(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 2 خرداد 1391 - شماره 20215

ريشه يابي انحرافات اجتماعي در جوانان ؛
در جست وجوي معصوميت از دست رفته
پايانه مرزي مهران (قسمت دوم)
بيكاري مهم ترين علت ارتكاب جرم توسط جوانان زير 25 سال
بيمارستان هاي دولتي ناتوان در رقابت با بخش خصوصي



ريشه يابي انحرافات اجتماعي در جوانان ؛
در جست وجوي معصوميت از دست رفته

عليرضا سزاوار
ريشه يابي انحرافات اجتماعي از اهميت زيادي برخوردار است، زيرا اين مسائل امنيت اجتماعي را سلب و مانعي براي رشد و توسعه جامعه محسوب مي شود.
به طور كلي، هر رفتاري كه از فردي سر مي زند، ريشه در عواملي دارد كه به طور معمول در طول زندگي سر راه وي قرار دارد و او را به انجام عملي خاص وادار مي كند.
در واقع ريشه اختلال ها، بي نظمي ها و نابساماني هاي اجتماعي، آسيب شناسي اجتماعي است؛ زيرا اگر در جامعه اي عرف اجتماع مراعات نشود، انحراف پديد مي آيد و رفتارها آسيب مي بيند. يعني، آسيب زماني پديد مي آيد كه از هنجارهاي قابل قبول اجتماعي تخلفي صورت پذيرد.
اهميت ندادن به هنجارهاي اجتماعي موجب پيدايش آسيب اجتماعي است.
از سوي ديگر، اگر رفتاري با انتظارات مشترك اعضاي جامعه سازگار نباشد و بيشتر افراد آن را ناپسند و يا نادرست قلمداد كنند، ناهنجاري اجتماعي محسوب مي شود.
هر جامعه اي از اعضاي خود انتظار دارد كه از ارزش ها و هنجارهاي خود تبعيت كنند. اما طبيعي است كه همواره افرادي در جامعه يافت مي شوند كه از پاره اي از اين هنجارها و ارزش ها تبعيت نمي كنند و بزهكاري از مهم ترين اين مسائل است.
بزهكاري بيشتر به جرائم كم اهميت گفته مي شود و چون اطفال معمولا مرتكب اين نوع جرائم مي شوند، در مورد اطفال استفاده از واژه بزهكاري بهتر از استفاده از واژه مجرميت است.
با يك تعريف ساده مي توان گفت، طفل بزهكار فردي است كه قبل از رسيدن به سن هيجده سالگي، مرتكب جرمي شود.
اصلاح بزهكاري نوجوانان نخستين بار در انگلستان و در دوراني كه جرائم كودكان و نوجوانان افزايش يافته بود گفته شد، از آن پس واژه بزهكاري اطفال در تمام كشورها متداول گرديد.
در آمريكا لايحه در سال 1898 به تصويب رسيد و به صورت قانون درآمد. همزمان با تصويب اين قانون دادگاه هاي اطفال تشكيل گرديد و اين اولين دادگاهي بود كه رسما شروع به كار كرد. فكر تاسيس دادگاه هاي اطفال به سرعت در تمام ايالت ها پيدا شد و امروز در تمام ايالات آمريكا دادگاه اطفال وجود دارد.
رفتارهاي هنجارشكن
عوامل شخصيتي از عوامل معطوف به نداشتن تعادل رواني، شخصيتي و اختلال در رفتار است. افراد كجرو ويژگي شخصيتي شان عبارت است از خودمحوري، پرخاشگري، هنجارشكني، فريبندگي ظاهري و عدم احساس مسئوليت برون گرا؛ تشنه هيجان و ماجراجويي و... كه هيچگاه به پيامد عمل خود نمي انديشند و معمول مستعد انجام رفتارهاي نسجيده و انحرافي هستند.
گروهي از افراد بزهكار نيز ويژگي هاي شخصيتي ديگري دارند؛ خودمحور و پيوسته به تمجيد و توجه ديگران نيازمندند و در روابط خود با مردم به نيازها و احساسات آنان توجه نمي كنند. اين افراد اغلب با رؤياهايي در مورد موفقيت نامحدود و درخشان، قدرت، و روابط عاشقانه آرماني سرگرم اند.
اغلب اين افراد والديني داشته اند كه از نظر عاطفي نسبت به آنان بي توجه اند يا سرد و طردكننده بوده و يا بيش از حد به آنان محبت كرده و ارج مي نهند.
آنان به علت سركوب خواسته ها و فقدان ارضاي تمايلات دروني، از كانون خانواده بيزار شده و به رفتارهاي نابهنجار نظير فرار از خانه، ترك تحصيل، سرقت و اعتياد گرايش پيدا مي كنند.
گاهي اوقات هم ارتكاب به جرائم را فقط يك كار تفنني و به عنوان گذران اوقات فراغت مي دانند.
با اينكه ممكن است در خانه و محيط اطراف خود مشكل حادي هم نداشته باشند كه آنان را مجبور به ارتكاب رفتار نابهنجار نمايد، ولي فقط به خاطر اينكه در چند روز زندگي خوش باشند دست به ارتكاب اعمال خلاف عرف و اجتماع مي زنند.
عده اي از نوجوانان نيز به دليل روحيه تنوع طلبي و زياده خواهي و عدم تربيت صحيح و عدم هدايت درست اين غريزه طبيعي، دست به اعمال خلاف مي زنند.
معمولا نوجوانان جرايم را به صورت گروهي انجام مي دهند و دوست دارند خيلي زود به نتيجه برسند. ساده ترين جرمي كه اطفال و نوجوانان انجام مي دهند دزدي است؛ زيرا به محض اينكه مالي را ديدند تصميم مي گيرند و دستبرد را انجام مي دهند. جرايم اين رده سني مانند كلاهبرداري، جعل و اختلاس نيست كه نياز به فكر و انديشه داشته و از پيچيدگي خاصي برخوردار باشد.
