(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 24 مرداد 1391 - شماره 20282

دانشگاه در جبهه
دارنده رتبه اول علوم انساني از رازهاي موفقيتش مي گويد
در كلاس هاي كنكور شركت نكردم
دل نوشته اي از ديدار دانشجويان با رهبر معظم انقلاب
طمع، عمق استراتژيك
فرمانده از افسران چه خواست؟


دانشگاه در جبهه

دانشجوي شهيد صادق تركاشوند
شهيد صادق (هوشنگ) تركاشوند در سال 1335 در شهرستان ملاير ديده به جهان گشود از همان ابتدا روح لطيف و حساس وي به دنبال كشف حقايق بود و كنجكاوي خاصي درباره خان ها، كدخدا، قوانين ارباب و رعيت نشان داد. با ساير بچه هاي روستا تفاوت داشت و قبل از سن تكليف به انجام اعمال عبادي مثل نماز و روزه بسيار علاقه نشان مي داد. در سال 1354 وارد دانشگاه شد و از همان ابتدا به صفوف دانشجويان مسلمان و مبارز پيوست و فعاليت هاي وي تا جايي بود كه از خوابگاه اخراج شد و كمك هزينه اش قطع گرديد و از پدرش براي كنترل وي تعهد گرفتند. در جريان پيروزي انقلاب به فعاليت هاي خود به طور مستمر ادامه داد و در شناسايي منافقين دانشكده شركت فعال داشت. در 13 آبان پس از فتح لانه جاسوسي به عنوان عضو ستاد مركزي هيئت هاي هفت نفره به همراه شهيد نيلي و ديگران به فعاليت پرداخت.
با شروع جنگ تحميلي ماندن در شهر را با وجود احتياج به وي جايز ندانست و رهسپار جبهه شد. مدت ها در سوسنگرد و هويزه جنگيد. تا اينكه قبل از كربلاي هويزه مجروح شد و بعد از بهبودي به دانشگاه برگشت و به صف مبارزان جهاد دانشگاهي پيوست. عضو شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشكده ادبيات و عضو جهاد دانشگاهي تهران و نيز كنترل و شناسايي گروهك ها در دانشگاه بود و در اسلامي كردن جو دانشگاه و حاكم كردن معيارهاي اسلامي در اين محيط صادقانه تلاش كرد. پائيز 62 به جبهه رفت و وجود وي در ميان ساير رزمندگان و در فضاي نوراني جبهه كامل شد. صادق با اعتقاد راسخ به اينكه خط امام، همان خط سرخ حسين(ع) است از هيچ كوششي فروگذاري نكرد. و سرانجام در تاريخ 8/12/1362 در جزيره مجنون و در عمليات خيبر خون پاكش را براي سيراب كردن درخت انقلاب همانند شهيدان كربلا بر زمين ريخت.
 


دارنده رتبه اول علوم انساني از رازهاي موفقيتش مي گويد

در كلاس هاي كنكور شركت نكردم

مهند حامد

اشاره :
پس از چند روز پيگيري توانستيم با فاطمه فتاحي، نفر اول علوم انساني كنكور 1391 ارتباط برقرار كرده و از ايشان براي مصاحبه دعوت كنيم. صبح يك روز تابستاني ماه مبارك رمضان، فاطمه فتاحي به همراه پدر به موسسه كيهان آمدند و در فضايي صميمي در يك گفت وگوي دانشجويي شركت كردند. در پايان مصاحبه خانم فتاحي و پدرش ملاقاتي با حسين شريعتمداري سرپرست و نماينده مقام معظم رهبري در مؤسسه كيهان انجام دادند. متن زير حاصل گفت وگوي ما با او و پدرش است.
عامل اصلي موفقيت شما چه بود؟
در موفقيت من يك عامل محور اصلي نبود و مجموعه اي از عوامل دست به دست هم دادند تا توانستم اين موفقيت را به دست بياورم. توكل به خدا، ايمان، حمايت خانواده، تلاش فردي هم در اين بين بسيار مهم است. ضمن اينكه كادر مدرسه از من حمايت ويژه مي كردند، اما آن چيزي كه از همان ابتدا هدف اصلي من بود، اين بود كه بتوانم بهترين رتبه را كسب كنم كه به عنوان يك فرد متدين رتبه يك را تقديم رهبر عزيز بكنم. اين عميق ترين نيت دروني من بود. به همين خاطر هم هيچ وقت انگيزه ام را از دست ندادم و خسته نشدم. هر موقع احساس كردم خللي در كارم ايجاد مي شود، به خود مي گفتم به خاطر هدفم بايد تلاش كنم. در مدرسه هم به خاطر اين انگيزه، از من حمايت هاي زيادي مي كردند و خيلي به من كمك كردند.
شما در كدام مدرسه درس خوانده ايد؟ محيط آن مذهبي بود؟
محيط مدرسه ما مثل ديگر مدارس بود. اما كادر مدرسه، افرادي مومن و انقلابي بودند و مسايلي كه از جنس دغدغه هاي من برايشان اهميت بسيار زيادي داشت. من سال اول دبيرستانم را در دبيرستان نمونه مردمي فرهنگ در منطقه 7 خواندم، سال دوم و سوم را در دبيرستان نمونه مردمي فرهنگ در منطقه 10 و سال پيش دانشگاهي را در موسسه غيرانتفاعي فائزون خواندم. البته كادر مدرسه فائزون، همان كادر دبيرستان نمونه مردمي فرهنگ منطقه 10بودند كه پس از بازنشسته شدن، اين مدرسه را تاسيس كرده بودند.
