نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي (17)
پاي بهائيان چگونه به كابينه باز شد ؟
مريم صادقي
E-Mail:shayanfarkayhannews.ir
دوران سفارت رجبعلي منصور كوتاه بود و سرلشكر ارفع سفير كبير ايران در تركيه جانشين
وي شد. خوي نظامي گري ارفع در ذائقه اعضاء وزارت خارجه مقيم آمريكا مطلوب نيفتاد و
هويدا به تهران مراجعت كرد. اسكندر دلدم به نقل از خاطرات حسن ارفع كه با عنوان «در
خدمت پنج پادشاه» و به زبان انگليسي منتشر شده است، علت واقعي بازگشت هويدا به
تهران را فعّاليت او در راستاي خدمت به محفل جهاني بهائيان قلمداد كرده و مي نويسد:
«اميرعباس هويدا، در سال هاي پاياني جنگ بين المللي دوم به استخدام وزارت خارجه
درآمده بود. سوابق پدرش در وزارت خارجه و نفوذ انوشيروان سپهبدي موجب تسهيل در
استخدام او شده بود... ساعات شروع كار را رأس ساعت هشت صبح قرار داده بودم و كليه
پرسنل را در اين ساعات به خط كرده شخصاً از آنها آمار مي گرفتم تا از حضور كادر
سفارتخانه مطمئن شوم. هويدا كه رفتار و حركاتش اصلاً متناسب با پرستيژ يك نفر
ديپلمات نبود، عموماً در اين مراسم حضور و غياب حاضر نمي شد و مرتباً يا با تأخير
به محل كارش مي آمد و يا اصلاً غيبت مي كرد. چندبار در مورد علّت تأخير ورود و يا
غيبت هاي مكررش تحقيق كرديم و معلوم شد، ايشان از طرف محفل جهاني بهائيان مأموريت
رسيدگي به امور بهائيان مقيم تركيه را دارد كه ضمن اشتغال به كار در سفارت ايران و
با استفاده از موقعيت ديپلماتيك و پاسپورت سياسي، نهايت سعي خود را در خدمت به
بهائيان معمول مي دارد.»399
پس از بازگشت به تهران، توسط عبدالله انتظام كه در آن زمان مدير عامل شركت نفت شده
بود به عنوان مشاور مخصوص انتظام و پس از چندماه به سمت مدير كل امور ادراي شركت
نفت منصوب شد.400
هويدا، پس از اشتغال در شركت نفت، در سال 1338ش، به عضويت ساواك درآمد و به عنوان
همكار در خدمت اين تشكيلات جاسوسي قرار گرفت. درباره ي عضويت هويدا در ساواك دو سند
در دسترس مي باشد. سند اول ليست 148 كارمند استخدامي ساواك مي باشد كه نام اميرعباس
هويدا فرزند حبيب الله به شناسنامه شماره 3542 تهران در رديف 17 آن مندرج است و
تاريخ استخدام وي در ساواك 6/6/1338 ذكر گرديده و سند دوم، پرونده قطور هويدا در
ساواك مي باشد كه در آغاز آن نوشته شده «هرگونه اقدام روي آن پرونده با نظر بخش 342
صورت گيرد.» اين عبارت منحصر به پرونده عناصري است كه يا عضو ساواك بوده و يا به
نحوي با ساواك همكاري داشته اند.401
بديهي است در جايي كه امير عباس هويدا با آن سوابق و لواحق در هنگام حضور در
بروكسل، در دوران جنگ، به صليب سرخ جهاني مي پيوندد و در كسوت رانندگي آمبولانس،
مأموريت هاي محوله را انجام مي دهد و در دوران حضور در كميسارياي عالي پناهندگان در
ژنو، نيروي مخصوص وان هگ گدهارت مي شود و به عنوان رابط با بسياري از كشورهاي
آفريقايي و آسيايي و آمريكايي ارتباط مي گيرد و با برخي از رهبران آن كشورها آشنا
مي گردد، همكاري او با دستگاه امنيتي رژيم پهلوي، نمي تواند از اهميت ويژه اي
برخوردار باشد.402
هويدا در زمان اشتغال در شركت نفت فعّاليت هاي سياسي را رها نكرد و همراه با تني
چند از دوستانش به سركردگي حسنعلي منصور و به سفارش و هدايت، شاپور ريپورتر و
گرانيان ياتسويچ، رئيس قرارگاه سازمان سيا، در تهران، عده اي از جوانان تحصيلكرده
آمريكا را گردهم آورد و باهدف كسب قدرت سياسي، تشكيلاتي به نام كانون مترقي را
سازمان داد.403
با روي كار آمدن، حسنعلي منصور در اسفند 1342ش، پاي بهائيان به كابينه ايران باز شد
به طوري كه در اين كابينه چهار بهائي از جمله هويدا (وزير دارايي)، منصور روحاني
(وزيرآب و برق)، عباس آرام (وزير خارجه)، سپهبد اسدالله صنيعي(وزير جنگ)، حضور
داشتند.