عوامل گوناگوني در بروز بزهكاري موثر است و تنها نمي توان علت خاص و واحدي را براي آن درنظر گرفت. عوامل مختلفي نظير عوامل اجتماعي، اقتصادي، فيزيولوژيكي و... در كنار هم باعث مي شوند كه بزهكاري در نوجوانان و اطفال به ظهور برسد.
نقش سلامت محيط خانواده
در حال حاضر شايد محيط اجتماع را بتوان به سختي كنترل كرد و يا عوامل اجتماع كه باعث بروز بزهكاري مي شوند را كاهش داد؛ اما محيط خانواده نقش بالاتري در بزهكاري بچه ها دارد و ما عوامل خانوادگي را در بزهكاري نوجوانان موثرتر مي دانيم. درعين حال آرامش و سلامت محيط خانواده مي تواند نقش موثري در مثبت يا منفي بودن طفل يا نوجوان داشته باشد.
همچنين مي تواند او را به جرم و جنايت سوق دهد يا به سطح عالي و متعالي جامعه برساند. نخست آرامش خانواده مهم است. خانواده بايد محيطي آرام و آسوده براي نوجوانان آماده كند و اگر اين آرامش مهيا شود، قطعا محيط نخواهد توانست طفل را منحرف كند. آرامش خانواده بستگي به فرهنگ و آگاهي لازم پدر و مادر دارد. آنان بايد شخصيت طفل را بشناسند و آموزش هاي لازم را ديده باشند.
همچنين پدر و مادر بايد از لحاظ اخلاقي دچار مشكل و تنش نباشند و اگر هريك از آنها دچار مشكل و تنش باشند، اين مشكل را به بچه منتقل مي كنند؛ چون مهم ترين خاصيت طفل الگوپذيري است و اين الگو ممكن است خانواده، جامعه يا اشخاص ديگر باشند؛ اما بهترين و نزديكترين الگو پدر و مادر است.
محيط خانواده اولين محيطي است كه فرد در آن رشد مي كند و هنجارها را مي آموزد. علي رغم اينكه بسياري از عوامل در وقوع بزهكاري اطفال و نوجوانان دخيل اند، اما در گام نخست اين خانواده ها هستند كه نقش تعيين كننده اي در سرنوشت اطفال دارند. چنانكه با ترتيب درست مي توانند كودك را به راه صحيح هدايت كنند و يا شرايط و محيط را براي تحقق بزهكاري توسط اطفال مهيا سازند.
معمولا والدين اطفال يا نوجوانان بزهكار از نظر رفتاري يا بسيار خشن و سخت گير هستند و يا نسبت به فرزند خود بسيار بي توجه و سهل انگار هستند. غالبا والدين اين دسته از اطفال و نوجوانان در ارتباط برقراركردن با فرزند خود دچار اشكال هستند و نمي توانند به درستي به تكاليف خود نسبت به فرزندشان عمل كنند.
محققان با پژوهش هاي اجتماعي، وضع نابسامان محيط خانوادگي را در بروز جرائم تأييد كرده اند و اذعان داشته اند كه وضع خانوادگي شخص رابطه مستقيم با بروز حالت خطرناك و بزهكاري وي دارد. از نظر تحصيلات و مسائل فرهنگي، فرزندان خانواده هاي سطح پايين و متوسط به مراتب بيشتر از فرزندان خانواده هاي روشنفكر و سطح بالاي جامعه در معرض ارتكاب جرايم مختلف هستند.
بنابراين نبايد سياست جنايي خاص بزهكاران صغير و نوجوان را از سياست حمايت خانواده جدا دانست. به عبارت ديگر حمايت درست از نهاد مقدس خانواده و نظارت اساسي و كارشناسانه تر بر آن سبب كاهش جرائم خاص صغار و نوجوانان خواهدشد.
به نظر روانشناسان اگر شخصي در محيط خانواده از نظر رفع نيازهاي اساسي جسمي و رواني مانند نيازهاي عاطفي ارضا نشود، به احتمال فراوان در آينده اي نه چندان دور به طرق مختلف به اعمال ضداجتماعي دست زند.
عدم وجود محبت، ارتباطات صميمي، تفاهم متقابل و درعين حال وجود تشنج در خانواده، از هم گسيختگي خانواده، طلاق، فوت والدين و... از جمله عواملي هستند كه در وقوع بزه توسط نوجوانان و اطفال موثر است.
زمينه ساز بسياري از انحرافات اجتماعي
بيكاري يكي از ريشه هاي مهم بزهكاري و كجروي افراد يك جامعه است. بيكاري موجب مي شود كه افراد بيكار جذب مراكز تجمع افراد بزهكارشده، به تدريج به دامان كجروي هاي اجتماعي كشيده شوند.
علاوه بر اين، چون بيكاري زمينه ساز بسياري از انحرافات اجتماعي است، مثلا افراد با زمينه قبلي و براي كسب درآمد بيشتر دست به سرقت مي زنند؛ چرا كه فرد به دليل نداشتن شغل و درآمد ثابت براي تأمين مخارج زندگي خود مجبور است به هر طريق ممكن زندگي خود را تأمين كند. از نظر چنين فردي، بزهكاري به ظاهر معقول تر و بهترين اين راه هاست.
