(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 27 آذر 1390- شماره 20099

استكبارستيزي درگفتمان امام خميني(ره)
تهران تا مسكو با پهپاد 170-RQ آمريكا
در جمهوري آذربايجان چه مي گذرد؟
دومين كشور شيعه جهان در بند دولتي سكولار
درك الگوي پيشرفت اسلامي



استكبارستيزي درگفتمان امام خميني(ره)

مهدي سعيدي- قسمت سوم
4-تهاجمي بودن
يكي ديگر از شاخصه هاي قابل توجه در گفتمان استكبارستيزي، تهاجمي بودن آن است. بدان معنا كه براي مقابله با استكبار جهاني بايد طرح ريزي كرد و همه راه ها و ايده ها را مورد بررسي قرار داد. شيوه مبارزه انفعالي و آرايش دفاعي در برابر استكبار نه تنها مناسب نيست، بلكه انديشه اي كه نابودي استكبار را در سر مي پروراند، حتما نيازمند اتخاذ استراتژي تهاجمي است. با همين نگاه حضرت امام(ره) از شكل گيري هسته مقاومت در جهان چنين سخن مي گويد: «بسيج تنها منحصر به ايران اسلامي نيست، بايد هسته هاي مقاومت را در تمامي جهان به وجود آورد و در مقابل شرق وغرب ايستاد»1
ايشان در جايي ديگر از راه اندازي «بسيج بزرگ سربازان اسلام» چنين سخن مي گويد: «امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدي است. و مسلمانان در يك تشكيلات بزرگ اسلامي رونق و زرق و برق كاخ هاي سفيد و سرخ را از بين خواهند برد. امروز خميني آغوش و سينه خويش را براي تيرهاي بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشك هاي دشمنان باز كرده است و همچون همه عاشقان شهادت، براي درك شهادت روزشماري مي كند. جنگ ما جنگ عقيده است، و جغرافيا و مرز نمي شناسد. و ما بايد در جنگ اعتقادي مان بسيج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازيم.»2
حضرت امام(ره) مبتني بر اين نگاه با صراحت اعلام مي دارد: «ما بايد در ارتباط با مردم جهان و رسيدگي به مشكلات و مسائل مسلمانان و حمايت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماييم. و اين را بايد از اصول سياست خارجي خود بدانيم. ما اعلام مي كنيم كه جمهوري اسلامي ايران براي هميشه حامي و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است. و كشور ايران به عنوان يك دژ نظامي و آسيب ناپذير نياز سربازان اسلام را تامين و آنان را به مباني عقيدتي و تربيتي اسلام و همچنين به اصول و روش هاي مبارزه عليه نظام هاي كفر و شرك آشنا مي سازد.»3
5-تكليف گرايي و شكست ناپذيري
شاخصه ديگر در دكترين استكبارستيزي حضرت امام اميد به پيروزي هميشگي جبهه حق و عدم شكست در ميدان مبارزه با استكبار است. مبتني بر باور امام، ما مكلف به انجام وظيفه ايم و نتيجه فرع آن است،4 لذا با صلابت و مبتني بر نگاه تكليف گرايي اعلام مي دارد:
«تكليف ما اين است كه در مقابل ظلم ها بايستيم، تكليف ما اين است كه با ظلم ها مبارزه كنيم، معارضه كنيم، اگر توانستيم آنها را به عقب برانيم كه بهتر، و اگر نتوانستيم به تكليف خودمان عمل كرديم. اين طور نيست كه ما خوف اين را داشته باشيم كه شكست بخوريم. اولا كه شكست نمي خوريم، خدا با ماست، و ثانيا بر فرض اينكه شكست صوري بخوريم شكست معنوي نمي خوريم، و پيروزي معنوي با اسلام است، با مسلمين است، با ماست.»5
6-مبارزه بر دوش مستضعفين و توده هاي ملت
در نگاه حضرت امام(ره) بخش عمده اردوگاه جبهه مبارزه با استكبار جهاني را توده هاي محروم و مستضعف كه از رفاه و آزادي برخوردار نبوده اند، تشكيل خواهند داد. چرا كه رفاه طلبي و مبارزه در اين نگاه قابل جمع نبوده و مرفهان بي درد در اردوگاه جبهه حق جاي ندارند. حضرت امام(ره) اين حقيقت را چنين شرح مي دهند:
«ملت عزيز ما كه مبارزان حقيقي و راستين ارزش هاي اسلامي هستند، به خوبي دريافته اند كه مبارزه با رفاه طلبي سازگار نيست، و آنها كه تصور مي كنند مبارزه در راه استقلال و آزادي مستضعفين و محرومان جهان با سرمايه داري و رفاه طلبي منافات ندارد با الفباي مبارزه بيگانه اند.
و آنهايي هم كه تصور مي كنند سرمايه داران و مرفهان بي درد با نصيحت و پند و اندرز متنبه مي شوند و به مبارزان راه آزادي پيوسته و يا به آنان كمك مي كنند آب در هاون مي كوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمايه، بحث قيام و راحت طلبي، بحث دنياخواهي و آخرت جويي دو مقوله اي است كه هرگز با هم جمع نمي شوند. و تنها آنهايي تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محروميت و استضعاف را چشيده باشند. فقرا و متدينين بي بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعي انقلابها هستند.»6
حضرت امام(ره) كه بعد از نصرت الهي به نصرت مومنين و مستضعفين اميدوار است خطاب به سردمداران استكبار جهاني فرياد مي زند: «قدرتها و ابرقدرتها و نوكران آنان مطمئن باشند كه اگر خميني يكه و تنها هم بماند به راه خود كه راه مبارزه با كفر و ظلم و شرك و بت پرستي است ادامه مي دهد و به ياري خدا در كنار بسيجيان جهان اسلام، اين پابرهنه هاي مغضوب ديكتاتورها، خواب راحت را از ديدگان جهانخواران و سرسپردگاني كه به ستم و ظلم خويشتن اصرار مي نمايند سلب خواهدكرد.»7
7- مبارزه با تمام قوا
حضرت امام خميني به منظور تعيين يكي از اصول و خط مشي هاي اساسي براي مبارزه با استكبار جهاني اعلام مي نمايد: «ما اگر قدرت داشته باشيم تمام مستكبرين را از بين خواهيم برد.» 8
اين اصل براي مبارزه با قدرت هاي استكباري جهان از اصول و مباني قرآني و تعاليم مربوط به تقابل با جبهه كفر و شرك و نفاق در هر عصر و زمان سرچشمه مي گيرد. چنان كه خداوند متعال در قرآن كريم جبهه توحيد را مخاطب قرار مي دهد و اين گونه به خيزش و جهاد قهرآميز با مستكبران زمين فرا مي خواند: «و اعدوا لهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخيل ترهبون به عدو الله و عدوكم» (هرچه در توان داريد بسيج كنيد، تا با اين [تداركات]، دشمن خدا و دشمن خودتان را جز بترسانيد) (انفال:60)
در اين نگاه ديگر قدرت داشتن و تلاش براي كسب قدرت نه تنها مفهومي مذموم نيست، بلكه حركتي متعالي است كه بايد به عنوان يك امر واجب بدان توجه شود و از اين منظر است كه تلاش براي تشكيل حكومت الهي، وظيفه همه انبياء و اولياء الهي قلمداد مي شود.
