(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 24 مرداد 1391 - شماره 20282

ثمرهأ يك ماه روزه داري
گرسنگي و نقش آن در سلامت روح و جسم


ثمرهأ يك ماه روزه داري

آيت الله روح الله قرهي
آنچه در پي مي آيد گفتاري است پيرامون شاخصه هاي ورود به ماه رمضان و روش شناخت روزه داري حقيقي و تخلق به اخلاق الهي به عنوان ثمره ماه روزه.
پروردگار عالم باب تقوا را درماه ضيافتش قرار داد. آنها كه مي خواهند متخلق به اخلاق الهي شوند، تزكيه را به عنوان تنها راه رسيدن به خليفه پروردگار عالم شدن مي دانند و اين رسيدن به خلافت الهي بايد حتما علم و رحمت الهي را دربرداشته باشد و تا انسان تزكيه نشود و متخلق به اخلاق الهي نگردد، هيچ گاه به علم و حكمت نخواهد رسيد. آنچه قرآن كريم مي فرمايد اين است كه آغاز اينكه انسان بتواند به آن مقام برسد، تقواست و اين تقوا آغاز و ابتدايش- اگر انسان برسد، چون «لعل» است- در شهرالله است؛ در اين ماه باعظمتي كه به مهماني حضرت حق دعوت شده ايد. آن مهماني زيبايي كه آن قدر عالي است كه اولياء الهي كه هيچ گاه براي طول عمر خودشان دعا نمي كردند، از جمله آنها علامه بحرالعلوم يا مقدس اردبيلي وقتي به رجب المرجب مي رسيدند، به ذوالجلال والاكرام عرضه مي داشتند: خدا! حالا كه لطف كردي ما را زنده نگاه داشتي، عاجزانه از تو درخواست مي كنيم توفيق مرحمت كني، ماه مبارك رمضان را درك كنيم. حالا كه عمر ما را نگرفتي، محبت كن عمر ما را نگير تا ماه مبارك را درك كنيم.
منتها مهم اين است كه اين تقوا در اينجا به چه معنايي است. آيا اين تقوا به معني دورشدن از گناهان است؟ از يك جهت بله اما فراتر از اين است؛ چون عرض كرديم، ماه مبارك رمضان كه ضيافت الله مي باشد و خدا ما را به اين مهماني دعوت مي كند، آن كسي ورود به مهماني پيدا مي كند كه از قبل آمادگي اش را داشته باشد.
لباس تقوا، حصن حصين
رجب المرجب شست و شوي گناهان است. آمادگي قبلي اين است كه انسان در ماه رجب از گناه دور شود. پس تقواي اوليه در رجب المرجب است. بنا نيست تازه ما با ماه مبارك رمضان از گناه بيرون بياييم. درماه مبارك رمضان به ضيافت الله؛ مهماني پروردگار عالم ورود پيدا مي كنيم.
رجب المرجب شست و شوي گناهان، شعبان المعظم، پوشيدن لباس تقوا و انسان در ماه مبارك رمضان به ضيافت الله ورود پيدا مي كند.
مثل آن كسي كه به او كارت دعوت مخصوص مي دهند و او را به يك مهماني خصوصي دعوت مي كنند. آن كسي كه مي خواهد به اين مهماني ورود پيدا كند، صددرصد اول شست و شو مي كند، بعد لباس نو، لباس درخور شأن آن مجلس مي پوشد و وارد آن مجلس مي شود؛ چون به يك مهماني خصوصي دعوت شده و در آن مهماني، بزرگاني هستند. حتي سعي مي كند خود را معطر كند، ژوليده و كثيف نمي رود، منظم، مرتب، بدن را شست وشو داده، بوي عرق را از بدن زدوده و با آمادگي وارد مجلس مي شود.
رجب المرجب شست وشوي گناهان بود. پس اين كه اولياء خدا حسب روايات شريفه بيان مي كنند اولين تقوا يعني دوري جستن از گناه، درماه رجب المرجب محقق شده است، اگر بناست در ضيافت الله وارد شده باشيم.
تازه بايد لباس تقوا هم پوشيده باشيم؛ يعني ديگر از اين جا به بعد از گناه بدمان بيايد، دوري جستن از گناه داشته باشيم. تا حالا مذنب بوديم، شست و شوي اين گناهان را در ماه رجب المرجب انجام داديم. چقدر در ماه رجب المرجب استغفار سفارش شده است، آن هم به انواع مختلف كه انسان خودش را از همه گناهان شست و شو كند؟ حالا در شعبان المعظم لباس تقوا مي پوشد، يعني اين لباس، حصن حصيني است كه ديگر اجازه نمي دهد وارد گناه شود، بلكه برعكس؛ وقتي اين لباس را پوشيد، خودش متنفر از گناه مي شود.
مثل آن كسي كه مكانيك است، اگر لباس نو پوشيد و مي خواهد به عروسي برود، خودش هم مراقبت مي كند كه نكند روغني به او بريزد. ديگر وارد محل كار نمي شود. محل كار، لباس مخصوص داشت، اينجا آن لباس نو، آن لباس مهماني، اجازه نمي دهد او وارد شود. خود اين لباس حصن حصيني شد براي اين كه او وارد آن كارگاه و مغازه مكانيكي اش نشود.
پس گناه شسته شد، لباس تقوا پوشيد، ديگر گناه نمي كند، حالا دعوتنامه كتبي «كتب عليكم الصيام» براي اين ماه صيام به او مي دهند و ورود پيدا مي كند، «كما كتب علي الذين من قبلكم». ولي عجيب است، مي فرمايد: همه اينها براي اين است كه شايد به تقوا برسيد «لعلكم تتقون».
