پاكستان چه اهدافي را در افغانستان دنبال مي كند؟
ديپلماسي غرب محور
همكاري پاكستان و آمريكا در حوزه هاي
امنيتي، نظامي و اقتصادي به دوران جنگ سرد باز مي گردد، كه در آن پاكستان به دليل
اهميت منطقه جنوب آسيا مورد توجه دولتمردان ايالات متحده قرار گرفت. انعقاد
موافقتنامه هاي دو جانبه دفاعي و امنيتي و عضويت پاكستان در پيمان «سنتو» در 1954 و
پيمان «بغداد» در 1955 و پيمان «سنتو» در 1959 در اين راستا قابل ارزيابي است، كه
همگي دال بر عمق روابط دو كشور بوده است. از همين رو با تجاوز شوروي به افغانستان
از دسامبر 1979 روابط اسلام آباد و واشنگتن روند رو به رشدي را پيمود و اين امر
پاكستان را به سد نفوذ غرب در برابر نفوذ كمونيسم و مبارزه عليه آن تبديل كرد.
بدينسان نقش پاكستان به عنوان بازيگر اصلي تحولات افغانستان مورد تاكيد قرار گرفت.
اين نقش با ترويج اسلام افراطي از سوي اسلام آباد در افغانستان و سازماندهي مجاهدين
براي مقابله با ارتش شوروي در سال 1979 شروع شد و با خروج افغانستان از سلطه روس ها
به دست مجاهدين و سپس طالبان و در آخر سرنگوني نيروهاي طالبان و پيروزي نيروهاي
متحد غرب ادامه يافت.
ترويج اسلام افراطي از سوي پاكستان در افغانستان و كشمير پس از 11 سپتامبر 2001
تغيير كرد و پاكستان ترجيح داد با منافع ملي ايالات متحده همسو باشد. براي پاكستان
روشن شده بود كه در صورت همكاري نكردن با ايالات متحده در جريان حمله به افغانستان
با مشكلات بسياري مواجه خواهد شد. ايجاد محدوديت هاي اقتصادي، رويكردهاي خصمانه و
گرايش آمريكا به هند براي عملي كردن حمله به افغانستان و در نهايت تقويت بيشتر اين
رقيب ديرينه، بخشي از اين تبعات بالقوه بود كه «پرويز مشرف» به هيچ وجه مايل نبود
به حقيقت تبديل شوند. از طرفي نگراني هاي گسترده اي در بسياري از شهرهاي پاكستان در
خصوص درگيري هاي فرقه اي و مذهبي وجود داشت. از اين رو پس از حملات تروريستي 11
سپتامبر، پاكستان در سياست خود در قبال افغانستان تغييري 180 درجه اي ايجاد كرد؛
يكباره از حمايت مستقيم طالبان و القاعده دست برداشت و به بهترين متحد ايالات متحده
در منطقه در جريان حمله به افغانستان تبديل شد.
اهداف سياست خارجي پاكستان در افغانستان
الف: اهداف اقتصادي
هند و پاكستان همواره بر تقويت جايگاه اقتصادي خود در جنوب آسيا و همچنين در آسياي
مركزي با يكديگر رقابت كرده اند. تلاش دو كشور به منظور جلب توجه غرب براي استفاده
از بنادر تجاريشان جهت دستيابي به منابع انرژي آسياي ميانه از مولفه هاي اين رقابت
است. از اين رو دستيابي به بازار آسياي ميانه، و انتقال نفت و گاز اين كشورها يكي
از فاكتورهاي مهم اقتصادي و تاثيرگذار در سياست گذاري پاكستان بوده است. رقابت
منطقه اي بر سر منابع سرشار انرژي آسياي ميانه و حوزه درياي خزر به عنوان بزرگ ترين
عامل حمايت پاكستان و ايالات متحده از طالبان در اواخر دهه 1990 قلمداد مي گردد، و
از آنجا كه اين كشورها دولت مجاهدين را مانع عمده براي اجراي چنين سياستي در
افغانستان مي ديدند با حمايت از گروه طالبان كه مي توانست با كسب قدرت كامل در
افغانستان منافع اقتصادي آنها را تأمين نمايد مي خواستند تا از اين طريق به
بازارهاي انرژي آسياي ميانه دسترسي پيدا كنند. كشورهاي آسياي ميانه انتقال نفت و
گازشان را از طريق خط لوله اي كه بايد از يكي از دو كشور ايران و افغانستان عبور
كند، همواره به عنوان يك مسئله اصلي و اساسي نگريسته اند. ازطرف ديگر عبور خط لوله
نفت و گاز اين كشورها از هر سرزميني كه انجام گيرد بدون شك امتيازات سياسي و
اقتصادي چندي را براي آن كشور به همراه خواهدداشت. نگاه اقتصادي پاكستان به اين امر
از دو زاويه قابل تحليل و بررسي است. از ديدگاه منافع اقتصادي حاصل از عبور اين خط
نفتي، و از رهگذر رقابت اقتصادي با ايران و نفوذ در كشورهاي آسياي ميانه، مورد دوم
را زماني شاهد بوديم كه پاكستان پس از تحركات اقتصادي ايران در آسياي ميانه در صدد
برآمد تا با احياي راه ترانزيتي آسياي مركزي- افغانستان- پاكستان، خط ارتباطي آسياي
ميانه با درياي عمان و اقيانوس هند را ازطريق جاده ابريشم منحرف سازد.
