(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 2 مرداد 1391 - شماره 20263

تلويزيون سريال هاي خود را واگذار كرده است؟
پشت صحنه!
درنگي در موضوع مردمي بودن سينماي ايران؛ از شعار تا واقعيت
مردم در كجاي اين سينما حضور دارند؟
از تعليق ساخت فيلم ريگي تا سرمايه ميلياردي براي فيلم دختر رالي باز!
سريال هاي تلويزيوني ماه مبارك رمضان؛ چرا و چگونه؟
حركت روي لبه لغزان راه و بيراهه
مستند «اين آرميتاست» درباره فرزند شهيد هسته اي توليد شد
بيمه سينماگران در هيئت ساماندهي صنوف تكميل مي شود
مستندي درباره مردم مسلمان ميانمار منتشر شد


تلويزيون سريال هاي خود را واگذار كرده است؟

آرش فهيم
يكي از چالش هاي اخيرو اصلي صدا و سيما، واگذار كردن عرصه نمايشي و به خصوص سريال درچند ماه گذشته بوده است. پس از پخش چند سريال ديدني و تاثيرگذار مثل «مختارنامه»، «وضعيت سفيد»، «شوق پرواز» و... درسال 90، ديگر هيچ مجموعه نمايشي غني و جريان سازي روي آنتن شبكه هاي سيما نرفت. سريال هايي كه ماه هاي اخير از شبكه هاي مختلف پخش شدند، يا ملودرام هاي تلخ و گزنده بودند يا كمدي هاي زير متوسطي كه نه رضايت مخاطبان را كسب كردند و نه دستاورد فرهنگي تازه اي را به منصه ظهور رساندند. دو شبكه جديدالتأسيس با نام «نمايش» در «سيما» و «صدا» هم نه تنها در راستاي اهداف متوقع از اين دوبال رسانه ملي حركت نكردند كه عمدتا آثاري را روي آنتن بردند كه سنخيت چنداني با رسالت صدا و سيما نداشته اند.
و اين خلأ در شرايطي رخ مي دهد كه روز به روز، چالش ها و ميدان هاي نبرد رسانه اي صدا و سيما گسترده تر از قبل مي شود. به خصوص اينكه طي دو، سه سال اخير، با افزايش هجوم فركانس هاي بيگانه به حريم زندگي مردم ايران، برجستگي نقش رسانه ملي ضرورت بيشتري پيدا كرده است. شكي نيست؛ خط مقدم نبرد رسانه اي در جبهه ايران، صدا و سيماست. گرچه نمي توان جايگاه ساير رسانه ها را ناديده گرفت، اما بايد گفت برآيند و نتيجه غالب فعاليت هاي فرهنگي و رسانه اي كشور، از دريچه صدا و سيما تكثير و اشاعه مي يابد. به همين دليل، رسانه ملي بيشترين قابليت را براي تحكيم اتحاد ملي و تسخير سنگرهاي رسانه اي مهاجم دارد.
اين وضعيت حساس، آزمون و فرصتي پيش روي اين رسانه ملي است. چالش هاي رسانه اي جديد، مي تواند بستري براي بيدار كردن بسياري از استعدادهاي خفته، جاري ساختن نيروهاي تازه و فتح كردن قله هايي مرتفع تر باشد. وضع فعلي رسانه ملي، تنها بخش كوچكي از داشته ها و توانمندي هاي آن است و معتقديم اگر صدا و سيما ويژگي هاي بالقوه خود را بيش از پيش بالفعل نمايد، مي تواند بسياري از مشكلات فرهنگي، اجتماعي و سياسي كشورمان را برطرف كند.
