(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


يکشنبه 11 تير 1391 - شماره 20245

رفتار بين المللي عاريه اي عربستان سعودي
اعتماد به نفس ملي و آينده سياسي ايران در گفت وگو با صادق كوشكي
تأملي بر سيره سياسي امام خميني(ره)
فدوي تشريح كرد: اشراف ايران بر تنگه هرمز
ايران در جنوب آسيا
ايران در آمريكاي لاتين


رفتار بين المللي عاريه اي عربستان سعودي

رضا رحمتي
رفتار سياسي عربستان سعودي را در ارتباط با ايران و تحولات خاورميانه و تلاش هايي كه در رويكرد دشمنانه خود نسبت به اين كشور در پيش گرفته، مي توان با توجه به عدم استقلال حوزه سياست خارجي و داخلي اين كشور به خوبي تبيين كرد. اقدام اخير عربستان مبني بر اعدام 18 شهروند ايراني نشان دهنده اوج خصمانه بودن رويكرد و روابط اين كشور با ايران است؛ روابطي كه طي 33 سال اخير سابقه نداشته است.
سواي از نقشي كه ايران در تحولات منطقه به خصوص در سوريه و مصر داشته و دارد، رويكرد عربستان نه وابسته به تحولات داخلي و برآورد داخلي از رويدادهاي منطقه اي، بلكه متاثر از نوع نگاه مركز قدرت بين المللي به ايران و مناسبات بين المللي بوده و هست. چنين سياست خارجي را سياست خارجي عاريه اي يا استقراضي از مركز قدرت بين الملل قلمداد مي كنيم. حتي در چنين سياست خارجي، منافع ملي در درجه چندم اهميت قرار دارد.
گو اينكه فروش نفت كمتر از كف قيمت توسط عربستان مغاير با امنيت و منفعت ملي اين كشور بوده و هست، ولي به دليل وادادگي سياسي اين كشور، اين اقدام توسط عربستان براي كنترل تاثير ايران صورت مي گيرد.
چنين رفتارهاي سياسي و سياست خارجي توسط عربستان طي زمانهايي كه رابطه مركز قدرت با ايران، رابطه متعادلي است، رابطه اي متعادل با ايران را سپري مي كند و زماني كه توزيع قدرت با تمايلات ايران مخالفت دارد، مناسبات عربستان در اوج دشمني قرار مي گيرد. به گونه اي كه به راحتي مي توان تغييرات در كنش و واكنش اين كشور را تبيين و تحليل كرد.
به عبارت شفافتر، سياست خارجي عربستان نه منبعث از ارزش ها، هنجارها و اراده ملي و نه برگرفته از توان داخلي اين كشور، بلكه اقتباسي است از نظم تزريقي مركز قدرت در نظام بين الملل بوده كه مشخص كرده در هر واقعه بين المللي چه واكنشي انجام دهد.
پيوند قدرت اين شبه بازيگر با راس هرم قدرت در نظام بين الملل در موزائيك نامتجانس قدرت در خاورميانه است كه تعيين كننده رفتارهاي عربستان بوده و هست. از اين مطلب مي توان به توزيع نامتناسب قدرت در خاورميانه و خليج فارس رسيد. و به عبارت واضح تر به وادادگي قدرت شيخ نشين هاي عربي حاشيه اين منطقه به نظام بين الملل، پي برد.
سياست مهندسي شده نظام قدرت بين المللي، به سياست خارجي اجاره اي واحدهاي منطقه كمك شاياني داشته است. به گونه اي كه، مي توان تمامي كشورهاي كنوني منطقه خاورميانه منهاي ايران را محصول تحول در نظام بين الملل پس از جنگ هاي اول و دوم دانست، مي توان چنين ادعا كرد كه سرنوشت بسياري از تحولات كليدي در اين منطقه نيز به شكل و ساختار نظام بين الملل و شيوه كنش و واكنش بازيگران منطقه اي با نظام بين الملل بستگي دارد.
و اما واكنش ايران. در اين شرايط سياست خارجي باثبات، سياست خارجي اي است كه از درايت ديپلماتيك برخوردار بوده و توان بازنمايي منافع ملي را به اندازه كافي داشته باشد. در اين شرايط بدون ترديد نه تنها اهرم فشار از روي جمهوري اسلامي ايران به طور كلي از بين خواهد رفت، بلكه مسئله اي كه با منافع ايران عجين شده به خوبي حل وفصل خواهد شد. در صورتي كه چنين موضوعاتي با توجه به منافع ملي، بازنمايي شوند بدون ترديد نظام بين الملل حد و مرز خود را در نظر خواهد گرفت و هر از گاهي دست خود را از آستين هاي استقراضي بيرون نياورده و دست به چنين اقدام هاي به دور از آداب ديپلماتيك و سياسي و نزاكت بين المللي نخواهد زد.
 


