بازشناسي حكومت اسلامي در نهج البلاغه
تامين رفاه و تربيت جامعه
مصطفي دلشاد تهراني
در پي مقالاتي در باب ماهيت و اهداف حكومت اسلامي كه در شماره هاي قبل در باب ماهيت
حكومت و عدالت و امنيت به عنوان دو وظيفه از وظايف حكومت اسلامي مطرح شد در اين
مقاله به دو هدف ديگر از اهداف حكومت اسلامي با عنوان رفاه و تربيت پرداخته شده
است. مقاله حاضر از كتاب «حكومت حكمت» انتخاب شده است كه تقديم خوانندگان مي گردد.
رفاه
فراهم آوردن رفاه و آسايش و تحقق كفاف در زندگي براي همگان از اهداف اساسي در حكومت
است كه بدان مسير تعالي آدميان هموار مي گردد. اميرمومنان علي(ع) در حكمتي نوراني
فرموده است:
«من اقتصر علي بلغه الكفاف فقد انتظم الراحه ، و تبوا خفض الدعه.»(1)
هر كه به مقدار نياز اكتفا كند، آسايش و راحتي خود را فراهم آورد و گشايش و آرامش
را به دست آورد.
امام علي(ع) در حيطه حكومت خود حداقل نياز معيشتي همگان را تامين كرد و در راه
فقرزدايي و تامين معيشتي گامهايي جدي برداشت، چنان كه خود فرمود:
«ما اصبح بالكوفه احد الا ناعما، ان ادناهم منزله لياكل البر، و يجلس في الظل، و
يشرب من ماء الفرات.»(2)
كسي در كوفه نيست كه در رفاه به سر نبرد، حتي پايين ترين افراد نان گندم مي خورند و
سرپناه دارند و از آب فرات مي آشامند.
امام علي(ع) به رفاه عمومي توجهي تام داشت و عمران و آبادي سرزمينها و تامين
شرافتمندانه و كرامت مدارانه مردمان را از اهداف حكومت خود مي دانست، چنان كه
درباره مقاصد حكومتي خويش فرمود:
«... و نظهر الاصلاح في بلادك»(3)
مقصد ما آن است كه اصلاح را در شهرهاي تو (اي خدا) آشكار نماييم.
با ساماندهي درست شهر و سرزمينها، و آباد كردن آنها و افزايش درآمدها و دادن سهم ها
و بهره ها به حق و توزيع عادلانه درآمدهاست كه زمينه لازم براي رفاه همگاني فراهم
مي شود. اميرمومنان علي(ع) در اهداف و برنامه هاي حكومتي خود بدين امور توجهي جدي
داشت و ديدگاه هاي خود را به روشني بيان كرده است. در عهدنامه مالك اشتر، به وي
چنين نوشته است:
و در كار خراج چنان بنگر كه اصلاح خراج دهندگان در آن است، چه صلاح خراج و خراج
دهندگان به صلاح ديگران است، و كار ديگران سامان نگيرد تا كار خراج دهندگان سامان
پذيرد، كه مردمان همگان، هزينه خوار خراجند و بايد نگريستنت به آباداني زمين بيشتر
از ستاندن خراج باشد كه ستاندن خراج جز به آباداني ميسر نشود، و آن كه خراج خواهد و
به آباداني نپردازد، شهرها را ويران كند و بندگان را هلاك سازد، و كارش جز اندكي
درست نمي شود و اگر از سنگيني -ماليات -شكايت كردند، يا از آفتي كه - به كشت-
رسيده، يا آبي كه از كشتهايشان بريده، يا باران بدانها نباريده يا
- بذر زمين -بر اثر غرق شدن يا بي آبي تباه گرديده، بار آنان را سبك گردان چندان كه
مي داني به آن كارشان سامان پذيرد و آنچه بدان بار آنان را سبك گرداني بر تو گران
نيايد، چه آن اندوخته اي است كه به تو بازش دهند، با آباداني كه در شهرهايت كنند و
آرايشي كه به ولايتها دهند؛ و نيز خوبگويي آنان را به خود كشانده اي و شادماني كه
عدالت را ميانشان گسترانده اي، درحالي كه تكيه بر فزوني قوت آنان خواهي داشت بدانچه
نزدشان اندوخته اي: از آسوده ساختن خاطر آنان و به دست آوردن اطمينان، كه به عدالت
تو خو گرفته اند و به مداراي تو آشنا گرديده و بسا كه در آينده كاري پديد آيد كه
چون آن را به عهده آنان گذاري با خاطر خوشش بپذيرند-و خرده نگيرند، كه چون -شهرها-
آبادان بود، هر چه برعهده - مردم آن- نهي برد؛ و زمين جز با تنگدستي ساكنان آن
ويران نشود. و مردم شهرها هنگامي تنگدست گردند كه واليان روي به گرد آوردن مال آرند
و از ماندن خود بر سر كار اطمينان ندارند، و از آنچه مايه عبرت است كمتر سود
بردارند. (4)
امير مؤمنان(ع) وجوه لازم درجهت گيري حكومت براي برقراري رفاه مردمان را يادآور شده
است؛ و هيچ چيز مانند آباد كردن شهرها و سرزمين ها بستر رفاه مردمان را فراهم نمي
سازد. امام علي (ع) درباره اين وجه از وجوه فراهم كننده رفاه مردم فرموده است.