خارج شدن روز افزون از انفعال، خنثي سازي ناتوي فرهنگي و شبيخون رسانه اي غربي ها، واكسينه كردن جامعه در مقابل جنگ نرم و در نهايت صدور بيش از پيش ارزش هاي انقلاب اسلامي به جهان، از جمله رسالت هاي كنوني صدا و سيما محسوب مي شود. اما اين آرمان ها محقق نمي شوند مگر اينكه تحولي در زمينه نمايش صورت بگيرد. به عنوان مثال معاون محترم سيما به تازگي گفته: «سيماي جمهوري اسلامي ايران مباني نظري حركت خود را در قالب منظومه اي بر پايه گفتمان قرآن و عترت، نظريه امامت و ولايت ترسيم كرده است.» اما سؤال اين است كه جايگاه اين شاخص هاي مقدس و مبين در سريال ها كجاست؟
موضوع مهم اين است كه آنچه به عنوان سريال در فضاي رسانه اي ما شناخته مي شود، يك ابزار صرفا سرگرم كننده نيست. سريال ها امروز -حتي بيش از فيلم هاي سينمايي و بخش هاي خبري و گزارشي شبكه هاي تلويزيوني- كاركردي استراتژيك يافته اند. صحبت هاي بنيامين نتانياهو در مراسم نخستين سالگرد حمله به برج هاي دوقلوي نيويورك كه 10 سپتامبر سال 2002 (21 شهريور 1381) در «كميته اصلاح دولتي» برگزار شد ، سند اين موضوع است. آنجا كه نخست وزير فعلي رژيم صهيونيستي به صراحت گفت بايد با پخش سريال هاي غيراخلاقي، نظام حاكم بر ايران را سرنگون كرد!
با اين حال مدتي است كه رسانه ملي از فقر مجموعه نمايشي رنج مي برد. رسانه ملي براي نيل به اهداف و آرمان هايش از جمله دفاع از فرهنگ و ارزش هاي مردم كشورمان در مقابل ناتوي فرهنگي غرب بايد به رشد متوازن همه زمينه هاي كاري اش دست بزند. همان طور كه ذكر شد، يكي از بهترين مجراها براي جريان سازي انقلابي و استراتژيك، سريال است. اين قالب رسانه اي داراي مزيت هايي است كه خبر و مستند و ساير كارهاي رسانه اي فاقد آن هستند. مثلا مجموعه هاي نمايشي و دنباله دار، داراي اين توان هستند كه پيام موردنظر را غيرمستقيم و با اثرگذاري بيشتر و طولاني مدت تر به ذهن مخاطب منتقل كنند.همچنان كه درباره سريال هاي استراتژيك آمريكايي نيز اين شاخصه حاكم است. افراد باهدف سياسي سراغ امثال «لاست» و «24» نمي روند. بلكه مقصودشان تفريح و سرگرمي است.چه بسا بسياري از بينندگان اين نوع آثار تا پايان نيز به محتواي سياسي و ايدئولوژيك آنها پي نبرند. اما بدون اين كه خودشان متوجه شوند تحت تاثير آنها قرار گرفته و مفاهيم تنيده شده در تار و پود ساختار و محتواي آنها را دريافت مي كنند. با استمرار اين روند و تماشاي دراز مدت و پي درپي اين نوع فيلم ها، به تدريج مخاطب ناآگاه تبديل به شهروندي مورد انتظار توليدكنندگان آن آثار مي شود.
قابليت ديگر سريال ها اين است كه برخلاف ساير برنامه ها قدرت جذب مخاطب عام را دارد. مستندها، گزارش ها، ميزگردها و بخش هاي خبري تنها بخشي از مردم را به خود جلب مي كنند. اما مجموعه هاي نمايشي مي توانند همه طيف ها را با خود همراه كنند.
آيا سريال هايي كه اين شب ها به مناسبت ماه مبارك رمضان از سيما پخش مي شوند مي توانند شروع پويايي دوباره حوزه نمايشي سيما باشند؟
 


پشت صحنه!

