(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 6  آذر 1390- شماره 20083

چند رباعي عاشورايي
اي مرثيه خوان ... !
درنگي بر مجموعه شعر «واگويه ها» سروده سيدمحمد عباسيه كهن
غرق آبي نامه يكتايي!
پرويز بيگي حبيب آبادي : شاعران در رويارويي با تهديدات دشمن پيشگام اند



چند رباعي عاشورايي
اي مرثيه خوان ... !

رضا اسماعيلي
1
اي مرثيه خوان ! زبان عاشورا باش
هم قبله ي كاروان عاشورا باش
با لهجه ي سرخ عشق ، همچون زينب
بر خيز و حماسه خوان عاشورا باش
2
اي مرثيه خوان ! كرب و بلا ماتم نيست
ميراث حسين ، درد و داغ و غم نيست
جان مايه ي نهضت حسيني اين ست :
«هر كس كه به ظلم تن دهد ، آدم نيست»
3
اي مرثيه خوان ! حسين يعني : باران
در چشم زمين ، طراوتي بي پايان
آزادگي و عشق و عدالت ، عزّت
اي مرثيه خوان ! حسين ، يعني : انسان
4
اي مرثيه خوان اهل دل ! عاشوراست
در كرب و بلاي دل ، قيامت برپاست
برخيز و حماسه خوان عاشورا باش
از كرب و بلا ، حماسه خواندن ، زيباست
5
با كرب و بلا ، سراب مي بافي تو
يك پرسش بي جواب مي بافي تو
مفهوم حسين را نمي فهمي ، حيف
با خون حسين ، آب مي بافي تو !
6
اي مرثيه خوان ! بگو تو از عاشورا
از خون خدا ، خلاصه ي خوبي ها
اين واقعه را به چشم زينب بنگر
تفسير كن اين حماسه ي زيبا را
7
اي مرثيه خوان ! كرب و بلا را بنگر
جانبازي مردان خدا را بنگر
با زينب قهرمان بيا در ميدان
بشكوه ترين حماسه ها را بنگر

 



درنگي بر مجموعه شعر «واگويه ها» سروده سيدمحمد عباسيه كهن
غرق آبي نامه يكتايي!