اگر لباس تقوا را پوشيديم، پس اين «لعلكم تتقون» چيست؟! دوري جستن از گناه، مرحله تقواي اوليه است؛ آن لباس تقواي شعبانيه، آن انس با قيام در شبش، آن ليالي و نهارش كه در اين صلوات شعبانيه بيان شد يا آن مناجات شعبانيه كه پر از معارف است، با صيامي كه چقدر در ماه شعبان تأكيد شده كه حسب روايات شريفه حتي اگر كسي از دست بدهد، چقدر ثواب هاي عظيمي را از دست مي دهد. پس با اين شعبان المعظم هم عادت كرديم به اينكه ديگر از گناه بدمان بيايد، لباس تقوا بپوشيم و از گناه دوري بجوييم، اما اين «لعلكم تتقون» در ماه مبارك رمضان چيست؟ اين چه حالي به انسان مي دهد؟ اين تقوا يعني چه؟
آن تقواي اوليه بود، اما آن تقواي دوم اين است كه ديگر از اينجا كه به بعد نه تنها انسان به سمت گناه نمي رود بلكه تنفر از گناه پيدا مي كند. وقتي در ضيافت الله، در آن مهماني ورود پيدا كردي، وقتي طعامي مافوق همه طعام ها به تو دادند، ديگر از اين طعام هاي دنيوي خوشت نمي آيد.
اين دهان بستي، دهاني باز شد
تا خورنده لقمه هاي راز شد
لب فرو بند از طعام و از شراب
سوي خوان آسماني كن شتاب
وقتي انسان به آن ضيافت الله، آن سفره الهي و آن خوان كرم ورود پيدا كرد و طعام هاي آن را ديد، ديگر نه تنها از لقمه حرام و شبهه ناك بدش مي آيد، بلكه حتي لقمه حلال را هم رعايت مي كند. اصلاً دارند به ما ياد مي دهند، نه اين كه از لقمه حرام دوري كنيم يا نزديك لقمه شبهه ناك نشويم، بلكه لقمه حلال را هم آرام آرام ترك كنيم.
دو شاخصه سنجش ورود به ماه مبارك
آيت الله حاج شيخ محمدتقي بروجردي استاد اخلاق و مفسر قرآن علامه حاج ميرزا علي اصغر صفار هرندي- او كه بخارايي ها، نيك نژادها، اندرز گوها و هرندي ها را تربيت كرد و همه آن شهداي عظيم الشأن شاگردان اين مرد الهي بودند- مثال بسيار زيبايي را فرمود.
نزديك ماه مبارك رمضان بود ، به مناسبتي، ظهري خدمت آن مرد الهي رسيدم.د رحياط، نزديك قبر استاد عظيم الشأنشان، عارف بزرگوار، آيت الله محمدتقي بروجردي كه در همان مسجد شهيد هرندي هستند، ايستاده بودند. با ايشان صحبت مي كرديم، گفتم: حالم خوش نيست. امسال ماه شعبان المعظم حقيقتاً احساس مي كنم بهره نبردم و احساس مي كنم هر شبش كه مي گذشت خسران بود، افسوسم بيشتر شده، مي ترسم با اين حال وارد ماه مبارك رمضان شوم.
ايشان لبخندي زدند و فرمودند: من سالي از سال ها همين حال شما را داشتم. به اين مرد الهي و بزرگوار- اشاره به قبر حاج شيخ محمدتقي بروجردي كردند- گفتم: آقا! امسال ماه شعبان من اين طور است، هر چه مي گذرد، شب هايش روزهايش، احساس خسران مي كنم.
مرحوم بروجردي فرمودند: آقاجان! ظاهراً پروردگار عالم تو را براي ماه مبارك رمضان آماده كرده است و اين ماه رمضان امسال براي تو گوارا خواهد بود. مرحوم صفار هرندي فرمودند: اتفاقاً بعد از آن همين حال هم شد.
فرمايش ايشان كه تمام شد، بلافاصله به ذهنم آمد، گفتم: خصوصياتش چيست كه بفهميم؟
فرمودند: اتفاقاً من هم سؤال كردم آقا خصوصياتش چيست، ايشان فرمودند: شما خودت مي رسي.
گفتم: شما هم مي خواهيد بگوييد ما خودمان مي رسيم؟ فرمودند: نه، حالا براي شما مي گويم. خصوصيتش اين است: در ماه مبارك رمضان هر روز كه مي گذرد، موقعي كه دم افطار مي شود، يك فرح خاصي براي شماست كه با اين كه گرسنگي و تشنگي در روزهاي بلند تابستان بر شما غالب مي شود، دوست نداري روز تمام شود. در سحرها هم؛ همان سحرهاي اول وقتي مي بيني سحر دوم است، سحر سوم است، هنوز چيزي از ماه مبارك نگذشته، اما احساس مي كني واي! ماه مبارك رمضان دارد تمام مي شود.
فرمودند: اين دو خصوصيت نشانه اين است كه تو را براي ماه مبارك رمضان مي خواهند. در ماه مبارك تو را به اين دو خصوصيت مبتلا مي كنند. دوست نداري روز تمام شود. تشنگي غلبه پيدا كرده، دهانت خشك شده، دوست داري جرعه آبي بنوشي اما دوست نداري اين حال از بين برود. مدام دوست داري اين روز طولاني تر، اين گرسنگي بيشتر شده و يك فرح بيشتر و شادماني عجيبي در تو به وجود مي آيد. موقعي هم كه سحرگاهان مي شود، تا مي بيني من امروز بايد دومين روز ماه مبارك را وارد شوم، يك حالت نگراني كه ماه مبارك دارد مي رود، به تو دست مي دهد.
متخلق شدن به اخلاق الهي، راه ورود به ماه مبارك رمضان
بعد فرمودند: حاج شيخ- منظورشان آيت الله حاج شيخ محمد تقي بروجرودي بود- فرمودند: مي داني انسان چه زماني به اين حال مي رسد؟ موقعي كه به اخلاق الهي متخلق گردد. معلوم مي شود اخلاق با ماه مبارك رمضان گره خورده است.