- شما در كلاس هاي كمك آموزشي و كلاس هاي آمادگي كنكور هم شركت كرديد؟
خير، من اصلا در كلاس هاي خارج از مدرسه شركت نمي كردم. حتي كنكورهاي آزمايشي موسسه هاي خصوصي را شركت نمي كردم. به همان برنامه اي كه مدرسه در نظر گرفته بود اكتفا مي كردم.
دبيران ما جزو بهترين معلم ها بودند، البته در ايام نزديك كنكور، شركت در كنكورهاي آزمايشي را توصيه مي كردند اما من قبول نكردم.
شما در مصاحبه اي انگيزه خود را لبيك به فرمان جهاد علمي رهبري معظم انقلاب به دانش آموزان و دانشجويان عنوان كرده ايد اين انگيزه را خانواده در شما به وجود آوردند يا كادر مدرسه؟
محيط خانواده بسيار تاثيرگذار است. مسلما محيط خانواده و تربيت آنها در ولايت پذيري من بسيار تاثيرگذار بوده، وقتي خانواده خود دغدغه و عشق به ولايت داشته باشند اين دغدغه به فرزندان هم منتقل مي شود. اما در جامعه اتفاقاتي رخ مي دهد كه احساس مي كنم به رهبرم و مقدساتم بي حرمتي مي شود. به خاطر همين من هميشه سعي مي كردم يك كاري كنم كه بين اين همه هياهو دل رهبرم را شاد كنم. محيط خانواده و مدرسه هم در به وجود آمدن اين انگيزه موثر بود، ولي مهم تر از اين چيزهايي بود كه در سطح جامعه مي ديدم و باب ميلم نبود، اين ها باعث پررنگ شدن انگيزه ام شد. مثلا اينكه ما يك كشور اسلامي هستيم، دوست داشتم كساني كه وارد عرصه علمي و پژوهشي مي شوند آدم هاي متديني باشند.
- چه رشته و دانشگاهي را مي خواهيد انتخاب كنيد، و برنامه شما براي فعاليتهاي دانشجويي چيست؟
رشته هاي مختلفي مد نظر من است، كه يكي از آنها روانشناسي دانشگاه تهران است. در خصوص فعاليت دانشجويي نيازمند شناخت بيشتر از محيط دانشگاه هستم در عين حال معتقدم هر دانشجو بايد فعاليت دانشجويي هم داشته باشد.
- فعاليت علمي يا سياسي؟
به نظرم دانشجو بايد در هر دو زمينه فعاليت داشته باشد.
- چه كساني از انگيزه شما اطلاع داشتند و واكنش آنها به اين مسئله چه بود؟
معاون مدرسه در جريان بود و به خاطر اين انگيزه اي كه داشتم هميشه از من حمايت مي كرد. و همينطور پدر و مادرم.
- چرا به ديگران بروز نمي داديد؟
من دوست داشتم ابتدا به آن نتيجه دست پيدا كنم بعد به همه اعلام كنم.
- آقاي فتاحي در دوران درسي دخترتان، چه نكاتي به نظرتان قابل ذكر است.
پدر خانم فتاحي: من و همسرم قبل از اينكه دختر بزرگم وارد مدرسه شود، به اين نتيجه رسيدم كه بزرگ ترين سرمايه مان در زندگي، فرزندانمان هستند. هرچقدر بخواهيم هزينه كنيم، سرمايه و انرژي بگذاريم، در تربيت و رشد و تعالي اين بچه ها بايد كار بكنيم. براي ما اين مسئله بعضا سخت هم بود. لذا به دنبال يك مدرسه خوب براي فرزندانمان بوديم و هم اينكه هزينه هاي مدرسه را تامين بكنيم، تا اينكه فرزندمان در محيط مناسبي رشد بكند. لذا فرزندانمان در يك محيط مناسب رشد پيدا كردند: الحمدالله انتخاب مسيرشان هم درست بود.
- شغل خود شما چيست؟
پدر خانم فتاحي: من بازنشسته هستم و همسرم پزشك هستند.
- خود شما چقدر پيگير درس فرزندتان بوديد؟
پدر خانم فتاحي: ما عملا نمي توانستيم زياد وقت بگذاريم چون ما در نظام آموزشي با 30 سال فاصله آموزش درس خوانده بوديم. اينكه بخواهيم در درس كمكشان كنيم، برايمان امكان پذير بود، اما پيگيري هاي كلي را انجام مي داديم كه درسها خوانده شود. بيشتر كادر مدرسه بودند كه پيگير دروس بودند.
- براي انجام امور درسي خودكفا بودند يا شما را هم درگير مي كردند؟
پدر فاطمه فتاحي: بيشترين وقتي كه بچه ها از ما گرفتند، در دوران دبستان بود، مثلا احتياج بود ديكته گفته شود، و مشق ها پيگيري شود؛ اما در مقطع راهنمايي و دبيرستان مدارس خود تدبيرهايي دارند، كه ما پشتيباني مي كرديم.
- شما چقدر اين موفقيت را براي خودتان پيش بيني مي كرديد؟
خانم فتاحي: من از ابتداي پيش دانشگاهي كه شروع به درس خواندن كردم، چنين هدفي را براي خود در نظر گرفتم، چون كه در توانايي ها و استعدادهايم چنين چيزي را مي ديدم. دوست داشتم از تواني كه خدا در من قرار داده نهايت استفاده را ببرم، و با توجه به نتايجي كه در طول سال به دست مي آوردم، كسب چنين نتيجه اي برايم دور از انتظار نبود.