در ميان علل و عوامل پيدايش بزهكاري و ارتكاب انحرافات اجتماعي، عامل فقر و مشكلات معيشتي و اقتصادي از جايگاه ويژه اي برخوردار است. كم بودن بضاعت مالي خانواده ها و ناتواني در پاسخگويي به نيازهاي طبيعي و ضروري مانند فراهم ساختن امكان ادامه تحصيل حتي در مقطع متوسطه، تأمين پوشاك مناسب، متنوع و متناسب با سليقه و روحيه آنان و... زمينه بروز سرخوردگي، ناراحتي هاي روحي، دل مشغولي، افسردگي و انزواطلبي را در فرزندان فراهم مي سازد.
جامعه اي كه از يك ثبات و پايداري اجتماعي برخوردار نيست و دائما دچار هرج و مرج و بي نظمي از قبيل جنگ، شورش، اختلافات طبقاتي، آلودگي هوا، وضع بد سكونت، جمعيت بالا و... باشد، قطعا شرايط و بستر مساعدي را براي ارتكاب بزه فراهم مي كند و بالعكس جامعه اي كه از يك ثبات و نظم اجتماعي واقعي برخوردار است، مي تواند به مرور زمان ريشه هاي بزهكاري و عوامل آن را در خود بخشكاند.
كمبود امكانات نظير امكانات بهداشتي، خوراك، پوشاك و مسكن باعث مي شود نيازهاي اشخاص برطرف نشده و موجب تحريك و ترغيب آن ها به ارتكاب بزه هاي مختلفي مي شوند. درچنين شرايطي برخي از والدين از كودكان خود براي ارتكاب جرائمي همچون سرقت استفاده مي كنند و يا با وادار كردن فرزندانشان به تكدي گري آن ها را وسيله اي براي امرار معاش قرار مي دهند.
همانند سازي با الگوهاي رفتاري دوستان
از ديگر عوامل موثر در بزهكاري اطفال، دوستي با افراد فاسد و بي بندو بار است. نوجوان اغلب رفتار خود را با الگوهاي رفتاري ديگر دوستانش همانندسازي مي كند و به شدت از آنان تاثير مي پذيرد. نوجواني كه از خانواده طرد مي شود براي جبران كمبودهاي عاطفي و رواني اش، براي كسب حمايت و تاييد به دوستان هم سن و سال خود روي مي آورد.
وي به دنبال افرادي مي گردد كه مانند خودش هستند. از اين رو احتمال دارد با تحريك و تشويق دوستان نا باب خود دست به اعمال ضداجتماعي و خلاف بزند.
با آن كه تاكنون علل عضوي معين براي تمامي بيماري هاي رواني شديد از قبيل، روان رنجوري و روان پريشي يا كندذهني (عقب ماندگي ذهني) شناخته نشده است، ولي بايد پذيرفت كه هركس بنا برقانون وراثت، داراي بنيه يا مقاومت بدني و ذهني محدودي است.
كساني كه از اين جهات ناتوان تر باشند، زودتر دچار انحراف اجتماعي مي شوند، چنين افرادي داراي اعتقادات هذياني يا خيالبافي هاي افراطي هستند، به شدت به آن اعتقاد دارند و با دليل و برهان نمي توان آن را اصلاح كرد.
سيستم درك واقعيت اين بيماران مختل است، به همين دليل ممكن است افراد جامعه را دشمنان واقعي خود بدانند و به آنها حمله كنند يا بدون دليل نسبت به همسر خود بدبين شوند و او را متهم به ارتباط با افراد بيگانه كنند. در اصطلاح روان شناسي به اين افراد، شخصيت هاي پارانوئيدي مي گويند.
اختلالات عاطفي يكي از زمينه هاي بزهكاري است. بسياري از بزهكاران، جوانان ناكام و محروميت كشيده اي هستند كه با نشان دادن پرخاشجويي عليه دنياي پراز تناقض و ناسازگار بزرگسالان، عصيان كرده اند.
روانشناسان عوامل گوناگوني را براي بزهكاري اطفال احصا كرده اند. بزهكاري با صفات روانشناختي مختلف و متنوعي همراه است كه برخي از آنها عبارتند از هوش كمتر از متوسط، خلق و خوي پرخاشگرانه و... روانشناسان ثابت كرده اند كه بزهكاران نسبت به ديگر افراد به مراتب از عزت نفس پايين تري برخوردار بوده اند.
اگر به گذشته اطفال و نوجوانان بزهكار توجه داشته باشيم، خواهيم ديد كه اكثر قريب به اتفاق آن ها، به نحوي مورد آزار و اذيت قرار گرفته اند. در مباحث روانشناختي، اين نظريه دربين قشري از روانشناسان وجود دارد كه اگر كودكي كه مورد آزار و اذيت قرار گرفته، فردي برون گرا باشد، در آينده خود به طرق مختلفي در مقام انتقام برخواهد آمد.
بعضي از جرم شناسان معتقدند كه امروزه مهاجرت هاي داخلي و همينطور بين المللي، يكي از دلايل عمده افزايش نرخ بزهكاري مخصوصا درميان نسل اول مهاجران است.
همچنين پيشرفت و گسترش وسائل ارتباط جمعي مي تواند از ديگر عوامل بزهكاري باشد. بدين صورت كه پخش فيلم هاي رزمي، نشان دادن روش هاي سرقت و... هر كدام به نوعي مي تواند تاثيراتي منفي بر كودكان بگذارد و درعين حال موجب سوق دادن آن ها به ارتكاب بزه هاي گوناگون گردد.
در مورد اطفالي كه مرتكب جرائم گوناگون مي شوند، بايد به اين نكته مهم توجه داشت كه بدليل شرايط سني حساس و ويژه اين قشر از افراد جامعه، نبايد عناويني همچون مجرم يا بزهكار بالفطره را در مورد آن ها به كار برد. در واقع برچسب زني و به كاربردن اين عناوين از لحاظ روحي و شخصيتي مي تواند تاثيرات زيانباري بر اطفال داشته باشد.