پژمان كريمي
در نيمه اول دهه هشتاد طيفي از اهالي سينما كه در قالب هيئت مديره خانه سينما فعاليت مي كردند، بر آن بودند تا با انحلال انجمن سينماي جوان، كليت جريان سينماي ايران را در دست بگيرند و فضاي فرهنگي كشور را به يمن انحصار هنر هفتم مديريت كنند.
طيف ياد شده داراي نشانه هاي زير است:
يك-باورمندي به سكولاريسم
دو-تاكيد بر ضرورت جدايي هنر از سياست
سه- پافشاري به استقلال سينما از دولت
چهار- بي اعتنايي به گفتمان انقلاب و دفاع مقدس
پنج- نسبي گرايي در حوزه اخلاق
شش- نفي توطئه هاي فرهنگي
اين طيف، خانه سينماي ايران را تبديل به كانون و بستر فعاليت خود كرده بود. در مقاطع حساس تاريخي مانند انتخابات رياست جمهوري، فتنه 88، دستگيري برخي سينماگران مجرم و... اعضاي طيف، برخلاف شعار خود يعني «پرهيز از ورود به ساحت سياست و سياست ورزي» دقيقا در قامت يك فعال سياسي آشكار مي شدند و با سوءاستفاده از نام و جايگاه خانه سينما، رفتار سياسي شان را آميخته با شعارهاي صنفي بروز مي دادند. به گونه اي كه تصور مي شد همه اعضاي پيكره سينماي ايران به ميدان آمده اند!
به طور مثال، در ماجراي دستگيري يكي از سينماگران به جرم تلاش براي مستندنمايي ادعاهاي دروغ يكي از نامزدان انتخابات دهم رياست جمهوري، خانه سينما به عنوان وكيل مدافع او پا به ميدان گذاشت. با فروپاشي خانه سينما، طيف سكولار، كانون و بستر فعاليت خود را از دست داد. طيفي كه بنا بر شنيده هاي موثق براي ايفاي نقش در مقاطع حساس آينده و براي فتنه برانگيزي خود را آماده مي كرد.
اين طيف اكنون -با بازي در صفحه اي با مختصات زير- رويارويي با حاكميت و انحصارجويي خود را دنبال مي كند:
يك- اصرار به ضرورت پاگيري دوباره خانه سينما با عنوان تنها تشكلي كه مي تواند اهداف و مطالبات صنفي را فراهم سازد.
دو- معرفي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان مخالف استقلال فكري و صنفي سينماگران
سه- توصيف فرآيند ساماندهي صنوف سينمايي به منزله جهت دهي دولتي به صنوف هنري
چهار- به دست گرفتن برخي پروژه هاي بزرگ سينمايي با موضوع بزرگان انقلاب و رويدادهاي تاريخي پس از انقلاب به منظور تحريف مفاهيم مقدس و انقلابي و مصادره عنوان سينماگر «ارزشي»!
پنج- طرد فيلم سازان متعهد با اتهام «تندرو بودن»، «مخالف با سينما» و...
چندي پيش يكي از تهيه كنندگان متعلق به طيف سكولار، در قالب نامه اي ناخواسته پرده از اهداف پنهان و آشكار خود و هم سويان خود برداشت. وي در اين نامه با چيدن نام فيلم سازان ضدانقلاب و حامي فتنه صهيونيستي 88، آنان را فيلم سازان ايران دوست و حرفه اي معرفي كرد. اين نامه مي تواند به عنوان يك سند گويا و روشن هدف توجه دستگاه هاي ذي ربط قرار گيرد!
 