پدر فاطمه فتاحي: ايشان در اتاقشان يك تخته وايت بورد داشتند، و براي خودشان هدف گذاري كرده بودند، مثلا نوشته بودند 335 روز تا رتبه 1 كنكور، و هر روز اين شماره را يكي يكي كم مي كردند. در آزمون هايي كه در مدرسه گرفته مي شد هميشه اول مي شدند. با توجه به اين كه ايشان در اكثر كنكورهاي آزمايشي مدرسه رتبه 1 را به دست مي آوردند، دور از انتظار نبود به دست آوردن چنين رتبه اي.
- روزانه چقدر درس مي خوانديد؟
روزهايي كه تعطيل بود، 10 ساعت و روزهايي كه مدرسه مي رفتيم بين 5 تا 6 ساعت.
- برنامه ريزي روزانه شما چطور بود؟
بعد از اين كه از مدرسه به خانه مي رسيدم، شروع مي كردم به درس خواندن و سعي مي كردم هر روز بيشترين توانايي ام را براي درس خواندن بگذارم. ولي تمام توانم را هم استفاده نمي كردم. مثلا 90% توانم را براي درس خواندن مي گذاشتم، تا بتوانم در روزهاي ديگر هم درس بخوانم. يعني در روز آن قدر تحت فشار درس نمي خواندم كه توانايي ادامه دادن براي روزهاي ديگر را نداشته باشم. سعي مي كردم هميشه در كنار درس، استراحت هم بكنم. براي اينكه خسته نشوم و بتوانم در روزهاي آينده هم درسم را دنبال كنم. در روزهاي تعطيل هم بيشتر صبح ها درس مي خواندم. ظهرها استراحت مي كردم تا بتوانم بعد از ظهر و عصر دوباره درس بخوانم.
- در پيش دانشگاهي مطالعه آزاد هم داشتيد؟
خير، ولي قبل از آن مطالعه آزاد داشتم.
- در چه حوزه اي مطالعه مي كرديد؟
در زمينه ادبيات و هم معارف اسلامي.
- در حوزه ادبيات، شعر مي خوانديد يا رمان؟
رمان.
- چند نمونه را نام مي بريد؟
در زمينه معارف بيشتر كتاب هاي شهيد مطهري مثل حماسه حسيني، فلسفه اخلاق، آزادي معنوي و... و به صورت پراكنده آثاري از علماي بزرگوار مثل آيت الله جوادي آملي. در ساير زمينه ها هم كتاب هايي مثل دا، داستان سيستان و...
- در دوره پيش دانشگاهي، برنامه هاي جانبي مانند مهماني و مسافرت را انجام مي داديد؟
خيلي كم. براي مثال شايد يك ساعت به خانه بستگان مي رفتيم. اما رفت و آمدش وقت و انرژي زيادي مي گرفت و ديگر نمي توانستم درس بخوانم. بنابراين خيلي كمتر از قبل مهماني مي رفتم تا انرژي ام را تلف نكنم.
پدر فاطمه فتاحي: به خاطر موفقيت دخترم مسافرت هاي يك سال اخير ما كلا لغو شد.
- اخبار كشور و جهان اسلام را چگونه باخبر مي شويد؟
اخبار را بيشتر از تلويزيون دنبال مي كردم.
- با اينترنت چقدر كار مي كنيد؟
نسبت به رسانه هاي ديگر بسيار آسان تر است. مثل تلويزيون نيست كه بگوييم يك ساعت مشخصي دارد، به همين جهت بيشتر از اينترنت استفاده مي كنم.
- خاطره يا خاطراتي از دوران دبيرستان تان نقل كنيد.
حضور ذهن ندارم.
- در كنكور در چه درس هايي درصد و نمره كامل را به دست آورديد؟
اقتصاد، تاريخ، جغرافيا و جامعه شناسي.
- پس چرا در يكي از همين رشته هايي كه درصد كامل را به دست آورديد ادامه تحصيل نمي دهيد؟
كتاب هايي كه در دبيرستان مي خوانيم، بسيار متفاوت از كتاب هايي است كه در دانشگاه قرار است بخوانيم. من به كتاب اقتصاد سال دوم دبيرستان بسيار علاقه مند بودم، ولي اينكه بخواهم در دانشگاه هم اقتصاد را ادامه دهم، بحث ديگري است.
- يكي از اهدافتان كه محقق شد، كسب رتبه اول و لبيك به فرمان رهبر معظم انقلاب بود. هدف بعدي شما چيست؟
جهاد علمي كه هيچ موقع پايان نمي يابد. اميدوارم بتوانم در زمينه تحول علوم انساني مشاركت داشته و فعاليت هاي علمي و پژوهشي را ادامه دهم.
- چه شد كه شما در سال دوم دبيرستان رشته علوم انساني را انتخاب كرديد؟
هم اينكه علاقه مند بودم، و هم اينكه رشته انساني را مورد نيازتر مي دانستم، هم در زندگي شخصي خودم و هم در جامعه.