ناكامي و نداشتن مهارت حل مسئله
مثلث ناكامي، محروميت و پرخاشگري در ارتباط مستقيم با هم است. بدين معنا كه محروميت و برآورده نشدن به موقع نيازهاي فرد باعث مي شود كه فرد احساس ناكامي كند و به پرخاشگري روي آورد.
وقتي فردي چيزي بخواهد و به آن نرسد ممكن است به پرخاشگري روي آورد. نكته اين جاست كه ناكامي يك احساس طبيعي است و حتي باعث مي شود فرد براي تامين آن چه مدنظر اوست تلاش بيشتري كند اما برخورد نادرست با احساس ناكامي و نداشتن مهارت حل مسئله و كنترل خشم، باعث پرخاشگري مي شود.
در روانشناسي ثابت شده است كه هرگاه كودكي را از نيروي پرخاشگري خود محروم كنند، گرفتار يك حس ناامني و اضطراب خواهد گرديد و بعيد نيست براي تامين آرامش خيال خود به يك ناراحتي روحي متوسل شود زيرا تنها به آن وسيله مي تواند حمايت از خويش را تامين كند و يا از زيربار مسئوليت بگريزد و يا آنكه اراده خودش را تحميل كند.
والدين تا حد ممكن بايد از امر و نهي بي مورد بپرهيزند، مثلا وقتي كودك در حال بازي با صندلي است اگر احتمال آسيب او نمي رود نبايد او را از اين كار بازداشت.
بنابراين در اكثر كارها مي توان كودك را آزاد گذاشت و شيوه صحيح آن عمل را به او آموخت. ولي برخي امور هم هست كه انجام آن به هيچوجه به صلاح كودكان نيست و بايد آنها را منع كرد.
اين توجهات، بردباري زيادي مي خواهد ولي هر پدر و مادري كه تعليم و تربيت فرزند را به منزله فني تلقي كند، بايد ساعتهاي گرانبها و بيشماري از عمر خود را صرف پرورش كودك نمايد درباره كودك بايد روش جدي پيش گرفت.
هنگاميكه كودك را از كار منع مي سازيد بايد مطلقاً دستور را رعايت كند به عبارت ديگر والدين بايد حتي المقدور كودك را منع كنند و آزادش بگذارند ولي اگر او را منع كردند در تصميم خود راسخ باشند تا زمينه هاي تربيت صحيح فرزندان را فراهم آورند.
از محيط هاي ديگري كه مي تواند آسيب هائي را به اطفال وارد نمايد محيط تفريح است تفريح از نيازهاي ضروري براي بشر به حساب مي آيد، تفريح در صورت سالم بودن براي اعصاب، روان و تسكين آلام روحي موثر قلمداد مي گردد ولي هرگاه تفريح سالم براي افراد يك جامعه فراهم نگردد، افراد در پي تفريحات ناسالم برآمده و از اين رو به خيابان گردي و وقت گذراني در رستوران ها و مراكز تجاري و فروشگاهها مي پردازند و اين خود آغاز كجروي و انحرافات اخلاقي است.
اين موضوع براي اطفال و نوجوانان يك آسيب بسيار بزرگي به حساب آمده زيرا با كمبود محيط تفريح مناسب، اطفال به تفريحات ناسالم روبرده و اين آغاز بزهكاري اطفال به حساب آمده كه طبعاً در زندگي سالم افراد اختلال ايجاد مي نمايد.
در ارتباط با تربيت كودك دو اصل يا شايد دو روش وجود دارد به نظر مي رسد با هم متضاد هستند. در حاليكه با هم تباني ندارند بلكه تا اندازه زيادي به هم بستگي دارند عده اي معتقدند كه بايد به كودكان آزادي كامل داد تا هر عملي را كه مي خواهند انجام دهند. عده ديگر اظهار مي دارند كه بايد در تعليم و تربيت انضباط را كاملا رعايت كرد.
بايد گفت اين دو مفهوم به هم وابسته اند، يعني اينكه انضباط براي آزادي حقيقي و آزادي حقيقي براي انضباط ضرورت كامل دارد.
بدين طريق مشاهده مي شود كه آزادي و انضباط شديد هر دو داراي عواقب خطرناكي است اما هرگاه بالا رفتن از درخت را به كودك تعليم دهيد، بدين محض كه به او بياموزيد استحكام هر شاخه را قبل از تكيه كردن بر آن آزمايش كند و براي موارد لغزيدن احتمالي و تكيه گاه احتياطي را همواره در نظر بگيرد آنگاه مي توانيد براي بالا رفتن از درخت از هر حيث به وي آزادي بدهيد و سخت مراقب باشيد تا از درخت نيفتد و آسيب به او نرسد.
راه حل در كجاست؟
استفاده از برچسب هاي بزهكارانه، تاثيرات زيانبار شخصيتي در اينگونه نوجوانان داشته و آنها را در آينده به مجرمين با جرائم سنگين تر تبديل مي نمايد.
بزهكاران هميشه از مشخصه هاي روانشناختي مختلف مانند خلق و خوي پرخاشگرانه و عزت نفس پايين برخوردار بوده اند و يا اكثر قريب به اتفاق آنها، به نوعي مورد آزار و اذيت قرار گرفته اند.
در صورتيكه فرايند اصلاح و تربيت مددجويان پس از آزادي ادامه نداشته باشد، در بسياري از موارد به تكرار جرم منتهي مي گردد.
اطفال و نوجوانان نيروهاي مولد و آينده ساز جامعه هستند كه غفلت از اصلاح آنها لطمات جبران ناپذيري بر پيكره جامعه پديد مي آورد.
