوري است. سرآمدي در توسعه و توليد علم و پيشرفت در حوزه هاي حساس علمي چون نانو، هسته اي، فضا و... ـ كه اساس آن بر تفكر بسيج علمي و خودكفايي استوار است ـ نشان از نگاهي جهادي و بسيجي به تلفيق علم با عمل دارد. امام خميني(ره) به اين مسئله اشاره دارند و مي گويند كه مبارزه علمي براي جوانان زنده كردن روح جست وجو و كشف واقعيت ها و حقيقت هاست و اما مبارزه عملي آنان در بهترين صحنه هاي زندگي و جهاد شهادت شكل گرفته است.
حضرت آيت الله خامنه اي نيز با اشاره به پيام امام خميني(ره) در سال 67 مبني بر تشكيل بسيج دانشجو و طلبه آن را نشان دهنده نياز كشور به روحيه بسيجي در حوزه هاي علميه و دانشگاه ها دانسته و خاطر نشان مي كنند كه عشق و ايمان و اعتماد به نفس همراه با ابتكار مهمترين ويژگي هاي روحيه بسيجي در عرصه هاي مختلف است كه هم در بعد دفاعي و هم در بعد سياسي و مديريتي كارايي برجسته اي خواهد داشت.
4ـ جانشين پروري و نخبه گرايي: يكي از آسيب هايي كه گمانه آن در دهه چهارم انقلاب مطرح مي شود به قدرت رسيدن مديراني است كه در جريان و متن انقلاب نبوده و وفاوداري عملي كمتري به بنيان هاي انقلاب دارند. اينان بعنوان مديران نسل چهارم انقلاب شايد به خاطر عدم درك و فهم اصولي انقلاب و از سويي سرمايه گذاري فزاينده نظام سلطه لغزش بيشتري را تجربه مي كنند. از اين رو يكي از عمده دستوركارهاي بسيج رخ مي نمايد؛ جايي كه بسيج مي بايست با نخبه گرايي و جانشين پروري انقلاب را از حيث وجود و داشتن مديران انقلابي ـ كه لزوماً انقلاب را تجربه نكرده اند ـ بيمه نمايد. افزايش وابستگي و دلبستگي به نيروهاي كارآمد اجرايي راهبردي است كه باعث توان بخشي نظام مي شود. از اين رو نخبه گرايي و جانشين پروري مسئله اي است كه بايد بيش از گذشته مورد توجه قرار گيرد. اين مهم ايجاب مي كند يكي از رويكردهاي اصلي بسيج به جهاد علمي و پژوهشي باشد. گرچه در راستاي جنبش نرم افزاري عزم و اراده اي در اين راه شكل گرفته و نامگذاري چهارمين روز از هفته بسيج به نخبگان بسيجي و تجلي خودباوري گامي ديگري در اين راستاست؛ اما دقت و سرعت عمل براي دستيابي به جايگاه علمي مطلوب و مورد نظر در چشم انداز بيست ساله نيازمند عزمي جزم است. سردار سرتيپ محمدرضا نقدي رئيس سازمان بسيج مستضعفين با اشاره به رويكردهاي اين سازمان در دهه چهارم انقلاب، جهاد علمي، سازندگي و خدمت به مردم را از مهم ترين رويكردهاي اين سازمان در اين دهه عنوان كرده و مي گويد كه با تثبيت نظام و امنيت ملي در مقابل تهديدات استكبار، ما حركت براي سازندگي، جهاد علمي و از سوي ديگر تهذيب، خودسازي و خدمت به مردم را در دستور كار داريم.