اعتماد به نفس ملي و آينده سياسي ايران در گفت وگو با صادق كوشكي

«اهميت اعتماد به نفس اين است كه اگر اعتماد به نفس ملي پيدا كرديم، اين استعدادها خواهد جوشيد؛ آن وقت خواهيم ديد كه مي توانيم... اين، هم در كشفيات هست، هم در علم هست، هم در ساخت و توليد هست، هم در الگوي توسعه هست.» (1)
«خودباوري» و «بازگشت به خويشتن» كه در سال هاي ابتدايي انقلاب از سوي انديشمندان انقلاب اسلامي، مطرح شد، صرفاً يك آرمان و هدفي ايده آل و دست نيافتني نيست، بلكه در تمام شئون زندگي مردم ايران به وضوح قابل مشاهده است. پس از انقلاب، مردم ايران با شناخت خود و كنار گذاشتن تفكرات وارداتي [و تزريقي] غرب، مباني معرفتي خود را با استفاده از مفاهيم دين اسلام تعريف كردند و بهترين ايده و معنا براي آينده بشر و تمدنسازي را به جهانيان معرفي كردند كه نتيجه آن را در چگونگي وقوع انقلاب اسلامي، دوران دفاع مقدس و دستاوردهاي علمي و فرهنگي معاصر مي توان به خوبي مشاهده كرد .
مصاحبه اي كه در ادامه مي خوانيد، در راستاي تحليل نقش «خودباوري» و« اعتمادبه نفس ملي» در اعتبار بين المللي ايران و حفظ و حراست از اصول و منافع ملي، با «دكتر صادق كوشكي» عضو هيأت علمي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران، انجام شده است.
اخيراً ايران در صحنه ي بين الملل با طرح دعاوي برضد شركت ها و دولت ها اين گونه بر مواضع اصولي خود، به خصوص در مورد مسئله هسته اي و مذاكره هاي بغداد، ايستادگي مي كند؛ جنابعالي اعتبار راهبردي ايران را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
اين كه كشورهاي مختلف براي اعاده ي حقوق خود از راهبردهاي قضايي بين المللي استفاده كنند، شيوه ا ي مرسوم است. هر چند كه ممكن است اين شيوه الزاماً به نتيجه ي مطلوب ختم نشود، چون به هر حال مسائل قضايي بين المللي خواه ناخواه با قدرت سياسي كشورها آميخته است؛ چه اين كه كشورهاي قدرتمندتر يا كشورهايي كه به كانون هاي قدرت وابسته تر هستند از نفوذ بين المللي بيشتري برخوردارند، ولي اقدام هاي ايران در راستاي حراست از منافع ملي خود در پرونده هايي مانند شكايت از روسيه يا شركت توتال فرانسه، مطرح شده كه گام اوليه است، چرا كه همه ي كشورها به اين سازوكار متوسل مي شوند .
اما بحث اعتماد به نفس و قدرت دروني در نظام جمهوري اسلامي از آنجا مطرح مي شود كه جمهوري اسلامي از ابتداي تأسيس خود تا به امروز، حدود 33 سال، موضع اعتقادي خودش را مطرح كرده و تلاش كرده است كه در بيان اين موضع اعتقادي، شأن و حقوق ساير ملت ها و جوامع را هم در نظر داشته باشد .
در واقع جمهوري اسلامي موضع تهاجمي نداشته، بلكه سعي كرده است جانب حق و انصاف را نگه دارد. به اين ترتيب، موفق شده است كه پيام و موضع اعتقادي بر حق خود را در سطح بين المللي مطرح كند و مخاطبان بسياري را جذب و اين جايگاه را به نام خود تثبيت كند. به عبارت ديگر، جمهوري اسلامي در جهان سردمدار جوامع، ملت ها و اشخاصي شده است كه مي خواهند به معنويت برگردند و زندگي خودشان را بر اساس معنويت سامان دهند .