- رشته اي كه مي خواهيد انتخاب كنيد (روانشناسي)، يك رشته است با متون ترجمه اي. آيا براي تكميل دانش خود، مطالعاتي در زمينه معارف اسلامي هم داريد؟
بله. نيت من هم همين بود كه بتوانم در كنار درس دانشگاهي ام، در حوزه هاي علوم اسلامي هم فعاليت علمي بكنم تا بتوانم مقايسه اي بين آن مباحثي كه در دانشگاه مي خوانيم و آن معارفي كه ما در دين خود داريم، انجام بدهيم. همچنين نيازي در خود مي بينم تا به يك خودسازي برسم.
- نقش معنويات و تهذيب را در دوران جواني چقدر تأثيرگذار مي دانيد؟
بسيار مهم و تأثيرگذار است. انسان در دوران پيش دانشگاهي، رابطه اش با خدا خيلي عجيب و متفاوت از سال هاي ديگر است. نه صرفاً به خاطر رتبه. آرامشم را مديون دعا و توسل هستم و اگر اين آرامش نبود نمي توانستم به ديگر فعاليت هايم ادامه دهم.
- در مناسبت هاي مذهبي خاص چطور درس مي خوانديد؟
در بعضي از مناسبت ها مثل شب هاي قدر، ايام تاسوعا و عاشورا، روز قدس و...، اصلاً دلم نمي آمد درس بخوانم و در اين مراسم ها شركت نكنم. فكر مي كنم درس خواندن در آن زمان بركتي ندارد. ما هميشه در مدرسه مان سه شنبه ها مراسم زيارت عاشورا برگزار مي كرديم. سعي مي كرديم هم در جمع مان معنويات را پررنگ كنيم و اينكه هر كس به صورت فردي رابطه معنوي اش را با خدا حفظ كند.
- روز قدس هم شركت كرديد؟
بله.
- نظر شما راجع به مسئله فلسطين چيست؟
وقتي در غزه انسانيت ناديده گرفته مي شود، هركسي كه در خود انسانيت را احساس مي كند بايد يك واكنشي نشان دهد. نه فقط مسلمانان. هر كس كه انسان است بايد واكنش نشان دهد.
- شما وبلاگ هم داريد؟
بله.
- به خبرنگاري علاقه داريد؟
اصلاً.
- چرا؟
كار خيلي سختي است و يك روحيه خيلي قوي مي خواهد.
تعريف شما از جهاد علمي چيست؟
بنا به اقتضاي شرايط گاهي بايد با جانمان به جهاد برويم گاهي هم با علم مان. با توجه به شرايط امروز دنياتلاش براي حرف اول در علم زدن نوعي جهاد محسوب مي شود.
- اگر يك جمله بخواهيد به رهبري بگوييد، چيست؟
همه تلاش من براي كسب رضايت شما بوده، نمي دانم اين امر چقدر محقق شده است. اميدوارم دعاي خيرتان بدرقه راهم باشد.
- بزرگ ترين آرزوي شما چيست؟
يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربك راضيه مرضيه.
اگر موافق باشيد چند كلمه به شما مي گويم و احساستان را نسبت به آن بيان كنيد.
- كنكور؟
ماراتن نفس گير
- امام رضا(ع)؟
هميشه هوايم را دارد.
- روان شناسي؟
نوعي شناخت انسان
- دانشگاه؟
لبه تيغ
- علوم انساني اسلامي؟
هر علمي اگر با اسلام همراه شود بهترين نتيجه را خواهد داشت.
- جهاد؟
پايان نمي پذيرد و در هر دوره به يك شكل است.
- 9 دي؟
رهبرمان تنها نيست.
- مادر؟
حامي و دلسوز.
- پدر؟
همراه و پشتيبان.
- زيارت عاشوراهاي سه شنبه؟
در هياهوي درس ها، لذت پر كشيدن تا بين الحرمين.
- امام خامنه اي؟
رهبر مقتدر كه اين انقلاب را به دست صاحب اصلي اش خواهد سپرد.
ان شاءالله
 


دل نوشته اي از ديدار دانشجويان با رهبر معظم انقلاب

سيدفاطمه نعمتي
به تقاطع خيابان جمهوري، فلسطين كه مي رسي حركت سريع جوانان به سوي انتهاي خيابان نشان مي دهد كه امروز در بيت خبرهايي است. بسياري از دانشجوها از نمازظهر آمده اند تا از مراسم جا نمانند. فاصله نماز تا آغاز ورود مهمان ها نزديك به 3ساعت است و در آفتاب تابستان زمان طاقت فرسايي است كه به شوق ديدن حضرت آقا شيرين و لذت بخش مي شود.
بسياري از كساني كه جلوي درها صف كشيده اند كارت ندارند و به دنبال پيدا كردن سند ورود خيابان هاي اطراف را بالا و پايين مي روند. گرما دختران دانشجو را كنار سايه سقف راهروي ورودي جمع كرده و زمزمه جمعي اشعار مدح ولايت زيباترين كاري است كه با تمام وجود انجام مي دهند. درها كه باز مي شود دانشجويان با طي مراحل بازرسي و تحويل كفش به سرعت وارد حسينيه مي شوند. حسينيه با پارتيشن دو قسمت شده و بخش پشتي محل سفره هاي افطاري است كه به همت خدام تكميل مي شود.
اين بار هم قرار است همه با هم خدمت آقا اشعاري را هم خواني كنند يك نفر تمرين هم خواني را با بچه ها شروع مي كند ابتدا همه ناهماهنگ اند اما بعد از چند بار بهتر مي شوند.