درنگي در موضوع مردمي بودن سينماي ايران؛ از شعار تا واقعيت

مردم در كجاي اين سينما حضور دارند؟

محمد قمي
اگر قرار باشد به موضوع نقش و مدخليت مردم در سينماي ايران از جنبه ها و در قالب هاي مختلف بپردازيم شايد چندان به پاسخ هاي اميدواركننده و قشنگي نرسيم كه نمي رسيم! براستي مردم در كجاي اين سينما حضور دارند؟ جاي آنها كجاست؟ نقششان چيست؟ در خود فيلم ها بايد دنبالشان گشت و از زندگي گرفته تا آرمان ها و آمال و آلامشان را جست يا بايد در سالن هاي سينما پي آنها گشت؟
سالن ها كه مدت هاست خالي و سوت و كور است! پس اين مردم كجاي اين سينما حضور دارند يا ندارند؟!
بله، حكايت غريبي است؛ اعتراف تلخ و تكان دهنده اي كه با تفوقي نسبي و اشرافي كلي بر سينماي بخش هاي مختلف جهان و مناطق مختلف سينمايي دنيا مي توان به روشني به آن رسيد و آن اينكه؛ سينماي ايران در اين روزگار و بخصوص طي اين سال ها، بيگانه ترين و دورافتاده ترين سينماي جهان با مردم قوم و سرزمين خويش بوده است و كمتر رد و نشانه اي از آيين و مليت و ديانت و هويت قومي و رسم و مرام جمعي اش در آن قابل ديدن است!
مي دانم كه چنين ادعايي سخت آشنا و تا حدود زيادي نگران كننده و حتي شايد مايه يأس و نااميدي باشد ولي چاره چيست؟
شايد براي برداشتن اولين گام براي درمان يك درد، ابتدا بايد آن درد را به درستي و با چشمان باز ديد و سپس به فكر درمان و علاج بود.
حال ما كه طبق معمول، علاج واقعه را به بعد از وقوع، موكول كرده ايم، با اين حال شايد بهتر باشد كه ابتدائاً درد را با چشمان باز و نه بسته، ببينيم و به دنبالش راهكار و چاره را بجوييم.
سينماي ما به طرز فجيعي از مردم فاصله گرفته؛ به هر معنا و ملاك و محك و طريقي كه فكرش را بكنيد؛ حرفش حرف مردم نيست، دغدغه اش مال مردم نيست، از جنس مردم نيست، شكل و قيافه اش به عموم مردم اينجا نمي خورد و... خلاصه اينكه فاصله دارد با اينجا و آدم هايش؛ فاصله اي بس بعيد و فاحش!
سينما اگر بناست درمان شود و اگر قرار است التيام يابد، بي ترديد در درجه اول و در گام نخست بايد به دامان همين مردم برگردد. آري همين مردم دردمند و مقاوم كه تمام بار اين مملكت و انقلاب و سختي هايش بر دوش آنهاست. مردمي كه شايد كمتر نشانه اي از روشنفكري مصطلح را در جسم و جان به همراه داشته باشند اما فراموش نكرده ايم كه آن زمان كه روشنفكر جماعت در كافه هاي بي بنياد آن سوي آب ها غرق در عرق بود، با رشادت همين مردم «پابرهنه» تاريخ اين ملت رقم مي خورد و به قول آن شاعر بي مثال و ملكوتي؛
«امروز لفظ پاك حزب الله
گويا كه در قاموس روشنفكر اين قوم
دشنام سختي است
اما
من خوب يادم هست
روزي كه روشنفكر
در كافه هاي شهر پرآشوب
دور از هياهوها
عرق مي خورد
با جانفشاني هاي جانبازان حزب الله
تاريخ اين ملت
ورق مي خورد!»
باري؛ سينماي ما بايد با تمام وجود به آرمان هاي ديني و ملي بازگردد و در اين رجعت دوباره، بتواند به بازيابي و بازآفريني خود و تداركي سينماورزانه از اين آرمان ها مبادرت ورزد.
اينكه مي گوييم سينماي ما بايد با تمام وجود به آرمان هاي ديني و ملي بازگردد شايد به شعار نزديك باشد اما چندان بي شعور نيست. تاريخ سينما و به ويژه آنچه در طي سال هاي اخير تجربه كرده ايم گوياي اين نكته است كه هرجا سينماگر ما به هويت ايماني و اعتقاد فكري خود توجه و تمركز كرده در سينماورزي هم موفق تر بوده و هرجا چشمش به اين سو و آن سوي عالم بوده كلا قافيه را باخته و نه از سينمايش چيزي در خور برون تراويده و نه از محتوايش، چراغي روشن شده. نه ساختارش درست بوده و نه متنش ارزشمند.
مگر سينماگر ما براي اداي دين به همين انقلاب و همان مردم كه گفتيم، وظيفه اي برگردن خود حس نمي كند؟
سي و سه سال مي گذرد و هنوز فيلم «انقلاب» و فيلم «دفاع مقدس» و فيلم «مردم» آن گونه كه بايد و شايد ساخته نشده، همان طور كه رمان انقلاب و جنگ هم نوشته نشده!
اين عين گفتار و خواسته رهبري نظام است از جماعت هنرمند كه البته...!
گفتيم كه حكايت غريبي است؛ اعتراف تلخ و تكان دهنده اي كه سينماي ايران در اين روزگار و بخصوص طي اين سال ها، بيگانه ترين و دورافتاده ترين سينماي جهان با مردم قوم و سرزمين خويش بوده است و كمتر رد و نشانه اي از آيين و ملت و ديانت و هويت قومي و رسم و مرام جمعي اش در آن قابل ديدن است!
و اين نشان دهنده غفلت و سوءمديريت و انحرافي است كه طي اين سال ها در مسير سينماي اين كشور اثرگذاشته و بايد با يك همت عالي و تدبير متعالي، به درايت و تلاش و ايمان، اصلاح شود.
اين اصلاح، لازمه ادامه حيات سينماي ايران و به راه آمدن مناسبات مختلف آن از بيراهه اي است كه هم اكنون در آن قرار دارد. بدون شك!
 