حضرت امام(ره) به مسلمانان يادآوري مي كند: «مسلمانان بايد بدانند تا زماني كه تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود، هميشه منافع بيگانگان بر منافع آنان مقدم مي شود؛ و هر روز شيطان بزرگ يا شوروي به بهانه حفظ منافع خود حادثه اي را به وجود مي آورند. راستي اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدي با جهانخواران حل نكنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند، آسوده خواهند بود؟ هم اكنون اگر آمريكا يك كشور اسلامي را به بهانه حفظ منافع خويش با خاك يكسان كند، چه كسي جلوي او را خواهد گرفت؟ پس راهي جز مبارزه نمانده است، و بايد چنگ و دندان ابرقدرت ها و خصوصاً آمريكا را شكست.»9
8- مبارزه تا نابودي كامل
حضرت امام در تعيين استراتژي و خط مشي مبارزه با استكبار اولين اصلي كه مورد توجه قرار مي دهند اين است كه تا قدرت هاي سيطره جو و مستكبر جهان به اضمحلال و انقراض درنيايند محال است كه صلح و آرامش و سلامت و سعادت در كره ارض حاكم گردد و محرومان و به بند كشيده شدگان به حقوق الهي خود نائل آيند و به وراثت زمين برسند. ايشان در بياناتي اشاره دارند: «سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستكبرين است و تا اين سلطه طلبان بي فرهنگ در زمين هستند مستضعفين به ارث خود كه خداي تعالي به آنها عنايت فرموده است نمي رسند.»10
ايشان در ماجراي حمله به هواپيماي مسافربري ايران توسط ناو آمريكايي مي فرمايند: «مردم آزاده جهان هميشه از ابرقدرتها خصوصاً آمريكاي جنايتكار صدمه ديده اند و تا عزم خود را براي رويارويي با كفر و شرك جهاني و آمريكاي سلطه گر جزم ننمايند، هر روز شاهد جنايتي تازه خواهند بود.»11
مبتني بر نگاه حضرت امام(ره) حد يقفي براي فزوني خواهي و زياده خواهي مستكبران عالم وجود ندارد و اين زياده خواهي جزء هويت اصلي آنها شده و تا ديگران را به بند و زنجير و استثمار نكشانند، دست از تجاوزطلبي نخواهند كشيد. به همين خاطر است كه با صراحت به مسلمانان گوشزد مي كند: «نكته مهمي كه همه ما بايد به آن توجه كنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم اين است كه دشمنان ما و جهانخواران تا كي و كجا ما را تحمل مي كنند و تا چه مرزي استقلال و آزادي ما را قبول دارند به يقين آنان مرزي جزء عدول از همه خوبي ها و ارزش هاي معنوي و الهي مان نمي شناسند و به گفته قرآن كريم هرگز دست از مقاتله و ستيز با شما برنمي دارند مگر اين كه شما را از دين تان برگردانند.»12
به واقع مبتني بر جهان بيني الهي حضرت امام(ره) در نظام سلسله مراتبي كه نظام سلطه ايجاد كرده است، يا بايد غلام حلقه بگوش بود و از خود هويتي و باوري مستقل نداشت و همواره در خوف و رجا زندگي كرد، و يا آنكه راه عزت و مقاومت و ايستادگي را برگزيد و به مبارزه با استكبار جهاني روي آورد تا با نابودي آن صلح و امنيت و آرامش را به جهان بازگرداند. و حضرت امام(ره) راه دوم را به ملت ايران پيشنهاد داد كه مورد انتخاب ايشان قرار گرفت.