راه دانشجو شهادت/ راه دانشجو حسيني
عهد بستيم با شهيدان/ عهد بستيم با خميني
آيه هاي روشن از ماست/ رونق اين گلشن از ماست
جان به كف در راه علميم/ احمدي روشن از ماست
لااله الاالله
رفت و آمدها كه زياد مي شود معلوم است وعده ديدار نزديك مي شود. بچه ها روي دو پا نيمه آماده نشسته اند حتي گاه برخي نيم خيز مي شوند كه مبادا از بقيه جا نمانند. حضرت آقا وارد مي شوند.
موج خروشان بچه ها و صداي شعارهايشان صحنه نمايش تمام قد عشق به ولايت است. كسي شعارها را تنظيم نكرده و فريادهاي خودجوش چهارستون حسينيه را به لرزه درآورده.
آرام كردن بچه ها جز با اشاره حضرت آقا ميسر نيست از همان لحظه ورود اشك هاي خيلي ها بي اختيار سرازير شده و تمام شدني نيست همخواني شروع مي شود اما آن قدر همه محو ديدار شده اند كه هماهنگي ها مثل هميشه به هم مي خورد.
زمان به سرعت سپري مي شود آن قدر حرف هاي دل زياد است كه وقت از بچه ها جا مي ماند و عده اي از سخنرانان نمي توانند مطالب شان را بيان كنند. بعضي ها هم سخنان تكراري هر سالشان را دارند. يك سري هم آنقدر آرام صحبت مي كردند كه حضرت آقا هم مثل ديگر دانشجويان باتوجه بسيار دقيق مي توانند محتواي مطالب اين دانشجو را متوجه شوند. اما بعد از حدود يك ساعت صحبت هاي دانشجويان كه بعضي شان هم خسته كننده بود، مجري پايان وقت صحبت دانشجويان را اعلام كرد.
سخن مجري برنامه درباره پايان يافتن وقت باعث شد 10 نفر از دانشجويان از جاي خود برخاستند تا با رهبر معظم انقلاب صحبت كنند، كه ايشان فرمودند «من مدير برنامه نيستم كه بگويم صحبت كنيد، من نيز مثل شما شركت كننده هستم و مدير برنامه آنجا نشسته است.»؛ اين سخن رهبر معظم انقلاب لبخند دانشجويان را به همراه داشت.
پس از اتمام كلام آقا، نماز جماعت و افطار برقرار مي شود. كسي نيست كه بگويد قصد آمدنش افطاري نبوده و اگر سر سفره چيزي بماند بچه ها به عنوان تبرك با خود مي برند.
دانشجويان براي هم سفره شدن با حضرت آقا تمام تلاش خود را مي كنند هنگام خوردن افطاري يكي از دانشجويان دختر يك ساله اش را روي دست بلند مي كند و از حضرت آقا مي خواهد تبركا مقداري غذا به اين دختر بدهد. آقا هم مي گويند دختر بچه را جلو بياورند. مي پرسند اسمش چيست؟ ميگويد: زينب. او را مي بوسد و بعد با دست مباركشان چند دانه برنج را با احتياط در دهان بچه مي گذارند كه دانشجويان با ديدن اين صحنه خودجوش صلوات مي فرستند. بعد از افطار تا مدتي خيابان هاي اطراف همچنان پررفت و آمد است بچه ها پر از نشاط اند كسي براي رسيدن به خانه عجله اي ندارد. هنوز الطاف نور جاري است.
 


طمع، عمق استراتژيك

محمد حسين فرهاديان¤
دكتر احمد داوود اغلو وزير امور خارجه تركيه و تئوريسين اصلي سياست خارجي اين كشور، صاحب كتابي است به نام «عمق استراتژيك». اين كتاب، در اصل چارچوب نظري حزب اعتدال و توسعه درحوزه سياست خارجي است.
مطابق با تئوري عمق استراتژيك داوود اغلو، حل مشكلات با همسايگان به عنوان يكي از اصول سياست خارجي تركيه معرفي گرديد. از سوي ديگر تركيه در دوره حكومت حزب اعتدال و توسعه، نگاه خود را از اتحاديه اروپا به خاورميانه متمايل نمود. ناكامي تركيه در عضويت اتحاديه اروپا، آنها را برآن داشت تا با تقويت جايگاه خود در منطقه حساس خاورميانه، جايگاه جهاني خود را ارتقا داده و امتيازاتي را متناسب با اين جايگاه به دست آورند كه شايد بتوان عضويت در اتحاديه اروپا را يكي از اين امتيازات به حساب آورد.اين توجه به خاورميانه، جداي از امتيازات سياسي براي تركيه، مزاياي اقتصادي نيز به همراه داشت. به طور مثال بهبود روابط با ايران و سوريه، به رشد قابل توجه تبادلات تجاري نيز انجاميد.رويكرد جديد تركيه در سياست خارجي به خوبي اجرا شد و ازسوي ديگر كشورهاي منطقه نيز از اين روند استقبال نمودند. گسترش روابط تركيه و ايران را مي توان به عنوان سرآمد موفقيت تركيه در اجراي تئوري خود ذكر كرد. موضع گيري نخست وزير تركيه، رجب طيب اردوغان، درمقابل رژيم صهيونيستي نيز به ارتقاي جايگاه تركيه در منطقه افزود. تركيه در طول اين مدت سعي نموده است تا در مشكلات و منازعات منطقه حضور داشته و به حل مشكلات كمك كند.
با وقوع تحولات جهان غرب و برانگيخته شدن موج بيداري اسلامي، سياست خارجي تركيه روند پرشتاب تر و شفاف تري به خود گرفت. تركيه سعي نمود تا از اين تحولات به نحو احسن استفاده نموده و جايگاه خود را به عنوان قدرت منطقه اي و يك الگو براي كشورهاي منطقه تثبيت نمايد.
