(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 13 دی 1390- شماره 20112

تشكيل دادگاه هاي تجاري باري جديد بر دوش قوه قضاييه
سلامت محيط زيست درگرو حفظ جنگلها
تنقلات افيوني دركمين نوجوانان



تشكيل دادگاه هاي تجاري باري جديد بر دوش قوه قضاييه

ارائه لايحه براي تشكيل دادگاه هاي تجاري وظيفه جديد دستگاه قضايي است و فرقي هم نمي كند براي اين دادگاه مجموعه اي تخصصي و مجزا ايجاد شود يا اينكه ظرفيت هاي نه چندان قابل قبول امروز دادگستري ها مورد استفاده قرارگيرد؛ مهم اين است كه بالاخره بخشي از انرژي، نيروي كار، سخت افزار، نرم افزار و مديريت فعلي دستگاه قضايي بايد به سمت دادگاه هاي تجاري گسيل شود.
يكي از دغدغه هاي اصلي دستگاه قضايي براي كاهش اطاله دادرسي، عناوين متعدد مجرمانه و كمبود نيروي انساني از جمله قضات است.
در حال حاضر به دليل اينكه در قانون مجازات بيش از يك هزار عنوان مجرمانه تعريف شده است، دادگاه ها و محاكم قضايي ما مملو از پرونده هايي است كه به دلايل مختلف گشوده شده اند و هركدام براي مختومه شدن مدت هاي زيادي بايد منتظر بمانند تا مورد رسيدگي قرار بگيرند.
كمبود نيروي انساني مخصوصا قضات در محاكم قضايي يكي ديگر از مشكلات اصلي دستگاه قضايي است كه به طور مستقيم با مقوله اطاله دادرسي ارتباط دارد.
سالانه 800 قاضي جذب دستگاه قضايي مي شوند
آيت الله صادق آملي لاريجاني با اشاره به كمبود قضات در استان هاي مختلف مي گويد: يكي از دلايل اين امر وجود مشكل ساختاري است و البته نبايد غافل شد كه كمبود بودجه دستگاه قضا نيز بر اين امر دامن زده است.
وي ادامه مي دهد: تعامل و تلاشي كه در ميان دولت و مجلس به وجود آمده اين امكان را براي دستگاه قضا فراهم كرده تا براساس برنامه پنجم توسعه سالانه 800 قاضي و تعداد بيشتري كارمند به دستگاه قضايي اضافه شود.
كمبود قاضي روز به روز وضعيت را وخيم تر مي كند
محسن افتخاري سرپرست دادگاه هاي كيفري استان تهران نيز با اشاره به بازنشسته شدن تعدادي از قضات اين مجتمع قضايي و مشكلات به وجودآمده ناشي از كمبود نيروي انساني اظهارمي دارد: ساليان سال است كه با اين مشكل مواجه هستيم و روز به روز وضعيتمان وخيم تر مي شود.
وي ادامه مي دهد: درخواست اختصاص نيروي انساني كرده ايم اما مشكل اينجاست كه اساسا نيروي انساني مورد نياز نداريم.
سرپرست دادگاه كيفري استان تهران با بيان اينكه در تهران مشكل كمبود قاضي داريم مي گويد: اين مشكل مربوط به همه محاكم از جمله دادگاه هاي تجديدنظر و حتي دادگاه هاي عمومي است و آنها هم با اين مشكل روبه رو هستند.
افتخاري در پاسخ به اين سؤال كه آيا امكان اختصاص نيروي انساني تحت عنوان سهميه ويژه وجود دارد نيزاظهار مي دارد: ابتدا بايد نيروي انساني باشد تا آن را اختصاص دهند اما به طور كلي قوه قضاييه با كمبود نيروي انساني مواجه است.
ميزان استخدام نيروها با خروجي ها اصلا قابل مقايسه نيست
وي با اشاره به استخدام ساليانه نيروهاي جديد در قوه قضائيه مي گويد: اميدواريم با استخدام اين نيروها يك مقدار وضعيتمان بهتر شود هر چند اين اميدواري به جا نيست زيرا ميزان استخدام نيروها با خروجي ها اصلا قابل مقايسه نيست و وضعيت موجود هم مناسب نخواهد بود.
تشكيل دادگاه هاي تجاري و تنظيم آيين دادرسي تجاري وظيفه جديد قوه قضاييه
نمايندگان مجلس شوراي اسلامي نيز با تصويب مواد 29 و 30 طرح بهبود فضاي كسب و كار، قوه قضاييه را موظف كردند كه آيين دادرسي تجاري را تنظيم كند و همچنين دادگاه هاي تجاري را تشكيل دهد.
طبق ماده 29 طرح بهبود مستمر محيط كسب و كار دولت موظف شد با همكاري اتاق ها ظرف 6 ماه پس از تصويب اين قانون اقدامات قانوني لازم را براي تعيين نحوه رسيدگي به اعتراض مؤديان مالياتي و نحوه رسيدگي به اعتراض پرداخت كنندگان حق بيمه اجتماعي به عمل آورد.
نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در ماده 30 اين طرح تصويب كردند: قوه قضائيه و دولت اقدامات قانوني لازم را براي تنظيم آئين دادرسي تجاري و تشكيل دادگاه هاي تجاري بعمل آورند.