1-صحيفه امام، ج21، ص195، 2/9/.1367
2-صحيفه امام، ج21، ص88،29/4/.1367
3-صحيفه امام، ج21، ص91، 29/4/.1367
4-صحيفه امام، ج21، ص284، 3/12/.1367
5-صحيفه امام، ج12، ص306، 28/2/.1359
6-صحيفه امام، ج21، ص87، 28/2/.1359
7- صحيفه امام، ج20، ص318، 6/5/.1366
8- صحيفه امام، ج6، ص499، 17/1/.1358
9- صحيفه امام، ج21، ص83، 29/4/.1367
10- صحيفه امام، ج12، ص144، 19/11/.1358
11- صحيفه امام، ج21، ص69، 13/4/.1367
12- صحيفه امام، ج21،ص91، 29/4/.1367

 



تهران تا مسكو با پهپاد 170-RQ آمريكا

ارسلان مرشدي
از آغاز طرح رسمي پرونده هسته اي ايران نزد مجامع بين المللي و افكار عمومي در نوامبر سال 2003 كه منتهي به صدور قطعنامه مصوب 1696 شوراي امنيت عليه ايران شد، روسيه يكي از بازيگران اين عرصه و صحنه بوده است؛ كشوري كه با شركت اتم استوري اكسپورت، پيمانكار نيروگاه ناتمام هسته اي بوشهر در 10سال گذشته بوده و گاه با ايران و گاه با گروه 1+5 در مذاكرات هسته اي منافع و مصالح خود را جست وجو كرده است. در طول بيش از 8سال از طرح پرونده هسته اي ايران، اين كشور، هيچ گاه موضع رسمي و علني در حمايت يا تهمت عليه برنامه هسته اي نداشته و با رويكردي دوگانه گاه در مقابل دو سوي آتلانتيك كرنش نموده و گاه نيز از آنها به خاطر تأكيد بر تحريم و تهديد و عدم پيگيري پرونده هسته اي از مجاري ديپلماتيك سرزنش نموده است. حالت شيزوفرني سياسي روسها سبب شده تا اين كشور پيش از اين به ايران، تشريك مساعي و به غرب خويشتن داري را توصيه نمايد. با اين همه، هيچگاه هيچ مقام روسي صريحاً برنامه هسته اي ايران را صلح آميز و غيرنظامي نخوانده است، در حالي كه در چندين اظهارنظر ولاديمير پوتين و ديميتري مدودف نخست وزير و رئيس جمهور روسيه، جمهوري اسلامي را به انحراف از برنامه هسته اي به سوي تسليحات نظامي متهم نمودند.
در چنين مختصاتي و در جريان سفر مسكوت سعيد جليلي دبير شوراي عالي امنيت ملي به روسيه، معاون وزير خارجه اين كشور براي نخستين بار اعلام مي كند كه شواهدي دال بر فعاليتهاي نظامي هسته اي در ايران در دست نيست. سرگئي ريباكوف كه چندين نوبت به تهران آمده و مذاكره كننده ارشد روسها در گروه 1+5 است با تأكيد بر اينكه ايران مشغول ساخت سلاح هسته اي نيست، گفته است كه ما مجموعه اطلاعاتي را كه نشان دهنده انحراف نداشتن برنامه هسته اي ايران است، تأييد كرده ايم و برنامه هسته اي ايران داراي ابعادي نظامي نيست.
اين گفته ها، نخستين اظهارنظر صريح و رسمي يك مقام روسي در مورد غيرنظامي بودن فعاليت هاي هسته اي ايران است؛ فعاليتهايي كه به زعم غرب داراي انحراف بوده و با همين اتهام نيز 5قطعنامه و 4بيانيه در شوراي امنيت و 6قطعنامه و 8بيانيه در شوراي حكام عليه ايران صادر كرده اند. در حالي كه گزارش هاي متعدد مديركل پيشين آژانس بين المللي انرژي اتمي و برآورد 16نهاد اطلاعاتي و امنيتي آمريكا در سال 2007 همگي تاييدي بر عدم انحراف ايران است؛ عدم انحرافي كه در نزد افكار عمومي مستقل جامعه جهاني و گروه77 و نم و برخي ديگر از كشورها قابل قبول است. البته اين مسئله موضوع اين نوشتار نيست؛ مسئله قابل طرح، موضع روسهاست كه چرا پيش از 8سال اكنون متوجه شده اند و يا حداقل مطرح كرده اند كه همسايه جنوبي آنها برنامه هسته اي نظامي ندارد؟
در ماه هاي اخير روابط روسيه و امريكا با مشكل مواجه شده است؛ پيوستن روسيه به سازمان جهاني تجارت و مخالفت امريكا با آن در كنار تنش دراستقرار سپر موشكي اين كشور در شرق اروپا كه با تحولات خاورميانه عربي و اعزام ناوهاي روسيه به سوريه پيوند خورده بود، با انتخابات پارلماني اخير در اين كشور تشديد شد. تحريك مخالفان از سوي امريكا به زعم روسيه، بر حجم اين تنشها افزوده است. هر چند روابط ايران با روسيه نيز در ماه هاي قبل با عدم تحويل سامانه موشكي اس-300 و پيوستن اين كشور به تحريم هاي جديد عليه تهران دوستانه به نظر نمي رسد، ولي در مقابل ايران و روسيه، اين امريكاست كه ابعاد تخاصم بيشتري را در كسب منافع بروز داده است؛ مسئله اي كه سبب شده تا پاي چين نيز به اين منازعه سياسي و رواني باز شود، تا جايي كه گزارشي تاييد نشده كه در اختيار پوتين و مدودف نيز قرار گرفته، حكايت از آن دارد كه هوجيان تائو رئيس جمهور چين صريحا هشدار داده است كه اگر ايالات متحده به ايران حمله كند، وارد جنگ عليه اين اقدام آمريكا خواهد شد، هر چند اين جنگ به منزله شروع جنگ جهاني سوم باشد؛ البته اين موضع چين نيز به مانند روسيه رخدادي شگرف در نوع تعامل با ايران و امريكاست. حال بايد پرسيد كه ايران اكنون چه اهميت راهبردي براي روسيه و چين يافته است كه اين كشورها هزينه تقابل با امريكا- به فرض حتي به قيمت شروع جنگ جهاني سوم- را به جان مي خرند؟
ايران حدود 10روز پيش و در اوج نبرد رسانه اي و سياسي با غرب بر سر تحريم بانك مركزي و حمله به سفارت بريتانيا در تهران، خبر از فرود آوردن يك فروند پهپاد امريكايي داد. اين خبر اگرچه با ترديد و تكذيب بسياري همراه بود، اما پس از چند روز به موضوع اصلي رسانه ها و اظهارنظرهاي كشورهاي منطقه و بين المللي تبديل شد، تا جايي كه كشورهاي روسيه و چين درخواست هاي مشابهي را براي بازديد از اين پهپاد به ايران ارائه دادند. در مقابل، موضع امريكا در قبال اين رويداد، سكوت و انفعال ابتدايي و بعد ترديد و تاييد تلويحي مقامات نظامي بود تا نهايتا باراك اوباما و هيلاري كلينتون رييس جمهور و وزير امورخارجه امريكا پس از 10روز بي تفاوتي در اولين اظهارنظر خود خواستار بازگرداندن اين پهپاد از سوي ايران شدند، ايراني كه اعلام كرده كه نه تنها هواپيماي بدون سرنشين را به آمريكا پس نمي دهد، بلكه دشمنان آثار پاسخ هاي ايران را در آينده خواهند ديد.