به نظر، حضور در زمين بازي خاورميانه به تركيه اين درس را داد كه قاعده منطقه اي بودن درخاورميانه، بهره مند بودن از عمق استراتژيك است. درسي كه قطر نيز آن را فراگرفته است. اگر چه تركيه با تمام پتانسيل سياسي و ديپلماتيك خود از يك طرف و توانايي هاي اقتصادي از طرف ديگر، سعي در عمق بخشي به تحركات خود در خاورميانه داشت، اما اين فعاليت ها تنها به بازي سطحي و گذرايي مي ماند كه بيشتر از آنكه در معادلات منطقه تاثير اساسي داشته باشد، تحليل ها و گزارش هاي ژورناليستي را تحت تاثير قرار داده بود.به هرحال ايران و تركيه دو رقيب در منطقه محسوب مي شوند و از هر دو به عنوان قدرت هاي منطقه اي ياد مي شود.با وجود حضور پرقدرت تركيه درمعادلات خاورميانه، اين كشور نتوانست نقشي را كه جمهوري اسلاي ايران در اين معادلات دارد، خدشه دارد كند. چرا كه نقش آفريني اين دو در اين منطقه تفاوت ماهوي دارد كه برآمده از همان عمق استراتژيك است. امتيازي كه تركيه از آن محروم است.روابط ايران و كشورهاي منطقه فراتر از چند قرارداد سياسي و اقتصادي است. در قضيه فلسطين، موضع ايران همواره موضعي شفاف و قدرتمند بوده است. ايران در اوج بحران ها و سختي هاي ملت فلسطين و لبنان دركنار آنها بوده و از آنها حمايت كرده است. در 33 سال پس از انقلاب اسلامي در ايران، اين كشور به گروه هاي مبارز فلسطيني و لبناني كمك كرده و در عرصه جهاني نسبت به آنها دادخواهي نموده است و در اين راه هزينه هاي فراواني هم داده است.عراق نيز جلوه اي ديگر از عمق استراتژيك ايران را به نمايش گذاشته است . در اوج خفقان صدامي در عراق، جمهوري اسلامي ايران آغوش خود را براي مردم ستم ديده اين كشور و گروه هاي مخالف صدام باز نمود و در سختي ها در كنار آنها بود.
روابط 33ساله ايران و ملت هاي ستم ديده منطقه، مسئله اي نيست كه بتوان با ديپلماسي فعال جاي آن را گرفت. از اين رو تركيه با الگو گرفتن از ايران، برداشت ديگري از عمق استراتژيك را به نمايش گذاشت كه به نظر متفاوت از آن چيزي است كه عمق استراتژيك داوود اوغلو مدنظر داشت. تحولات جهان عرب، تركيه را بر آن داشت تا در كنار مردم معترض كشورهاي عربي قرارگيرد و دوست از پيش تعيين شده دولت هاي جديد عربي گردد.هر چند كه گذر از تز سابق به تز جديد با افت و خيز همراه بود اما در نهايت سوريه كانون اين جهت گيري جديد سياست خارجي تركيه شد. سوريه كشور حساسي در خاورميانه است كه مي تواند كارت طلايي براي تركيه باشد تا خود را به عنوان يك قدرت منطقه اي، جهاني كند.
تركيه، سوريه را گزينه اي ديد كه از طريق آن مي تواند معادلات را در محور مقاومت (ايران، حزب الله، حماس و سوريه) بر هم بريزد و ايران (رقيب اصلي خود) را نسبت به خاورميانه خلع يد كند و هم اسرائيل و غرب را نسبت به نقش آفريني خود توجيه نمايد و هم كم و بيش جهان عرب را نسبت به خواسته هاي خود متوجه كند.
تركيه براي آنكه از طريق سوريه عمق استراتژيك بيابد، مدل پاكستان- افغانستان را در پيش گرفته است. يعني همانطور كه پاكستان در طول جنگ مجاهدين افغان با شوروي، پل اصلي تأمين گروه هاي مجاهد بود و اين كمك ها زمينه ساز نفوذ در افغانستان گرديد، تركيه نيز با كمك گروه هاي معارض سوري، به دنبال آن است تا دولتي وابسته را در سوريه روي كار آورد. دولتي كه عمق استراتژيك تركيه باشد.
اگر چه به نظر معادلات شبيه به يكديگر است (مدل ايران، مدل پاكستان- افغانستان) اما تفاوت هاي چشم گيري وجود دارد. مهمترين تفاوت در آن است كه گروه هاي معارض سوري بيشتر از آنكه مردمي باشند، مزدورند و بيشتر از آنكه به تركيه گرايش داشته باشند به عربستان تمايل دارند. از سوي ديگر در مسئله افغانستان و پاكستان نقش قوميت پشتون بسيار مؤثر بود. قومي كه هم در افغانستان وجود دارد و هم در پاكستان و دولت پاكستان براي دفع خطر اين قوم، از آنها به عنوان كارت براي بازي در افغانستان استفاده نمود. اگر چه يك قوميت مشترك نيز مابين سوريه و تركيه وجود دارد (كردها) اما تركيه نه تنها نمي تواند از آنها به عنوان كارت بازي استفاده نمايد بلكه زمينه براي فعاليت ضدتركيه اي از سوي كردها و مناطق كردنشين در سوريه ايجاد گرديده است.