طبق تنها تبصره ماده 30 تا زمان تأسيس دادگاه هاي تجاري، جرائم مرتبط با فعاليت هاي تجاري و اختلافات بين بخش خصوصي و دستگاه هاي اجرايي حسب مورد، در شوراي حل اختلاف يا شعب خاصي كه رؤساي دادگستري استان ها با رعايت صلاحيت محلي در حوزه هاي قضايي تعيين مي كند، رسيدگي مي شود.
قرار نيست دادگاه جديدي تشكيل شود
حجت الاسلام موسي قرباني عضو كميسيون قضايي مجلس شوراي اسلامي درباره اين مصوبه اظهار مي دارد: روزي كه اين ماده (ماده 30) تصويب شد، تذكري دادم و رئيس مجلس هم تأييد كرد كه منظور از اين مصوبه اين است كه قرار شد قوه قضاييه لايحه آيين دادرسي تجاري و تشكيل دادگاه هاي تجاري را ارائه كند.
وي با بيان اينكه اين دادگاه ها تخصصي نخواهند بود، ادامه مي دهد: اين دادگاه ها در مجموعه فعلي دادگستري ها تشكيل خواهند شد و دادگاه اختصاصي نيستند و من هم به همين دليل تذكر دادم. مجموعه هاي دادگستري فضايي را كه در اختيار دارند، بخشي از آن را براي رسيدگي به اين موارد اختصاص خواهند داد.
قرباني با بيان اينكه چون هنوز اين لايحه ارائه نشده است، معلوم نيست سرانجام آن چه خواهد شد مي گويد: الان هم مناسب نيست زياد به اين موضوع پرداخته شود زيرا بايد لايحه قوه قضاييه به مجلس بيايد تا تعيين تكليف شود.
وي در پاسخ به اين سؤال كه آيا ممكن است تشكيل اين دادگاه ها، بار جديدي بر دوش قوه قضاييه شوند و حجم پرونده ها را افزايش دهنداظهار مي دارد: تمام اين موارد را يادآوري كردم و رئيس مجلس هم گفت كه منظور از اين مصوبه تشكيل دادگاه هاي جديد نيست بلكه از فضا و ظرفيت موجود به اين موارد اختصاص مي دهند.
قوه قضاييه از پس اين مسئوليت برمي آيد؟
با فرض اينكه اين دادگاه ها به طور مجزا و تخصصي تشكيل نشوند و از ظرفيت هاي موجود دستگاه قضايي براي رسيدگي به شكاياتي كه در اين باره مطرح مي شود، استفاده شود، اين سؤال مطرح مي شود كه آيا باتوجه به ظرفيت نامناسب قوه قضاييه در شرايط فعلي، اين پرونده ها بيشتر باعث افزايش اطاله دادرسي نخواهند شد؟
در حال حاضر يك پرونده اعم از حقوقي يا كيفري بعيد است كه دچار اطاله دادرسي نشود و مطمئناً در مسير پر پيچ و خم رسيدگي هاي قضايي مشمول اين قانون نانوشته مي شود.
كمبود قاضي و نيروي متخصص قضايي از يك طرف و از سوي ديگر خروج نيروهاي بازنشسته از دستگاه قضايي، نه تنها قوه قضاييه را در انجام مأموريت هاي فعلي خود با مشكل روزافزون مواجه مي كند بلكه به هر ميزان كه وظيفه جديدي برعهده اين دستگاه قرار داده شود، از قدرت انجام وظايف آن خواهد كاست.
ارائه لايحه براي تشكيل دادگاه هاي تجاري وظيفه جديد دستگاه قضايي است و فرقي هم نمي كند براي اين دادگاه ها مجموعه اي تخصصي و مجزا ايجاد شود يا اينكه ظرفيت هاي نه چندان قابل قبول امروز دادگستري ها مورد استفاده قرار گيرد؛ مهم اين است كه بالاخره بخشي از انرژي، نيروي كار، سخت افزار، نرم افزار و مديريت فعلي دستگاه قضايي بايد به سمت دادگاه هاي تجاري گسيل شود.
لايحه قوه قضاييه همه چيز را روشن مي كند
با مصوبه مجلس شوراي اسلامي، قوه قضاييه موظف به ارائه لايحه در اين باره شده است و حال بايد منتظر ماند و ديد كه آيا قوه قضاييه مصوبه فوق را با همين محتوا و با فرض عدم تشكيل دادگاه تخصصي جديد مي پذيرد يا اينكه تنظيم آيين دادرسي تجاري و تشكيل دادگاه هاي تجاري را مستلزم تعيين بودجه مناسب و جديد و همچنين اختصاص ظرفيت جديد براي استخدام نيروي انساني كند.

 



سلامت محيط زيست درگرو حفظ جنگلها

عليرضا سزاوار
نابودي جنگل ها كه پوشش هاي ارزشمند محيط زيست هستند و اكثراً ناشي از تجارت غيرقانوني چوب، افزايش استفاده از ساخت و سازهاي بي رويه ساختماني و جاده اي است باعث تشديد بحران گرم شدن زمين، انقراض گونه هاي مختلف گياهي و جانوري شده است.
متأسفانه هم اكنون نابودي جهاني جنگل ها، بحراني عظيم است كه با آن روبرو شده ايم.
قطع بي رويه درختان در آسيا از 6سال قبل تاكنون باعث از بين رفتن 20درصد از جنگل هاي دنيا شد كه در مقايسه با دامداري كه زماني اولين عامل نابودي جنگل ها بود رشد چشمگيري داشته است. دامداري هم اكنون باعث از بين رفتن 5درصد از جنگل هاي دنيا مي شود.