پيش از اين موضع مقامات امريكايي، دادگاه ايالتي و اشينگتن حكمي را درباره پشتيباني ايران از القاعده در انفجار سال 1998 در سفارت هاي اين كشور در كنيا و تانزانيا صادر كرد. اقدامي كه پيش از آن با گشودن سفارت مجازي امريكا و تحريم و تهديد تكراري به اقدامات سخت موثر عليه ايران بر روابط خصمانه دو كشور سايه انداخته بود. در اين ميان نيز سعيد جليلي در يك سكوت خبري راهي مسكو شد تا در هنگامه اي كه ايران خبر اكتشاف يك ميدان گازي در درياي خزر را راهي رسانه ها ساخته بود با مقامات روس به ديدار و گفت وگو بنشيند، گفت و گوهايي كه گمانه ها در مورد موضوعات آن هنوز نيز ادامه دارد.
با اين وجود، همه اين رويدادها و رخدادها متاثر از كشاكش پهپاد 170-RQ بود؛ كشاكشي كه در هنگامه نواختن ناقوس جنگ پنهان ميان ايران و آمريكا تابلوي امتيازات را به سود تهران تغيير داد.
توانايي چشمگير ايران در عرصه فضاي جنگ سايبري و اطلاعاتي كه اكنون توانمندي جنگ الكترونيكي نيز بر آن افزوده شده است با شكار جانور قندهار زنگ هاي خطر را براي ايالات متحده به صدا درآورده است. كريستين ساينس مانيتور نمايي از اين زنگ خطر را اين چنين ترسيم مي كند: تحليلگران امور دفاعي آمريكا، تحقيق در اين باره را آغاز كرده اند كه با دستيابي ايران به تكنولوژي پيشرفته جاسوسي به كار رفته در اين هواپيما، امنيت ملي آمريكا تا چه حد به خطر خواهد افتاد؟
حجم و ميزان اين خطر آن گاه غيرقابل تصور خواهد بود كه به نوشته لس آنجلس تايمز ايران تكنولوژي به كار رفته در اين هواپيما را در اختيار ديگر رقباي آمريكا نيز قرار دهد؛ رقبايي كه با معامله اين برليان پرنده تعامل با ايران را- حتي در سطح موضعگيري هاي رسانه اي- به تقابل با امريكا ترجيح مي دهند.
شايد از اين ديدگاه است كه اوباما و كلينتون در اظهارنظري كه حتي با تمسخر رسانه هاي امريكا نيز همراه شده، از ايران تقاضاي بازپس فرستادن هواپيمايي را مي كنند كه با ورود به عمق 250كيلومتري خاك جمهوري اسلامي علاوه بر نقض حاكميت سرزميني و حقوق بين المللي، اقدامي تحريك آميز و جنگ طلبانه تعبير مي شود. اما مقامات كاخ سفيد بر اين مسئله به خوبي واقفند كه توازن قدرت با خروج از افغانستان و عراق تا پايان سال جاري به سود ايران برقرار شده و از اين روست كه به نوشته نيويورك تايمز اين مقامات به فكر افتاده بودند براي بازگرداندن هواپيما يا منهدم كردن آن در خاك ايران وارد عمليات شوند، اما با آگاهي از عواقب فاجعه بار اين ماجراجويي بسيار خطرناك، پيش از هر اقدام ايران دست به سوي تهران دراز كرده اند؛ تهراني كه اين روزها بي توجه به پايان ماه عسل با مسكو، دست در دست اين كشور به كنترل و مهار امريكا با همراهي پكن مي انديشد و در اين راه نيز شايد به گفته جان بولتون سفير سابق آمريكا در سازمان ملل سامانه بسيار پيچيده جمينگ را در گذشته تحويل گرفته است. با اين همه، روند هارموني تحولات 2هفته اخير نشان مي دهد كه بازار سوداگرايانه روسيه و ايران روي به رونق نهاده است؛ رونقي كه در آن شايد انتخاباتي پارلماني دوما، سوريه، سامانه دفاع موشكي و البته پهپاد 170-RQ بي تاثير نباشد و بازخورد و برخورد اين تاثيرات در آتيه قابل ارزش گذاري است.

 



در جمهوري آذربايجان چه مي گذرد؟
دومين كشور شيعه جهان در بند دولتي سكولار

كمتر روزي است كه خبري از اقدامات تأمل برانگيز جمهوري آذربايجان در گوشه و كنار رسانه ها منتشر نشود. هر چند اين اخبار متأسفانه آنچنان كه بايد و شايد مورد توجه قرار نمي گيرند و جايي در تحليل ها و تفسيرها ندارند. «الهام علي اف» گويا قصد دارد هرگونه كه شده اسلام را از كشوري بزدايد كه قريب 93 درصد آن را مسلمين تشكيل مي دهند. سايت برهان به بهانه افزايش اسلام ستيزي از سوي دولت آذربايجان، با «برهان حشمتي»، مدير سيماي آذري شبكه جهاني سحر به گفت وگو نشسته كه شما را به خواندن آن دعوت مي كنيم.
¤ همان طور كه مستحضر هستيد، امواج بيداري اسلامي منطقه را در نورديده است. اما به نظر مي رسد كه آذربايجان آن چنان كه بايد و شايد از اين امواج تأثير نپذيرفته است و مسلمانان اين كشور هر روز بيش از پيش با محدوديت مواجه مي شوند، ارزيابي شما از تحولات آذربايجان چيست؟ و علت اهميت اين تحولات را چه مي دانيد؟
- نكته حايز اهميت در خصوص آذربايجان، به اصطلاح زير پوستي بودن تحولات آن است، يعني باتوجه به مراسم عاشوراي امسال در «نارداران» مي توان دريافت گرچه اقدام ها، بخش نامه ها و قوانيني كه دولت آذربايجان اعمال مي كند نشان دهنده قهقرا و مقابله با بيداري اسلامي است ولي خوشبختانه جرياني كه در مردم جاري و ساري است، نشان دهنده بيداري عميق اسلامي در جمهوري آذربايجان است. اين را در مضمون نوحه ها و محتواي شعارهايي كه در مراسم عاشوراي نارداران كنار زيارتگاه «بي بي رحيمه» (خواهر امام رضا (عليه السلام)) برگزار شد، مي توان بعينه مشاهده كرد.