جمهوري اسلامي چه در پرونده ي هسته اي، چه در پرونده هاي موسوم به مباحث حقوق بشر و چه در پرونده هاي مربوط به مسائل تروريستي در حد امكان تلاش كرده است، هرچند كه قطعاً مي توانستيم خيلي بهتر و فعال تر از اين عمل كنيم .
در همين پرونده ي هسته اي، اگر كساني كه پرونده را به دست گرفته بودند از ابتدا با باورهاي اعتقادي نظام گره خورده، به طور قطع امروز در بحث هسته اي جايگاه محكم تر و جدي تري داشتيم، هر چند كه در طول چند سال اخير هم كساني پرونده ي جمهوري اسلامي ايران را در دست گرفته اند كه سعي كرده اند به اعتقاداتشان تكيه كنند و به همين خاطر پيشرفت هاي به نسبت مطلوبي حاصل شده است .
البته فضاي موجود افق مطلوب جمهوري اسلامي نيست. افق مطلوب ما بسيار فراتر و وسيع تر از وضع موجود است. به واقع ما از وضع موجود ناراضي هستيم، چرا كه استحقاق خود را بيشتر از اين مي دانيم.
البته اگر به طور نسبي نگاه كنيم، وضعيت جمهوري اسلامي در جهان رو به تثبيت است و هر روز به اقتدار آن اضافه مي شود. خود اين هم البته جاي شكر دارد، ولي به هر حال افق ما بايستي خيلي وسيع تر و گسترده تر از اين باشد .
در موضوع اعتماد به نفس ملي، چه عللي را به عنوان علل مبنايي بي نيازي ايران به غرب مي دانيد؟
به دلايل متفاوتي جمهوري اسلامي مي تواند، به عنوان يك منبع تمدني، بدون ارتباط با جوامع ديگر مطرح شود و اساساً زاينده و حتي برطرف كننده ي نيازهاي ساير ملت ها باشد. چند دليل براي اين موضوع وجود دارد .
نخست اين كه در حوزه ي ثروت هاي طبيعي جمهوري اسلامي جزو معدود كشور هاي جهان است كه مجموعه ي كم نظيري از ثروت هاي طبيعي را در اختيار دارد. ثروت هاي طبيعي و خدادادي ما شامل منابع نفت و گاز، معادن، آب و هواي چهار فصل، خاك مناسب و ميراث فرهنگي مي شود. افزون بر اين، ما نيروي جواني در اختيار داريم كه به آينده اميدوار است .
ضمن اين كه نيروي معنويت در جامعه ي جوان ما خيلي عميق است و خود انقلاب اسلامي هم تحولي در نگرش مردم و نخبگان سياسي و اجرايي جامعه ايجاد كرده است. در صورتي كه در كنار اين عوامل، همت و جهاد وجود داشته باشد، جمهوري اسلامي مي تواند به عنوان يك منبع مولد و زاينده نه تنها نيازهاي خودش را برطرف كند، بلكه به نيازهاي متنوع ملت ها و كشورهاي مستضعف و محروم جهان هم پاسخ گويد و حتي در سطح جهان الهام بخش و الگو باشد .
تا قبل از مذاكره هاي هسته اي، غرب با لحني ملايم از مذاكره ها استقبال مي كرد، اما بعد از اين مذاكره ها تهديدهاي غرب مجدد آغاز شد و لحن آن ها به شدت تغيير كرد. به نظر شما، در حال حاضر تهديدهاي غرب نشان از قدرت ما دارد يا اين كه از ضعف ما ناشي مي شود؟
ما موضع غربي ها را به عنوان شاخصه قدرتمندي خودمان در نظر نمي گيريم، چون شاخصه ي قدرتمندي ما آنجا بروز مي كند كه ما مي توانيم خواسته هايمان را محقق كنيم و اراده ي خود را به كرسي بنشانيم. غربي ها مي توانند مواضع مختلفي داشته باشند .
با توجه به اين اوضاع، غربي ها مي توانند به خاطر عصبانيت شان بيانيه بدهند يا ما را تهديد و تحريم كنند. همان طور كه تا امروز هر كاري كه مي توانستند انجام داده اند و بعد از اين هم هر كاري كه بتوانند انجام خواهند داد، اما لحن آن ها شاخص قدرتمندي ما نخواهد بود .