بعد فرمودند: تقوايي كه قرآن اشاره مي كند اولش همين است، ديگر حتي از خوردن بدت مي آيد، دوست داري طولاني شود.
بعد تمثيل زدند، فرمودند: ايشان (حاج شيخ محمدتقي بروجردي) فرمودند: ببين آقا موقعي كه اذان صبح مي شود، پروردگار عالم نمي گويد دست از حرام بكش، نمي گويد دست از شبهه بكش، مي گويد: دست از حلالي كه به دست آوردي بكش. اين لقمه حلالي را كه به تعبير عاميانه با عرق جبين به دست آوردي، نخور. در ماه مبارك رمضان، با گفتن اذان صبح، حلال، حرام مي شود، نه حرام، حرام باشد، حرام كه حرام بود. نه شبهه ناك حرام باشد، بلكه حلال، حرام مي شود!فرمودند: اين تقواي ثانويه است كه ديگر دوست داري به حلال هم دست نزني.
يعني چه انسان دوست ندارد به حلال دست بزند؟! خود قرآن فرموده: «كلوا من طيبات ما رزقناكم»(بقره/57)، خود پروردگار عالم فرموده: «قل من حرم زينه الله التي أخرج لعباده» (اعراف/ 32)، پس اين چيست؟! آيا مي خواهيد زهد بيجا را ترويج كنيد؟ خير، من و شما نمي فهميم. اينجاست كه من و شما بايد دستمان را بالا بياوريم، تسليم شويم و بگوييم نمي فهميم. اولياء مي فهمند كه يعني چه انسان از حلال دست بكشد و ديگر حلال را هم طلب نكند.
مي دانيد مثل اين چيست؟ حضرت آيت الله فاضل لنكراني مي فرمودند: شهدا با نفس مطمئنه خودشان يا هر آن كس كه نفس مطمئنه است، فقط در «جنتي» وارد مي شوند- در قرآن چند بار جنات است، چند بار رضوان است اما يك بار «جنتي» آمده است: «يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربك راضيه مرضيه فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي» (فجر/ 03)- و ديگر در آنجا به خوردن و حورالعين مشغول نيستند، فقط فكرشان خداست.
من و شما مي گوييم: بهشت مي رويم، حسب روايات ميوه ها در دستمان است، جوي هاي عسل، جوي هاي شيرهاي چنين و چنان و...، همه اش در فكر شكم هستيم. ما اهل دليم آنها هم اهل دل هستند اما آن اهل دلي كه با خدا هستند!
از اهل دل تا اهل دل
آنها از اين دل گذشتند، به دل ديگري رسيدند اما ما به اين دل وابسته ايم. حتي بهشت را هم براي اين دلمان مي خواهيم، براي خورد و خوراك. ماه مبارك رمضان به ما مي گويد: نخور كه به آن تقوا برسي. چه چيز را نخورم، حرام را؟ نه، حلال را نخور. اذان شد، ديگر آن لقمه اي را كه به تعبيري به واسطه عرق جبين به دست آوردي، نخور. كسي تو را نمي بيند، مي تواني بروي و تنها بخوري اما يك چيزي بين تو و خداست، گفت: نخور، چشم. حالا اذان ديگر شد، بخور، چشم. اين اطاعت است- يادمان نرود كد هميشگي ما اين است: اطاعت و ادب، دو بال پرواز هستند- مطيعيم، تا گفت نخور، نمي خورم، مي گويم: چشم نخوردم اما قربانت بروم، چرا حلال را نخورم؟ خودت حلال كردي!
خودت فرمودي: «كلوا من طيبات ما رزقناكم» مي فرمايد: چون مي خواهم يادت بدهم كه بايد من را بخواهي، حتي حلالم را هم رها كني.
پس تقواي ثانويه تنفر از گناه بود. تقواي ثالثه الهيه كه انسان را متصل مي كند اين است كه انسان ديگر حلال را هم نخواهد. تمرين كند براي نخواستن ها. «لعلكم تتقون» شما در اين ماه مبارك رمضان دعوت شديد كه شايد به آنجا برسيد كه ديگر از اينها به بعد هيچ چيز را نخواهيد و فقط خودش را بخواهيد.
اين تمرين است، تمرين اينكه من مي بينم، اما نمي خورم، اما اين به اين معنا نيست كه مع الاسف آن موقع كه غروب شد جبران مافات كنم! آن وقت نفهميدم يعني چه. اين به اين معنا نيست كه اگر من نخوردم سحر زياد بخورم. يا حتي بعضي مواقع مع الاسف اين طور مي شود كه مي گويد: الحمدلله امروز خوب بود، گرسنه ام نشد! نفهميدم؛ اتفاقاً بنا بود گرسنه ام بشود. مي گويد: امروز خيلي سخت نگذشت، الحمدلله تشنه مان نشد. نفهميد؛ اتفاقاً بايد تشنگي باشد.
نمي گويم انسان همين طوري برود بي خود و بي جهت وسط حياط و خيابان و كوچه بايستد، سرش آفتاب بخورد، منظور اين نيست. منظور اين است كه اتفاقاً انسان آن تشنگي را بفهمد. در روايات فرمودند: درك تشنگي رمضان يعني اينكه تشنگي قيامت را درك كني، بفهمي فرداي قيامت تشنگي است. نه اينكه انسان تصور كند بايد بخورد، بلكه بايد بفهمد كه اين ماه مبارك رمضان اينطور است كه بايد شيطان را به زنجير بكشي و بگويي: ببين من حلال را نمي خورم، چه فكر كردي، ديگر مي تواني من را به حرام بكشي؟! تقوا يعني اين.
راه سنجش روزه داري حقيقي
اگر بعد از ماه مبارك رمضان مي خواهيد بفهميد در اين ماه وارد شده بوديد يا نه، صيامتان، صيام حقيقي و حتي نزديك به حقيقت بوده يا نه، راهش اين است كه ديگر نزديك به شبهه نشويد، نه نزديك به حرام.