5ـ هم افزايي رويكردهاي فكري و فرهنگي: هم افزايي رويكردها و راهكارهاي بسيج تداوم و تكميل اقدامات محوري در چارچوب تحول و تعالي است. در اين راه همياري تعاملي در اجراي ماموريت مقابله با تهديد نرم و عمق بخشي درهر سطح، موضوع، قشر و بخش اقدامات محوري را مي طلبد كه نيازمند تدوين و اجراي دكترين هاي عصر جديد است؛ عصري كه فكر و فرهنگ در قابل فضاي سايبري و هيبريدي به مبارزه برخاسته اند. بر اين مبنا غايت چنين راهبردي به لحاظ ماهيت از جنس عمق بخشي فرهنگي داخلي و بسترسازي براي تحقق بسيج ده ها ميليوني و مقابله با تهديدات فرهنگي و اجتماعي است. البته رئيس بسيج سازمان مستضعفين بر اين باور است كه بسيج 100 ميليوني جهان اسلام را براي تحقق بخشيدن به وعده امام راحل (ره) براي آزادي قدس شريف تشكيل مي دهيم. سردار محمدرضا نقدي خطاب به امام گفته كه اگر بخواهم به محضرتان گزارش عملكرد بسيجيان را عرض كنم؛ بايد بگويم بعد از شما بسيجيان به هر چه تكليف شان بود عمل كردند. در برابر تهاجم فرهنگي دشمن ايستادند، توطئه هاي ضد امنيتي دشمن را خنثي كردند و آشوبگري فريب خوردگاني را كه مي كوشيدند ميدان را براي بازگشت استعمارگران فراهم كنند به شكست كشاندند.
6ـ حمايت از گفتمان هاي عدالت طلبانه و صدور انقلاب اسلامي: انقلاب اسلامي ايران كه با بازتعريف مجموعه اي از ارزشها و آموزه هاي ديني و اسلامي موجي از دين خواهي و اسلام گرايي را در منطقه بوجود آورد و دستاوردهاي معنوي و تحول ادراكي آن رويدادي شگرف براي جهان تعبير مي شود، در هر برهه از زمان نيازمند پاسداشت است. اگر چه اهميت انقلاب اسلامي ايران با وجود گذشت بيش از 3 دهه هنوز ناشناخته باقي مانده است، اما اين انقلاب سير تحولات سياسي و اجتماعي را دستخوش دگرگوني عميقي كرده و امروزه نقشي بي بديل در رويدادهاي منطقه اي و فرامنطقه اي دارد. تا آنجا كه ساموئل هانتينگتون نظريه پردار نظريه برخورد تمدنها مي گويد كه پيروزي انقلاب اسلامي ايران در سال 1979 مي تواند نقطه آغاز جنگ پنهان تمدنهاي غرب و اسلام را رقم بزند.
اين نبرد ـ كه البته نبردي معنوي و اسلامي است ـ بيش از 3 دهه است كه آغاز شده و در اين مدت دستاوردهاي زيادي به همراه داشته است. چنان كه انقلاب اسلامي را نه تنها يك جنبش بزرگ مذهبي، بلكه يك تحول سياسي همراه با عدالت اجتماعي، استقلال و آزادي براي مردم مي شود تعبير نمود. از اين رو ضربان هاي اين گفتمان در طول اين سالها بارها و بارها به صدا درآمده و در آغاز دهه چهارم با بسامد بسياري در خاورميانه عربي و افريقاي شمالي و اروپا و امريكا انعكاس يافته است.
7ـ بصيرت افزايي و افزايش آگاهي: آشنايي بسيج با هجمه هاي فرهنگي و ترفندهاي متعدد و متنوع دشمنان در جنگ نرم ضرورتي بايسته است كه راهبرهاي مقابله اي مقتضي را مي طلبد؛ در اين راه بصيرت افزايي و افزايش فرهنگي بسيج در مواجهه با تكانه ها و ناتوهاي داخلي و خارجي مي تواند راهگشا باشد. چنان كه رهبري انقلاب نيز بر اين ديدگاهند كه اساس بسيج در جمهوري اسلامي، بر آگاهي است. در اين جا نظام جمهوري اسلامي هرگز نخواسته است عده اي بيايند و چشمهايشان را ببندند و با اطاعت كوركورانه و بي خبر از آنچه كه اتفاق مي افتد، به ميدان بروند و اسلحه ها را بكشند و بناي جنگيدن بگذارند.