واقعيت اين است كه ما قدرت خودمان را در آنجا محقق مي بينيم كه بتوانيم از حقوق خودمان دفاع كنيم، خواسته هاي مشروع خودمان را محقق كنيم، اجازه ي تعدي و تجاوز را در هيچ عرصه اي به دشمنانمان و جهان استكبار ندهيم و بتوانيم مطالبات و خواسته هاي به حق مردم مان را برآورده سازيم .
به نظر بنده، اين ها نشان قدرتمندي ماست. همان طور كه امروز توان ما در بازدارندگي دفاعي در مقابل متجاوزان غرب و شرق نماد قدرتمندي ماست. اتفاقاً دشمنان ما در اين عرصه هميشه سكوت مي كنند تا كسي متوجه اين قدرتمندي نشود .
اين كه ما توانسته ايم ظرف 20 سال گذشته تا به امروز بازدارندگي را به طور جدي اجرايي كنيم و اجازه ندهيم هيچ كدام از دشمنان ما كوچك ترين چشم داشت نظامي به كشورمان داشته باشند خود يك مثال شاخص از قدرتمندي نظام است .
ما قدرت خود را در آنجا محقق مي بينيم كه بتوانيم از حقوق خود دفاع كنيم، خواسته هاي مشروع خودمان را محقق كنيم، اجازه ي تعدي و تجاوز را در هيچ عرصه اي به دشمنان و جهان استكبار ندهيم و بتوانيم مطالبات و خواسته هاي به حق مردم مان را برآورده سازيم. اين خود يك مثال شاخص از قدرتمندي نظام است .
اما جالب است كه غربي ها و دشمنان ما در اين زمينه ساكت هستند و هيچ چيزي نمي گويند تا اين توانمندي نظام جمهوري اسلامي علني نشود، ولي ما خود مي دانيم كه در اين زمينه تلاش كرده ايم و امروز به موضع قدرت رسيده ايم. با توجه به اين موضوع، در عرصه هاي ديگر هم بايستي وقوف بر قدرتمندي بر اساس شاخص هاي دروني باشد، نه شاخص هاي بيروني.
موقعيت ايران را در خصوص پرونده ي هسته اي چگونه ارزيابي مي كنيد؟
موقعيت ايران در پرونده ي هسته اي به چند عامل بستگي دارد. نخست اين كه خود ما در اين موضوع چقدر جدي و محكم باشيم و ايستادگي كنيم. بحث بعدي به ميزان تلاش هاي دانشمندان و متخصصان هسته اي ما بر مي گردد. هر چه تلاش آن ها و محصولات حاصل از تلاش شان افزون تر باشد، به همان ميزان از موضع بالاتري مي توانيم سخن بگوييم .
بحث بعدي وحدت و هماهنگي نيروهاي سياسي جامعه و خلط نكردن اولويت ها و مسائل فرعي است. وقتي در آستانه ي مذاكره ها با غرب همّ وغمّ نيروهاي سياسي ما انتخاب رئيس مجلس شده است، به طور قطع از اين حوزه ضربه خواهيم خورد. امروز ما در موقعيتي هستيم كه بايستي در برابر دشمنانمان يك پارچه باشيم تا بتوانيم از آن ها امتياز بگيريم .
وقتي نيروهاي سياسي نزديك يك ماه است كه هم ديگر را تضعيف مي كنند و سر يك موضوع پيش پا افتاده مانند رياست مجلس حيثيت يك ديگر را لكه دار مي كنند، قاعدتاً نمي توانيم توقع داشته باشيم كه در مذاكره ها پيروز شويم. همه ي اين عوامل در كنار هم باعث مي شود كه بتوانيم با صلابت و قدرت بر سر ميز مذاكره بنشينيم و پيروزمندانه از آن خارج شويم . (2)
ــــــــــــــــــــــــــ
پي نوشت :
1. بيانات مقام معظم رهبري در ديدار دانشجويان دانشگاه هاي استان يزد 13/10/1386
2. محمد صادق كوشكي در گفت وگو با سايت برهان.
 