فرامرز محمدي پور لنگرودي
يك
ادبيات كهن ايران سرشار از لحظه هاي ماندگاري است كه نمي توان از كنارش به سادگي گذشت و فقط دل به آفرينش هاي ادبي امروزي داد، زيرا هنوز بر خود مي بالم كه «شاهنامه» شاهكار بي نظيري است و بعيد به نظر مي رسد اتفاق دوباره اي از اين دست- آن هم- در جهان معاصر بيفتد!
قابوس نامه عنصر المعالي/ سياست نامه خواجه نظام الملك/ اسرار التوحيد محمدبن منور/ كليله و دمنه نصرالله منشي/ گلستان سعدي/ تذكره الاولياء عطار نيشابوري/ جوامع الحكايات محمدعوفي بخارايي/ تحفه الاخوان محسني حسين واعظ كاشفي/ نصيحه الملكوت سعدي نمونه هاي ديگري هستند با نثرهاي اخلاقي، تعليمي، عارفانه و ادبي و فني كه افق روشني را به جهان امروز هديه مي دهند وقتي در قابوسنامه با متون آموزشي پيش از اسلام روبرو مي شويد و يا گلستان سعدي را با آموختگي نثر مسجع خواجه عبدالله انصاري و نثر استوار ابوالمعالي با متني زيبا حاصل تجربيات سعدي پيش رو داريد و همين اديب برجسته پند و اخلاق را در «نصيحه الملوك» ارزاني بشر مي دارد، حق دهيم كه ادبيات كهن ايران به واقع بي نظير است كه درك اين زيبايي در فرصتي به زنده ياد «سيدمحمد عباسيه كهن» شاعر و پژوهشگر نام آشناي معاصر مي رسد تا در «واگويه ها» سخنان شنيده را به «باز گفتني» بنشيند و به تعبيري پنجره اي را بسوي «مناظره» آن هم به زبان شعر بگشايد و نثر پندآموز ديروز را به بازخواني و مرور شاعرانه سوق دهد و نظري شايسته كه:
گوهر توحيد را آسان خريدن مشكل است
هيچ غواص از غم زخم نهنگ آسوده نيست!
خواهي از باغ چمن، گل عبرت چيني
سير كن در چمن تجربه هر پيري!
تا تو عاشق نشوي، عشق چه مي داني چيست؟
راز اين مخزن اسرار خدا مي داند
خالي از خال لبي نيست جهان
آفتاب است كه تبخال لب است.
«ابياتي از غزليات كهن»
دو
اشعار زنده ياد كهن به خصوص در «واگويه ها» پندآموز، اخلاقي همراه با مضامين غنايي است و داراي كاربرد اجتماعي كه اين مهم از ويژگي سبك هندي بشمار مي رود و گاه گاه براي هويت بخشي به محتواي عارفانه و آسماني شعر به سبك عراقي پهلو مي زند كه اين فرايند در «واگويه ها» نمود بيشتري دارد:
پادشاهي به پارسا ناگاه
روبه رو شد، بدو رسيد از راه
گفت: هيچت زما به ياد آري؟
گفت: گاهي خدا نبود، آري!
شعر «پاسخ پارسا»- ص7
و نزديكي به سبك هندي در ادبياتي از مثنوي «مناجات امام محمدباقر عليه السلام» كه واگويه اي است از تذكره الاولياي شيخ عطار:
گفت: گم شد يوسفي، يعقوب را
گريه ها كرد و نديد آن خوب را
گريه كرد آن قدر چشمش شد سفيد
يوسف گم گشته خود را نديد
من هم آخر يوسفي گم كرده ام
گريه- دور از چشم مردم- كرده ام.
يا:
چند ماهي گذشت از كارش؟
فقر او آب رو فروشش بود.
گفت: عكسم كشيده شد؟- آري؟
مشكل من فقط دو گوشش بود!
شعر «مشكل گوش» ص71