به بركت تعاليم نهضت عاشورا و مراسم هاي ويژه آن، مردم آذربايجان به رغم تمام فشارها و محدوديت هاي 20 سال اخير، در حال بيداري هستند. اما اين كه آذربايجان چه اهميتي دارد، وجوه مختلفي مي تواند داشته باشد. بنده آذربايجان را ادامه ايران مي دانم. از زماني كه آذربايجان به ناحق با معاهده هاي ننگين «گلستان» و «تركمانچاي» از ايران جدا شده است، مدت زيادي نمي گذرد. اين نشان مي دهد ما همان قدر كه در مورد مردم خودمان مسئوليت داريم، در مورد مردم آذربايجان نيز مسئول هستيم.
وجه دوم آن كه اين كشور يك كشور شيعه است. شيعيان آن جا 70سال از سوي كمونيسم مورد ظلم واقع شدند، ابتدا توسط روسيه تزاري و هم اكنون نيز از سوي جريان صهيونيسم مورد ظلم قرار گرفته اند و بسيار خطرناك تر از كمونيسم مي باشد. مردم در مقابل كمونيسم 70سال مقاومت كردند، تلفات دادند، علما به زندان افتادند، تبعيد شدند، تيرباران شدند و مردم در خفقان و ترس نگه داشته شدند. به واقع سختي ها و مصائبي كه كمونيسم بر سر مردم آذربايجان آورده، بسيار دردناك است و وقتي انسان در اين باره صحبت مي كند، دلش به درد مي آيد و مي خواهد به هر شكل ممكن تأثر خود را نشان دهد و به آن ها كمك كند. اكنون اين مردم تحت ظلم و ستم، از ملت ايران انتظار دارند در جايگاه برادر ديني به آن ها ياري رساند.
ما همان طور كه از فلسطين و ساير مظلومان جهان حمايت مي كنيم مي بايست از مردم آذربايجان نيز حمايت كنيم چرا كه آذربايجان مانند برادري است كه به ناحق از ما دور شده و هم اكنون نيز مورد طمع دشمنان واقع گرديده است؛ دشمناني كه دشمن ما و جهان اسلام نيز هستند. اين دشمنان مي خواهند از آذربايجان به عنوان نقطه اي براي ضربه زدن به جمهوري اسلامي و كشورهاي اسلامي بيدار شده در منطقه استفاده نمايند.
براي تمام كساني كه مسايل آذربايجان را دنبال مي كنند به عنوان يك اصل محرز شده كه دشمنان سعي دارند تمامي نقاط مشترك اين جمهوري را با جمهوري اسلامي به نقطه افتراق و دشمني تبديل كنند و تمامي پيوندهاي تاريخي، فرهنگي، ديني و زباني اين دو كشور را طوري تعبير و تفسير نمايند كه به دوري و جدايي بينجامد.
¤ شما به احساسات مذهبي مردم در عزاداري عاشوراي امسال در آذربايجان اشاره كرديد. به نظر شما چه طور مي شود با وجود چنين مردمي با احساسات مذهبي بالا، دولتي سر كار مي آيد كه به عنوان مثال پخش اذان را از بلندگوها ممنوع مي كند، نشانه هاي مذهبي اعم از مهر، تسبيح و قرآن را از اداره ها جمع مي نمايد، عزاداري سيدالشهدا را ممنوع مي كند، دست به تخريب مساجد مي زند و هم اكنون در اقدامي جديد به بهانه يكسان سازي پوشش، حجاب را در محيط هاي آموزشي ممنوع مي نمايد؟
-اين دولت در حقيقت، خواسته مردم نيست. اگر مي خواهيد اين موضوع برايتان ملموس تر شود، دوران ايران را قبل از انقلاب اسلامي به ياد آوريد. چه طور شده بود كه ملت مسلمان ايران اسير سياست كشف حجاب «رضاخان» شده بودند. حتي بنده معتقدم دولت فعلي جمهوري آذربايجان، شباهت بسيار زيادي به دولت «محمدرضا» دارد؛ يعني به لحاظ فرهنگي و ترويج بي بندوباري همان رويكرد را داراست؛ به لحاظ سياست خارجي و نزديكي با غرب و اسراييل نيز همان مسير را طي مي كند؛ به لحاظ نمايش زرق و برق و مدرنيزاسيون نيز عملكرد مشابهي دارد.
اكنون ملت آذربايجان نيز شرايط مشابه ايران دوران رضاخان را تجربه مي كند. در جمهوري آذربايجان با هر عادتي كه نشان دهنده اسلاميت باشد، برخورد مي گردد ولي بايد دانست كه ماشين سركوب كمونيسم با تمامي ادعايش نتوانست اعتقادهاي اسلامي و شيعي اين مردم را از بين ببرد. هم اكنون اذان ممنوع مي شود اما مردم شيوه هاي جديدي براي اذان گفتن پيدا مي كنند؛ عزاداري ممنوع مي شود اما مردم راه هاي ديگري براي ارادت خود به امام حسين(عليه السلام) پيدا مي كنند؛ حجاب ممنوع مي شود، مردم بيش تر راغب مي گردند كه حجابشان را حفظ كنند.