تأملي بر سيره سياسي امام خميني(ره)

بررسي افكار و عقايد سياسي حضرت امام نشان مي دهد كه تفكر و نگرش سياسي وي متفاوت از هر دولتمردي در عرصه سياست نمود و بازتاب داشت. پس از پيروزي انقلاب اسلامي و در زماني كه همگان تصور مي كردند كه شايد امام خود شخصاً وارد قدرت شود، ايشان سياست را همچون ديانت ديدند كه مي بايد همواره در مسير اصلاح و باز توليد ارزش هاي اخلاقي قرار داشته باشد . ديپلماسي و رفتار سياسي امام در داخل و خارج بيان كننده اين واقعيت است كه محور اساسي حركت رهبري ايشان تمسك به الله و بيزاري از حكومت هايي است كه قدرت را وسيله سركوب مستضعفين قرار
داده اند .
از آنجا كه سياست و قدرت به هم آميخته است، امام با تيزبيني دريافت كه خارج ماندن از قدرت به تسهيل و بهبود سياست اسلامي كمك فراوان مي كند. به ديگر سخن، از آنجا كه قدرت ، مدام در معرض فساد و تباهي است، حركت امام كه همان امتزاج آگاهانه دين و سياست بود، در جهت تعديل و پرورش خردمندانه قدرت قرار گرفت. از مهم ترين ابعاد رفتار سياسي امام دوري از اسراف و تبذير و تلاش جهت اعمال عدالت پيامبرگونه بود. در اين راستا رهبري ديني نظارت عاليه خود را بر تمام اركان قدرت اعمال مي كند و به عنوان نيروي جهت دهنده راه درست را به مسئولان نشان مي دهد . علاقه و حب مردم به حضرت امام كه از زمان مبارزات سياسي ايشان وجود داشت، عامل موثر ديگري است كه وي را در زمره رهبران سياسي- مردمي جهان قرار مي دهد . اين گونه علايق كه بعضاً كمتر در نظام هاي سياسي بروز مي يابد، ناشي از عمق اعتقاد به رهبري اسلامي است . اين كه رهبر فقيد انقلاب مورد علاقه و توجه خاص مردم بودند به اين دليل است كه اصولاً در ميان رهبران سياسي دنيا، مقوله حب جاه و مقام با غلظت فراوان مشاهده مي شود، اما در رهبري ارزشي امام توجهي به عنوان و مقام سياسي وجود نداشت. ايشان حتي نزديك ترين اطرافيان خود را از ورود به قدرت و قبول مسئوليت نهي مي كردند تا اين شائبه به وجود نيايد كه رهبر نظام فتح قدرت را هدف نهايي خود قرار داده است. از منظر ايشان علايق دنيوي و جاه و مقام بي ارزش دنيا كمترين اهميت را داشت . تجربه و تاريخ انقلاب اسلامي و نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران نيز نشان داده كه در بسياري از موارد كه توطئه اجانب كيان اسلامي را در معرض تهديد قرار داده بود، سرعت تصميم گيري و مداخله به موقع امام مانع از آن ميشد كه به خطر و بحراني حاد مبدل شود . (1)
حتي سياستمداران غرب اذعان دارند كه امام خميني (ره) شخصيت تحول ساز جهان است . اين كه چرا امام خميني (ره) در جهان شناخته شد و حركتش در جهان صدا كرد، در نحوه كار ايشان ريشه دارد. نحوه رفتار امام خميني(ره) با ادوارد شوارد ناتزه وزير امور خارجه شوروي بسيار حائز اهميت بوده و هست. اين مقام روس پس از آن ديدار گفته بود در طول 27 سال فعاليتم هيچ گاه به اندازه اي كه در برابر رهبر ايران قرار گرفتم،نترسيدم.
اقتدار و صلابت در برابر دشمنان و ابرقدرت ها، تواضع و فروتني با مستضعفان موجب احترام جهانيان به امام (ره) شده بود به گونه اي كه ريچارد نيكسون رئيس جمهور دهه 1970 آمريكا در سال1984 (1363) در كتابي نوشت «تغيير در جهان سوم آغاز شده و بادهاي آن وزيدن گرفته است و ما قادر به مهار اين طوفان نيستيم .» (2)
از بعد سياسي جنبه ديگري كه ديپلماسي و رفتار سياسي امام را شكل مي داد قاطعيت در برابر زورمنشان و زورپذيران بود؛ به گونه اي كه در اوج مناقشات در عرصه داخلي و بين المللي، با قدرت موضعگيري مي كرد و نشان مي داد كه چندين سر و گردن از سران قدرتهايي كه مجهز به قدرتهاي سخت افزاري هستند، بالاتر است . بنابراين قدرتهاي اسم و رسم دار در نظر امام از كوچك ترين ابهتي برخوردار نبودند و اين كه امام در برابر ابرقدرتها به خصوص امريكا موضع منفي مي گرفت، ناشي از اعتبار حضرت امام بود كه قدرت مشت هاي مستضعفان جهان را نيرومندتر از تهديدات ابرقدرتها مي دانست .
ـــــــــــــــــــــــــ
پي نوشت:
1. روزنامه جوان.
2. «صلابت در برابر ابرقدرتها، راز احترام جهانيان به امام»، http://koushki.com/?p=1679

 