از تعليق ساخت فيلم ريگي تا سرمايه ميلياردي براي فيلم دختر رالي باز!

محمدحسين نيرومند¤
چند روز قبل با دوست عزيزي تلفني صحبت مي كردم كه به نكته اي اشاره كرد وگفت اولين نمايش فيلم هاليوودي «آيت الله مقدس» كه درباره حضرت امام خميني (ره) و حوادث سال 57 توليد شده درجشنواره سينمايي كن فرانسه به نمايش در آمده است.فيلمي كه شون كانري نقش حضرت امام (ره) را برعهده دارد. براي ايشان اين ماجرا تعجب برانگيز بود و البته قدري هم عصباني از اين كه تعداد قابل توجهي از مديران سينمايي كشور به جشنواره كن سفر مي كنند و پـس از بازگشت، از اين اتفاق مهم -حداقل براي ما ايراني ها - هيچ صحبتي به ميان نمي آورند.
گرچه ظاهرا چنين فيلمي ساخته نشده است و اكران آن در كن امسال نيز شايعه اي بيش نيست و تنها چند سايت خارجي و داخلي به آن دامن زده اند اما توليد فيلم عليه انقلاب اسلامي ايران درهاليوود اين دستگاه بزرگ رسانه اي آمريكا توقف بردار نيست. به عنوان نمونه فيلم سينمايي «سفينه» به كارگرداني بن افلك و تهيه كنندگي بازيگر معروف هاليوود جرج كلوني با موضوع فرار تعدادي ديپلمات آمريكايي دربند در لانه جاسوسي از ايران! درپاييز امسال اكران خواهد شد. بن افلك چند سال قبل فيلمي با همين مضمون ساخته بود. ضمن آنكه درماه هاي آتي قسمت دوم فيلم سينمايي ضد ايراني 300توسط كارگرداني اسرائيلي ساخته و درسال 2013 اكران خواهد شد.
در آخرين سال دولت دهم، مديريت سينمايي كشور كه عنوان انقلابي ترين مديران سينمايي كشور را به خود منتسب مي كنند، بودجه محدود خود را جمع وجور كرده اند. تا با مشاركت درساخت فيلمي با حضور برخي از دست اندركاران هاليوود جايي در اكران جهاني پيدا كنند. عنوان اين فيلم بين المللي «لاله» است و يك تهيه كننده و كارگردان هاليوودي به نام اسي نيك نژاد كارگرداني آن برعهده خواهد داشت. ظاهراً قرار است چند بازيگر معروف هاليوودي دراين فيلم ايفاي نقش نمايند. ماجراي اين فيلم واقعي است. لاله صديق اولين زن ايراني است كه درمسابقات رالي اتومبيل راني در ايران با مردان مسابقه داده است. تلاش اين بانوي ايراني براي قهرماني درمسابقات رالي اتومبيل راني دستمايه ساخت فيلم نيك نژاد است. جالب اينكه بي بي سي نيز چند سال قبل به جذابيت اين سوژه پي برده بود و درباره اين بانوي رالي ايران مستندي توليد كرده بود. كارگردان اين فيلم مستند داريس بازرگان در يادداشتي به مناسبت پخش فيلمش روي سايت بي بي سي نوشت:«لاله صديق كه در ايران به شوماخر كوچولو معروف شده توجه دختران زيادي را به خودش جلب كرده است و حالا خيلي ها دوست دارند شبيه او باشند.»
در شرايطي كه در دهه اخير سالي نيست كه هاليوود فيلمي عليه جمهوري اسلامي نسازد و در اوضاع و احوالي كه گسترش انديشه هاي اسلامي و انقلابي ملهم از انقلاب اسلامي ايران و بيداري اسلامي كشورهاي مسلمان خواب را از چشم استكبار ربوده است، انتخاب چنين موضوعي از سوي اين دوستان انقلابي بسياري را شگفت زده كرده است! شايد دست اندركاران توليد اين فيلم پس از سي و چهار سال به دنبال قرائت جديدي از شعر «از خون جوانان وطن لاله دميده» باشند!