بسياري از جرائم ارتكابي نوجوانان تصادفي و يا ريشه در ناآگاهي آنان از قوانين و مقررات اجتماعي دارد كه با آموزش هاي لازم توسط نهادهاي ذيربط راه تكرار آن مسدود مي شود. ضمن اينكه همه كارشناسان تربيتي بايد سطح كيفي خدمات آموزشي و فرهنگي را ارتقاء بخشند.
براي تامين سلامت جامعه، بايد با بزهكاري مبارزه كرد، ولي به هيچ وجه نبايد منحرفان را مورد نفرت و خصومت قرارداد و درصدد آزار يا نابودي آنان برآمد، زيرا بزهكاران خود قربانيان ستم ديده جامعه هستند.
بزه كار كسي است كه نتوانسته است موافق هنجارهاي اجتماعي رفتار كند. از نظر جامعه شناسان اين شخص گناهي ندارد، بلكه تقصير از جامعه اي است كه نتوانسته است فاصله طبقاتي فرهنگ و اقتصاد خود را متعادل كند.
در اكثر جوامع امروزي، انسان ناگزير از قبول بيماري رواني است، زيرا به هر سو رو مي كند، خود را در برابر شرايط متناقض مي يابد، از طرفي جامعه وي را به انسان دوستي و محبت كردن به همنوع دعوت مي كند و از طرف ديگر به فردگرايي و خودپرستي شديد مي كشاند.
جامعه مي خواهد او را واقع بين و روشن انديش كند، اما به وسيله تبليغات دروغين گوناگون او را از روشن بيني و واقع گرايي باز مي دارد.
در واقع جامعه به اقتضاي توليد اقتصادي روزافزون خود، نيازها و خواست هاي افراد را افزايش مي دهد، ولي وسايل كافي براي برآوردن نيازها و خواسته هايش را در اختيارش نمي گذارد و اين يكي از مشكلات بزرگ انسان امروزي است كه حتي نمي داند در جست وجوي كدام هدف كوشا باشد.
براي مبارزه با كجروي ها بايد زمينه اجتماعي آنها را از ميان برداشت در اين مبارزه قبل از هر چيزي بايد به دو اصل توجه داشت كه سالم كردن محيط اجتماعي كودكان يعني خانواده و سالم كردن محيط اجتماعي يعني جامعه است.
بسياري از ما به غلط بر اين باوريم كه اگر مرتكب اشتباهي در مورد فرزندمان در زمان كودكي او شديم، تاثير آن در تمام زندگي او خواهد ماند. اشتباهات اوليه والدين قابل برگشت نيستند ولي كودكان انعطاف پذير و سازشكار هستند رشد آنها جرياني مداوم است و شخصيت كودك پيوسته و در حال خودشكوفايي است.
ضرورت يافتن هويت
در آينده بسياري از خصوصيات اخلاقي كودك كه مشكل آفرين بوده مي تواند در جواني تبديل به خصوصياتي سازنده شود.
بسياري از كودكان ناسازگار داراي قدرت خلاقيت و تخيل غيرعادي هستند و اين به دليل قدرت درك و آزادگي در اين گونه كودكان است، هر كدام از آنها لياقت داشتن موقعيت هايي را براي نشان دادن استعدادهاي ذاتي خود دارند.
نوجوان و جواني كه دوره كودكي را پشت سر گذارده، بايد خود را براي زندگي مستقل اجتماعي آماده نمايد. تحقق اين موضوع، پيش از هر چيز، مستلزم يافتن هويت خويشتن است.
و اگر بزرگسالان ويژگي هاي اين دوره زندگي او را بشناسند و با آنان برخوردي مناسب داشته باشند، هم نوجوانان به هويت خويش دست مي يابند و هم بزرگسالان كم تر احساس نگراني مي كنند. از اين رو، مي توان گفت بيشتر انحرافات نوجوانان و جوانان ريشه در ناكامي هاي اوليه زندگي دارد.

 



پايانه مرزي مهران (قسمت دوم)

رحيم چوخاچي زاده مقدم
اتوبوس همچنان به طرف مرز مهران درحال حركت بود. صحبت هاي من و آقاي دهقاني «مدير كاروان» كه برحسب اتفاق از دوستان قديمي روزهاي اول پيروزي انقلاب از آب درآمد، تازه گل انداخته بود. آشنايي ما به دوران معلمي در يكي از مدارس راهنمايي در تهران برمي گشت. از هر دري مي پرسيد: «راستي! چندمين بارته كه به كربلا مي ري؟» گفتم: اولين بار و او با تعجب پرسيد: «تو كه هميشه اهل جبهه و جنگ بودي بايد بيشتر مشتاق و عاشق رفتن باشي تا ديگران...؟!» گفتم: البته كه مشتاق بودم اما حتما لايق نبودم!. به او گفتم؛ راستش را بخواهي هميشه آرزوي رفتن به كربلا را داشتم مثل خيلي كسان ديگر، اما بنا به دلايلي پاي رفتن نداشتم و در برابر تشويق دوستان و حتي اصرار خانواده مقاومت مي كردم. به هر كسي هم نمي توانستم دلايلم را به راحتي بيان كنم. يكي از اين دلايل، به حضور اشغالگرايانه آمريكايي ها و متحدين جنايتكارش در اين كشور متعلق به مسلمانان به ويژه شيعيان مربوط مي شد و ديگر اينكه در مواجهه با مردم عراق و نيروهاي ارتش و پليس اين كشور بيم آن را داشتم كه اين رودررويي يادآور صحنه هاي بسيار تلخ شهادت بهترين همسنگرانم باشد و در زيارت هايم آن طور كه شايسته است نتوانم موفق باشم. دليل دوم تا اندازه اي از بنيان سست بود، چرا كه جنگ ما يك جنگ دفاعي بود و ما به تكليف خود عمل كرده بوديم وانگهي عامل اصلي جنگ هم شخص ديگري بود كه الآن حضور ندارد و امروز آنچه در عراق حكومت مي كند برآمده از اراده مردم و ملتي است كه اعتقاد راسخ به اسلام دارد... ولي چه كنم كه احساسم اين بود.