فدوي تشريح كرد: اشراف ايران بر تنگه هرمز

علي فدوي فرمانده نيروي دريايي سپاه پاسداران درگفت وگويي اشراف ايران بر منطقه خليج فارس و تنگه استراتژيك هرمز را تشريح كرد.
فدوي گفت: پس از انقلاب جدي ترين تهديدي كه جمهوري اسلامي را از اساس و مبنا مورد تهديد قرار داد از ناحيه دريا صورت گرفت، آن هم نه از طرف كشورهاي همتراز و همسايه بلكه از ناحيه امريكا كه اصولاً يك كشور درياپايه است.
فدوي با تاكيد بر اينكه شرايط خليج فارس و قوانين دريايي و مسائل في مابين ما و آنها در خليج فارس و تنگه هرمز و شرايط اقتصادي و سياسي دنيا و موضوع انرژي؛ باعث شد كه امريكايي ها در اين منطقه خودشان را در يك موضع دفاعي ببينند نه در يك موضع تهاجمي و روندي را براين مبنا اتخاذ كنند، افزود: بر اين اساس ساليان طولاني است كه آنها نه تنها در آب هاي سرزميني ما و آب هاي فلات قاره اي ما، بلكه در محدوده آب هاي بين المللي هم به صورتي حركت
مي كنند كه كوچك ترين تعارضي با آن چيزي كه كنوانسيون 1982 حقوق درياها و همچنين حريمي كه ما مشخص كرده ايم نداشته باشند. اگر مسائلي هم مثلاً در تنگه هرمز به وجود مي آيد، بعضاً به دليل كم تجربگي فرماندهان ناوهاي آمريكا يا به واسطه حضور اولين بار بعضي ناوهاي آمريكا در منطقه و عدم آشنايي فرمانده آن با شرايط منطقه مي باشد.
فرمانده نيروي دريايي سپاه تصريح كرد: ما بر روي شناورهايمان موشك هايي كه بيش از 220 كيلومتر برد دارند قرار داده ايم آن هم نه شناورهاي روان و معمول دنيا، بلكه بر روي شناورهاي بسيار كوچك، با سرعت بالا، قدرت مانور وآتش بالا و به لحاظ كوچكي ضدرادار. يعني رادارها در مقابل شناورهاي كوچك ذليل هستند.
وي تاكيد كرد: ما صد در صد منطقه خليج فارس، تنگه هرمز، درياي عمان را از ساحل مي توانيم مورد اصابت قرار دهيم آن هم با موشك هاي ساحل به دريا كه آنها نيز كاملاً داخلي است. ما اميدوار هستيم به زودي علاوه بر موشك هايي كه قبلاً معرفي كرده ايم، موشك با بردهاي بالاي سيصد كيلومتر را با همان مشخصه صد در صد داخلي معرفي و عملياتي كنيم
فدوي ادامه داد: موضوع ديگر موضوع هوا دريا است يعني علاوه بر اينكه بر روي شناورها و در ساحل، توانمندي عملياتي ما بسيار وسيع است، به لحاظ مشخصه هايي كه در اختيار ما از طريق هوادريا قرار مي گيرد بر روي شناورهاي پرند و بالگردهايمان انواع مختلف همان تسليحات را داريم كه اين خود توانمندي مضاعفي را در اختيار ما مي گذارد.
وي با بيان اينكه در حال حاضر ما در شرايطي هستيم كه زمين و شرايط بازي را ما تعيين مي كنيم. چرا كه در بغل امريكايي ها نيستيم، بلكه امريكايي ها آمده اند در بغل ما و در يك جغرافياي به نام خليج فارس قرار داريم، گفت: اينجا ما تعيين كننده هستيم كه قواعد بازي چيست و زمين بازي كدام است، وقتي اين طور مي شود ما در شرايط ابتكار عمل قرار مي گيريم و آنها در شرايط انفعال. در صورتي كه اگر ما مي خواستيم در خليج مكزيك اين كار را بكنيم شرايط عوض مي شد.
فدوي تاكيد كرد: وقتي كه موضوع تنگه هرمز مطرح مي شود اين انفعال به حد بسيار وسيع بروز پيدا مي كند به نحوي كه قيمت نفت يكي از تبعات است. آنها مي فهمند كه نه تنها تنگه هرمز بلكه خليج فارس زمين بازي اي است كه ايران تعريف مي كند نه آنها.
فرمانده نيروي دريايي سپاه با تاكيد بر اينكه بر اساس گفته آمريكايي ها خليج فارس جايي نيست كه صرفاً تجهيزات نظامي آمريكا در آن باشد. بلكه منافع حياتي و عوامل امنيت ملي امريكا در آنجاست، اظهار داشت: براساس دكترين و قوانين و ادبيات سياسي امريكا، منافع حياتي و امنيت ملي آن چيزي است كه وقتي مورد خطر قرار گيرد اصل موضوعيت امريكا مورد خطر قرار مي گيرد.