كهن در «واگويه ها» با عنايت به اينكه سبك هندي را بهتر مي پسندد ولي سعي كرد «سبك عراقي» را در اين مجموعه قوت بيشتري بخشد.
وقتي قرار است شاعر؛ نثر كهن را با زبان شعر به تصوير بكشد به ناچار مي بايست در اين گفت وگو و مناظره گاه گاه مضامين عرفاني را به سوي «غزل اندرزي» بكشاند و «واگويه ها» در يك نگاه كلي معطر به فرايندهاي اخلاقي و پندآموز است. وقتي امام محمد غزالي در «كيمياي سعادت» پندي را به نثر مي نويسد؛ «عباسيه كهن» با شعر «دشنام» فرم موزون به نثر «غزالي» مي دهد تا شيرين تر و جان بخش تر باشد:
گفت: لعنت بر آنكه شد ناكام
به پدر، مادرش دهد دشنام
چه كسي اين كند؟ محمد(ص) گفت:
آن كس كه به ديگران بد گفت!
سه
در «واگويه ها» مفاهيم پندآموز كه حاصل مناظره است روانشناختي اجتماعي را به دنبال دارد و اينكه اجتماعي زندگي كردن يعني در فرازي خود را پيدا كردن و رسيدن به اين نكته كه همگي بنده ذات سبحاني هستيم و لاغير و اين «خدابيني» در تذكره الاولياء به زيبايي آمد و به زبان شعر «كهن» اين گونه نشست:
... گفت حضرت: روزنه را پاس دار
دور از دست خدانشناسي دار
هر كه گويد كه خدا بر هر چيز هست
يا وي از چيزست و در هر چيز هست
كافر است او و مسلمانش كنيد
ورنه، همبازي شيطانش كنيد.
شعر «خدابيني»- ص85
«واگويه ها» مي خواهد تجربيات زندگي مشاهير ادب فارسي را آويزه گوش كند كه ضمير يكرنگي را پيشكش يكديگر كنيد، از سرنوشت آدم ها عبرت گيريد، خداي گونه باشيد و ائمه اطهار(س) را سرمشق والگوي خود قرار دهيد و آني باشيد كه هميشه به نيكي از شما ياد كنند و اين شواهد از «واگويه ها» خودي نشان مي دهد و افق روشني دارد:
گفت شان: اي دوستان لاف زن!
دوستان خويش بوديد و نه من
دوستان از دوستان كي مي رمند؟
دوستان واقعي خيلي كمند!
شعر «دوستي» ص 61
گفت: آخر به آدمي چه كند!
اين طمع- با شما دمي چه كند!
گفت:اگر قانعي به نام تهي
سر به فرمان هيچ سگ ننهي
پاره اي نان و پاره اي حلوا
سگ دنيا كند تو را - بپا
شعر «دوكودك» ص 33
چون برآمد، نشست چون بيدي
گفت حضرت:«خداي را ديدي؟»
گفت: تا دست مي زدم به غير
از حجاب خودم نديدم خير
به خدا چون پناه بردم من
زنده ماندم، اگر چه مردم من
شعر «خدابيني» ص 75
زنده ياد «كهن» بيت معروفي دارد و گريزان از دو رويي و درنهايت خدا را مي بيند و سرمست از اينكه سرشار لحظه هاي يكتايي است.
ازدورويي مي گريزم مثل برق
غرق آبي نامه يكتايي ام
اين شاعر فرهيخته كه از رودخانه زلال شعر جرعه جرعه انديشه مانا؛ توأمان با احساس و عقل ارزاني دلهاي عاشق كرد در «واگويه ها» مفاهيمي چون: پارسايي، سخاوت، دوستي، عبرت، زهد، كرامت و خدابيني را دوست تر مي دارد و پرهيز از دشنام، غيبت،ناداني، ظلم ... را براي همگان مي خواهد زيرا زندگي زيباست وقتي بتوانيم با پنجره اي رو به خدا بهترين ها را برچينيم.