ما نمي فهميم «لعلكم تتقون» يعني چه. آيا به اين معناست كه ديگر گناهكار نمي شوي؟! عجبا! اين را كه قبلا در ماه رجب المرجب شست وشوي گناه داشتيم، اين را كه قبل شعبان المعظم لباس تقوا پوشيديم.
اتفاقا براي همين اولياء تقسيم بندي كردند، گفتند: يك صيام، صيام عام است. صيام عام يعني اين كه ديگر من و شما بعد از ماه مبارك رمضان گناه نكنيم.
دردآور است! آيت الله مولوي قندهاري مي فرمودند: اگر لطفش نباشد- كه معمولا آنها كريمند و لطف دارند- اكثر اهل صيام، صيام عام را هم ندارند. بايد ببينيم آيا بعد از ماه مبارك رمضان از گناه بدمان مي آيد يا نه؟ تازه مي گويند اين صيام عام است. اگر بدمان مي آمد كه ديگر گناه نمي كرديم. اگر بدمان مي آمد كه ديگر دنبال لقمه شبهه ناك و حرام نمي رفتيم. اگر بدمان مي آمد ديگر گوشمان به غيبت، تهمت و...، گوش نمي سپرد. اگر بدمان مي آمد ديگر زبانمان به غيبت و تهمت و بدبيني و... باز نمي شد. اگر بدمان مي آمد، اين گوش به موسيقي ها، و ترانه هاي مبتذل گوش نمي داد. اين چشم به گناه، به عكس ها به آن چيزهاي... نگاه نمي كرد. در خلوتي، تو هستي و خداي خودت اما داري چه مي بيني؟ اين ماهواره ها چه دارند به تو نشان مي دهند؟ اين اينترنت دارد چه به تو نشان مي دهد؟ اگر اهل صيام بوديم، ديگر مراقبه مي كرديم، نه اينكه حالا يك بار بگذار ببينم چيست، بعد حذفش كنم. اصلا نصف بار هم نمي گذاشتي ببيني. ايشان مي فرمايند: صيام عام هم نيست. حالا لطف خداست به عنوان يك تكليفي كه انجام داديم، بپذيرد.براي همين وقتي پيامبر اعظم(ص) آن خطبه شريف را مي خواند، مولي الموالي(ع) بلند مي شوند، مي پرسند: افضل اعمال در ماه مبارك رمضان چيست؟ مي فرمايند: «الورع عن محارم الله عز و جل».(1) اگر اين طور شديم، اصل تنفر از حرام در ما به وجود مي آيد.
آيت الله حاج شيخ محمدتقي بروجردي به آن مرد اخلاق و مفسر قرآن، حاج ميرزا علي اصغر هرندي فرموده بودند: مي داني اينها كي به اين مقام مي رسند؟ وقتي متخلق به اخلاق الله گردند.
يك مواقعي مي گوييم دير شده، اما خدا لطف دارد، ان شاءالله خودش جبار است، جبران مي كند اما اگر حقيقتش را بخواهيد، ما از شوال المكرم، ماه رمضان كه تمام شد، بايد يك دوره قرنطينه داشته باشيم، قرنطينه روحي، قرنطينه جسمي، چشمم را كنترل كنم، زبانم را كنترل كنم، گوشم را كنترل كنم تا شايد ماه مبارك سال آينده را يك مقداري درك كنم چه شده است.
ميرزا علي اصغر هرندي فرمودند: اتفاقا من اين حال را پيدا كردم، شب چهارم بود، وارد مي شديم، آقا (منظور آيت الله حاج شيخ محمدتقي بروجردي است) تفسير داشتند، گفتند: چه حالي هستي؟ گفتم: مثل اين كه دارم...، گفتند: هنيئا لك.
اين حال كه انسان شب سوم، چهارم احساس كند دارد ماه مي رود. همان چيزي است كه زين العابدين(ع) بيان فرمودند. ناله مي زدند. هنوز ماه مبارك تمام نشده اما از پانزدهم به بعد دعاي وداع را مي خواندند؛ اي ماهي كه هنوز نيامده اي، مي خواهي بروي!
دعاي بزرگان براي درك ماه مبارك
هنوز نرفته اما آنها مي فهمند يعني چه. يك سال انتظار مي كشند اين ماه بيايد. هيچ موقع براي طول عمر دعا نمي كردند، رجب المرجب مي شود، مي گويند: خدا! حالا كه جان ما را نگرفتي، عاجزانه از تو درخواست مي كنيم توفيق مرحمت كني، ماه مبارك رمضان را درك كنيم.
من اين را ديده بودم، مثل يك تصوير جلوي ذهن من است، بزرگاني مثل خود آيت الله مولوي قندهاري، آيت الله مرعشي نجفي، آيت الله بهاءالديني اين گونه بيان مي كردند. آيت الله مشكيني هم در رجب المرجب يكي از دعاهايش اين بود. با آن لحن خاص و شيرين خودش عزوجل را خطاب مي كرد، مي گفت: كرم كردي، لطف كردي تا به حال نگه داشتي، به آن كساني كه دوستشان داري، به امام زمانمان، به آقاجانمان ما را نگه دار ماه مبارك رمضان را درك كنيم. ملاكشان هم درك بود. ملاك اين نبود كه فقط در ماه مبارك رمضان ورود پيدا كنيم، يك روزه ظاهري بگيريم. ما خيلي از اين بزرگان را ديديم كه اين طور مي گفتند. اين همه انتظار كشيدند، حالا كه رسيدند، مي گويند: خدايا! جان ما را نگير، مي خواهيم به ماهي كه اين حالت و اين صفا را دارد، برسيم كه به ضيافت الله برسند.