وي ادامه داد: آمريكايي ها مي گويند ما اگر از اروپا عقب نشيني بكنيم جايي براي ماندن و دفاع كردن وجود دارد اما اگر از خليج فارس عقب نشيني كنيم جايي به جز سرزمين اصلي آمريكا براي دفاع كردن وجود ندارد؛ يعني مسئله خليج فارس انحصاراً مثل مسئله خود سرزمين امريكاست. اگر در اينجا آمريكايي ها در شرايط شكست قرار بگيرند به مثابه اين است كه در سرزمين اصلي خودشان شكست خورده اند. به اين دليل كه در خليج فارس عواملي نهفته است كه اين عوامل مربوط به خود اين منطقه نيست، مربوط به كساني كه صرفاً در اين منطقه حالا يا از خود كشورها يا ديگر كشورها حضور دارند نيست، بلكه كوچك ترين مسئله اي كه اينجا به وجود بيايد مربوط به كل دنياست.
فرمانده نيروي دريايي سپاه با اشاره به وضعيت انرژي در جهان گفت: وضعيت جهان آينده، اقتصاد آينده، حيات آينده، آرامش و رفاه جهاني به اين موضوع اتصال پيدا كرده و يك شريان حياتي دارد و آن انرژي است. انرژي كه در جايي غير از خليج فارس وجود ندارد. در سال 1367 ميزان نفتي كه از تنگه هرمز خارج مي شد بين 9 تا 10 ميليون بشكه بود. در حال حاضر 19 تا 20 ميليون بشكه نفت روزانه از تنگه هرمز خارج مي شود و 8 سال ديگر يعني 2020 ميزان نفتي كه از خليج فارس بايد تأمين شود حال يا از تنگه هرمز و به وسيله نفتكش ها بايد برود يا از طريق خط لوله ـ كه به هر صورت فرق زيادي ندارد ـ 25 تا 40 ميليون بشكه در روز خواهد بود.
فدوي خاطرنشان كرد: اين يعني ميزان وابستگي به نفت خليج فارس دو برابر مي شود چرا اين گونه است؟ چون از 1300 ميليارد بشكه نفتي كه در دنيا وجود دارد 800 ميليارد آن در خليج فارس است. 500 ميليارد باقي مانده نيز نرخ برداشت وحشتناكي دارد كه زمان هاي اتمام را به 5 يا 6 سال آينده مي رساند.
وي در پاسخ به اين سوال كه امريكايي ها مي گويند ايران مي تواند تنگه هرمز را ببندد ولي اين مدت دار نيست يعني حداكثر براي يك ماه، نظر شما دراين مورد چيست؟ گفت: الان امريكايي ها نسبت به سال 66 و 67 در رابطه با مسائل خليج فارس، تنگه هرمز و موضوع انرژي ضعيف تر هستند و ما قوي تر از آن موقع هستيم. اگر صد در صد نفت منطقه با خطوط لوله برود اين نفت از كجا مي خواهد برود؟ يا از زير آب هاي خليج فارس يا در يك باريكه كوچكي از خليج فارس. يعني فرقي در اصل قضيه به وجود نمي آيد بلكه بدتر مي شود زيرا تلاش بسيار زياد و هزينه بسيار زياد و وحشتناك كه بعضاً براي خيلي از كشورها و دنيا قابل تحمل نيست. يعني موضوع هزينه اي كه بايد براي خطوط لوله بشود اضافه مي شود به مشكلات موجود.
فدوي در پاسخ به اين سوال كه اگر احياناً جنگي در خليج فارس به وقوع بپيوندد ايران نيز نمي تواند نفت صادر كند. براي اين مسئله چه تدبيري انديشيده ايد؟ اظهار داشت: اولاً اگر ما واقعاً نتوانيم نفت را صادر كنيم يك فرصت استثنايي است. همان كه رهبر معظم انقلاب نيز فرمودند كه «تحريم ها براي ما يك فرصت استثنايي است». البته دنيا نمي تواند ما را تحريم كند، دنيا تاب تحمل نبود انرژي ايران را ندارد. يعني اگر به انرژي داخل خليج فارس خدشه اي وارد شود، اقتصاد دنيا فرو مي پاشد و اگر بر فرض اين طور بشود از بين رفتن نفت به عنوان اصلي ترين عامل اقتصادي، هم در منطقه و هم در خارج منطقه مي تواند اتفاق بيفتد و اين كار حالت بازدارندگي دارد كه هيچ گاه دست به اين اقدام نبايد بزنند.
وي همچنين در خصوص برنامه هاي نيروي دريايي سپاه براي حضور در آب هاي بين المللي تاكيد كرد: در دكترين نيروي دريايي سپاه كه ابلاغ شده است موكول به يك جغرافياي خاص نيست در هر جغرافيايي نيروي دريايي سپاه مي تواند باشد و اين روند هم وجود دارد و الحمدلله اين توانمندي موكول به يك جغرافياي خاص نيست.
منبع: پايگاه اطلاع رساني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي
 