تفاوت ديگري كه بازي سوريه با بازي افغانستان دارد اين است كه پس از خروج شوروي از افغانستان و اضمحلال شوروي، افغانستان در نگاه ايالات متحده نيز كم اهميت گرديد و افغانستان در يك فراموشي جهاني قرار گرفت كه زمينه را براي نقش آفريني قدرت هاي منطقه اي از جمله پاكستان بسيار باز مي گذاشت. اما سوريه امروز كانون توجه جهاني است. ايالات متحده به هيچ عنوان نمي تواند نسبت به تحولات سوريه بي تفاوت باشد، چرا كه يك ستون مرزهاي اسرائيل- سوريه است. از سوي ديگر روسيه نيز نمي خواهد جاي پاي خود را در خاورميانه از دست دهد و نشان داده است كه سفت و سخت به پاي سوريه ايستاده است. به هر حال به نظر مي آيد بحران سوريه، مسئله اي نيست كه پيروز آن تركيه باشد.
¤دانشجوي كارشناسي ارشد روابط بين الملل دانشگاه تهران
 


فرمانده از افسران چه خواست؟

سيده زهرا طباخي
رسم است در ديدار فرمانده و زيرمجموعه نظامي مسائل و مشكلات با صراحت لهجه و به دور از هرگونه پرده پوشي بيان شود. شفافيت در فضاهاي نظامي موجب مي شود كاستي ها و مشكلات بروز يافته به سرعت شناسايي شده و در اسرع وقت در اجتماعات مديريتي مطرح شوند. معمول چنين جلساتي اين است كه پيشنهادات و انتقادات مطرح شده توسط افسران و فرماندهي هر دو در يك سطح بررسي مي شوند، به اين معنا كه رتبه نظامي نقشي در رد يا تأييد پيشنهاد يا انتقاد ندارد اما قطعا بعد از پايان جلسه آن چه باقي مي ماند فقط و فقط «حكم فرمانده» است و لاغير! منيت و خودبرتربيني جايي در فضاي نظامي ندارد و هيچ گفته اي مقدم بر فرمان فرمانده نيست. چرا كه اگر غير از اين باشد و هر كس بنا بر تشخيص خود تصميم بگيرد عنان يك بخش از لشكر را در دست گرفته و به سمتي بتازد پيروزي در كار نخواهد بود تا كسي در آن بخواهد سهيم شود. «اطاعت» و «فرمانبري» مهم ترين قانوني است كه يك نيروي زبده نظامي با آن سرو كار دارد.
پيشنهادات و انتقادات افسران جنگ نرم در حضور فرماندهي كل قوا مثل هميشه با صراحت كامل بيان شد. فرمانده با دقتي مثال زدني به تك تك جملات و كلمات افسران شان گوش فرا دادند و يادداشت هايي تهيه كردند. آنها كه اندك زماني را در تشكيلات حزب جمهوري يا ساير مجموعه هاي انقلاب با حضور امام خامنه اي همكار بوده اند گواه اين موضوع هستند كه اين يادداشت ها چگونه به موقع در بزنگاه هاي مديريتي و هنگامه صدور فرامين در سطور نگاشته شده به دست و قلم ايشان نقش بازي مي كنند. اما فرامين صادر شده از چه قرار بودند؟
تلاش براي اجرايي شدن فرامين قبلي
يكي از مهم ترين تذكرات رهبري لزوم توجه ويژه دانشجويان به مطالبات مطرح شده قبلي ايشان از جنبش دانشجويي است كه بخشي از آنها مانند لزوم حضور فعال و سرزنده دانشجويان در فضاي سياسي كشور بروز يافته است. اما نكته مهمي كه در اين ميان ظاهرا مغفول مانده توجه به تفاوت آرمان گرايي نسبت به واقع گرايي است. شكي نيست كه افضل آن است كه آرمان گرايي توام با واقع گرايي مورد توجه قرار گيرد اما تشخيص مرز واقعيت هاي دست يافتني در شرايط زماني و مكاني و با در نظر گرفتن امكانات حال حاضر از مرز تخريب به بهانه آرمان گرايي نيازمند بصيرت و معرفت است. افسران جنگ نرم مشكلات و نقايص مديريتي در دستگاه ديپلماسي كشور و حتي سطوح بالاي مديريت دولت را به خوبي تشخيص مي دهند اما به علت نقص اطلاعات، گاه در برآورد سود و هزينه افعال انقلابي دچار اشتباه مي شوند. در چنين بزنگاه هايي لزوم بهره گيري از مديريت واحد كه همه احزاب دانشجويي را تحت يك پرچم بسيج كند ضروري مي نمايد.
كسب معرفت
در مقابل وب گردي
نكته مهم ديگري كه فرماندهي كل قوا به تاكيد بسيار از افسران خواستند تا در دستور كار قرار دهند توجه ويژه به مسيرهاي كسب معرفت در برابر وبگردي و روزنامه گردي به عنوان ابزارهاي دم دستي دستيابي به اطلاعات است. آگاه بودن نسبت به اخبار احزاب و افراد قطعا مفيد است اما آن چه بصيرت زاست ميزان بهره مندي افراد از معارف است، نه صرفا اخبار و اطلاعات! دانشجويي قدرت تحليل حركت هاي حزبي و بحث هاي پنهان و آشكار پشت حركات سياسي را دارد كه از نور بصيرت برخوردار باشد. زماني افسر جنگ نرم قدرت موضع گيري در برابر «اسلام ايراني» به عنوان دنباله ناسيوناليستي «اسلام آمريكايي» را دارد كه پيش از بروز فتنه ارتباط مناسبي با اسلام شناسان مومن و مقيد حوزوي برقرار كرده باشد. تاريخ اسلام گواه است كه طبق فرمايش امام خميني(ره) «اساس بدبختي مسلمين از ملي گرايي است.» حب وطن كجا و ملي گرايي كجا! حب وطن فريضه است اما ملي گرايي به نام دين خطرش از گرايش وطن دوستانه ظاهري بسيار بيشتر است.
