(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 9 مهر 1391 - شماره 20319

نفت بالاي 200 دلار در شبيه سازي بروكينگزاز
نبرد احتمالي آمريكا با ايران
شكست پروژه ايران هراسي آمريكا در پرتو بيداري اسلامي (قسمت اول)
كميته خطر جاري و استراتژي براندازي نرم (قسمت دوم)


نفت بالاي 200 دلار در شبيه سازي بروكينگزاز نبرد

احتمالي آمريكا با ايران

واشنگتن پست از انجام يك شبيه سازي در موسسه بروكينگز از نبرد احتمالي ايالات متحده و ايران خبر داده كه طي آن قيمت نفت به بشكه اي بيش از 200 دلار رسيده و اشتباهات كوچك در اين نبرد، به نتايج ناخواسته مي انجامند.
«ديويد ايگناتيوس»، مقاله نويس مشهور روزنامه آمريكايي واشنگتن پست گزارشي را در اين روزنامه منتشر كرده است كه به يك برنامه شبيه سازي جنگ بين ايران و ايالات متحده در موسسه بروكينگز اختصاص دارد .
موسسه بروكينگز كه توسط «حييم سابان»، سرمايه دار صهيونيست بنيان نهاده شده، متخصص در امور شبيه سازي است و همين شبيه سازي ها در تصميم سازي سران كاخ سفيد داراي تاثير شگرفي است. ايگناتيوس گفته است كه در اين شبيه سازي كه توسط «كنت پولاك» طراحي شده بود، برخي مقامات ارشد آمريكايي حضور داشته اند البته مشروط به اينكه نامي از آنها برده نشود .
ايگناتيوس به طور خلاصه، نتيجه اين شبيه سازي را چنين بيان كرده است كه نشان مي داده، هر يك از طرفين نبرد به راحتي ممكن است سيگنال هاي ارسال شده از سوي طرف ديگر را به اشتباه تفسير كند. به عبارت ديگر، «قضاوت اشتباه»، اساس اين شبيه سازي را تشكيل مي داده است. هر يك از طرفين ممكن است گرينه هاي محدودي را انتخاب كند اما طرف ديگر اين گزينه محدود را به مثابه رد شدن از خطوط قرمز تعبير كند .
در اين شبيه سازي، سيگنال هاي في مابين به درستي درك نمي شدند، تلاش براي باز كردن راه هاي ارتباطي بين دو طرف ناديده گرفته مي شد و تمايل طرفين به قدرتمند به نظر رسيدن باعث مي شد نتايجي ايجاد شود كه هيچ يك از طرفين خواستار آن نبود.
پيش فرض هاي اين شبيه سازي نيز از سوي ايگناتيوس چنين بيان شده اند : درگيري در جولاي 2013 رخ مي دهد، باراك اوباما مجددا به رياست جمهوري آمريكا انتخاب مي شود، مذاكرات 1+5 و ايران در بن بست است و اسرائيل نيز دست به يك حمله يك جانبه عليه ايران نزده است.
علاوه بر اين موارد، ترور دانشمندان هسته اي ايران در مفروضات اين شبيه سازي ادامه داشته و ايالات متحده، بريتانيا و اسرائيل در حال توليد يك ابزار جنگ سايبري ديگر بوده اند تا برنامه هسته اي ايران را متوقف كنند .
در همين شرايط، ايران نيز به برنامه هسته اي خود ادامه داده و بنابر مفروضات بروكينگز، تلاشي را براي توليد سلاح هسته اي در سه تا چهار ماه در برنامه داشته است. ميزان اورانيوم در اختيار ايران نيز براي توليد دو بمب هسته اي كفايت مي كند.