جمهوري اسلامي و امام اين جمهوري - رضوان و رحمت خدا بر او - عكس اين حركت كردند. ملت ما با آگاهي راه افتاد، ميدان را انتخاب كرد و در آن ميدان جنگيد. كساني كه در جبهه هاي نبرد، در هشت سال جنگ تحميلي و قبل از آن و مقداري بعد از آن ايستادند و جنگيدند، علي بصيره جنگيدند. مكرر در مكرر از زبانشان شنيديم كه ما براي خاك نمي جنگيم، ما براي يك وجب زمين نمي جنگيم؛ ما براي اهداف و آرمان هايمان مي جنگيم. ايشان تاكيد دارند كه من مي خواهم عرض كنم: جوانان عزيز! بسيجيان عزيز! هر جاي كشور كه هستيد، اين بصيرت را روز به روز زياد كنيد. نگذاريد بعضي از نيازهاي مادي و مسائل كوچك، جلو بصيرتها را بگيرد. بصيرتتان را حفظ كنيد و دشمنتان را بشناسيد. دشمن، ترفندهاي گوناگون دارد و آن ملتي موفق مي شود كه فريب نخورد. »
8ـ تحكيم مودت و محبت با لايه هاي مردمي: رهبر انقلاب در اين باره بيان نمودند كه شما بسيجي ها بايد به گونه اي رفتار كنيد كه احترام و محبت مردم جلب شود. شما بايد نمونه اخلاق و تواضع و مهرباني و رعايت مقررات باشيد. آن كسي بسيجي تر است كه مقررات را بيشتر رعايت مي كند، به خاطر آنكه اين فرد بيشتر از همه براي نظام دل مي سوزاند و مقررات، لوازم قطعي اداره درست نظام است.
ايشان تاكيد دارند كه هر جوان بسيجي، مرد بسيجي، زن بسيجي، دانش آموز بسيجي، دانشجوي بسيجي، كارگر بسيجي و روحاني بسيجي مي تواند محور باشد و انسانهايي را به خود جذب كند و با سخن و اخلاق و رفتار و درس خواندن و كار كردن و احساس مسئوليت و آگاهي سياسي و اطلاعات ديني و معنوي خود، مثل شمعي دلها را روشن كند و ديگران را اميدوار به آينده و آماده به كار براي حضور در ميدانها قرار دهد. ببينيد چه مسئوليت بزرگ و سنگين و درعين حال شيرين و هيجان انگيزي است.
تقويت بسيج سازندگي و جهاد اقتصادي، تحكيم جنبش نرم افزاري و فناورانه، تبيين هويت اسلامي و ايراني، خودسازي با همت مضاعف، تثبيت پاك زيستي، تقويت ديپلماسي عمومي و همراهي مردمي و... از ديگر گزاره هايي است كه بر استوانه هاي از جنس دانايي، آزادي، آگاهي و نقشه خواني از راه و كلام رهبري در آستانه چهارمين دهه از عمر انقلاب اسلامي بر مبناي دو اصل پيشرفت و عدالت وظايف و تكاليف بسيج را سامان مي بخشد. البته براي زيستن در دكترين هاي عصر جديد و تحقق اولويت و آرمانها، بسيج نيازمند بازتعريف و بازشناخت تهديدها و فرصت ها و توانمندي ها و ظرفيت هاي وجودي است تا به تعبير حضرت امام(ره) غفلت از ايجاد ارتش بيست ميليوني، سقوط در دام دوابر قدرت جهاني را به دنبال نداشته باشد.

 



به بهانه روز نيروي دريايي
تامين امنيت بومي در كرانه هاي آبي

ارسلان مرشدي
پيدايش نيروي دريايي ايران به زمان هخامنشيان باز مي گردد؛ زماني كه گسترش امپراطوري پارس اقتضا مي كرد تا از طريق دريا نيز اعمال حاكميت سرزميني نمايد. از اين رو نيروي نظامي منظمي براي نبرد با رقباي ديرين و ديرپاي ايرانيان يعني يونانيان فراهم آمد. از آن زمان تاكنون نيروي دريايي ايران افت و خيز بسياري را تجربه نموده است؛ نيروي كه امروز يكي از بازوهاي عملياتي اعمال حاكميت ملي قلمداد مي شود.