¤ ¤ ¤
مثلا همين چهار سال پيش بود كه به رغم اين احساس دروني به اصرار مكرر «مادر» مجبور به ثبت نام هر دومان شدم و قرار بود صبح روز شنبه اي با باجناقم سه نفري عازم كربلا شويم. از تمام قوم و خويش و حتي از همكاران كيهاني ام خداحافظي كردم و حلاليت طلبيدم. همه چيز آماده رفتن بود و تنها چيزي كه مانده بود آبياري باغچه حياط خانه اي كه ما به عنوان مستأجر در آن سكونت داشتيم. ظهر جمعه وقتي كار آبياري تمام شد خم شدم تا شيلنگ را از كف باغچه بردارم كه از بد حادثه يكي از «خار»هاي كاكتوسي كه كف باغچه روييده بود در مردمك چشمم فرو رفت و به زحمت توانستم آن را بيرون بكشم. اما كار از كار گذشته بود به طوري كه ناگهان فشارخونم بالا رفت و حالت تهوع و سردرد امانم نداد. به ناچار خودم را به بيمارستان «فارابي» رساندم و با نظر دكترها يك راست درازكش بردندم اتاق عمل و...!. البته من همين موضوع را به فال نيك گرفتم و به آن راضي بودم، چون آن دو دليلي كه عنوان كردم همچنان آزارم مي داد.
راننده اتوبوس هم كه به حرف هاي ما گوش مي داد هرازگاهي نيم نگاهي به ما مي كرد و سري تكان مي داد و با پرتاب لبخندي به سوي ما «اي دل غافل» مي گفت و گاز اتوبوس را مي گرفت و مي رفت.
¤ ¤ ¤
در نزديكي مرز بوديم آقاي مدير از جايش پريد، آمپلي فايرش را روشن كرد، رفت وسط اتوبوس و با صداي بلند و رسا به نحوي كه همه بشنوند گفت: زائرين محترم توجه كنند! داريم به مرز نزديك مي شويم آن طرف كه رفتيم درواقع وارد كشور ديگري شده ايم، بنابراين لازم است كه يك سري موارد و نكات را رعايت كنيم. دهقاني دقيقا همان طور كه در دوران معلمي و سر صف با دانش آموزان مدرسه صحبت مي كرد اينجا هم نكات مورد نظرش را با سرعت و پشت سرهم مي گفت: «1-در مرزباني با عراقي ها به هيچ عنوان جروبحث نكنيد 2-به موقع، بدون معطلي و طبق شماره حك شده روي گذرنامه تان در مقابل جايگاه مأمور گذرنامه قرار بگيريد 3-مسائل داخلي كشورمان مربوط به خودمان است و هيچ ربطي به آن ها ندارد، بنابراين در اين رابطه به هيچ وجه با آن ها به گفت وگو ننشينيد 4-هيچ دليلي ندارد در دفاع از 8 سال دفاع مقدس با آن ها بحث كنيد 5-هيچ وسيله اي به عنوان امانت از غيركاروان خود حتي اگر ايراني باشند نپذيريد 6-از عزيمت به اماكن و شهرهايي كه ورود به آن ها ممنوع گرديده خودداري كنيد 7-به هيچ عنوان سوار تاكسي نشويد 8-قبل از سوار شدن به «گاري» حتما مقدار كرايه را طي كنيد 9-در برنامه هاي گروهي از گروه خارج نشويد و...
از پايانه مرزي كشورمان به راحتي عبور كرديم اما در پايانه مرزي عراق در سالني بر روي نيمكت هاي آهني آنتيك شده 50 سال پيش خودمان به نوبت نشستيم. از نوع دكوراسيون و مقايسه امكانات موجود در دو پايانه گفتني ها بسيار است، اما از همين مقايسه هاست كه مي شود حدس زد، سطح زندگي مردم عراق تا چه اندازه پايين است.
پس از خلاصي از اين مرحله قرار شد آن سوي مرز در اتوبوس عراقي وبا راننده عراقي مستقر شويم، درحالي كه دو روز پيش يكي از مسئولين سازمان حج و زيارت اعلام كرده بود كه از اين پس تغييري در اتوبوس هاي زائرين عتبات عاليات در پايانه هاي مرزي ايجاد نخواهد شد و راننده ها همان راننده هاي ايراني خواهند بود.به همراه ساك هايمان از گيت پايانه مرزي عراق عبور كرديم اما تا خواستيم به سمت اتوبوسي كه در انتظارمان بود راه بيفتيم كه به ناگاه مواجه شديم با حمله گاري چي هاي عراقي كه به طرز ترسناك و با راه انداختن همهمه و سروصدا به سويمان هجوم آوردند ، ساك ها و چمدان هايمان را از دستمان مي كشيدند و روي گاري هاي خود قرار مي دادند، بكش بكشي راه انداخته بودن كه بيا و ببين ، به طوري كه عنقريب بود ساك ها پاره شوند. هنوز ساعتي از تذكرات آقاي دهقاني نگذشته بود، اما با ديدن اين صحنه ها اولين كسي كه الزاماً توصيه هاي او را نشنيده گرفت من بودم و درحالي كه از اين حركت كارگرهاي عراقي به شدت عصباني شده بودم و اين ناراحتي با احساس دروني ام كه پيش از اين به آن اشاره كردم درهم آميخته بود، با عصبانيت تمام به سمت عراقي ها دويدم و درحالي كه انگشت سبابه ام را روي نوك بيني ام قرار داده بودم فرياد زدم «اسكت»! لحظاتي همه ساكت شدند، اما اين سكوت چند ثانيه اي طول نكشيد كه باز همان آش و همان كاسه...!!