شناخت، مقدمه مرزبندي است. تنها زماني مي توان از آينده درخشان جنبش عدالتخواه دانشجويي مطمئن شد كه مسير با هدف گزاري مناسب معين شده باشد و اين موضوع دست نيافتني خواهد بود اگر شاخ و برگ هاي انحرافي چنين درخت جواني به موقع هرس نگردد.
پرهيز از افراط گرايي
و پرخاشگري
نتيجه مرزبندي نكردن به موقع با جرياناتي كه از ميانه راه به جنبش دانشجويي پيوسته و اصرار دارند اصالت جريان را با هدف گزاري هاي غيرارزشي و به دور از اسلام ناب به سمت افراط گرايي و پرخاش گرايي سوق دهند، واضح است. چنين جنبشي مثل ايام پرفروغ (!) اصلاحات به يك دوره ركود سنگين سياسي ختم خواهد شد. جنبش دانشجويي ابزار موفقيت احزاب و افراد نيست كه هر زمان اراده كردند از دانشجوي حزب اللهي پلي بسازند براي دستيابي به كرسي قدرت بدون اين كه برنامه اي براي نهادينه كردن ارزش هاي متعالي در جامعه داشته باشند.
سوءمديريت هيچ رئيس قوه اي نبايد مجوزي باشد براي مبارزه با نظام مقدس جمهوري اسلامي در محيط جامعه يا فضاي مجازي! آنان كه با هوشياري كامل به جنگ ميان قوا دامن مي زنند قطعا خيرخواه ملت و جامعه و جنبش دانشجويي نيستند. دانشجوي مسلمان با بصيرت هرگز به خود اجازه نمي دهد فراتر از قانون و بدون در نظر گرفتن شرايط يك انتقاد سالم، پرخاشگري را جايگزين اصلاح گري كند پس بر همه افسراني كه در محيط مجازي فعاليت مي كنند يا در جامعه تريبوني در دست دارند فرض است قانون را بياموزند. ساز و كار اصلاح گري را ياد گرفته و به ديگران نيز آموزش دهند. در اين صورت است كه تعهد به قانون در كنار پايبندي به عدالت و آرمان هاي اصيل انقلابي موجبات همه گيري يك تفكر صحيح در جامعه را فراهم خواهم ساخت. مسئولين نيز ناگزير خواهندشد خود را با خواست يك ملت هماهنگ ساخته و در راه پاسداشت ارزش ها قدم بردارند. و همچنين انتقادهاي دلسوز دانشجويان انقلابي، در چنين شرايطي است كه مي تواند مثمرثمر باشد و اين انتقادها را از پرخاشگري ها متمايز كرد.
عدم رقابت
بر سر پست و مقام
شكي نيست كه عرصه فعاليت هاي حزبي و اجتماعي دانشجويي مجالي براي تمرين حضور رسمي در كرسي هاي مديريتي آينده است اما آيا تلاش مضاعف براي همواركردن مسير دستيابي به قدرت پيش از هنگامه رسمي آن خود نوعي جاه طلبي نيست؟
حب جاه در هر سني خطرآفرين است خصوصا در ايامي كه شالوده تفكر افراد طرح ريزي مي شود. انحرافات كوچك خود مي تواند زمينه ساز سقوط به دره هاي بي سرانجام شيطاني باشد. اينجاست كه مسجد بر دانشگاه برتري مي يابد و تعهد بر تخصص! فضاي مجازي، محيط هاي رسانه اي و ساير مسيرهاي كسب اطلاعات و مطرح شدن هاي سياسي و اجتماعي در جاي خود، اما اگر پشت هر تفكر جاي تعهدي معرفت زا خالي باشد. نتيجه، قطعا غيرخدايي خواهدبود. مثال چنين مديراني در جامعه امروز ما كم نيست. عده اي شب هاي معرفت زاي سنگر جبهه جنگ را با كرسي هاي قدرت آفرين حزب تاخت زدند و گروهي ديگر سادگي و بي پيرايشي ايام انقلاب را با اشرافيت خواهي و به روزرساني ارزش ها در روزهاي سازندگي و اصلاحات! پايبند به اصول باشيم يا ارزش هاي حزبي، بي توجه به قدرت باشيم يا كمربسته اين و آن، ايام افسري به سرعت طي خواهدشد. خوشا آنها كه سردوشي افتخار و ترفيع را از دست فرمانده در پايان دوره دريافت مي كنند.
شنيده ام فرمانده بعد از اطلاع از درگذشت حاج احمد قديريان به آقازاده شان براي حضور در مراسم غسل و دفن از جانب شخص رهبري مأموريت داده اند. جمله اي را نيز بدرقه راهش كرده اند. حاج احمد يار بي ادعاي ما بود. خدايا جنبش افسران امام خامنه اي را بي ادعا و مخلص بپذير!
¤دانشجوي داروسازي دانشگاه تهران
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14