جنگ در اين شبيه سازي به زعم طراحان آن پس از آن آغاز مي شود كه ايران يك بمب گذاري را در «جزيره آروبا»، در درياي كارائيب جنوبي و در يك هتل اجرا مي كند كه طي آن 137 نفر كه بسياري از آنها آمريكايي هستند، كشته مي شوند كه در ميان آنها يك دانشمند هسته اي آمريكايي هم حضور دارد. خسارات وارد شده به اين هتل از پيش بيني ايرانيان بيشتر بوده است.
گروه آمريكايي در اين شبيه سازي تصميم مي گيرند به ايران نشان دهند كه از آستانه تحمل آنها عبور كرده است. ايالات متحده در اين راستا به يك پايگاه نظامي در شرق ايران حمله مي كند و يك حمله سايبري را آغاز مي كند كه 40 تاسيسات امنيتي ايران را از كار مي اندازد و به فعالان ايراني در 38 كشور جهان هشدار مي دهد كه شناخته شده و
آسيب پذير هستند.
از سوي ديگر، بمب باران منطقه اي در داخل خاك ايران، گروه ايراني را بر آن مي دارد كه آمريكايي ها از خط قرمز عبور كرده اند و البته اين واكنش تيم ايراني از سوي آمريكايي ها پيش بيني نشده بود. ايران از طريق روسيه پيامي را از آمريكا مبني بر آن دريافت مي كند كه اگر برنامه هسته اي خود را متوقف نكند، با نتايجي سخت مواجه مي شود اما وزير دفاع ايران آن را يك «بلوف » مي خواند. ايران مي خواهد قاطعانه به حمله آمريكا پاسخ دهد اما نه به آن طريق كه منجر به حمله آمريكا به تاسيسات هسته اي اين كشور شود.
در اينجا گروه ايراني كاري مي كند كه ايگناتيوس آن را اشتباهي مخرب خوانده است. ايرانيان تصميم مي گيرند كه به پايگاه ناوگان پنجم آمريكا در بحرين حمله نكنند و تصميم
مي گيرند كه از راهبرد حملات محدود استفاده كنند. مين ريزي گهگاه در تنگه هرمز و آزار دادن كشتي هاي آمريكايي در خليج فارس از آن جمله اند. ايرانيان البته نيمي از اورانيوم غني شده خود را نيز تجزيه مي كنند تا نشان دهند كه تمايل به مذاكره دارند. اما ايالات متحده اين پيام را دريافت نمي كند.
تيم آمريكايي در اينجا مي گويد كه ايران از خطوط قرمز آن عبور كرده است . اين در شرايطي است كه به خاطر تنش ها قيمت نفت به بيش از 200 دلار رسيده است.
در اينجا آمريكايي ها بين دو گزينه نظامي قرار مي گيرند، گزينه اول باز كردن تنگه هرمز با زور و ارسال اولتيماتومي براي ايران است اما گزينه دوم حمله به تاسيسات هسته اي ايران به همراه بازگشايي تنگه هرمز است. گروه آمريكايي سرانجام با 5 راي موافق در برابر 3 راي مخالف، تصميم به حمله به تاسيسات هسته اي ايران و نابودسازي قدرت دفاعي ايران در خليج فارس مي گيرد.
ايگناتيوس در پايان اين گزارش اين باور را مطرح كرده كه شبيه سازي مزبور نشان مي دهد كه اشتباهات محاسباتي كوچك در اين درگيري مي توانند خيلي سريع بزرگ شوند.
شايان ذكر است، ايران اعلام كرده است كه به هيچ كشوري حمله نمي كند اما هر حمله اي را قاطعانه و در همان سطح پاسخ خواهد داد.
 