«أما وجه العماره فقوله تعالي: (هو الذي) أنشاكم من الارض و استعمركم فيها (5)
فاعلمنا سبحانه أنه قد أمرهم بالعماره ليكون ذلك سببا لمعا يشهم، بما يخرج من الارض
من الحب و الثمرات و ما شاكل ذلك مما جعله الله معايش للخلق.» (6)
دليل اهتمام براي آباد كردن زمين، سخن خداي متعال است:«اوست كه شما را از زمين پديد
آورد و از شما خواست كه در آن آباداني كنيد.» پس خداي سبحان ما را آگاه ساخت كه
مردمان را به آباد كردن فرمان داده است، تا دانه و ميوه نظاير آنها را كه از زمين
بيرون مي آيد.
- و خداوند آنها از روزي بندگان خود قرار داده است- وسيله معاش و رفاه آنان باشد.
حكومت درجهت تحقق رفاه همگان بايد به درستي برنامه ريزي نمايد و با تدبير وحكمت
اقتصاد استكباري را بزدايد و زنجيره هاي استضعاف مالي را بگشايد و مردمان را به
حقوق عادلانه خود برساند. امير مؤمنان علي (ع) در اين باره چنين فرموده است.
«انه ليس علي الامام ما حمل من أمر ربه:... و اصدار السهمان علي أهلها.» (7)
همانا بر امام نيست جز آنچه از امر پروردگار به عهده او واگذار شده:
... و رساندن سهم هاي بيت المال به در خور آن.
و نيز درباره حق مردمان برحكومت درجهت تحقق رفاه همگان فرموده است:
«فاما حقكم علي... و توفير فيئكم عليكم.» (8)
و شما را بر من حقي است؛ از جمله؛ حقي را كه از بيت المال داريد به شما دهم.
رساندن حقوق مالي مردمان بديشان، آن هم بتمامه، و تأمين كامل زندگي آنان از امور
اساسي درحكومت حكمت است. امام علي(ع) دراين باره به مالك اشتر چنين فرموده است:
پس روزي كاركنانت را فراخ دار! كه فراخي روزي نيرويشان دهد تا درپي اصلاح خود
برآيند، و بي نيازشان سازد، تا به مالي كه در اختيار دارند دست نگشايند، و حجتي بود
بر آنان اگر فرمانت را نپذيرفتند، يا در امانتت خيانت ورزيدند. (9)
اميرمؤمنان(ع) به تامين معيشتي كامل و همه جانبه
(اسباغ رزق) فرمان داده است كه در اين صورت مردمان به اصلاح مي آيند و امور بدرستي
سامان مي پذيرد. امام(ع) در عهدنامه مالك اشتر او را به تامين كافي سپاهيان متوجه
مي گرداند و اينكه سامان انسانها و امور در گرو فراهم نمودن رفاه معقول آنان است؛ و
اين بياني فراگير است و همه مردمان را شامل مي گردد و از هدف هاي اساسي حكومت شمرده
مي شود، آن حضرت فرموده است:
و كار سپاهيان جز با خراجي كه خدا براي آنان معين فرموده درست نمي شود تا بدان در
جهاد با دشمن خود نيرومند شوند و كار خود را بدان سامان دهند و آنان را از خراج آن
اندازه بايد كه نيازمندي شان را كفايت نمايد. (01)
تربيت
مهمترين هدف حكومت حكمت اين است كه زمينه رشد و تعالي فرد و جامعه را فراهم نمايد
تا استعدادها در جهت كمال مطلق شكوفا شود. اميرمؤمنان علي(ع) فرموده است:
«و علي الامام ان يعلم اهل ولايته حدود الاسلام و الايمان.»(11)
برامام است كه بر اهل ولايت خويش حدود اسلام و ايمان را تعليم دهد.
امام علي(ع) آموزش همگان و رشد اخلاق و فضايل اخلاقي و شكوفا كردن كمالات انساني در
مردمان را از امور اساسي حكومت معرفي كرده و فرموده است:
«فاما حقكم علي... و تعليمكم كيلا تجهلوا، و تأديبكم كيما تعلموا.» (21)
شما را بر من حقي است؛ از جمله: شما را تعليم دهم تا نادان نمانيد، و آدابتان
بياموزم تا بدانيد.