طبق بررسي هاي محققان دانشگاه ليورپول درختان كاج، گردو، بلوط، فندق، اوكاليپتوس و افرا، از خود موادي در هوا پخش مي كنند كه باعث از بين رفتن بسياري از باكتري ها و قارچ هاي تك سلولي و برخي از حشرات مضر مي شود اين ماده تاكين نام دارد. به طور مثال اگر پشه و يا مگس را زير سرپوشي قرار دهيم كه در آن برگ هاي خرد شده اكاليپتوس و يا زبان گنجشك وجود داشته باشد حشره پس از مدتي مي ميرد.
براي مبارزه با بيماري سل در اورنج كانتي افراد مبتلا را براي استراحت به مناطقي كه جنگل هاي كاج وجود دارد مي فرستند. در واقع اهميت جنگل فقط در تصفيه هوا از گرد و غبار نيست، بلكه جنگل در ضدعفوني هوا هم نقش مؤثري دارد و اين مسئله ايجاد فضاي سبز در اطراف و داخل شهرها و بيمارستان ها، و اماكن عمومي را بخوبي مشخص مي كند.
جنگل به كمك شاخ و برگ درختان، از سرعت باد مي كاهد و با ريشه گياهان، خاك را حفظ مي كند و مانع ايجاد فرسايش مي شود. بعلت آرام بودن هواي داخل جنگل تبخير بسيار ناچيز بوده و خطر خشك شدن خاك كه از شرايط مهم آغاز فرسايش است از بين مي رود.
جلوگيري از فرسايش زمين
باران و برف در مناطق فاقد گياه در روي زمين به صورت هرز آبهاي سيل آسا جاري مي شوند و چون مقاومتي در برابر خود نمي بينند ذرات ريز و درشت خاك را حمل مي كنند و بتدريج در مسير خود و يا در پشت سدها و درياچه ها رسوب مي دهند، گاهي سبب طغيان رودخانه ها مي گردند و خسارات جاني و مالي زيادي بار مي آورند.
در مناطقي كه پوشش گياهي وجود دارد، هنگام بارندگي قطرات باران به علت انرژي كه در مسير خود و همچنين تأثير قوه جاذبه زمين كسب مي كنند و مي توانند موجب متلاشي شدن ذرات خاك و جابه جايي آن شوند در اثر برخورد به شاخ و برگ گياهان به ذرات بسيار ريز تبديل گشته و به آهستگي روي خاك مي رسند.
از طرفي بقاياي نباتي كف جنگل و مراتع همچون اسفنجي آب حاصل از بارندگي را در خود جذب نموده و به آهستگي روي خاك رها مي كند و بدين وسيله خطر شست و شوي خاك از بين رفته و خاك حفظ مي شود.
ثابت شده است كه پس از بريدن درختان يك جنگل، جريان آب حاصل از بارندگي در عرض دو سال در هر هكتار 90كيلوگرم ازت نيتراتي و 83كيلوگرم كلسيم را از بين برده است درحالي كه در يك جنگل دست نخورده ميزان ازت نه تنها از بين نرفته بلكه در هر هكتار 2كيلوگرم نيز به ميزان آن افزوده شده است. اين مقدار ازت از باران دريافت شده است. همچنين كلسيم از بين رفته بسيار كم بوده و مقدار آن 7كيلوگرم در هكتار بوده است.
طي بررسي هاي بعمل آمده يك هكتار از فضاي سبز كه حدوداً 200درخت در آن كاشته شده باشد تا 68تن از گرد و غبار را در هر بارندگي در خود جذب مي كند. يعني كاملاً واضح است كه با وجود چنين درختاني زدودن 68تن گرد و غبار، رايگان خواهد شد درصورتي كه بدون اين درختان بايد هزينه بسياري را براي اين كار اختصاص داد.
جنگل يعني زندگي
هواي مورد نياز انسان در روز حدود 15 كيلوگرم است. درحالي كه جذب غذاي مورد احتياج وي به آب 1/5 كيلوگرم و غذا 2/5 كيلوگرم مي باشد. از اين مقدار هواي سالم كه به بدن انسان وارد مي شود 78 درصد آن را نيتروژن و 21درصد آن را اكسيژن تشكيل مي دهد.
گازهاي ديگر مانند گاز كربنيك، نئون و هليوم به همراه اكسيدهاي ازت و گوگرد مقدار بسيار ناچيزي از وزن هوا را تشكيل مي دهند. مثلا گاز كربنيك 3درصد گاز كربنيك سريعا به مرگ انسان منتهي مي شود. حال آن كه مقدار زيادي از اكسيژن آزاد شده در طبيعت از طريق فضاي سبز توليد مي گردد.
اگر درخت و فضاي سبزي وجود نداشته باشد مشكل انسان در رابطه با وجود گاز كربنيك در هوا و كمبود اكسيژن به خوبي مشخص مي شود. علف ها و چمنزارها اگر چيده و كوتاه نشوند سطح سبز زيادي را به وجود مي آورند مثلا يك مترمربع چمن چيده (بريده) شده به ارتفاع 5-3 سانتيمتر داراي 6 تا 10 مترمربع سطح سبز مي باشد. در صورتي كه همين چمن در حالت كوتاه نشده در هر مترمربع داراي 200 مترمربع سطح سبز است. براساس اين محاسبه تنها 1/5 مترمربع چمن كوتاه نشده مي تواند به اندازه يك انسان در يك سال اكسيژن توليد كند.