انقلابي ترين كشور دنيا يعني ايران اسلامي چند فيلم عليه همان هايي كه همه ساله عليه ما فيلم مي سازند فيلم ساخته است؟ تقريبا هيچ ! اين درحالي است كه بيش از 75 درصد بودجه توليد فيلم دركشور توسط دولت و نهادهاي انقلابي پرداخت مي شود.
مديران مدعي ما اگر از سينماي سياسي و استراتژيك هاليوود درس نمي گيرد، حداقل از كشور همسايه تركيه الگو بگيرند. درسال 2006 فيلم ضدآمريكايي «دره گر گ ها» در تركيه ساخته شد. ساخت فيلمي با اين مضمون براي كشور لائيكي همچون تركيه كه ارتباط بسيار نزديكي با آمريكا داشت همه را متعجب ساخت. علي رغم اينكه فيلم در اكران جهاني اش در برخي از كشورها با مشكل مواجه گشت، اما با اين وجود، پخش جهاني فيلم با استقبال قابل قبولي روبه رو شد. پس از گذشت شش سال از ساخت اين فيلم امروز مي توانيم علت توليد اين فيلم را دريابيم؛ تركيه با ساخت اين گونه فيلم ها و مواضعي كه بعدها رژيم صهيونيستي اتخاذ كرد مزورانه توانست تا حدودي نقش يك كشور انقلابي را ايفا كند و توجه مسلمانان جهان را به خود معطوف سازد.
اينكه از صد و اندي فيلمي كه اكثرا با بودجه دولتي در كشور ساخته مي شوند تعداد يكي دو فيلم سالانه با رويكرد انقلابي و براي اكران در سينماهاي كشورهاي اسلامي كه بيداري اسلامي ساخت قدرت را در اين كشورها تغيير داده است، توليد شود، نمي تواند انتظار بي جايي باشد. اما به عنوان يك فرد مطلع، نااميدانه عرض مي كنم اين خواست معقول كه اتفاقا از مطالبات مقام معظم رهبري نيز هست با وجود مديران فرهنگي موجود، نه فقط در حوزه معاونت سينمايي ارشاد بلكه در ساير نهادها امكان تحقق نخواهديافت! آن چنان كه در 30 سال گذشته تاكنون اين امر محقق نشده است. براي اثبات ادعا خاطره اي را از دوران كوتاه مديريتم در معاونت سينمايي حوزه هنري نقل مي كنم.
چندماهي از ماجراي فتنه 88 سپري نشده بود كه خبر دستگيري تروريست معروف عبدالمالك ريگي، مردم مسلمان ايران را ذوق زده و دشمنان ايران را شگفت زده كرد! نحوه دستگيري ريگي در آسمان و با هماهنگي نيروي هوايي آنچنان غيرمعمول و البته هوشمندانه و غرورآفرين بود كه تنها مي توان آن را در فيلم هاي هاليوودي ديد! يك روز بعد از اعلام دستگيري ريگي فرايند ساخت فيلم دستگيري ريگي در معاونت سينمايي حوزه هنري آغاز شد، نشان به اين نشان كه دو فيلم سينمايي «سيزده59» و «يه حبه قند» با حمايت هاي بي دريغ سازمان تبليغات اسلامي ساخته شد و فيلم دستگيري ريگي به عنوان يك موضوع راهبردي كه بايد توسط يكي از نهادهاي دولتي توليد مي شد، با كارشكني هاي غيرمتعارف كه فعلا جرأت بيان آن را ندارم! امكان ساخت نيافت!
با وجود مديران حزب اللهي، باورمند، ولايتمدار، كارآمد و فهيم فرهنگي كشور پس چرا بايد آرزوي ساخت فيلم هاي ضداستكباري را به گور برد؟ پاسخ ساده است. روابط و سياسي كاري هاي مديران حزب اللهي، باورمند، ولايتمدار، كارآمد و فهيم فرهنگي كشور! اولويت موضوعي ساخت فيلم در كشورمان را تعيين مي كند.
¤ كارشناس مديريت فرهنگي
 