¤ در آذربايجان اقليت هاي مذهبي ديگري نيز وجود دارند اما به نظر مي رسد با چنين محدوديت هايي كه شيعيان با آن مواجه هستند روبه رو نيستند. علت اين برخورد تبعيض آميز دولت آذربايجان چيست؟
- شايد ريشه اين برخورد تبعيض آميز را بتوان در دو عامل جست وجو كرد؛ يكي خارجي و ديگري داخلي. عامل خارجي به نفوذ تفكر صهيونيسم در دولت آذربايجان بازمي گردد. هر بار كه سران رژيم صهيونيستي به آذربايجان سفر مي كنند، بلافاصله و به طور نامتعارفي تحولاتي در آذربايجان رخ مي دهد و عرصه بر شيعيان اين كشور تنگ تر مي شود.
عامل داخلي به تأثيرات به جاي مانده از تفكر كمونيسم در آذربايجان برمي گردد. به هر حال كمونيسم 70 سال در اين كشور حاكم بوده است و تلاش كرده كه از راه كتاب هاي درسي ايدئولوژي خود را در ذهن مردم القا كند. رسوباتي از اين القائات هنوز در ذهن عده اي از مردم به خصوص افراد نسل هاي قبلي، باقي مانده است به طوري كه هنوز برخي سران آذربايجان وقتي در اينترنت يا فيس بوك مي خواهند خود را معرفي كنند از اصطلاح «آتئيست» يا «بي خدا» استفاده مي كنند.
¤ آيا پيوستن آذربايجان به اتحاديه اروپا نمي تواند يكي از عوامل ديگر باشد؟ زيرا هر كشوري كه مي خواهد به اين اتحاديه بپيوندد بايد يك سري استانداردها را رعايت كند؟
- بله، به طور قطع اين طور است. پس از آن كه شوروي فرو پاشيد و آذربايجان اعلام استقلال كرد، متأسفانه هم گرايي با غرب خط اصلي سياست خارجي آذربايجان گرديد. به طور مشخص اولين تشكيلات اروپا كه آن ها توانستند وارد آن شوند، اتحاديه اروپا بود. اتحاديه اروپا پيش شرط هايي را براي آذربايجان مطرح نمود، مانند آن كه برخي از بندهاي قانون جزاي جمهوري آذربايجان بايد عوض شود، از جمله قانون مربوط به همجنس گرايي.
چند سالي است آذربايجان به اتحاديه اروپا پيوسته و قرار بود اين پيوستن ضامن حفاظت از حقوق شهروندان اين كشور باشد اما همان طور كه شاهد هستيم آذربايجان يكي از كشورهايي است كه حقوق بشر به نحو گسترده اي نقض مي شود. حركت هايي كه در آذربايجان بر ضد اسلام انجام مي شود در واقع گام هايي است به سوي نزديك تر شدن به غرب و اتحاديه اروپا. در تركيه هم از زمان آتاتورك همين اقدام ها آغاز گرديده بود. به رغم تمامي اين ها، وقتي غرب و اتحاديه اروپا مي بينند نمي توانند مردم را عوض كنند، هم چنان مانع از عضويت آذربايجان مي شوند. به هر حال عضويت در اين نهادها يك سري امتيازهاي ظاهري و مادي به همراه دارد كه البته در مرحله اي متوقف مي گردد.
به هر شكل، حاكميت هاي اين دو كشور يعني جمهوري آذربايجان و تركيه براي دست يافتن به آن امتيازها به سوي اتحاديه اروپا رفتند هر چند استانداردهاي اين اتحاديه با اعتقادهاي مردمشان مغاير باشد. اما علي رغم تمام محدوديت هايي كه دولت آذربايجان براي دينداران ايجاد مي كند نه تنها تعداد دينداران كاهش نيافته بلكه افزايش نيز يافته است. تعداد افراد محجبه و كساني كه در نماز جماعت و نمازجمعه شركت مي كنند نيز بيش تر شده است. به طور كل گرايش به اسلام با تمام فشارهايي كه از سوي دولت آذربايجان اعمال مي شود، افزايش يافته و گام هايي كه براي عضويت در اتحاديه اروپا و هم گرايي با غرب برداشته مي شود، (ان شاءالله) مؤثر نخواهد شد.
¤ واكنش مردم نسبت به اين اقدام هاي دولت چه بوده است؟ آيا مقاومت هاي سازمان يافته اي از سوي مردم صورت گرفته است؟
- خوشبختانه واكنش هاي خودجوشي از سوي مردم شكل گرفته است. هم چنين علي رغم شرايط خفقان آور حاكم بر آذربايجان، تشكل هاي اسلامي شروع به فعاليت كرده اند از جمله «حزب اسلام، جمعيت جمعه، جمعيت ارزش هاي ملي معنوي و جمعيت وحدت.» شيوه هاي «ك.گ.ب»اي (KGB) حالا با نامي ديگر هم چنان وجود دارد؛ با همان تشكيلات، همان ساختمان، همان شيوه ها، همان اقدام هاي ضدانساني براي سركوب عقايد ديني. اين مسايل باعث مي گردد كه از شدت اقدام هاي سازمان يافته كاسته شده اما اقدام هاي خودجوش مردمي هم چنان به قوت خود باقي است.
در روز عيد غدير امسال، مراسم بسيار مجلل و باشكوهي در «گنجه» برگزار شد كه منجر به دستگيري تعداد زيادي از مردم گرديد اما از آن جا كه جرمي جز شركت در مراسم عيدغدير نداشتند، مجبور شدند آن ها را آزاد كنند. با نزديك شدن به ايام محرم، دوباره دستگيرشدگان را فراخواندند و به آن ها هشدار دادند كه اگر بار ديگر براي عزاداري به خيابان ها بيايند به جاي چند روز، چند سال به زندان محكوم مي شوند. اما با آغاز ماه محرم، بار ديگر تجمع هاي مذهبي در خانه ها و مساجدي كه از سركوب كمونيسم گذشته و از حاكميت تحت سلطه صهيونيسم كنوني جان سالم به در برده بودند، شكل گرفت.
در روز تاسوعا با وجود ممنوعيت به راه انداختن دسته هاي عزاداري، اين دسته ها به خيابان ها آمدند. متأسفانه تنها كشوري كه در آن، عزاداري ممنوع است، جمهوري آذربايجان است، حتي در آمريكا، انگليس و سرزمين هاي اشغالي اين كار ممنوع نيست. اين مسئله هم دردناك و هم مضحك و خنده دار است. چه طور ممكن است در كشوري كه دومين كشور شيعه دنيا است يعني از 93درصد جمعيت اين كشور كه مسلمان هستند، 65 تا 75 درصد را شيعيان تشكيل مي دهند؛ عزاداري امام حسين(عليه السلام) ممنوع باشد.