بررسي هاي دانشمندان نشان مي دهد كه درختاني مانند گردو، كاج و بلوط كه از خود ماده اي به نام فيتونسيد در فضا رها مي سازند كه براي بسياري از باكتري ها و قارچ هاي تك سلولي و برخي از حشرات ريز اثر كشندگي دارد. در عين حال توليد چنين موادي توسط درختان روي انسان اثر فرح بخشي دارد.
دليل اين مسئله اين است كه مغز انسان از دو نيمكره چپ و راست تشكيل شده است. نيمكره راست در تنظيم احساس غريزي و طبيعي انسان مانند احساس محبت، خواب و نيازهاي ديگر طبيعي نقش دارد. درحالي كه نيمكره چپ كار به نظم كشيدن كارهاي مكانيكي انسان مانند تنظيم وقت و سروقت حاضر بودن را به عهده دارد.
انسان شهرنشين به دليل درگيري در كارهاي روزمره و شرايط محيط زيست شهري به مراتب كار بيشتري از نيمكره چپ خود مي كشد كه موجب اختلال بين دو نيمكره مغز و در نتيجه عملكرد طبيعي مغز انسان مي شود.
دانشمندان پي برده اند كه درختان به سبب رهاسازي مواد شبيه فيتونسيد مي توانند تعادل بين دو نيمكره مغز را به خوبي برقرار ساخته و حالت طبيعي و آرام بخشي را به انسان مي دهند.
درختان با تعريق و تعرق خود نقش حساسي در كاهش دماي ميكروكليما و افزايش رطوبت نسبي هوا ايفا مي كنند. دماي يك هكتار فضاي سبز در تابستان تا 5 درجه كمتر از فضاي مجاور خالي از درخت است. و به همين نحو رطوبت نسبي درون يك فضاي سبز تا 12 درصد بيش از محيط خارج اندازه گيري شده است. يعني فضاي سبز، وضعيتي به وجود مي آورد كه آسايش فيزيكي مناسبي براي زيست انسان در پي دارد.
درحالي كه آلودگي هوا قابل ديدن است، بسياري از مردم جنجال هياهوي اطراف خود را آگاهانه يا ناخودآگاهانه ناديده گرفته و آن را جزئي تفكيك ناپذير از زندگي شهري مي دانند. صداي گوش خراش موتورسواران با سروصدا در هر ساعت از روز، اتومبيل ها با اگزوز ناقص و بوق زدن هاي بي مورد، صداهاي گوناگون، فضاي شهر را با آلودگي صوتي، آلوده مي سازند.
به طور كلي هر صداي ناخواسته اي كه به گوش انسان برسد آلودگي صوتي محسوب مي شود و حتي صداي موسيقي ملايمي كه به طور ناخواسته از خانه همسايه به گوش برسد آلودگي صوتي به حساب مي آيد.
عكس العمل انسان در برابر صدا بستگي به عوامل ذهني مثل شدت صدا، فركانس صدا و به عوامل عيني مانند مقبوليت يا عدم مقبوليت فرستنده صدا دارد. صداهاي ملايم عكس العمل هاي خاصي را در انسان پديد مي آورد هنگامي كه شدت صدا به 70 يا 80 دسي بل مي رسد تأثيرات سروصدا مي تواند ايجاد كري موقتي يا دائمي كند، و آن درحالي است كه سلول هاي گيرنده گوش به طور شديدي در معرض صدا قرار گيرند.
اين تأثيرات بر انسان به طور مستقيم صورت مي گيرد. تأثيرات غيرمستقيم صداي ناخواسته بر انسان غيرقابل لمس است. بي خوابي، پاره شدن افكار، كم حوصلگي، عصبي بودن، بروز بيماري هاي رواني، از عوارض صداهاي ناخواسته است.
سبك شدن خواب- كاهش زمان خواب عميق كه جزء آلودگي هاي ناخودآگاه هستند. كاهش مدت رويا- پريدن از خواب بر اثر صداهاي ناهنجار كه آلودگي آگاه شمرده مي شوند. واكنش هاي فوق به وسيله آلودگي صوتي معادل 50 دسي بل ايجاد مي شود و حاصل اين واكنش ها بدون ترديد، كاهش بازده قدرت فكري و جسمي را در پي دارد.
كاهش آلودگي صوتي با پوشش گياهي
امروزه دانشمندان ثابت كرده اند كه درختان و درختچه ها مي توانند دركاهش آلودگي صدا موثر باشند اگر چه خود صدا ممكن است رشد گياه را به مخاطره بياندازد. كاهش رشدي در حدود 44 درصدي دريك مزرعه كه درمعرض صداي شديد قرارگرفته، ديده شده است. به هرحال كيفيت كاهش صدا در درختان و درختچه هاي مختلف برحسب اندازه برگ، تراكم شاخ و برگ، نوع و بلندي درخت تفاوت دارد.
با آزمايش هايي كه به عمل آمده ديده شده كه درختان و فضاي سبزي كه درحاشيه خيابان ها ايجاد شده است اثر كاهندگي بيشتري نسبت به ديوارهاي صداگير پيش ساخته و مصالح ساختماني دارند. با اين حساب نقش فضاي سبزدر كاهش آلودگي صوتي و كاهش هزينه هاي ساختماني مثل دو جداره شدن پنجره ها و ديوارهاي بلند و زيبايي شهر كاملا مشخص مي شود.