باز شدن تمامي درهاي آسمان
خاتم رسل، محمد مصطفي(ص) فرمودند: «ان ابواب السماء تفتح في اول ليله من شهر رمضان ولا تغلق الي آخر ليله منه» (2) همان شب اول ماه مبارك رمضان، پروردگار عالم تمام ابواب آسمان را باز مي كند.
ذيل همين روايت، ابوالعرفا بيان فرمودند: شب جمعه ابواب آسمان باز است ولي نه همه آنها، اكثرش، اما ماه مبارك رمضان تمام ابواب «ان ابواب السماء» همه، در شب اول ماه گشوده مي گردد و ديگر هم بسته نمي شود. ابواب آسمان منظور آن هفت آسماني است كه آن حالات را دارد كه فرمودند: در هر بابي هزار باب است. همه اين درب ها باز مي شوند.
يكي از اولياء خدا اواخر عمرشان براي من فرمودند: آيت الله اديب يك شب به ما نشان داد كه ابواب آسمان باز مي شود، يك چيز عجيبي بود. من بعد از ديدن مست بودم، نمي دانستم. والله راه منزل را گم كردم يك موقع ديدم من جاي ديگر هستم، اصلا فقط دارم همين طوري مي روم!
آن قدر چيزهاي عجيبي هست كه ما نمي فهميم. بالاخره آنها مي بينند. چشمي كه گناه بين نيست، امام زمان بين است. چشمي كه گناه بين نيست، ابواب آسمان را مي بيند، اين فتوح را مي بيند. چشمي كه گناه نكند، همه اينها را مي شود ببيند. ما نمي فهميم، تعجب مي كنيم.
اگر من و شما سيصد سال پيش بوديم، آن زمان مي گفتند: پاره هاي آهن به هم وصل مي شود، انسان ها در آن مي نشينند و بالا مي روند، مي خنديديم، مي گفتيم: اين آقا زيادي مطالعه كرده، سيم ها روي هم افتاده. مگر ممكن است؟! جاذبه زمين يك پركاه را مي گيرد، اين آقا مي گويد: پاره هاي آهن به هم وصل مي شود و بعد در آسمان مي رود؟! چه دارد مي گويد؟! ولي امروز معما حل شده.
همين ابوالعرفا معمولا حرف نمي زدند و سرشان پايين بود. من آقا را ديده بودم، گاهي هم عبا را تا مي كردند، زير بغل مي گرفتند و راه مي رفتند، سر هم هميشه زير بود. جالب است، بعضي از اين كساني را كه مي شناختند، همين طور كه سرشان پايين بود و به ذكر مشغول بودند، مي گفتند: سلام آقاي فلاني! معلوم بود كه مي بيند. همه هم مي دانستند كه آقا اين طور است. ديگران هم يك موقع هايي سلام مي كردند، ايشان جواب مي داد، اما مشغول به ذكر بود، اصلا كاري به اطراف نداشت. وقتي تازه در ايران براي كلانتري هاي آن موقع بي سيم آمده بود، آقا ديده بودند كه اين صدا مي دهد، سوال كرده بودند: اين چيست؟ گفتند: آقا! به اين بي سيم مي گويند، يك چيزي است كه اينها با هم حرف مي زنند. آقا بيان فرموده بودند: عجب! چندي ديگر اينها كوچك هايش هم مي آيد، مردم هم دارند. گفتند: نه آقا! اين بي سيم است، مال اين هاست. نمي شود كوچك هايش بيايد. گفتند: نه، به نظرم كوچك هايش هم مي آيد، مردم هم دارند. گفتند: آقا پيرمرد است، يك آدم حوزوي، چه مي فهمد الكترونيك چيست و... حالا آقا كه نمي فهمد، بگذار بگوييم بله، چه كار كنيم آقا به اين گير داده. گفتيم: بله آقا، شايد همين طور است. نفهميدند كه ايشان مي دانست موبايل مي آيد و كوچك آن دست همه هست.
مردان خدا اين طور هستند، مي بينند، ما نمي فهميم. ما چه مي فهميم كه اين ابواب آسمان باز مي شود، هر دري هزار در، غوغا، محشر، بعد آسمان دوم مي رود و...! چه مي فهميم؟! ما داستان مي شنويم. از يك جهت هم حق با ماست، چون نمي فهميم.
آن وقت از اين ابواب چه مي ريزد؟ در اين ضيافت الله، اين مهماني پروردگار عالم، اول چيزي كه به انسان مرحمت مي كنند علم است يك چيزي شبيه علم لدني، بل علم لدني. منتها نسبي است. علم هم درجات دارد. همانطور كه ايمان درجات دارد و نسبي است، آن هم براساس آن تقواي اوليه و بعد تقواي ثانويه كه ديگر تنفر از گناه دارد، «لعلكم تتقون» و به آن ضيافت الله ورود پيدا كند، نسبي است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- بحارالأنوار، ج: 24، ص: 091، باب: 621
2-بحارالانوار، ج: 39، ص: 443، باب: 64
 


گرسنگي و نقش آن در سلامت روح و جسم

فرشته محيطي
گرسنگي كه در عربي جوع گفته مي شود، حالتي در انسان است كه شخص احساس مي كند نيازمند غذا و خوراك است. اين حالت، واكنش طبيعي بدن به فقدان مواد تأمين كننده سوخت و انرژي و كاهش عناصر مغذي در خون است. البته گاهي به خالي بودن معده از غذا نيز گرسنگي گفته مي شود كه يك معناي ساده از گرسنگي است.
وقتي انسان گرسنه مي شود، نوعي واكنش طبيعي در بدن بويژه معده رخ مي دهد و انسان رغبت پيدا مي كند تا غذا بخورد. اين حالت تا زمان سيري كه حالت ديگري از حالات است، ادامه مي يابد. هر چند در ظاهر به نظر مي رسد كه گرسنگي حالت منفي براي بدن است؛ اما نويسنده در اين مطلب بر آن است تا نقش آن را در سلامت روح و جسم بر اساس آموزه هاي وحياني اسلام بيان كند.