به هر حال با وجود اين ممنوعيت هاي دولتي و رسمي، روز تاسوعا خبر رسيد كه در گنجه عده اي از خانم ها دسته عزاداري خود را در خيابان به حركت درآورده اند؛ گنجه اي كه به نسبت ساير مناطق آذربايجان از جمله «باكو» از اختناق بيشتري رنج مي برد و اين باعث گرديد كه دسته هاي عزاداري در ساير نقاط نيز مانند نارداران در كنار حرم بي بي رحيمه (خواهر امام رضا(عليه السلام)) دسته هاي عزاداري خود را روانه خيابان ها نمايند.
¤ همان طور كه مستحضر هستيد، چهار كشور وجود دارند كه اكثر جمعيت آن را شيعيان تشكيل مي دهند؛ ايران، آذربايجان، عراق و بحرين. در مورد بحرين خوشبختانه مردم ما با آگاهي هايي كه از رسانه ها دريافت كرده اند، حساسيت لازم را پيدا كرده اند ولي به نظر مي رسد در مورد آذربايجان مردم ما هنوز اين حساسيت را نيافته اند. صرف نظر از دستگاه ديپلماسي كشور كه در بحث بيداري اسلامي چندان موفق عمل نكرده است، وظيفه ما در برابر به تعبير شما اين برادران ديني چيست؟
- اين رسالت، امروز برعهده رسانه هاست. دستگاه ديپلماسي ممكن است ملاحظه هاي خاص خود را داشته باشد هر چند هيچ ملاحظه اي نمي تواند مانع از حمايت ما از برادر ديني مان گردد. هر ملاحظه اي بايد به اين سمت سوق داده شود كه ما از اسلاميت، انسانيت و آزادگي برادران ديني مان دفاع مي كنيم. درباره بحرين اطلاع رساني خوبي از سوي صدا و سيما صورت گرفت اما در مورد جمهوري آذربايجان چنين كاري انجام نشده است.
رسانه ها بايد اين خلأ را پر كنند. خوشبختانه در اين اواخر وضعيت اطلاع رساني بهتر شده است. در گذشته فقط بخش آذري شبكه سحر در اين زمينه فعاليت مي كرد كه استفاده از آن مستلزم داشتن ماهواره و بلد بودن زبان آذري آن هم با لهجه اي خاص بود اما هم اكنون برخي از رسانه ها وارد عمل شده اند.
هر جمعه نيز امام جمعه تبريز و اردبيل به تحولات آذربايجان اشاره مي كنند. در مراسم عاشوراي امسال اردبيل كه به طور زنده از شبكه 4 صدا و سيما پخش شد، مردم براي رهايي برادران آذربايجاني و بحريني از ظلم و جور حاكمانشان دست به دعا برداشتند. در تبريز هم وضعيت همين گونه بوده است. بايد اين شروع خوب را مرتب توسعه و گسترش داد. براي ملت ايران زيبنده نيست كه كنار گوشش و در منطقه مهمي كه تا 200 سال پيش جزيي از خاكش بوده، اتفاقاتي بيفتد و او از آن ها بي خبر باشد. ما بايد بدانيم همان كساني كه آن جنايات را نسبت به برادران ما در فلسطين انجام مي دهند در آذربايجان هم اين كار را به شيوه ديگري انجام مي دهند.

 



درك الگوي پيشرفت اسلامي

علي كشوري
¤ بازخواني مرحله فعلي انقلاب براساس فلسفه تاريخ انقلاب
براساس مباحث ادبيات انقلاب، انقلاب در مرحله تاريخي دولت اسلامي قرار دارد. دولت اسلامي سومين مرحله تاريخي از مراحل تحقق تحليل پايه1 انقلاب اسلامي است. محور فعاليت هاي اين دوره تاريخي تلاش براي توانمندسازي ساختارهاي اداره جامعه در راستاي تحقق تحليل پايه انقلاب اسلامي در ايران است.
¤ ادبيات توسعه؛ اصلي ترين مانع براي دستيابي به دولت اسلامي
ادبيات توسعه؛ اصلي ترين مانع در مسير دستيابي به «ساختارهاي توانمند در تحقق شاخص هاي اجتماعي اسلام» است. هدف اصلي توسعه ايجاد رفاه است؛ كه شاخصه هاي آن سالانه از سوي نهادهاي بين المللي2 بهينه و اعلام مي گردد. اصلي ترين رويكرد شاخص هاي توسعه بي توجهي به محوريت نهاد خانواده در روابط اجتماعي است؛ كه نتيجه اين بي توجهي هدم و تضعيف جدي اخلاق در روابط اجتماعي است. بي توجهي توسعه به محوريت نهاد خانواده در جامعه مهم ترين علت ناكارآمدي توسعه در برنامه ريزي براي دستيابي به جامعه اسلامي است. خانواده اسلامي زيرساخت و سلول اوليه جامعه اسلامي محسوب مي شود.
¤ توليد الگوي پيشرفت اسلامي؛ ابزار تحقق شاخص هاي اجتماعي اسلام و دستيابي به دولت اسلامي
در وضعيت فعلي، ساختارهاي اداره جامعه به دنبال تحقق شاخص هاي توسعه است و براي اينكه ساختارها بتوانند به شاخص هاي اجتماعي اسلام و حمايت از نهاد خانواده كمك نمايند؛ نياز است تا الگوي پيشرفت اسلامي توليد شود. الگوي پيشرفت اسلامي ساختارها را در برنامه ريزي براي شاخص هاي اجتماعي اسلام توانمند مي سازد. نتيجه برنامه ريزي ساختارها براي تحقق شاخص هاي اجتماعي اسلام تحقق اين شاخص ها در جامعه و محوريت يافتن نهاد خانواده است؛ كه اين به معناي انتقال جمهوري اسلامي از دولت اسلامي به مرحله تاريخي جامعه اسلامي است.