براساس گزارش سازمان جهاني فائو، نابودي 120ميليون هكتار از جنگل ها طي سه سال گذشته معادل سه درصد از كل مساحت جنگل هاي جهان بوده است. بالا رفتن درجه حرارت كره زمين نيز مزيد برعلت هاي ديگر نابود كننده جنگل ها شده است.
براين اساس، افزايش گسترش آتش سوزي ها و بيماري ها، سلامت جنگل ها را به خطر انداخته است فائو بيش از همه از نابودي جنگل ها در آفريقا، آمريكاي لاتين و منطقه كارائيب شكايت دارد.
درآمريكاي لاتين و منطقه كارائيب در اين مدت زمان 64ميليون هكتار از سطح جنگل ها نابود شده اند كه اين ميزان معادل دو برابر مساحت آلمان است. فائو اعلام كرده است سرعت نابودي جنگل ها از 64/0 درصد درسال درسال هاي 1990 به سالانه يك درصد از سال 2005 تاكنون رسيده است.
براساس گزارش فائو درسطح جهان چهارميليارد هكتار جنگل وجوددارد كه 30 درصد از مساحت كل كره زمين را تشكيل مي دهد و از سال 1990 تاكنون بطور متوسط سالانه 2/0 درصد از مساحت جنگل ها نابود شده است.
مقابله با حريق جنگل
سطح وسيعي از جنگل ها بعلت ازدياد جمعيت به مناطق مسكوني، مراتع و زمين هاي زراعتي تبديل شده است. ميزان خسارتي كه حريق به جنگل ها وارد مي آورد برحسب نوع درختان و محيط متفاوت است.
درجه شدت حريق و در نتيجه خسارت وارده درجنگل هاي سوزني برگ به مراتب بيشتر ازجنگل هاي پهن برگ مي باشد.
ولي چون اكثر جنگل ها از گونه هاي پهن برگ تشكيل يافته است، خطر توسعه حريق درآنها به ميزان جنگل هاي سوزني برگ اروپا و يا جنگل هاي وسيع سوزني برگ ساير مناطق دنياست.
حريق و آتش گرفتن جنگل و مرتع، چه عمد و چه غير عمد صورت گيرد، باعث از بين رفتن جنگل ها و مراتع مي شود و قبل از آنكه توسعه يابد، بايد از ايجاد آن جلوگيري شود.
حريق اصولا براثر عوامل مختلف به وجود مي آيد. گاهي يك جرقه آتش درجنگل خصوصا در فصلي كه برگ درختان خزان كرده يا علوفه يك مرتع كه در اواخر تابستان كاملا خشك شده و سطح زمين را پوشانيده است، به ويژه هنگامي كه باد با آن همراه باشد، ممكن است حريق موحشي پديدآورد و دامنه آن به نقاط دور دست كشد و خسارات هنگفت درست كند.
كبريت، ته سيگار وبقاياي آتشي كه از يك كوره زغال باقيمانده يا رهگذران درجنگل فراهم مي كنند و براثر بي احتياطي آن را خاموش نمي كنند، ممكن است رفته رفته برگ هاي خشك اطراف خود را مشتعل سازد و حريقي دامنه دار را ايجاد كند.
براي كنترل و مهار آتش سوزي ابتدا ما بايد از وقوع حريق به سرعت آگاه شويم. مهار آتش سوزي در لحظات اوليه بسيار ساده تر از زمان گسترش و تقويت آن است. براي اطلاع از وقوع آتش سوزي مي توان از برج هاي ديدباني و امكانات ماهواره اي استفاده نمود و نيز هوشياري ساكنين عرصه هاي مجاور جنگل ها يكي از عوامل آگاهي از وقوع آتش سوزي است.
با استفاده از بي سيم و تلفن مي توان نهادهاي اجتماعي، انتظامي و مسئولين منطقه اي را درجريان آتش سوزي قرارداد تا از وجود نيروهاي امداد و نجات و آتش نشان براي اطفاء حريق استفاده كرد.
اما بهترين راه كنترل و كاهش خسارت اقدام ساكنين نزديك محل آتش سوزي براي خاموش كردن آتش است درلحظات اوليه آتش سوزي چند نفر مي توانند با امكاناتي از قبيل سرشاخه هاي درختان شعله هاي آتش را مهار كنند و يا جهت آن را به سوي نقاط كم تراكم و لخت جنگل يا به طرف صخره ها و كانال ها و نهرها هدايت كنند.
بايد توجه داشت كه يكي از عوامل گسترش آتش سوزي وجود باد است. بنابراين خلاف جهت باد به هيچ وجه نمي توان آتش را مهار كرد.
حفاظت از جنگل با تكنولوژي
كشورهاي اتحاديه اروپا، آمريكا و كانادا در حال حاضر آتش سوزي جنگل ها را با استفاده از ابزار گوناگوني شامل ايستگاه هاي هواشناسي خودكار كنترل شونده از راه دور پيش بيني و رديابي مي كند.