ساعت حدود 9صبح همه مراحل اداري اين پايانه مرزي هم طي شده بود و اتوبوس كه اكنون راننده اش عراقي است راه نجف را در پيش گرفته است و جاده ها را يكي پس از ديگري طي مي كند. زائرين، حالا كه وارد كشور عراق شده بودند با دقت بيشتر و كنجكاوانه تري بيرون را به نظاره نشسته بودند و هر بار به بهانه اين كه روي تابلوهاي راهنمايي و رانندگي علامت «به طرف كربلا» را مي ديدند بلافاصله يك سلامي هم روانه بارگاه «اباعبدالله الحسين(ع)» مي كردند. نيروي امنيتي همراهمان هر وقت و بي وقت هر بار كه به اماكن امنيتي و نظامي كشورش مي رسيديم به اشاره مي گفت كه پرده ها را ببنديم اما به محض دور شدن از اين اماكن باز پرده ها به كناري زده مي شد.
محمدعلي كه حرف هاي آن طرف مرز را با ورود به خاك عراق در حافظه خود مرور مي كرد كنجكاوتر از بقيه بود و با ديدن خانه هاي نيمه مخروبه و فرسوده در حاشيه جاده ها و مقايسه آن ها با خانه هاي روستايي كشور خودمان بلندبلند تفاوت ها را بيان مي كرد. به طوري كه حاج آقا كاهه روحاني كاروان يك بار واكنش نشان داد و گفت: آقا محمدعلي! تازه اين وضعيت روستاهايشان است، در روزهاي آينده همين وضعيت و شايد بدتر از اين را در نجف و كربلا و حتي بغداد كه پايتخت اين كشور محسوب مي شود مشاهده خواهيد كرد!
تقريباً به نزديكي هاي نجف رسيده بوديم و به گفته آقاي دهقاني احتمالاً تا يك ساعت ديگر وارد اين شهر خواهيم شد. آقا سيد، علي آقا و حمزه «بسته پيشنهادي!» تازه اي را درحال توزيع كردن هستند. بسته جديد شامل سيب، پرتقال و موز بود. درحال خوردن محتواي اين بسته بوديم كه مدير كاروان كه اكنون راننده و مأمور امنيتي عراق وي را «معلم» صدا مي كردند، بار ديگر آمپلي فاير را به كار انداخت ولي اين بار روحاني كاروان بود كه ميكروفن را به دست گرفت. حاج آقا پس از گرفتن چند صلوات براي سلامتي امام زمان(عج) اشاراتي داشت بر برخي برنامه هاي معنوي كاروان در زيارتگاه ها و مراكز سياحتي و تأكيد شديد بر رعايت يك سري بايد و نبايدها. او مي گفت: رعايت اين بايدها و نبايدها احترام به حقوق بقيه خواهد بود.
طبق برنامه اي كه ارائه شد، قرار است سه روز در نجف، سه روز در كربلا، يك روز و يك شب هم در كاظمين اقامت داشته باشيم و آخرين شب را هم در بغداد سپري خواهيم كرد بدون آنكه برنامه يا سياحتي در اين شهر داشته باشيم.به نظرم رسيد كه سامرا را از قلم انداخته اند اما روحاني كاروان بلافاصله از اينكه به خاطر مسايل امنيتي سفر به «سامرا» را جزو برنامه ها نخواهيم داشت ابراز تأسف كرد اما گفت: دعا كنيد تا شايد قسمتمان شود.
او مكرر تأكيد مي كرد؛ زيارت بدون معرفت ارزشي ندارد بنابراين براي كسب معرفت بايد شناخت داشت و لذا شناخت به كس و مقامي كه مي خواهيم زيارتش كنيم از اوجب واجبات است. بايد بفهميم آنچه را كه مي خواهيم از چه كسي مي خواهيم.
مخلص كلام اينكه حاج آقا مي خواست به ما بفهماند، زيارت واقعي زيارتي است كه ما به جاي پرداختن به ظواهر، بايد به بواطن بپردازيم و آنچه را كه در تاريخ خوانده ايم يا پاي منبرها و مداحي مداحان شنيده ايم بايستي اينجا به صورت ميداني مورد تفحص قرار داده و يك به يك واقعيت هاي تاريخي را كه در كتاب ها خوانده ايم يا شنيده ايم در جريان بازديد از اماكن مقدسه و متبركه احراز كنيم. حاج آقا براي سهولت كار تلويحاً سه كليد واژه مشخص كرد و گفت: براي گرفتن پاسخ به سؤالاتتان و روشن شدن لايه هاي پنهاني كه در اين سفر امكان دارد با آن ها مواجه شويد به سه كليد واژه «رابطه»ها، «فاصله»ها و «علت»ها توجه بسياري داشته باشيد.
قرار شد خادمين كاروان كه همان جوان هاي كاروان هستند مواظب سالخوردگان باشند تا در اين برنامه ها از كاروان جا نمانند. كاروان بيشتر از 6 نفر پيرزن و پيرمرد سن بالا نداشت و بقيه مي توانستند به راحتي با كاروان همراهي كنند بنابراين خادمين كاروان تقريباً هركس جايگاه خودشان را پيدا كرده بودند و محمدعلي هم از همان ابتدا از طرف مدير كاروان به عنوان «علمدار» اين قافله معرفي شد و تا آخر كار هم همين مسئوليت به دوشش بود.