¤ ¤ ¤
رغبت به غذا، واكنش به گرسنگي
گرسنه بودن، به معناي احتياج به خوردن داشتن (فرهنگ فارسي، ج3، ص3259، «گرسنگي») و در مقابل سيري است. (لغت نامه، علي اكبر دهخدا، ج11، ص16818)
گرسنگي، احساسي دروني و ناشي از كمبود سوخت و انرژي دريافتي است كه فرد را به سوي خوردن تحريك مي كند. اين احساس واقعي در اثر كمبود قند خون و كوچك شدن حجم معده ايجاد مي شود. در اين زمان است كه ميل به خوردن در انسان پديد مي آيد كه آن يك نوع تحريك دروني به سوي دريافت مواد غذايي است. البته در برخي از افراد اين ميل به خوردن، دايمي و از نوع كاذب است و شخص همواره گرايش به دريافت مواد غذايي دارد بدون اينكه نياز واقعي يك كمبود حقيقي قند داشته باشد. البته اين رفتار بيشتر جنبه ارثي دارد. به همين علت است كه متخصصين تغذيه مي گويند بهتر است افراد چاق پس از دريافت نيازشان بلافاصله سفره را ترك كنند؛ زيرا اگر سر سفره بمانند به خوردن ادامه مي دهند؛ چون اينان هرگز احساس سيري نمي كنند و علت آن اين است كه احساس سيري در سه حالت ايجاد مي شود: 1-پر شدن معده؛ 2-افزايش قند خون؛ 3- سپري شدن 20دقيقه از زمان آغاز غذا خوردن. گرسنگي طبيعي به معني اين است كه بدنتان نياز به سوخت دارد. پس زماني كه علامتي از گرسنگي در خود نمي بينيد، نبايد غذا بخوريد و غذا خوردن در اين حالت نه تنها اصلا دلپذير نيست؛ بلكه بسيار زيانبار است و به سلامت بدن شما زيان مي رساند. اما هنگامي كه احساس گرسنگي واقعي به شما دست مي دهد و غذا مي خوريد نه تنها احساس بهتري داريد بلكه مواد غذايي به شكل مناسبي جذب بدن مي شود. معده هر كسي به يقين كمي بزرگ تر از مشت اوست پس به اندازه قابل قبول غذا بخوريد، اين طوري نه زياد گرسنه مي مانيد و نه آن قدر مي خوريد كه احساس پري و تركيدگي و نفخ كنيد و از غذا سير شويد.
در خوردن نبايد چنان خورد كه از دهان برآيد و حالت تهوع و استفراغ به شما دست دهد، يا احساس پرخوري و تركيدگي در شما پديد آيد. البته از آن جايي كه احساس سيري پس از مدتي از آغاز غذا خوردن يعني حدود بيست دقيقه بعد از اولين لقمه هاي غذا دست مي دهد، پس بايد در خوردن غذا شتاب نكرد و به آهستگي غذا را جويد تا هم بزاق دهان آن را از مواد تجزيه كننده اشباع كند و هم معده كمتر اذيت شود و هم فرصت داده شود تا سيري واقعي از مراكز عصبي به مغز ارسال شود. از اين رو از آداب سفره، آهسته خوردن و جويدن غذا و تمركز بر آن است بي آن كه به سخن گفتن يا ديدن مثلا تلويزيون يا خواندن روزنامه مشغول شود.
اعتدال در پاسخ گويي به نيازهاي طبيعي
اگر انسان به نيازهاي غذايي يا جنسي خود پاسخ ندهد، نه تنها سلامت بدن خود را از دست مي دهد و از رشد و نمو باز مي ايستد، بلكه گرسنگي و تشنگي مي تواند انسان را بكشد و به هلاكت افكند. فقدان آب يا خوراكي در بدن در مدت سه يا يك هفته بسته به شرايط شخص و محيط موجب مرگ انسان مي شود. بنابراين، انسان نخستين نياز خود را پاسخ گويي به اين نيازها و تامين آن قرار مي دهد.
اما انسان ها گاه در پاسخ گويي به اين نيازهاي طبيعي راه افراط را در پيش مي گيرند. از اين حالت در آيات و روايات به عنوان هواهاي نفساني ياد مي شود كه البته اختصاص به تغذيه ندارد و شامل امور ديگري چون مقام، ثروت، شهوت جنسي و امور ديگري نيز مي شود. (آل عمران، آيه 14؛ اعراف، آيه 176؛ جاثيه، آيه 23 و آيات ديگر)
شكي نيست كه گرسنگي به معناي فقدان مواد سوختي مورد نياز بدن، يك بلا و آفت است كه افزون بر كاهش رشد و بالندگي جسمي و نمو آن يا حتي هلاكت و مرگ در صورت تداوم، آثار و تبعات زيانبار اجتماعي و سياسي چون سلطه پذيري و پذيرش حكومت مستكبران و ظالمان را به دنبال خواهد داشت. (يوسف، آيات 58 تا 61) از اين رو خداوند در آيه 112 سوره نحل از گرسنگي به عنوان يك بلاي اجتماعي سخن به ميان آورده و رفع آن را نشانه عنايت الهي و موجب شكرگزاري دانسته است. (شعراء، آيه 79؛ قريش، آيات 3 و 4)
خداوند همچنين وجود گرسنگي در جامعه اي را از نشانه هاي خشم الهي نسبت به جوامع ناسپاس و كافر دانسته و مي فرمايد كه خداوند با فقر و گرسنگي جوامع انساني را تنبيه و مجازات مي كند. (نحل، آيات 112 و 113) خداوند يكي از عذاب هاي دوزخيان را گرسنگي مي داند (غاشيه، آيات 6 و 7) كه اين خود بهترين گواه بر اين است كه گرسنگي جوامع يك عذاب الهي است.