البته اين ايستگاه ها گران قيمت بوده ولي نواحي گسترده اي را تحت پوشش خود قرار مي دهند. حسگرهاي الكترونيكي مي توانند با فراهم آوردن اطلاعات آب و هوايي محلي بهتر، در مدل هاي پيش بيني آتش سوزي ها و تهديدهاي اوليه نقش مهمي ايفا كرده و درختان را از خطر آتش سوزي حفظ كنند.
از آن جايي كه دسترسي به اين سنسورها اغلب خيلي دشوار است، بنابراين شارژ دوباره يا تعويض دستي باتري هاي آن ها، انجام اين پروژه را غيرعملي و گران قيمت مي كند.
سيستم سنسور جديد با جاسازي سنسورها در درختان كه خودشان تغذيه خودشان را برعهده دارند، از بروز اين مشكل خودداري مي كند. اين سنسورها به باتري هايي مجهز شده اند كه مي توانند با استفاده از برق توليدي از انرژي درختان به آهستگي خودشان را دوباره شارژ كنند.
سيستم جديد برق را به ميزان كافي توليد مي كند تا به سنسورهاي دما و سنسورهاي رطوبتي اين اجازه را بدهد تا آن ها بتوانند در هر روز چهار بار سيگنال ها را به طور بي سيم ارسال كنند و يا در صورت وقوع آتش سوزي، سيگنال ها را به سرعت ارسال كنند.
هر سيگنال از يك سنسور به سنسور بعد جهش مي كند تا زماني كه به يك ايستگاه هواشناسي موجود برسد. سپس اين سيگنال ها توسط ماهواره به مركز كنترل و مديريت جنگل واقع در شهر مخابره مي شود.
استفاده از مردم محلي
در مواردي كه گستردگي حريق و وزش باد كار مهار را دشوار نمايد بايد از نيروهاي سازمان يافته امداد و نجات و امكانات هوايي استفاده نمود و يا با قطع درختان و پاكسازي مسير آتش سوزي براي ادامه آن محدوديت ايجاد كرد.
در مجموع ما در وضعيتي قرار داريم كه بيشترين تلاش خود را در راه جلوگيري از ايجاد و وقوع آتش سوزي به كار گيريم. هم چنين با جلوگيري از قطع درختان كه سبب تبديل تنه هاي تنومند و تنك به بوته هاي پراكنده مي شود مي توان از امكان آتش سوزي در جنگل جلوگيري كرد.
كنترل رفتار مردمي كه در عرصه هاي جنگلي زندگي مي كنند و آموزش آنان براي اجتناب از روشن كردن آتش در جنگل و جلوگيري از آتش زدن پس چر مزارع حاشيه جنگل و يا كنترل چنين آتش سوزي هايي با شخم زدن اطراف مزرعه و ايجاد ديوارهاي سنگ چين در حاشيه اين مزارع مهم ترين راه پيشگيري حريق است.
هم چنين با اطلاع رساني و انتشار پيام هاي هشداردهنده به گردشگران، كوهنوردان و شكارچيان و بهره برداران عرصه هاي جنگلي مي توان خطرات ايجاد شعله در جنگل ها را بصورت جدي برايشان بيان كرد.
تجربه نشان مي دهد در صورتيكه باتمام اين مسايل در منطقه اي حريق ايجاد شود تلاش براي محدود كردن خسارت و جلوگيري از گسترش و نهايتاً اقدام براي مهار و اطفاء آن با مشاركت مردم محلي و نيروهاي امداد و پس از آن نيز براي احياء و بازسازي منطقه سوخته و رويش مجدد و يا جنگل كاري دوباره اصول اساسي حفظ و پايداري محيط زيست است.

 



تنقلات افيوني دركمين نوجوانان

هنوز داستان مصيبت بار قرص هاي اكستازي كه هزاران معتاد را روي دست خانواده ها گذاشت، به آخر نرسيده بود كه سر و كله يك مخدر توهم زاي ديگر در بازار ايران و خصوصا مناطق شرقي كشور پيدا شد. مخدري كه اين بار در بسته هاي شكيل با عكس هاي هنرپيشه هاي هندي و پاكستاني به عنوان آدامس، پاستيل و پودرهايي با طعم نعنا و خوشبو كننده دهان وارد شد.
اين آدامس هاي مخدر را خيلي راحت مي شود مثل سيگار از مغازه ها خريد. به طوري كه خانواده هايي كه تفاوت اكس و استامينوفن را از هم تشخيص نمي دهند به هيچ وجه نمي توانند بفهمند آدامس ها و خوشبوكننده هاي پان چيست و تا به خودشان بيايند، آنچه نبايد بشود، اتفاق افتاده است. اما خطر اساسي اين است كه اين بار طعمه ها بچه هاي خردسال و نوجوانان هستند. اكس، قرص شادي، فراري، ميتسوبيشي، گشنيز، happy،صليب تويوتا، سان، بايا، Speed عشق و آتشو و... تركيبات آمفتاميني كه در بساط مواد فروشها پيدا شد، هيچ آژير خطري را به صدا در نياورد. چون اكس با همه مخدرهاي ديگر تفاوتي از زمين تا آسمان داشت. قرص هايي در بسته هاي شيك و خوشرنگ با اسامي توپ كه يكراست مصرف كنندگانش را مي بردبه هپروت. منقل و دود و بوي گند هم نداشت و مثل ترياك، هروئين، كوكائين و... ترسناك نبود!