تربيت صحيح بنيان همه چيز است و هيچ امري به ساماني درست نمي رسد جز در سايه تربيتي
درست؛ و اين هدف در حكومت علوي بالاتري هدف است كه عافيت و عزت و سعادت اين جهاني و
آن جهاني در گرو تربيت صحيح است. امير بيان، علي(ع) فرموده است:
«من كمال السعاده السعي في صلاح الجمهور». (31)
كمال سعادت تلاش كردن در صلاح امور همگان و تربيت جمهور مردمان است.
البته در راه اين مقصد بايد موانع رفع گردد و مقتضيات فراهم شود، چنان كه علي(ع)
احياي سنتهاي درست و درهم شكستن سنتهاي غلط و گسستن كند و زنجيرهاي دست و پاگير
جامعه از رسوم و قيود و عادتها و تقليدهاي باطل و بي اساس را از اهداف حكومت حكمت
برشمرده و فرموده است:
«فاعلم ان افضل عبادالله عندالله امام عادل هدي و هدي؛ فاقام سنه معلومه ، و امات
بدعه مجهوله .»(41)
بدان كه بهترين بندگان خدا نزد او پيشوايي است دادگر، هدايت شده و راهبر؛ پس سنتهاي
معلوم را برپا دارد، و بدعتهاي مجهول را بميراند.
امام علي(ع) فراهم كردن زمينه تربيت و رشد و تعالي مردمان را وجهه همت زمامداران
دانسته و فرموده است:
«انه ليس علي الامام الا ما حمل من امر ربه: الابلاغ في الموعظه ، و الاجتهاد في
النصيحه .» (51)
همانا بر امام نيست جز آنچه از امر پروردگار به عهده او واگذار شده است: كوتاهي
نكردن در موعظت، و كوشيدن در نصيحت.
همه تباهيها از فقدان تربيت صحيح برمي خيزد. از اين رو لازم است بيشترين توجه به
امر تعليم و تربيت معطوف شود و اين امر در رأس امور قرار گيرد. امام علي(ع) فرموده
است:
«عدم الادب سبب كل شر.»(61)
فقدان ادب و تربيت، علت هر شر و بدي است.
اميرمؤمنان (ع) خود در اين جهت بسيار تلاش كرد، چنانكه فرموده است:
«ايهاالناس، اني قد بثثت لكم المواعظ التي وعظ الانبياء بها اممهم، و اديت اليكم ما
ادت الاوصياء الي من بعدهم.»(71)
اي مردم! من اندرزهايي را كه پيامبران به امتهايشان دادند، بر شما راندم، و آنچه را
كه اوصيا، به پس از خود رساندند، رساندم.
و نيز فرموده است:
پرچم ايمان را ميان شما برپا كردم و مرزهاي حلال و حرام را برايتان جدا. از عدالت
خود لباس عافيت بر تنتان كردم و با گفتار و كردار خويش معروف را ميان شما گستردم، و
با خوي خود به شما نشان دادم كه اخلاق پسنديده چيست.(81)
در اين امر زمامداران بايد پيشگام بوده و بيش از هر كس آموخته و تربيت يافته باشند،
چنانكه اميرمؤمنان(ع) فرموده است:
«من نصب نفسه للناس اماما فليبدا بتعليم نفسه قبل تعليم غيره، وليكن تاديبه بسيرته
قبل تأديبه بلسانه، و معلم نفسه و مؤدبها احق بالاجلال من معلم الناس و
مؤدبهم.»(91)
هر كه خود را پيشواي مردم سازد، بايد پيش از تعليم ديگران به تعليم خويش بپردازد، و
بايد تربيت كردنش، پيش از آنكه با زبانش باشد، با سيرت و رفتارش باشد؛ و آن كه خود
را تعليم دهد و تربيت نمايد، شايسته تر به تعظيم است از آن كه ديگري را تعليم دهد و
تربيت نمايد.
و امام علي(ع) خود چنين بود، همان طور كه فرمود:
«ايها الناس، اني و الله ما احثكم علي طاعه الا و اسبقكم اليها، ولا انهاكم عن
معصيه الا و اتناهي قبلكم عنها» (20)
اي مردم، به خدا سوگند من شما را به طاعتي برنمي انگيزم، جز آنكه خود پيش از شما به
گزاردن آن برمي خيزم، و شما را از معصيتي باز نمي دارم، جز آنكه خود پيش از شما آن
را فرومي گذارم.
پي نوشت ها:
1- نهج البلاغه حكمت318
2- بحار ج04 ص723
3- نهج البلاغه خطبه131
4- همان نامه53
5-هود، 16
6-وسايل الشيعه ج31ص 591
7- نهج البلاغه خطبه 501
8- همان خطبه43
9- همان نامه 53
01- همان
11- شرح غررالحكم ج4 ص813
21-نهج البلاغه خطبه43
31-شرح غررالحكم ج6 ص03
41-نهج البلاغه خطبه 461
15- همان خطبه 501
61- شرح ابن ابي الحديد ج02 ص852
71-نهج البلاغه خطبه 281
81-همان خطبه78
91-همان خطبه 37
20- همان خطبه 571
|