هويدا زماني كه به وزرات دارايي منصوب شد. پست هاي مهم وزارت را بين دوستان و
آشنايان خود تقسيم كرد و معاونان وزير و مديران كل اين وزارت خانه را از خارج از
وزارت دارائي آورد. در شمار اين افراد مي توان به دكتر فرهنگ مهر كه پيرو آئين
زرتشت و به قولي بهائي شده بود، اشاره كرد. وي فرهنگ مهر را به عنوان معاون وزير
معرفي كرد.404
هويدا در اين ايام مجري بي چون و چراي تصميمات «حلقه هاروارد» بود كه از سوي آمريكا
مأموريت نظارت بر امور اقتصادي و مالي ايران را برعهده داشت. قبل از اميرعباس هويدا
كار تنظيم بودجه سالانه دولت در شمار وظايف وزارت دارايي بود، اما وي به دستور
«حلقه هاروارد» اين وظيفه را به عهده سازمان برنامه واگذار كرد.405
اقدامات هويدا به اضافه مسأله بهائي بودن وي و نيز جنجال هايي كه در مطبوعات درباره
عدم سلامت مالي كاركنان وزارت دارايي راه افتاد، باعث شد تا جزوات و شب نامه هايي
عليه وي در ميان مردم، به ويژه كاركنان وزارت دارايي توزيع گردد.
ساواك، در گزارش محرمانه اي درباره هويدا دراين زمان چنين عنوان مي كند: «در اطراف
سوابق اميرعباس هويدا وزير دارايي و عضو سابق هيئت مديره شركت ملي نفت ايران
تحقيقات انجام شد و مطلبي داير بر عضويت مشاراليه در احزاب و دستجات سياسي شنيده
نشد. وي عضو جمعيت فراماسونري لژ مولوي و جزو دارودسته آقاي حسين علاء وزير سابق
دربار و سناتور فعلي مي باشد و با حسنعلي منصور هم جهت گرفتن مقام وزارت طرح دوستي
ريخته و روابط دوستانه و نزديك برقرار ساخته است و مشاراليه شخصي عياش و از لحاظ
صحت عمل و درستي مورد اعتماد نبوده و ...از لحاظ مديريت و شايستگي در كار اداري
متوسط بوده و ... عموم كارمندان شركت از او ناراضي هستند و حملات روزنامه ها به
انتظام ناشي از اقدامات وي بوده و معروف است كه از فرقه بهائي پيروي مي نمايد.»406
در اسناد ساواك به نامه اي با امضاء اسكندر بر مي خوريم كه در مهرماه 1343 به وسيله
ي پست براي اكثر مقام هاي دولتي ارسال شد. عوامل اين نامه با عنوان «هويدا كيست؟»
سعي در افشاگري در مورد هويدا كرده اند. در اين سند چنين آمده است: «پدربزرگ هويدا
ميرزا رضا قناد از ياران مخلص و فداكار و مجذوب عباس افندي بود. او به واسطه ي
نزديكي با عباس افندي از غضب مردم مسلمان بيم و هراس داشت و از اقامت در ايران
نگران بود، لذا به عكا رفت و مستخدم و نوكر دستگاه عباس افندي شد و به لحاظ تعصب و
علاقه اي كه به اين فرقه داشت، مورد لطف و محبت خاص او قرار گرفت.
عباس افندي، حبيب الله خان پسر ميرزا رضا قناد را كه پدر وزير فعلي دارائي بود
مشغول تحصيل كرد و دو سال هم او را به هزينه خود براي ادامه تحصيل به اروپا فرستاد
و او به زبان هاي انگليسي و فرانسه تسلط پيدا كرد و به تهران آمد و در دستگاه سردار
اسعد بختياري نفود كرد و مترجم شد و به نام سردار اسعد چند كتاب ترجمه كرد، مدتي هم
در روزنامه رعد با سمت مترجم انجام وظيفه كرد و در همين هنگام لقب عين الملك گرفت و
قونسول ايران در اين منطقه شد. دراين سمت پنهاني براي بهائي ها تبليغ مي كرد و با
انگليس هم رابطه و سروسري داشت و از خدمتگزاران واقعي آنها بود. پس از چندماه مأمور
جده شد و خود را به ملك مسعود نزديك كرد... ». نامه ي اسكندر برخي از فعّاليت هاي
ميرزا رضا قناد و عين الملك، پدر بزرگ و پدر هويدا را بيان مي كند كه در فصل قبل به
بيان آن پرداختيم407.