نسل چهارم مواد مخدر با عنوان قرص هاي زير زباني (مكيدني) و آدامس با نام هاي تجاري پان پـراگ، راجا،تايتانيك، پان عربي، ملوان زبل، ناس خارجي، پان پاكستان، ويتامين، پان اسفناج وگوتكا درقالب آدامس در ايران به ويژه استان هاي جنوب شرقي وسيستان و بلوچستان عرضه مي شود. پان پـراگ همان مخدر ناس است كه در دسته مخدرهاي توهم زا قرار مي گيرد. اين مخدر علاوه بر زمينه سازي بروز سرطان هاي دهان، حنجره و لثه، در دستگاه هاي تنفسي و قلب و عروق مصرف كنندگان ايجاد عارضه مي كند و تعادل رفتاري وحركتي آنها را به شدت مختل مي نمايد. آهك موجود در اين مواد بيش از هر چيزي به لثه و دندانها آسيب مي رساند. پان پراگها در بسته هاي 2*3 مانند نمك هاي رستوراني عرضه مي شوند و قيمت آن از 50 تا 300 تومان متغير است. گرماي حاصل از واكنش اين مواد در دهان تصور اشتباه انرژي زايي را در مصرف كننده ايجاد مي كند و افراد را به سمت مصرف بيشتر سوق مي دهد.
بخشي از آمفتامين ها نيز در بازار ايران به صورت شكلات رژيمي (شكلات يابا) توزيع شده اند كه اين موضوع شدت خطر موجود در مورد شيوع مصرف اعتيادآورهاي صنعتي در ايران را مي رساند.
متأسفانه هنوز بسياري از خانواده ها از توزيع آمفتامين ها به صورت «شكلات» و «آدامس» آگاهي ندارند و اين در حالي است كه شكلات هاي آمفتامين با تبليغات كاذبي چون «بدون قند» و... در بازار مصرف ايران توزيع شده اند و عمدتا در مهماني هاي شبانه جوانان همچون تنقلات عرضه و مصرف مي شوند.
براساس همين تحقيقات، BT نام ماده مخدر ديگري است كه در بسته هايي سبزرنگ و با طعم انواع ميوه ها در دسترس است. اين ماده محصول كشور هندوستان است و نحوه استعمال و اثرات آن نيز همانند ماده مخدر ناس است.
اين ماده مخدر بيشتر در اطراف مدارس و دانشگاهها به فروش مي رسد. اعتياد، تحريك و سرخوشي، گيجي و احساس خارج شدن بخار سرد از مغز، از دست دادن تعادل روحي و رفتاري از عوارض رواني اين ماده مخدر جديد است.
آغاز نابودي با ساده انديشي
اعتياد به عنوان يك آسيب اجتماعي، هيچ گاه به طور كامل ريشه كن نخواهدشد، اما با تدبير، انديشه و تلاشي مخلصانه حداقل مي توان آن را به كنترل درآورد.
قاچاقچيان به قصد نفوذ در بين جوانان و ايجاد انحراف فكري و اعتياد در آنها از هيچ سرمايه گذاري و برنامه ريزي خودداري نمي كنند و از اين روست كه هر روز موادمخدر روانگردان را با نامهاي جديد وارد بازار كرده اند.
اما موادمخدر چه بر سر ما مي آورد؟ مواد اعتيادآور به محض ورود به سيستم عصبي حتي براي نخستين بار برخي مراكز ترشح كننده، دوپامين را در مغزخاموش مي كنند و فرد مصرف كننده از همان نخستين بار، به دنبال جايگزيني براي آن واسطه هاي از دست رفته مي گردد.
اما متأسفانه كساني كه به دام اعتياد افتاده اند نمي دانند كه چه بسيار معتاداني كه پس از ابتلا به اعتياد به دليل سكته مغزي يا قندخون و فشار خون بالا در بيمارستان بستري شده اند.
تنها ترياك و هروئين و مشتقات آنها اعتيادآور نيستند، بلكه داروهايي مثل ترامادول، ديفنوكسيلات، كديين ها و تمام داروهايي كه پايانشان به «زپام» ختم مي شوند، مانند: كلرديازپوكسايد، فنوباربيتال، آلپرازولام هم از جمله داروهاي اعتيادآورند كه درمانشان به شدت دشوار است.
بسياري از افراد فكر مي كنند كه فروشندگان موادمخدر ظاهري ژوليده و كثيف و با چهره اي زمخت شبيه آدم بدهاي فيلم ها دارند، اما آنها نمي دانند كه بسياري از معتادان نخستين بار از يك دوست صميمي يا بستگان نزديك موادمخدر را گرفته اند. پس در مورد موادمخدر به هيچ كس اعتماد نكنيد.
موادمخدر در قالب هاي جديد
در حال حاضر سوداگران موادمخدر را در قالب برخي مواد خوراكي وارد جوامع مي كنند. جالب اينكه بسياري از اين مواد همچون كريستال، ديفنوهاك، رابسون و... براحتي در مايعاتي همچون نوشابه حل مي شوند و به سختي قابل شناسايي هستند. اين مافيا موادمخدر جديد از جمله دستمالهاي مرطوب مخدر را براي مرطوب نگه داشتن و لطافت پوست در پوشش لوازم بهداشتي و برخي ديگر از روانگردان ها را هم در قالب قرص هاي ضداعتياد و حتي آدامس و شكلات رواج داده اند. البته وجه مشترك تمام اين كالاها داشتن مارك هاي عجيب و غريب و نداشتن هيچ نوع علامت سازمان بهداشتي و كد پيگيري درج شده بر آنهاست.