سريال هاي تلويزيوني ماه مبارك رمضان؛ چرا و چگونه؟

حركت روي لبه لغزان راه و بيراهه

سعيد رضايي
حالا ديگر سريال هاي ماه رمضان پاي ثابت و پرطرفدار سفره هاي افطار مردم مسلمان ايران شده است.
سريال هايي كه در چند نوبت و با چند رويكرد و مضمون و محتوا، در بهترين و مقدس ترين زمان پخش يعني از لحظات پس از افطار تا پاسي از شب، به روي آنتن مي رود.
اما لزوم توجه نسبت به ساختار و محتواي سريال هاي تلويزيوني مناسبتي ويژه ماه مبارك رمضان را از چندسال پيش بدين سو، دلسوزان و آگاهان امر به مديران تلويزيون و برنامه سازان رسانه ملي گوشزد كرده اند.
يكي از دلايل اين توجه و تنبه، نوع اتفاقاتي است كه طي سال هاي گذشته رخ نموده و دليل ديگرش هم حجم انبوه مخاطب و ميزان فراوان تأثيرگذاري اين برنامه هاي نمايشي در مخاطبان ميليوني شان است.
اگر مجموعه هاي توليد و پخش شده طي چندسال اخير را مرور و بررسي كنيم به يك سري نشانه گذاري ها و رويكردهاي محتوايي و ساختاري مي رسيم كه در تعداد قابل توجهي از اين مجموعه هاي تلويزيوني، ظهور و بروز داشته است.
ظهور و بروزي كه با توجه به گستره مخاطبان و انبوه بينندگان اين سريال ها و خاصه با عنايت به ساعت پخش آن كه بهترين و مناسب ترين و پربيننده ترين ساعت پخش تلويزيوني است، از اهميت ويژه اي برخوردار مي شود.
اگر بنا باشد اين مجموعه هاي تلويزيوني را طي چندسال گذشته به لحاظ محتوايي بررسي كنيم مي توانيم مولفه هاي ساخت آنها را در چند حوزه طنز، ماورايي، اجتماعي و خانوادگي تقسيم بندي كنيم.
در واقع مديران و سياست گزاران رسانه اي تلاش كرده اند تا در يك بسته متنوع، هم به نيازهاي گوناگون مخاطبانشان پاسخ دهند و هم تنوعي در ذائقه ها را لحاظ كنند و طيفي مختلف از مضامين و قالب هاي نمايشي را در يك بستر سريالي به بيننده ارائه دهند.
انتخاب چنين رويكردي در كليتش درست و اصولي است و گوياي نيازسنجي و توجه مديران و برنامه سازان به گرايش ها و نيازمندي هاي مختلف مخاطبان؛اينكه بيننده تلويزيون در چنين موقعيتي هم به سريال طنز و مفرح نياز دارد و هم به مجموعه معرفتي و تنبه دهنده و تذكاربخش و هم به سريالي كه مسائل اجتماعي و دغدغه هاي فرهنگي را يادآوري كند و....
اما آنچه مهم است آيا در انتخاب چنين رويكردي، ابعاد نظارتي و بعد هدايتي هم به صورت نسبي و استاندارد درنظرگرفته و اجرا مي شود يا نه؟
به عبارت ديگر سؤالي كه مطرح است، طي سالهاي گذشته و پيشاپيش در همين سال جاري- اين است كه چه تدبير و درايتي به كار رفته است كه سريال هاي ماه رمضان در عين تدارك يك بسته متنوع و با مضامين مختلف، بتوانند به ارتقاي سطح بينش معرفتي و حس عبوديت بينندگان تلويزيون در ماه مبارك رمضان كمك كنند؟
مگر نه اينكه ماه رمضان را ماه ميهماني خدا خوانده اند؟ و چه عبارت سترگ و حساس و تأمل برانگيزي!
و مگر نه اينكه تلويزيون به عنوان فراگيرترين رسانه كشور و به عنوان يك دانشگاه عمومي- به تعبير حضرت امام راحل درباره صداوسيما- وظيفه بالابردن معرفت عمومي و اصلاح افكار مخاطبانش را در جهت منويات ديني و اعتقادات مذهبي برعهده دارد؟
تجربه سال هاي گذشته اين نگراني را در دل مؤمنين و رصدكنندگان دلسوز برنامه هاي تلويزيوني ايجاد كرده است كه سريال هاي مناسبتي ماه رمضان همچون سال هاي گذشته يا به ورطه لودگي فروبغلطد يا در دام شبه عرفان هاي ماورايي قرارگيرد يا به ترويج عصبيت و تابوشكني هاي عرفي و اخلاقي بينجامد!
جاي آن دارد كه مديران تلويزيون هم عرصه را براي نظارت و تدقيق آگاهان و خبرگان اين امر كه هم بايد اسلام شناس و هم رسانه شناس باشند فراهم نمايند و هم در تنظيم ساعت پخش برنامه هايشان جايي را براي خلوت گزيدن و عبادت مخاطبانشان تدارك ببينند.
شايد با اين رويكرد هم دنيا و هم آخرت بينندگان رسانه فراگير ملي بهتر و بيشتر تأمين شود. اين طور نيست؟!
 