ايران در جنوب آسيا

آسياي جنوبي يا جنوب آسيا شامل كشورهاي هندوستان، پاكستان، افغانستان، بنگلادش، بوتان، سريلانكا، نپال و ايران مي شود. اين منطقه با جمعيتي بالغ بر يك ميليارد و سيصد ميليون نفر به عنوان قطب دموگرافيك جمعيتي جهان و البته آبستن بسياري از ناملايمات سياسي نيز محسوب مي شود. از آنجا كه جنوب آسيا در همسايگي ايران قرار دارد، به طريق اولي اين منطقه مي بايست در سياست خارجي ايران جايگاه برجسته اي داشته باشد. ايران در قالب اكو، سازمان كنفرانس اسلامي، گروه 77، كشورهاي جهان سوم، نهضت عدم تعهد و ... با كشورهاي جنوب آسيا پيوند خورده است. واقعيت اين است كه جنوب آسيا تا همين اواخر جايگاه مهمي در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران نداشت اما پس از آنكه روابط ايران تحت تأثير رفتارهاي غيرمنطقي غرب دستخوش تحولات منفي شد، ايران براي ايجاد موازنه در روابط خود، نگاه ويژه اي به منطقه آسياي جنوبي داشته است . بايد توجه داشت كه با توجه به اينكه اين منطقه از فرهنگ و تمدن ايراني سيراب شده است، توان تأثيرگذاري ايران بر اين منطقه بسيار زياد است. لذا هرچه فرصتهاي ايران و جنوب آسيا بيشتر برجسته شود، به همان اندازه آمريكا، اسرائيل و غرب از آن منطقه دورتر خواهند شد. بنابرين براي برحذر شدن از تأثير غرب سياسي بر فضاي اين منطقه نقش ايران در اين منطقه بايستي با توجه به فرصتهاي پيش روي ايران پر رنگ تر شود. اگرچه عامل آمريكا متغير مهمي در روابط ايران و جنوب آسيا است، اما واقعيت هاي استراتژيك در منطقه وجود دارند كه به صورت يك عامل جبري كشورهاي منطقه را به سوي همكاري با يكديگر سوق مي دهند. نياز آسياي جنوبي به انرژي و توان ايران براي پاسخ مناسب به اين نياز يكي از اين واقعيت هاست. با توجه به رقابت هايي كه ميان پاكستان و هند، پاكستان و افغاستان وجود دارد، ايران مي تواند نقطه پيوند اين سه كشور در يك اتحاد چهارجانبه منطقه اي قلمداد شود. هم از اينرو علل تضادهايي كه در اين منطقه وجود دارد (از جمله عواملي كه تضاد شيعه و سني را براي اهداف سياسي برجسته مي كنند) بايستي توسط جمهوري اسلامي كنترل شوند.
 


ايران در آمريكاي لاتين

منطقه آمريكاي لاتين در قالب 32 كشور و با 600 ميليون نفر جمعيت به دليل توانمندي اقتصادي و جغرافيايي، منطقه اي استراتژيك در جهان محسوب مي شود و همواره يكي از مناطقي است كه به دليل ماهيت اقتصادي - سياسي آن براي بيشتر كشورها از اهميت زيادي برخوردار است. نقطه تحول در روابط ايران و آمريكاي لاتين را مي توان همزمان با روي كار آمدن هوگوچاوز در ونزوئلا در سال 1998 (1377) دانست. اما اوج پويايي و گسترش روابط را بايد در 6 سال اخير جست وجو كرد كه علت آن از يك سو به گسترش موج دولتهاي مستقل در آمريكاي لاتين و از سويي ديگر به روي كار آمدن دولت احمدي نژاد در ايران برمي گردد كه با اتخاذ رويكردهاي تعامل سازنده با اين منطقه و انتقادهاي شديد از نوع مديريت جهاني و به ويژه سياستهاي آمريكا موجبات نزديكي هرچه بيشتر طرفين را فراهم كرد. از اين منظر، بدون شك مهم ترين دليل نزديكي ايران و آمريكاي لاتين را مي توان وجود دشمن مشترك و سياستهاي استيلاجويانه و يكجانبه گراي آمريكا دانست. در اين زمينه جمهوري اسلامي ايران با برقراري روابط سياسي و اقتصادي خود با چهار كشور كوبا، بوليوي، ونزوئلا و نيكاراگوئه طي سالهاي اخير نفوذ خود در اين منطقه را افزايش داده است. از نظر اقتصادي نيز ايران و آمريكاي لاتين پتانسيل هاي بالايي براي افزايش مناسبات دارند. در گزارش دسامبر 2009 صندوق بين المللي پول، برزيل به عنوان بزرگ ترين شريك تجاري ايران در آمريكاي لاتين معرفي شد. در سالهاي 2009-2010 (1388-1389) تجارت ايران با برزيل به بيش از دو ميليارد دلار رسيده كه اين ميزان در سال 2005 (1384) تنها 500 ميليون دلار بوده است و پيش بيني مي شود در پنج سال آينده به 10 ميليارد دلار برسد. ولي با وجود روابط سياسي و ديپلماتيك بسيار صميمانه با ونزوئلا، روابط اقتصادي ايران و اين كشور تنها 31 درصد رشد نسبت به سال 1386 داشته است. لذا ايران با درك الزامات منطقه گرايي و ضرورت ارتباطات فرامنطقه اي تلاش مي كند تا روابط خود را با كشورهاي آمريكاي لاتين پيش ببرد.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14