در كشاكش و كشمكش فزاينده بر سر پرونده
هسته اي ايران، جمهوري اسلامي طي سالهاي اخير پيشرفت هاي چشمگيري در تامين و ارتقاي امنيت ملي بر مبناي مولفه هاي بومي داشته است؛ يكي از اين عرصه ها تثبيت قدرت و اقتدار در درياست. نيروي دريايي ايران در طول يك دهه اخير با بازيابي و بازتواني لجستيكي و تسليحاتي توانسته است دكترين هاي دفاعي خود را بسط دهد. چنان كه بسياري از اهداف راهبردي آن تا سال 2025 براي حضور اين نيرو در مثلث استراتژيك تنگه هرمز، درياي سرخ و تنگه مالاكا خبر مي دهند. تحقق اين هدف پيش از همه در گرو داشتن يك نيروي راهبردي دريايي با راهبرد دريايي كاراست؛ مسئله اي كه طي سالهاي اخير، بسيار از سوي مقامات نظامي و سياسي جمهوري اسلامي گفته و شنيده شده است.
ضرورت تبيين چنين هدفي جداي از انگاره هاي انرژي و غذايي در درياي خزر و عمان و خليج فارس بيشتر مبتني بر استوانه هايي از جنس امنيت است. البته فرمانده نيروي دريايي ارتش ماموريت اين نيرو را حفاظت و حراست از مرزهاي آبي كشور، حفاظت از منافع جمهوري اسلامي ايران در آبهابي بين المللي، حفظ خطوط مواصلاتي تجاري كشور، قطع خطوط مواصلاتي دشمن در صورت نياز و مقابله با تهديدات دريايي مي داند و مي گويد كه ما موظفيم كليه تحركات يگان هاي دريايي هر كشوري را در آبهاي آزاد چه از طريق راداري و چه شنودي رصد كنيم و از فاصله آنها تا مرزهاي كشور مطلع باشيم. با اين همه، جمهوري اسلامي در طول بيش از
7 سال تنش و اصطكاك بر سر پرونده هسته اي دريافته است كه براي زيست در عرصه بحران زاي نظام بين الملل، نيازمند دكترين ها و نيروهاي بازدارنده بومي است. برخلاف تبليغات كشورهاي غربي در حركت ايران به سوي تسليحات نظامي هسته اي براي اعمال بازدارندگي، تهران راه تحقق اين امر را در جايي ديگر ديده است؛ جايي كه بدون نياز به پرداخت هزينه هاي سنگين و بهره گيري از يك نيروي بازدارنده غيرفعال از نيروي بازدارنده فعال با هزينه اندك و ماندگاري طولاني استفاده كند؛ نيروي دريايي يكي از اين ابزارهاست؛ نيرويي كه يكي از اهرم هاي اعمال سياست خارجي و ديپلماسي عمومي بشمار رفته و همزمان يك نيروي فعال بازدارنده و پيشران در تامين امنيت ملي است.
پيشرفت هاي نيروي دريايي
نيروي دريايي ايران در بخش سپاه پاسداران و ارتش توزيع و تبيين شده و هر يك مطابق اهداف سازماني و عملياتي در كرانه هاي آبي ايران در شمال و جنوب مستقرند. نيروي دريايي سپاه و ارتش طي سالهاي اخير توسعه و توانمندي بسياري يافته و در عرصه هاي سطح و زيرسطح دريا پيشرفت هاي چشمگيري داشته اند. حجم و ميزان اين پيشرفت ها در راهبردهاي دريايي اين نيرو خود را نشان داده است؛ چنان كه زمستان سال گذشته ناو هاي ايراني براي اولين بار در طول 3 دهه گذشته از كانال سوئز عبور كردند و در تابستان نيز زيردريايي هاي ايران به درياي سرخ رسيدند. اخيراً نيز قرار است