حمزه و مصطفي و خانم هايشان مواظب پيرزن ها بودند و علي آقا و سيد حسين كه از مجردين كاروان به حساب مي آمدند آچار فرانسه قافله بودند. همه كار انجام مي دادند، از تداركات گرفته تا سرگرم كردن بچه خردسالي كه بسيار شلوغ بود و بي قرار و او را « طه » صدا مي زدند !. قرار شد در اين مدت باهم و در كنار هم به زندگي 10روزه خودمان در جوار بارگاه ائمه اطهار و پيامبران اولوالعزمي كه در اين خاك مقدس آرميده اند «بسته»اي از خاطرات خوش و به يادماندني و با حاجاتي مقبول درگاه خدا را تهيه و به عنوان سوغات اصلي اين سفر با خود به تهران ببريم...
ادامه دارد...

 



بيكاري مهم ترين علت ارتكاب جرم توسط جوانان زير 25 سال

معاون اجتماعي پليس پيشگيري بيكاري را مهم ترين دليل ارتكاب جرايم توسط جوانان زير 25 سال عنوان كرد.
سرهنگ فريدون محمد بيگي اظهار داشت: ارتكاب جرايم توسط جوانان زير 25 سال به دلايل مختلفي روي مي دهد كه باعث مي شود جوانان كه نيروي كار محسوب مي شوند به سمت ارتكاب جرم پيش روند.
به گفته وي، بيكاري مهم ترين علت ارتكاب جرم توسط اين قشر است. بيكاري و درآمد اقتصادي پايين باعث مي شود كه افراد به ارتكاب جرايمي مانند سرقت، زورگيري و نزاع روي آورند.
معاون اجتماعي پليس پيشگيري كشور با اعلام اينكه شرايط خانوادگي، معيشت و منطقه آلوده نيز در وقوع جرم مؤثر است، ادامه داد: شرايط خانوادگي و سابقه وقوع جرم توسط افراد خانواده جوان را به ارتكاب جرم سوق مي دهد. ضمن اينكه معيشت خانواده و فرد مي تواند تأثيرگذار باشد. فرد براي رسيدن به معيشت بهتر دست به سرقت زده يا در مواردي كه بسيار اندك است اقدام به ارتكاب جرايم مسلحانه و خشن مي كند.
سرهنگ بيگي افزود: در بررسي پرونده هاي افراد دستگير شده در كانون اصلاح و تربيت و زندان موارد زيادي وجود دارد كه اهميت موضوع بررسي دلايل كاهش وقوع سن جرايم را بيشتر نشان مي دهد. سرقت مهم ترين جرم رخ داده توسط قشر جوان است.

 



بيمارستان هاي دولتي ناتوان در رقابت با بخش خصوصي

رئيس بيمارستان بهارلو با انتقاد از روند تعيين تعرفه هاي خدمات درماني، گفت: در صورت عدم اصلاح تعرفه هاي موجود، بيمارستان هاي دولتي توان رقابت با بخش خصوصي را نخواهند داشت. اين امر باعث مي شود متخصصان و اساتيد توانمند ما به تدريج بيمارستان هاي دولتي را ترك گفته و جذب بخش خصوصي شوند.
دكتر خسرو صادق نيت ضمن تأكيد بر برخورد جدي بيمارستان با پزشكاني كه با بيمارشان روابط مالي برقرار كرده و مبلغي بالاتر از حد تعرفه هاي تعيين شده دريافت مي كنند، گفت: به هر روي نمي توان به طور قطع منكر وجود اين روابط شد.وي اضافه كرد: تا زماني كه تعرفه ها، منطقي نباشند، بروز اين اتفاقات غيرمعمول نخواهد بود.
صادق نيت ضمن تأكيد بر پر كردن خلأهاي موجود، اظهار كرد: با دستيابي به تعرفه هاي متناسب با خدمات ارائه شده، جلوي بسياري از موارد غيراخلاقي چون پديده زيرميزي گرفته مي شود.
رئيس بيمارستان بهارلو از روند تعيين تعرفه هاي خدمات درماني گلايه كرد و گفت: نتيجه اين امر باعث مي شود متخصصان و اساتيد توانمند ما به تدريج بيمارستان هاي دولتي را ترك گفته و جذب بخش خصوصي شوند.
وي ادامه داد: در صورت عدم اصلاح تعرفه هاي موجود، بيمارستان هاي دولتي توان رقابت با بخش خصوصي را نخواهند داشت. اين در حالي است كه دولتمردان و مسئولان انتظار ارائه خدمات مطلوب را از مراكز دولتي دارند و اين توقع به حقي است كه اين مراكز خدماتي شايسته و در شأن مردم ارائه دهند.رئيس بيمارستان بهارلو با بيان اينكه اگر به نيازهاي اوليه مالي بيمارستان ها پاسخ داده شود اين مراكز مي توانند خدمات خوبي به مردم ارائه دهند، گفت: بيمارستان بهارلو تجربه موفقي در اين زمينه است زيرا ميزان رضايت مراجعان به اين بيمارستان مطابق نظرسنجي هاي صورت پذيرفته در حد قابل قبولي قرار دارد.
صادق نيت با اشاره به اينكه تعرفه هاي بيمارستاني، مناسب نيستند، گفت: اين تعرفه ها بايد به گونه اي تعيين شوند كه بتوان براي پيشبرد اهداف بيمارستان برنامه ريزي كرد و با افزايش رضايت كاركنان و كادر پزشكي، بهره وري نيروي كار را افزايش داد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14