استفاده از اين نوع دستمال ها بين دختران جوان رواج بيشتري داشته و از راه خون جذب بدن شده و توهم كاذب ايجاد مي كند. آنچه مسلم است، اين است كه جوانان نبايد فريب نامهاي مختلف موادمخدر را بخورند چرا كه مواد جديد از همان مواد مرگ آور قديمي تهيه مي شوند و نبايد حتي از روي كنجكاوي و ساده لوحي به طرف اين گونه مواد رفت.
يكي از موادمخدر كه در بازار قاچاق عرضه مي شود، آيس، شيشه و يا كريستال است. اين ماده ظاهري شبيه شيشه اي كه خرد و پودر شده باشد و يا تكه هاي ريز يخ و خرده هاي نبات دارد. مهم ترين تركيب اين ماده مخدر آمفتامين است. سابقه توليد و مصرف آمفتامين به قبل از جنگ جهاني دوم مي رسد. كه در آن زمان به عنوان يك داروي مؤثر در رفع افسردگي سربازاني كه مشغول جنگ بودند، يا نيروهايي كه قرار بود چندين شبانه روز را پيوسته به نبرد مشغول باشند و فرصت استراحت نداشتند، استفاده مي شد. با گذشت زمان و مشخص شدن عوارض آن، كاربردش به عنوان دارو كنار گذاشته شد. اما توليدكنندگان موادمخدر از اين ماده در تهيه موادمخدر استفاده كردند. اولين ماده مخدري كه از آمفتامين به دست آمد و در سطح وسيعي مورد استفاده قرار گرفت، اكستازي است. اكستازي به عنوان يك ماده انرژي زا مصرف مي شود. متأسفانه يكي از باورهاي غلط مصرف كنندگان اين ماده اين است كه آن را به عنوان قرص شادي مي شناسند. در حالي كه اين ماده از خود هيچ گونه انرژي و شادي ندارد و انرژي ذخيره شده جسم را به يكباره آزاد مي كند در حالي كه انرژي بايستي در طول چندين شبانه روز مصرف شود. اما بعد از اتمام اثر آن، مصرف كننده به شدت احساس ركود و خستگي مي كند و اين آغازي است براي مصرف دوباره تا اعتياد كامل.
شيشه به ندرت به روش جذبي از طريق پوست مصرف مي شود و عوارض حاصل از مصرف اين ماده تقريبا شبيه هيچ ماده مخدر ديگري نيست و عوارض مصرف آن نيز بسيار خطرناك و سنگين است. شيشه يك ماده مخدر بسيار قوي و خطرناك است و اعتياد آن در مقايسه با مواد مخدر شناخته شده نظير ترياك و هروئين بسيار سنگين تر و خطرناك تر است. اما هر نوع اعتيادي قابل درمان است. هم اكنون بسياري از مصرف كنندگان شيشه از طرق مختلف به درمان قطعي رسيده اند.
در حال حاضر موثرترين درمان براي معتادان به شيشه، اين است كه به بيمار كمك شود تا به اصلاح نحوه تفكر، انتظارات و رفتارهاي خود بپردازد. در عين حال مهارت هاي مقابله با فشار رواني در زندگي را در خود تقويت كند. اگرچه درمان دارويي اختصاصي براي اعتياد به شيشه وجود ندارد، اما استفاده از داروي ضدافسردگي در درمان علايم افسردگي افرادي كه اخيراً مصرف اين ماده را كنار گذاشته اند، مفيد است.
كراك هم از مشتقات هروئين است و در صورتي كه به صورت علمي توليد شود، از تصفيه هروئين به دست مي آيد. كراك ماده اي بي بو است، مصرف آن راحت است درست برخلاف مصرف ترياك يا هروئين.
كراك 80 برابر هروئين قدرت تخريبي بر فكر، مغز و اعصاب دارد و عاقبت آن مرگي فجيع است.
تناسب اندام به قيمت اعتياد
برخي سوداگران در تبليغات خود، جوانان را به بهانه كاهش وزن سريع نسبت به مصرف شيشه و ديگر مواد مخدر تشويق مي كنند. از آنجايي كه جامعه در حال حركت به سمت چاقي است و مردم براي كاهش وزن به دنبال راهكارهايي هستند، اين مافيا در تبليغات خود جوانان را به بهانه كاهش وزن سريع نسبت به مصرف اين مواد سوق داده اند.از سوي ديگر يكي از مشكلاتي كه بسياري از ما دچار آن هستيم، اين است كه براي رسيدن به اهداف خود عجله مي كنيم. بنابراين برخي جوانان از شيشه براي لاغري استفاده مي كنند در حالي كه از زيان هاي آن بي اطلاع هستند.
از عوارض مصرف مواد مخدر به ويژه كريستال و شيشه مي توان به بروز رفتارهاي خشونت آميز، اضطراب، بي خوابي همراه با كاهش وزن، افزايش فشار خون اشاره كرد كه مي تواند منجر به سكته و مرگ شود، مشكلات تنفسي، بي اشتهايي، روان پريشي، اختلالات خلقي نيز از ديگر عواقب آن است. علت اصلي گرايش برخي از اشخاص به اين مواد به منظور لاغري، نداشتن اطلاعات لازم از پيامدهاي مخرب آن است.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14