كه ناو هاي ايراني به آتلانتيك غربي اعزام شوند. موسسه آمريكايي مطالعات جنگ در گزارش اكتبر 2011 خود درباره نيروي دريايي ايران با اشاره به شواهد قدرت رو به رشد آن مي نويسد كه نيروي دريايي ايران در دسامبر 2010 در يكي از بنادر جيبوتي در يك تمرين آموزشي با اين كشور شركت كرد؛ ايران با يك توافق مشاركت از آنجا آمد. اين توافق به ايران اين اجازه را مي داد تا از جيبوتي به عنوان يك پايگاه حمل و نقلي استفاده كند كه به حضور بيشتر و مداوم تر ايران در خليج عدن و درياي سرخ كمك مي كرد. دو ماه بعد براي اولين بار پس از سال 1979، ايران دو كشتي را از طريق كانال سوئز به شرق مديترانه فرستاد كه موجب خشم اسرائيل و ايالات متحده شد. تابستان امسال، ايران يكي از زيردريايي هاي كلاس كيلوي خود را براي عمليات مقابله با دزدي دريايي به درياي سرخ فرستاد و در آخر ايران جديداً برنامه هايي دارد تا به اطلس غربي گشت هاي دريايي بفرستد. اين گزارش در ادامه قيد مي كند كه در سال 2010 ايران اولين جنگنده روي آبي به نام ناوشكن موج را كه ساخت اين كشور بود به دريا فرستاد. تهران همچنين چهار كشتي اكتشافي موشك هاي هدايت شونده كمباتانت 2 را ساخته است. در آگوست 2010 ايران خط پيكاپ- تير را گسترش داد؛ پيكاپ- تير يك كشتي حمله سريع است كه قادر است بمب هاي ضدكشتي را حمل كند و يك كشتي با سرعت 55 نات را بزند. اداره اطلاعات دريايي ايالات متحده مي گويد اين برنامه ها توانايي ايران را براي توليد كشتي هاي متوسط و بزرگ اثبات مي كند. ايران همچنين در حال توليد موشك ها و زيردريايي هاي خود است. پس از سازماندهي مجدد، ايران زيردريايي هاي كوچك غدير متعددي به سازمان نيروهاي خود اضافه كرده است. در سال 2007 ايران تنها سه مورد را در دست داشت، اما الان داراي 11 مورد مي باشد كه 9 مورد ديگر هم قرار است تا سه سال آينده به آن اضافه شود. در سال 2008 ايران از افتتاح خط توليد زيردريايي بزرگتر و قوي تري از نوع 1000 تني غدير خبر داد. اين كشور به علاوه در حال كار كردن روي طرح هاي موشك هاي خود است. بهار گذشته نيروي دريايي سپاه انقلاب اسلامي يكي از اين
موشك ها را شليك كرد و مي گويد 186 مايل برد موثر داشته است. ماه گذشته تهران اعلام كرد توليد كامل يكي از آنها را در آن آزمايشات آغاز كرده است.
راهبرد دريايي ايران
گشايش راهبرد دريايي ايران به آن سوي آبهاي سرد آتلانتيك نشان از راهبردي شدن نيروي دريايي ايران است؛ مسئله اي كه حتي اگر نيروي دريايي ايران به 12مايلي سواحل امريكا نيز نرسد نشان مي دهد كه ايران روياهاي بسياري براي حضور در آب هاي بين المللي و آزاد دارد. البته فرمانده نيروي دريايي ارتش با بيان اينكه طبق قوانين بين المللي نيروي دريايي هر كشوري مي تواند در آبهاي آزاد حضور يابد، گفته كه نيروي دريايي ايران حق دارد در سواحل ايالات متحده آمريكا حضور پيدا كند.