به هرحال از آنجا كه ايجاد و شكل گيري يك حكومت طرفدار پاكستان در كابل، منافع
اقتصادي پاكستان در منطقه و آسياي ميانه را تأمين خواهدكرد، موضع ديپلماتيك پاكستان
در قبال طالبان از سطح موضع حمايتي تا دخالت عريان براي تثبيت حاكميت آنان ارتقا مي
يابد.
ب: اهداف سياسي
در محور اهداف سياسي پاكستان در افغانستان چند پديده برجسته تر از ساير متغيرها نقش
آفريني مي كنند؛ از جمله مي توان به اختلافات مرزي با افغانستان و مسائل مربوط به
پشتون ها، رقابت با هند، همسويي با غرب و به ويژه آمريكا و مقابله با نفوذ ايران،
اشاره نمود. اختلافات مرزي افغانستان و پاكستان همواره به عنوان يك عامل تاريخي
بحران زا در تاريخ روابط ديپلماتيك دوكشور مطرح بوده است. آنچه براساس قرارداد
معروف «ديوراند» در دوران حكومت «عبدالرحمن خان» توسط نماينده انگليس به پاكستان
واگذارشد، هيچ گاه از حافظه تاريخي افغان ها و به ويژه طيف ملي گراي حاكميت سياسي
محو نشده و همواره نقطه جنجال برانگيزي در روابط خارجي اين دو كشور بوده است. خط
ديوراند خط مرزي است كه مناطق شرقي افغانستان و مناطق غربي پاكستان را از هم جدا مي
كند، اين خط باعث پيدايش وضعيتي ناپايدار ميان دو كشور شده است. براين اساس،
پاكستان درصدد است تا از روي كارآمدن حكومتي كه با طرح ادعاي ارضي مجدد به تعارض
فيمابين دامن بزند، جلوگيري به عمل آورد. اين امر براي اسلام آباد در حاكميت سياسي
آينده افغانستان از اهميت جدي برخوردار است.
احتمال مي رود يك دولت باثبات در افغانستان اين اختلاف مرزي- حقوقي را در مجامع بين
المللي مطرح سازد. برهمين اساس دولتمردان پاكستاني مي پنداشتند ايدئولوژي حاكم بر
طالبان كمك خواهدكرد تا افغان ها مناقشات مرزي و قومي را فراموش كنند و در مسير
خواست اسلام آباد قدم بردارند. با اين حال پاكستاني ها در رقابت با هندي ها نگران
آن هستند كه افزايش مقبوليت هندي ها در افغانستان منجر به ارتقاي حساسيت افغاني ها
نسبت به خط مرزي مورد اختلاف شود. حمايت از جنبش حاشيه نشين پشتونستان آزاد كه
مرزهاي شرقي پاكستان با افغانستان را آسيب پذير مي كند دغدغه اي جدي براي پاكستاني
ها است. براين اساس حمايت پاكستان از طالبان چنين توجيه مي گردد كه اسلام آباد تلاش
مي كرد تا با روي كار آوردن يك دولت مذهبي و سنتي، ازطرح مجدد دعاوي ارضي عليه
پاكستان در حاكميت سياسي افغانستان جلوگيري به عمل آورد؛ لذا طالبان كه با ديدگاه
هاي مذهبي غيرمنعطف تلاش مي كرد تا به حاكميت و سياستش رنگ و بوي فراملي بدهد، يكي
از بهترين انتخاب هاي دولت اسلام آباد محسوب مي گرديد. ازسوي ديگر با توجه به شرايط
اجتماعي و بين المللي نامساعد نسبت به طالبان، پاكستان تلاش مي كرد تا با كسب
شناسايي رسمي براي اين گروه از محافل جهاني، خواسته ها و منافع استراتژيك خود را به
طالبان بقبولاند.
از طرف ديگر، با توجه به رقابت پاكستان با هند ايجاد شبكه اي قوي از هم پيمانان
منطقه اي در برابر هند از ديگر محورهاي جدي در سياست خارجي پاكستان محسوب مي گرديد.
در واقع وحشت از هند در سياست خارجي پاكستان ناشي از اين تصور است كه به دليل
اقتدار نظامي و سلطه هند در منطقه، پاكستان اين كشور را تهديدي نسبت به موجوديت و
از دست دادن حاكميت خودش مي بيند و رهبران پاكستان همواره به دنبال شريكاني در
سياست خارجي خود بوده اند كه به برقراري موازنه ميان پاكستان و هند كمك نمايند و
تهديد هند را براي اين كشور كاهش دهند. تلاش براي به وجودآوردن دولتي همسو در
افغانستان همان قدر براي پاكستان در رقابت با هندوستان اهميت دارد كه براندازي دولت
«برهان الدين رباني» به دليل همسويي و داشتن روابط ديپلماتيك نزديك با هندوستان. بر
اين اساس دولتي كه با رقيب و يا دشمنان پاكستان در موضع روابط دوستانه قرار داشته
باشد بي ترديد از سوي پاكستان با مشكل مواجه خواهد شد.
& رضا رنجبر (كارشناسي ارشد روابط بين الملل)
|