 



پرويز بيگي حبيب آبادي : شاعران در رويارويي با تهديدات دشمن پيشگام اند

آزاده غلامي
پرويز بيگي حبيب آبادي، معتقد است كه هنرمندان و اهل قلم سهم عمده اي در ارتقاي فرهنگ در كشور ما دارند و در تمام فراز و نشيب هاي 30 سال اخير از جمله دفاع مقدس حضور پررنگي از خود نشان دادند، ولي از جايگاه واقعي برخوردار نيستند و دليل آن است كه برخي از مسئولان فرهنگي ما، فرهنگي نمي انديشند و فرهنگي كار نمي كنند. به اين معني كه نگاهشان بيشتر در سطح است و به همين دليل كار عمقي صورت نمي گيرد.
وي با بيان اين مطلب مي افزايد: شاهد مثال هاي فراواني در اين حوزه وجود دارد. اكنون مي توانيم بگوييم در حوزه شعر و طي سه دهه گذشته، بسياري از جوانان رويكرد بسيار ارزشمندي داشتند و اتفاق بزرگي در حوزه شعر در اقصي نقاط كشور شكل گرفته است. اما مي بينيد كه سهم فرهنگ و شعر در رسانه ملي ما، در حد يك دهم برنامه هاي سياسي و ورزشي است. از سويي سهم شاعران معاصر در كتاب هاي دانشگاهي و دبيرستاني بسيار نا چيز است.
اين شاعر در ادامه سخنانش گفت: سهم شاعران در رايزني فرهنگي و نمايندگان فرهنگي ما در طول 32 سال آ ن قدر ناچيز است كه ديده نمي شود. در طول اين 32 سال، كشور به استحكام كامل رسيده است و اگر هر سه سال مسئولان فرهنگي را تغيير داده باشيم، از تعداد بسيار رايزنان اين دوران، 20 هنرمند هم ديده نمي شوند در حالي كه هنرمنداني هستند كه هم از تحصيلات بالاي آكادميك برخوردار هستند و هم توانمندي بالاي علمي دارند.
وي همچنين به حوزه ترجمه شعر اشاره مي كند و با اظهار اين كه در حوزه ترجمه شعر هيچ اتفاقي نيفتاده است، مي گويد: در اين راستا مي توانيم بيش از هزار كتاب در حوزه ترجمه جست و جو كنيم. در حالي كه در حوزه شعر اين ميزان بسيار اندك بوده است. حشر و نشر با ساير هنرمندان ديگر كشورها نيز كه بسيار اندك بوده از ديگر مسائل اين حوزه به شمار مي رود و در اين راستا سفر فرهنگي ما نيز ناچيز بوده است.
مي توان گفت كه اهل هنر در اين ر استا غريبانه زندگي مي كنند و دل خوش به شوق و ذوق خود هستند.
داور شعر دفاع مقدس اظهار مي كند:معتقدم كه شاعران دين خود را به دفاع مقدس و ادبيات شعر 20 ساله ادا كردند. در دور افتاده ترين نقاط كشور شاعراني را داشتيم كه به بالندگي رسيدند ولي سايه اي روي سرشان نيست و حمايتي از آنها نمي شود. بودجه فرهنگي نسبت به ساير بودجه ها هم قابل بحث است اگر چه در سال هاي گذشته تلاش هاي خوبي صورت گرفته است و جشنواره هاي متعددي مثل كتاب سال، جشنواره شعر فجر، جشنواره گام اول، جايزه كتاب فصل، كتاب پروين و جلال آل احمد برگزار شد كه همه آنان نيز خوب بودند، ولي با توانمندي كه در كشور و حوزه هنر وجود دارد، كسب تعادل هرگز برقرار نبوده است.
حبيب آبادي ادامه مي دهد: شعر باورها، هنر و سرمايه ملي ما است. شعر سد نفوذناپذيري است كه مي توان گفت حتي با حمله مغول هم از ميان نرفت و آنان را در فرهنگ ما ذوب كرد و اين سدي بود كه در مقابل تهاجم وحشيانه آنان ايستاد. ولي امروز فرهنگ هيچ سهمي ندارد. تهران در دوران جنگ تحميلي عراق هدف موشك هاي بسياري قرار گرفت. ولي هم اكنون يك المان و نماد وجود ندارد كه در نقطه اي بمبي فرو افتاده باشد و افرادي به شهادت رسيده يا مجروح شده باشند و اثري از اين آثار باقي نمانده است. اينها موضوعاتي است كه دلالت بر سخنان پيشين من دارد، دال بر اين كه اتفاق خاصي در حوزه فرهنگ نيفتاده است.
وي مي افزايد: ولي شاعران دين خود را در هشت سال دفاع مقدس به رغم اين كه پاسخ مناسبي از سوي مسئولان فرهنگي نشنيدند ادا كردند. در 31 شهريورماه سال 59 تهران مورد تهاجم هوايي قرار گرفت و در تاريخ يكم مهرماه همان سال، ما شعر را در روزنامه، زبان مردم و جبهه ها داريم و معني اش اين است كه شاعران زودتر از ديگر مردم وارد جبهه ها شدند. ولي اتفاق خاصي نيفتاد و آنها آن طور كه در شأن شان است مورد حمايت قرار نگرفتند. 32 سال از انقلاب مي گذرد، ولي ما يك واحد درسي هنر و شعر و هنر انقلاب را در دانشگاه نداريم. مسئولان هم به سادگي از كنار اين موضوع عبور كردند.
بيگي حبيب آبادي در پاسخ به تهديدات دشمن و ايران هراسي كه به كوشش آنان در حال توسعه است و اين كه شاعران و نويسندگان چه اقداماتي بايد انجام دهند، مي گويد: شاعر از اطرافش تاثير مي گيرد و بر آن تاثير مي گذارد. در اطرافش ذوب مي شود و اين ذوب شدن باعث خلق آفرينش مي شود. اين كه حكم كنيم در چنين شرايطي شاعران چه وظايفي دارند، به درون شاعر و فطرت او باز مي گردد.
شاعران در دوران هشت سال دفاع مقدس با قلم خودشان انجام وظيفه كنند و الان هم خودشان تصميم مي گيرند. طبيعي است كه همه شاعران به وطن عشق مي ورزند و بالندگي كشور را ارج مي نهند و مي خواهند كه كشورشان افق هاي پي در پي را درنوردد و به قله ها برسد و براي آن ارزش قائل هستند ، از اين رو در عرصه هاي مختلف تهديدات دشمن نيز قطعا پيشگام خواهند شد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14