چنين رويكردي بيش از همه از قدرت منطقه اي شدن نيروي دريايي ايران حكايت دارد. از اين روست كه نه الزماً خود امريكا اما متحدان منطقه اي و عرب اين كشور در حوزه نفوذ و قدرت ايران قرار دارند. اين در حالي است كه ايران تقويت نيروي دريايي خود را ابزاري براي توسعه و تضمين امنيت بومي و منطقه اي برمي شمارد. ديدارهاي دوجانبه از مانورهاي نظامي در تركيه، قطر، امارات، عمان و ديگر كشورهاي منطقه گوياي اين امر است كه ايران امنيت خود را امنيت منطقه قلمداد نموده و از يك سو به محدود كردن قدرت عمليات نيروهاي غيربومي و از سوي ديگر تشكيل يك مكانيسم امنيت بومي مي انديشد. در مرحله بعد البته ايران براي تثبيت اقتدار دريايي خود در حوزه خليج فارس سعي داشته تا با قايق هاي كوچك به كشتي ها و ناوها امريكايي و اروپايي حاضر در اين منطقه نزديك شده و به نوعي توان خود را به رخ بزرگترين نيروي دريايي حاضر در منطقه بكشاند. چسباندن عكس و تصويربرداري از عرشه كشتي هاي امريكا به همراه دستگيري 15 ملوان نيروي دريايي سلطنتي بريتانيا در سال 2007 اقدامات تاكتيكي نيروي دريايي ايران بود كه با پيامد هاي استراتژيك همراه شد. لازم به ذكر است در 3 فروردين 1378 هشت ملوان و هفت تفنگدار بريتانيايي از ناو كورنووال وارد آبهاي ايران شدند كه بلافاصله به محاصره سپاه پاسداران پايگاه اروند سپاه درآمده و بدون هيچ مقاومتي تسليم شدند. در طول چند سال اخير نيز ايران به موازات تغيير راهبرد دريايي به توسعه هژموني دريايي و تقويت و تجهيز لجستيكي و تسليحاتي نيز روي آورده است. شرايط راهبردي و امنيتي كشور به همراه افزايش ضريب امينت بومي در خليج فارس سبب شد تا سال 1387راهبرد دريايي ايران با تغيير و انتقال مقر فرماندهي از تهران به بندرعباس حضورر در آب هاي عميق و سال بعد نيز حضور در آب هاي آزاد را تجربه كند. در طول اين مدت نيز 15 ناوگروه در شمال اقيانوس هند، خليج عدن و درياي سرخ، ماموريت تامين انتقال انرژي و تجارت دريايي و مقابله با تروريسم دريايي را عهده دارد شده اند كه از ميان اين ماموريت ها، ماموريت ناوگروه هاي 12 و14 كه به همراه زيردريايي يونس به كانال سوئز و درياي مديترانه و سپس در بندر لاذقيه در سوريه اعزام شدند، مهم تر ارزيابي مي شود.
ضمن اينكه امير دريادار حبيب الله سياري فرمانده نيروي دريايي ارتش با بيان اينكه ما امروز از توانايي كامل براي انجام سنگين ترين تعميرات زيردريايي ها برخورداريم و اين توانمندي در عرصه هاي مختلف مانند شناورهاي سطحي نيز قابل مشاهده است گفته كه بنا بر رتبه بندي هاي جهاني 98 درصد توانمندي دريايي دنيا در اختيار 40 كشور جهان است و جمهوري اسلامي ايران يكي از اين 40 كشور است كه در مقايسه با كشورهاي منطقه نيز هيچ كشوري توانمندي دريايي ايران را چه در زمينه تعداد، تنوع، فناوري، تعمير و توليد تجهيزات و چه از لحاظ نيروي انساني ندارد.
توان نيروي دريايي ايران
مركز مطالعات استراتژيك و بين المللي آمريكا (CSIS)در گزارشي به توان دريايي ايران پرداخته است. مطابق اين گزارش ايران كه با حضور نيروهاي نظامي آمريكا در منطقه خليج فارس مواجه است و از سوي ديگر از تحريم تسليحات و تجهيزات نظامي، اين كشور را در واردات و توسعه فناوري نظامي و جنگ افزارهاي نوين ناتوان كرده، در تلاش است با توسعه توانايي هاي جنگي نامتقارن و قدرتمند، كمبود جنگ افزارها و فناوري هاي نظامي خود را جبران و خنثي كند. اشاره اين گزارش به اظهارات سرلشگر صالحي فرمانده ارتش است كه در خصوص اعزام ناوهاي نظامي به خليج عدن به وجود يك استراتژي نامتقارن تاكيد داشته و با توجه به اهميت استراتژيك مسيرهاي دريايي و نقش اساسي آن در تجارت جهاني و ترابري سوخت تصريح نموده بود.