يكي از واجبات دولت اسلامي ريشه كني فقر و گرسنگي در جامعه اسلامي است و اين مهم نيز تنها با تقوا (نحل، آيات 112) و همكاري مردمي و تلاش همگاني مردم امكان پذير است. (فجر، آيه 18)
گرسنگي اختياري به عنوان يك فضيلت
اما بايد به اين نكته توجه داشت كه امساك از خوردن و آشاميدن و گرسنگي دادن به خود به صورت اختياري، يكي از راه هاي مبارزه با هواهاي نفساني است، زيرا ريشه و خاستگاه طغيان هواهاي نفساني در سيري نهفته است از اين رو قرآن، حركت در راه خدا و طريق ايمان را همراه با سختي و گرسنگي مي داند (بقره، آيات 153 و 155، توبه، آيات 119 و 120)، چرا كه سيري، شهوات را برمي انگيزد.
خداوند در آيات چندي تحمل گرسنگي را در پي دارنده رحمت و هدايت (بقره، آيات 155 تا 157) و بهترين و نيكوترين پاداش از سوي خداوند (توبه، آيات 119 و 120) مي داند و از آن به عمل صالح و داراي ارزش و پاداش (توبه، آيه 120) و نشانه اي از صداقت مومنان (توبه، آيات 119 و 120) ياد مي كند.
اعتدال در تغذيه بهترين شيوه براي دست يابي به حالتي است كه از آن به مديريت نفس و تقوا ياد مي شود. اعتدال در تغذيه به اين است كه به شكل پرخوري نباشد و شخص معده خود را اشباع نكند. پيامبر(ص) فرمود: نحن قوم لاناكل حتي نجوع و اذا اكلنا لا نشبع، ما قومي هستيم كه تا گرسنه نشويم غذا نمي خوريم و پيش از سيري، دست از غذا مي كشيم. (سنن النبي، ص226)
اما اگر انسان به شهوت غذايي دچار شود و بخواهد همواره معده خود را پر نگه دارد، بايد بداند كه اين شهوت او را به دردها و رنج هاي بسيار بدني و روحي و نيز دنيوي و اخروي دچار خواهد كرد، چرا كه اصولا شهوت جز اين اقتضايي ندارد. امام علي(ع) در اين باره فرمودند: كم من شهوه ساعه اورثت حزنا طويلا، چه بسيار خواهش هاي نفساني لحظه اي، كه اندوه طولاني در پي دارد. (جهاد النفس، ح39)
از نظر اسلام يكي از مصاديق گناه اين است كه انسان بدون احساس گرسنگي، غذا بخورد. چنين روشي از نظر اسلام زشت و ناپسند است و مي بايست ترك شود. پيامبر خدا در اين باره مي فرمايد: كبر مقتا عندالله الاكل من غيرجوع، والنوم من غير سهر، خوردن بدون گرسنگي و خوابيدن بدون بيداري كشيدن (و احساس نياز به خواب)، نزد خداوند، گناهي بزرگ است. (كنزالعمال، ج61، ص 08، ح 44011)، چرا كه خوردن بدون گرسنگي تاثيرات منفي بر جسم و جان آدمي مي گذارد.
بسياري از انسانها گرفتار شهوت چشمي هستند؛ به اين معنا كه چشم مي بيند و دل هوس مي كند. از اين رو گاه با اين كه گرسنه نيستيم ولي گرفتار شهوت چشم هستيم و مي خواهيم براي رضايت چشم و دل، معده خود را اشباع كنيم.
لقمان حكيم درباره نقش منفي پرخوري و سيري در بيماري تن و روان به فرزندش هشدار داده و مي فرمايد: يا بني اذا امتلأت المعده نامت الفكره و خرست الحكمه و قعدت الاعضا عن العباده ؛ فرزندم هرگاه شكم پر شود، فكر به خواب مي رود و حكمت، از كار مي افتد و اعضاي بدن از عبادت باز مي مانند. (مجموعه ورام، ج1، ص201)
پيامبرخدا(ص) نيز درباره نقش گرسنگي در علم آموزي مي فرمايد: اذا رأيتم اهل الجوع و التفكر فاقتربوا منهم؛ فانه تجري الحكمه معهم؛ چون اهل گرسنگي و تفكر را ديديد و به آن نزديك شويد؛ چراكه حكمت، آنان را همراهي مي كند. (كنزالعمال، ج9، ص73 ، ح 24818)
آن حضرت (ص) همچنين در جايي ديگر به علم آموزان سفارش مي كند كه دانش را در دل گرسنگي جست وجو كنند. خداوند عزوجل مي فرمايد: «پنج چيز را در پنج چيز نهادم؛ اما مردم آنها را در پنج چيز ديگر مي جويند و نمي يابند: دانش را در گرسنگي و رنج و تلاش قرار دادم، درحالي كه مردم آن را در سيري و آسايش مي جويند. در نتيجه آن را نمي يابند. (عوالي الألي، ج4، ص16، ح11)
پنج شاخصه كمال
عارفان خوش ذوق گرسنگي اختياري و مديريت نفس را يكي از عوامل رساندن انسان به كمال دانسته اند:
صمت و رجوع و سهر و خلوت و ذكر به مدام
ناتمامان جهان را كند اين پنج تمام
بنابراين مي بايست به گرسنگي اختياري به عنوان يك روش خودسازي توجه داشت كه با آن مي توان به كمالات انساني دست يافت و مسير ترقي و رشد مادي و معنوي و سلامت تن و روان را پيمود و به كمال رسيد.