دراوايل بهمن سال 1343ش، حسنعلي منصور كه براي شركت در جلسه علني و دفاع از لايحه
قرارداد شركت ملي نفت ايران با چند شركت بزرگ نفتي غرب، ازجمله صهيونيستي رويال و
اچ شل و شركت ياد و اترگروپ قصد ورود به مجلس شوراي ملي را داشت، توسط شهيد محمد
بخارايي ترور شد.408
در همان روز جلسه ي فوق العاده هيئت وزيران در حضور شاه انجام شد و شاه هويدا را به
طور موقت مأمور رسيدگي به امور قرار داد و با مرگ منصور در ميان حيرت همگان به
عنوان نخست وزير منصوب شد.409
در اوايل نخست وزيري هويدا، كسي اين انتصاب را جدي نمي گرفت حتي برخي از وزرايش به
او اعتنا نمي كردند. رجال قديمي پهلوي كه عواقب نخست وزير شدن بهائي در كشوري كه
اكثريت قاطع آن مسلمان و شيعه هستند را به خوبي مي دانستند، از اين انتصاب ناخشنود
بودند. سناتور جهان شاه صمصام از اعضاي مجلس سنا چند ماه بعد در حضور يك خبرنگار،
اظهار كرد: «حيف است كه براين مملكت و اين ملت، كسي چون هويدا كه بهائي است حكومت
كند»410.
حسين فردوست (مأمور اطلاعاتي رژيم شاه)، در خاطراتش مي نويسد: «در سال هاي نخست
وزيري هويدا، هنوز برخي نخبگان جاه طلب و رقيب، اين نخست وزير جديد را چندان جدي
نمي گرفتند و آن را مهره ي موقت مي شمردند. از مهم ترين اين رقبا بايد به عطاءالله
خسرواني و جمشيد آموزگار اشاره كرد».
انتصاب هويدا به نخست وزيري را بايد نتيجه ي تحولاتي دانست كه با طراحي شاپور
ريپورتر در سال 1341ش، به سود محمدرضا پهلوي رخ داد و وي توانست با حذف رقباي داخلي
و تثبيت موقعيت خود در ديپلماسي امپرياليسم آمريكا به عنوان قدرت فائقه و مطلقه
ايران ظاهر شود. در چنين شرايطي محمدرضا پهلوي، نه به يك نخست وزير مختار و مقتدر
بلكه به كارگزاري فاقد شخصيت نياز داشت تا نام او مسند تشريفات دولت قرار گيرد.
اميرعباس اين نياز زمانه را دريافت و چنين نقشي را براي شاه ايفا كرد.411
يكي ديگر از دلايل مهم انتصاب هويدا به نخست وزيري را مي توان اقدام شاه در جلب
توجه گروه هاي بانفوذ فراماسونري اروپا كه خيلي خوب هويدا را مي شناختند، دانست.412
هويدا از استادان اعظم فراماسونري در ايران بود به طوري كه از وي به عنوان «يكي از
استادان لژ فراماسونري تهران وابسته به لژ اسكاتلند ياد مي شود.413
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
399 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، اميرعباس هويدا به روايت اسناد ساواك، ج 1، ص 29.
400 - همان، ص 28.
401 - عبدالله شهبازي، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج 2، ص 373.
402 - مركز اسناد انقلاب اسلامي ايران، اميرعباس هويدا به روايت اسناد ساواك، ج1، ص
چهل.
403 - باقر عاقلي، نخست وزيران از مشيرالدوله تا بختيار، ص 989.گراتيان ياتسويچ كه
رئيس دفتر سيا در ايران بود.
404 - مؤسسه پژوهش هاي دفتر كيهان، نيمه پنهان، اميرعباس هويدا، ج 14، صص 56-55.
405 - دفتر مؤسسه پژوهش هاي كيهان، نيمه پنهان، اميرعباس هويدا، ج 14، ص 5.
406 - گزارش ساواك، 17/12/1342، به نقل از: حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي،
ج1، ص 372.
407 - عبدالله شهبازي، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج 2، صص 376-375.
408 - دفتر مؤسسه پژوهش هاي كيهان، نيمه پنهان، اميرعباس هويدا، ج 14، ص 61.
409 - باقر عاقلي، شرح حال رجال سياسي و نظامي ايران، ص 1771.
410 - بهمن هدايتي آذري، دست بوس، ص40.
411 - عبدالله شهبازي، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج 2، صص 378-377.
412 - بهمن هدايتي آذري، دست بوس، ص 41.
413 - عبدالله شهبازي، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج2، ص 374.
پاورقي
|