اين استراتژي نامتقارن دريايي ايران از پشتيباني لجستيكي بومي بهره مي برد كه از جمله اينها زيردريايي هاي مدل غدير (يونو) است كه از ديد اين گزارش احتمالاً با هدف پشتيباني از عمليات شناسايي در مناطق ساحلي يا نقاط حساس از جمله تنگه هرمز، مين گذاري، ممانعت و يا نفوذ نيروها طراحي شده اند. از سوي ديگر در حال حاضر كه نيروي دريايي ارتش ايران مسئوليت حراست از آبهاي خارج از تنگه هرمز ـ حراست آبهاي داخلي اين حوزه را سپاه عهده دار است ـ را برعهده دارد احتمالاً براي پشتيباني لجستيكي در شرق تنگه هرمز و نيز بندر جاسك و بندرعباس از اين تجهيزات استفاده مي كند. به زعم اين مركز، رديابي برخي از تجهيزات نيروي دريايي سپاه پاسداران به دليل اندازه كوچك و فراواني آنها در منطقه خليج فارس به مراتب دشوارتر از رهگيري تجهيزات نيروي دريايي ارتش است. در حقيقت نيروي دريايي سپاه پاسداران مي تواند تجهيزات خود را در فاصله چند متري از ساحل مستقر نمايد. به علاوه، نيروي دريايي سپاه پاسداران براي نوسازي و ارتقاي شناورهاي تندرو مجهز به قابليت شليك موشك/اژدر و نيز افزايش تعداد شناورهاي تهاجمي تندرو تلاشي همه جانبه را آغاز نموده است. رونمايي از 12 فروند شناور كوچك و مدرن ديگر از خانواده IPS مدل پيكاپ/ تير در اواسط ماه اوت 2010 و نيز اعلام رسمي راه اندازي خط توليد داخلي شناورهاي تندروBladerunner كه به اژدر يا راكت مجهز خواهند شد و حداقل 12 فروند هواپيماي آب نشين رادارگريز باور 2 كه مي توان از آنها در ماموريت هاي شناسايي يا تهاجمي بهره گرفت، اين پيشرفت نظامي را برجسته مي سازد.
پيشرفت هاي نيرويي دريايي ايران در نمايي چشمگيرتر جلوه مي نمايد كه اين نيرو در مواجهه با ناوگان پنجم نيروي دريايي ايران مستقر در بحرين است. در برهه كنوني نيروي دريايي ارتش از چند نوع هواناو (هاوركرافت) استفاده مي كند كه انواع هواناوهاي يونس از جمله آن است. با توجه به سرعت حركت و قابليت هاي اين هواناوها براي جابجايي نيروها و انتقال آنها در منطقه و همچنين امكان تردد آنها در آب و خاك، هم اكنون استفاده هاي فراواني از اين تجهيزات در نيروي دريايي ارتش انجام مي شود. همچنين دريادار سياري آذرماه 1388 از نوسازي و بهسازي 4 فروند هواناوBS7 و SRL6 خبر داده و گفته بود كه مرمت، ساخت و بهينه سازي هواناو صرفاً در اختيار تعداد بسيار محدودي از كشورها قرار دارد و بهسازي و تعمير اين چهار فروند هواناو مرحله اي نوين در توان نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران محسوب مي شود. البته در مرحله سوم از رزمايش ولايت 89 ارتش جمهوري اسلامي ايران، هواناوهاي نيروي دريايي كماندوهاي يگان ويژه و واكنش سريع را به سرعت به آب هاي سرزميني و منطقه اي منتقل كردند. اين هواناوها مجهز به موشك هاي سطح به سطح و دوربرد نور بودند كه براي مقابله با يگانهاي سطحي مهاجم، بسيار كاربرد دارد. موشكهاي نور پيش از اين بر روي انواع شناورهاي ارتش نصب شده و پرتاب موفق آن از ناوشكن جماران نيز اعلام شده بود.
با اين همه بايد در نظر داشت كه راهبرد دريايي ايران با تكيه بر نيروي دريايي راهبردي در انديشه توسعه و تحميل توان دريايي خود به قدرت هاي بين المللي است و طبيعتاً در اين راه با تنش ها و چالش هايي در آينده مواجهه خواهد شد؛ چالش هايي كه تفكر و تدبير روزآمد نظامي و سياسي را بر گذر از آنها طلب مي كند.
منابع:
1.مركز مطالعات استراتژيك و بين المللي آمريكا (CSIS)
2.موسسه مطالعات جنگ ، اكتبر 2011

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14