مستند «اين آرميتاست» درباره فرزند شهيد هسته اي توليد شد

مستند «اين آرميتاست يكي از دختران هزاران شهيد ايراني» براي پخش در شبكه هاي بين المللي به زبان هاي انگليسي و عربي ترجمه خواهد شد.
مستند سه قسمتي «اين آرميتاست» توليد بنياد شهيد و امور ايثارگران كه دختر شهيد رضايي نژاد در آن با زبان كودكانه، خود و پدران شهيد ايراني را معرفي مي كند به دليل قابليت تاثيرگذاري در بعد بين المللي آماده ترجمه به زبان هاي انگليسي و عربي مي شود.
در قسمتي از اين مستند، آرميتا رضايي نژاد با زبان انگليسي و سپس فارسي خود را اين گونه معرفي مي كند:
اين آرميتاست، دختر يكي از هزاران شهيد ايراني. من و ما ايستاده ايم پاي خون پدرانمان و آرمانهايشان و رؤياهايشان براي ايران. ...»
گفتني است اين مستند به مناسبت سالگرد شهادت دانشمند شهيد داريوش رضايي نژاد (1/5/91) از شبكه هاي مختلف سيماي جمهوري اسلامي ايران نيز پخش مي شود.
 


بيمه سينماگران در هيئت ساماندهي صنوف تكميل مي شود

هيئت سامان دهي صنوف سينمايي از سينماگراني كه براي بيمه تكميلي خود در سال 1391 اقدام كرده اند، دعوت كرد براي دريافت كارت هاي خود به اين هيئت مراجعه كند.
حسين زندباف- رئيس هيئت سامان دهي صنوف سينمايي- در گفت وگويي با اشاره به اين مطلب، از همكاري صندوق حمايت از هنرمندان، روزنامه نگاران و نويسندگان تشكر كرد و گفت: از مدتي پيش، بسياري از سينماگران متقاضي، مدارك خود را تحويل صندوق يا رؤساي صنوف خود داده بودند كه در حال حاضر بخشي از كارت هاي بيمه تكميلي صادرشده و نزد دبيرخانه هيئت سامان دهي است.
وي بيان كرد: اين كارت ها هفته گذشته در مراسمي از سوي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي به صورت نمادين در اختيار چندهنرمند برجسته عرصه سينما قرار گرفت.
 


مستندي درباره مردم مسلمان ميانمار منتشر شد

يك فيلم مستند درباره مظلوميت مسلمانان كشور ميانمار در فضاي مجازي منتشر شد.
اين مستند با نام «روهينگيا قوم بي سرزمين» توسط «اتحاديه بين المللي امت واحده» در اختيار رسانه ها قرار گرفته است.


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14