نقش گرسنگي درسلامت
گرسنگي به معناي مديريت شهوت غذايي، نقش بسيار مهمي در سلامت تن و روان دارد. به گفته دانشمندان تغذيه، رژيم هاي غذايي تأثيرات فيزيولوژيكي و اثرات مفيد بر جسم انسان دارد. تأثيرات آن از تصفيه و سم زدايي بدن گرفته تا كسب تعادل بدن و در نتيجه ايجاد نظم فيزيكي در گذران زندگي روزانه بر روزه گير مشهود است.
آرتور والاس نويسنده آمريكايي مزيت هايي براي روزه به عنوان يك رژيم غذايي مناسب قائل است. از جمله اين آثار مي توان به روشن شدن چشم ها، تنفس راحت، صاف شدن پوست و آرامش اعصاب و سلامت زيستن جسمي روحي و رواني بدن اشاره كرد.
همچنين روزه، داروي مناسبي براي كمردرد ناشي از گرفتگي ماهيچه اي و استرس است. از نظر رواني نيز دلواپسي و اضطراب از بيماري هايي است كه روزه در درمان آن موثر است.
چنانكه گفته شد هنگامي كه احساس گرسنگي واقعي به شما دست مي دهد و غذا مي خوريد، نه تنها احساس بهتري داريد، بلكه مواد غذايي به شكل مناسبي جذب بدن مي شود. امام هادي(ع) درباره نقش گرسنگي در ايجاد احساس لذت در غذاخوردن مي فرمايد: «السهر الدللمنام و الجوع يزيد في طيب الطعام؛ شب زنده داري، خواب را شيرين و گرسنگي، غذا را لذت بخش تر مي كند. (تنبيه الخواطر، ص114،ح81)
گرسنگي طولاني هرچند كه سخت و دشوار است اما اگر اين عمل در راه خدا و آمادگي براي جهاد و مانند آن باشد، براي دنيا و آخرت انسان بسيار مفيد است. از جمله فوايد گرسنگي طولاني مي توان به افزايش قدرت فكر و حافظه اشاره كرد. پيامبر(ص) مي فرمايد: افضلكم منزله عندالله تعالي اطولكم جوعا و تفكرا، وابغضكم الي الله تعالي كل نووم و اكول و شروب؛ بلندپايه ترين شما نزد خداوند متعال كسي است كه مدتهاي طولاني تري گرسنگي بكشد و به تفكر بپردازد و منفورترين شما نزد خداوند متعال هر آن كسي است كه پرخواب و پرخور و پرنوش باشد. (تنبيه الخواطر، ج1، ص001- منتخب ميزان الحكمه، ص844)
آن حضرت (ص) درباره نتيجه اخروي گرسنگي نيز مي فرمايد: طوبي لمن طوي وجاع، اولئك الذين يشبعون يوم القيامه ؛ خوشا به حال آنكه كه شكم، تهي مي دارند و گرسنگي مي كشند. آنان كساني اند كه در روز قيامت، سير مي شوند. (الجعفريات، ص 561)
بنابر اين گرسنگي در دنيا سيري در آخرت را به دنبال خواهد داشت؛ چنان كه پيامبر خدا درجايي ديگر مي فرمايد: ان اهل الجوع في الدنيا هم اهل الشبع في الاخره ، و ان أبغض الناس الي الله المتخمون الملا، همدمان گرسنگي دراين سراي، همدمان سيري در سراي ديگرند و منفورترين مردم نزد خداوند، پرخوران سيرند. (تنبيه الخواطر، ج 1، ص 201).
درباره نقش گرسنگي دركسب تقوا و مديريت نفس آيات و روايات بسياري وجود دارد.
كسي كه مي خواهد به تقوا و پاكدامني و زهد و ورع برسد و مسير الهي را به درستي بپيمايد و سالك ميدان معرفت شود مي بايست از گرسنگي به عنوان بهترين ياور و كمك كننده بهره گيرد. امام علي (ع) درباره نقش گرسنگي در اين زمينه مي فرمايد:نعم عون الورع التجوع؛ گرسنگي كشيدن، چه نيكو ياوري براي ورع و پاك دامني است! (غرر الحكم،ح 3299)
بنابراين براي دفع شهوات و شرور و بدي هاي نفس و هواهاي آن به گرسنگي به عنوان شكننده قدرت شهوت توجه داشت.
انسان با گرسنگي اختياري مي تواند بر هواهاي نفساني خود چيره شود و تقوا را درخود تقويت كند و شيطان را در تنگنا قرار دهد؛ زيرا شيطان از هواهاي نفساني خوشش مي آيد و هرگونه مبارزه با آن را ناخوش مي دارد. پس براي در تنگنا قراردادن شيطان مي بايست به گرسنگي اختياري رو آورد. پيامبر خدا مي فرمايد: ان الشيطان ليجري من ابن آدم مجري الدم، فضيقوا مجاريه بالجوع؛ شيطان در درون آدمي زاده بسان خون جريان مي يابد. گذرگا ه هاي او را با گرسنگي، تنگ كنيد. (بحارالانوار، ج 70، ص 24)
البته چنانكه معلوم شد گرسنگي زماني تاثيرمعنوي و روحي بر انسان بجا مي گذارد كه اختياري و از روي اراده و خواست قلبي و به هدف تقرب به خدا باشد راهكاري مهم براي مبارزه با نفس به شمار مي رود اما اگر اين گرسنگي به اجبار و از سوي ناچاري و عدم تمايل باطني باشد تاثير روحي ندارد و در پيشگاه خداوند اجر و مزدي نخواهد داشت.
آنچه بيان شد گوشه اي از فوايد و آثار گرسنگي اختياري است كه مسلمانان در ماه رمضان آن را تجربه مي كنند. گرسنگي اختياري دركنار ديگر اعمال واجب آن به انسان كمك مي كندتا به تقوا دست يابد و بتواند نفس خويش را مديريت كند و اجازه ندهد تا در مسير ديگري كه از آن به پيروي هواي نفس ياد مي شود قرارگيرد و خود را به هلاكت افكند.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14