¤ عدم ارائه درك تفصيلي از الگوي پيشرفت اسلامي به بدنه كارشناسي ساختارها؛ علت يكسان انگاري توسعه و پيشرفت اسلامي در ساختارها
جديد بودن موضوع نظام سازي و برنامه ريزي براساس شاخص هاي اجتماعي اسلام باعث مي شود كه درك هاي مشهور و موجود از برنامه ريزي مبناي اداره ساختارها قرار گيرد. با توجه به اين موضوع مهم اولين مسئله ضروري چگونگي ايجاد درك در ساختارها نسبت به موضوع الگوي پيشرفت اسلامي است.
¤ امتناع استفاده از روشهاي آموزشي و ترويجي؛ در ايجاد درك نسبت به مسائل تأسيسي و تحول محور
در مورد مسئله الگوي پيشرفت اسلامي و همه مسائلي كه منشأ تحول محسوب مي شوند- به علت فقدان سابقه پژوهشي و آموزشي و همچنين فقدان منابع انساني آموزش ديده مرتبط با موضوعات تحولي- نمي توان از شيوه هاي ترويجي و آموزشي براي انتقال اين موضوعات به مخاطب استفاده نمود. استفاده از شيوه هاي آموزشي و ترويجي باعث مي شود تا ذيل عنوان موضوع جديد مباحث قبلي با تغيير شكل ظاهري ارائه شوند.
¤ استفاده از شيوه جامعه شناسانه اسلامي؛ راه ايجاد درك در جامعه نسبت به مسائل تأسيسي و تحول محور
براي ايجاد درك نسبت به موضوعات تحول محور و تأسيسي بايد از شيوه جامعه شناسانه اسلامي استفاده نمود. در شيوه مورد بحث ضمن عدم استفاده از شيوه هاي آموزشي و ترويجي باب گفتگوي اجتماعي در مورد موضوعاتي با سه ويژگي باز مي شود؛ كه نتيجه گفتگو در باب اين موضوعات ايجاد فهم نسبت به موضوع تحولي و تأسيسي خواهد بود.
موضوعات مورد استفاده در روش جامعه شناسانه اسلامي بايد علاوه بر غيرقابل انكار بودن توسط ساختارها- از حيث اهميت و اولويت- قابليت و زمينه ترجمه موضوع تاسيسي را دارا باشند. همچنين لازم است كه اين موضوعات ظرفيت ساز، از اقبال ساختاري نسبت به جذب امكانات و مقدورات نيز برخوردار باشند. در روش جامعه شناسانه اسلامي از اين دسته از موضوعات به موضوعات انتقال تعبير مي شود. علت اين نامگذاري را بايد در قدرت اين موضوعات در انتقال موضوع تاسيسي و تحولي به ساختارها جستجو نمود.
¤ پيش گيري از جرم نمونه اي مهم از موضوعات انتقال نظام به مرحله الگوي پيشرفت اسلامي
با توجه به عدم درك بدنه كارشناسي ساختارها از موضوع الگوي پيشرفت اسلامي و همچنين با توجه به ويژگي هاي سه گانه موضوعات انتقال، مي توان از موضوع پيش گيري از جرم به عنوان يك موضوع انتقال مهم نام برد.
باز شكافي وضعيت فعلي ساختار قوه قضائيه و آسيب هاي پيش روي اين نهاد مهم، ضرورت پيش گيري از جرم را به عنوان موضوع محوري اين نهاد معرفي نموده است. ولي آيا نظريه پردازان اين موضوع، قدرت تحليل و تبيين نقش ساختارهاي مدرن، در ايجاد جرم را دارند؟ همان طور كه اشاره شد شاخص هاي توسعه در مجموع به تضعيف نهاد خانواده كمك مي كند و بي توجهي ساختاري مدرنيته به نهاد خانواده- كه اصلي ترين بستر و زمينه ايجاد جرم محسوب مي شود- نبايد در تحليل هاي مرتبط با پيش گيري از جرم مورد غفلت قرار گيرد.
ارائه تحليل مبسوط از زمينه هاي ايجاد جرم و ناهنجاري در جامعه، علاوه بر ارائه چشم انداز براي پيش گيري از جرم- به دليل فرآيند اجتماعي ايجاد جرم در جامعه- يكي از موضوعات انتقال نظام به مرحله الگوي پيشرفت اسلامي است. به عبارت ديگر ايجاد درك در جامعه نسبت به مسئله مهم الگوي پيشرفت اسلامي، از پايگاه پردازش صحيح به مسئله پيش گيري از جرم، به اولويت دار بودن اين موضوع در برنامه ريزي قوه قضائيه در كنار قابليت اين موضوع در تبيين الگوي پيشرفت اسلامي، و همچنين قابليت اين موضوع در جذب مقدورات اجتماعي بازگشت دارد.
براي ايجاد درك در جامعه نسبت به موضوع الگوي پيشرفت اسلامي در كنار موضوع «پيش گيري از جرم»26 موضوع انتقال ديگر نيز وجود دارد كه پردازش صحيح اين موضوعات، علاوه بر ايجاد درك نسبت به الگوي پيشرفت اسلامي نقشه حمله به زيرساخت هاي تمدن استكباري مدرنيته در جنگ نرم محسوب مي شود.
1- تحليل پايه انقلاب اسلامي عبارت است از «تحقق شاخص هاي اجتماعي اسلام». اين تحليل محور حركت پنج مرحله اي انقلاب اسلامي، قبل از ظهور است.
2- شاخص هاي جهاني توسعه سال 2009- (WDI)
شاخص هاي جهاني توسعه (WDI) مهم ترين جمع آوري سالانه اطلاعات در خصوص توسعه است. 2009 WDI شامل بيش از 800 شاخص در بيش از 90 جدول اطلاعاتي است كه در 6 بخش تنظيم شده است: جهان نما، جمعيت، محيط زيست، اقتصاد، ملت ها و بازارها.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14