شكست پروژه ايران هراسي آمريكا در پرتو بيداري اسلامي (قسمت اول)

علي عبدلي ، حسين سوري
در طول تاريخ، ايران، چه قبل از اسلام و چه بعد از آن هميشه به عنوان يكي از محوري ترين تمدن هاي جهان بوده است همين محوريت ايران باعث شده است كه در بسياري از كتاب هاي قديمي وجديد ايران به عنوان يكي از كشورهاي تأثير گذار در معادلات جهاني نام برده شده است .
پيروزي انقلاب اسلامي در منطقه حساس و استراتژيك خاور ميانه ، علاوه بر آنكه رژيم وابسته وژاندارم آمريكا واستكبار غرب را در منطقه در هم شكست و آن را برچيد و دست پشتيبانان او را از ثروت هاي مادي وانساني اين كشور كوتاه كرد ، موج بيداري در دنياي اسلام ايجاد كرده الگويي فرا روي مسلمانان مستضعفان عالم به وجود آورد ومنافع نامشروع جهان خواران را در دنيا به خطر انداخت؛يافته ها وتئوري هاي آنان را به چالشي بزرگ انداخت وچهره واقعي غرب وشرق را نمايان ساخت وسرمايه گذاري كلان وطولاني آنان را براي نابودي ايدئولوژي ديني ابتر نمود .طبيعي بودكه استكبار جهاني به ويژه آمريكا وصهيونيسم آرام ننشينند وتمامي امكانات وقدرت را براي نابودي يا استحاله اين نظام به كار گيرند .فهرست كوتاهي از توطئه ها ومشكلاتي كه در اين مدت براي اين نظام اسلامي ايجاد كرده اند همچون محاصره اقتصادي ، ايجاد تفرقه، ترويج فساد، القاي شبهات ،اختلاف افكني بين قوميت ها كه دراغلب اين توطئه ها ناكام مانده اند ، از كينه وعناد وشتاب آنان براي خاموش كردن اين چراغ درخشان حكايت مي كند .
ايران هراسي يكي از راهبردهاي تبليغاتي وتهديدات نرم در غالب جنگ رواني در سياست خارجي آمريكا وبرخي از كشورهاي اروپايي ،عليه جمهوري اسلامي ايران است .راهبرد ايران هراسي همزاد ومترادف با راهبرد اسلام هراسي وامواج آن مي باشد.
اين راهبرد در طي 30سال گذشته همواره توسط دولت هاي ايالات متحده آمريكا چه جمهوري خواه وچه دموكرات به صورت پيوسته در سياست خارجي وديپلماسي عمومي اين كشور در عرصه بين المللي پيگيري شده است.سند چشم انداز بيست ساله جمهوري اسلامي ايران در افق 1404(هجري شمسي )مبني بر الهام بخشي،فعال بر همگرايي اسلامي ومنطقه اي بر اساس تعاليم اسلامي وانديشه هاي امام خميني (ره) ، نگاهي راهبردي از اهداف بلند مدت جمهوري اسلامي ايران را نمايان مي سازد كه اين امر در كنار پيشرفت هاي علمي در عرصه هاي مختلف و دستيابي به تكنولوژي هاي نوين به نوبه خود موجب هراس ودل نگراني معاندان ودشمنان مي شود لذا طرح راهبردي«ايران هراسي» به دنبال آن است تا ايران را به عنوان تهديدي بزرگ در منطقه وهمچنين تهديدي براي صلح وامنيت جهاني مطرح سازد وباعث تضعيف وتخريب چهره نظام جمهوري اسلامي ايران شود.
اين رويكرد از سوي ايالات متحده ورژيم صهيونيستي وكشورهاي غربي با هدف به حاشيه راندن وانزواي جمهوري اسلامي ايران پيگيري مي شود .آمريكا با تشديد«فضاي ايران هراسي»در منطقه تلاش مي كند تا موضوع ايران را همواره به عنوان مهم ترين مقوله در اولويت اساسي سياست خارجي خود نگاه داشته ودر منطقه خاور ميانه وسطح نظام بين المللي ،ائتلاف هاي گسترده عليه پيشرفت هاي جمهوري اسلامي ايران در عرصه هاي علمي از قبيل برنامه هاي بومي سازي دانش صلح آميز هسته اي وانزواي ايران در عرصه بين المللي شكل داده وتداوم بخشد.
اما حوادث اخير در كشورهاي عربي ودوست آمريكا وبيداري اسلامي نشان داد نه تنها پروژه ايران هراسي ناكام مانده است بلكه گرايش به سمت انقلاب اسلامي هر روز بيشتر مي شود.
استراتژي هاي جهاني آمريكا :
سياست مهار از استراتژي كلان آمريكا مبني بر جلوگيري از ظهور هر قدرت منطقه اي در مناطق حساس جهان كه بتواند برتري آمريكارا به چالش بكشد منشأ مي گيرد.اين سياست از جمله اصول ثابت استراتژي كلان آمريكا از جنگ جهاني دوم تا كنون بوده ونه تنها در خصوص ايران پس از انقلاب بلكه در خصوص ژاپن روسيه،چين،فرانسه آلمان نيز اعمال شده است .
استراتژي هاي كلان آمريكا كه چشم اندازي به اهداف دولت مردان اين كشور مي باشد در سه اصل مهم خلاصه مي شود:
1. حفظ برتري اقتصادي ،نظامي وتكنولوژي
2. جهاني سازي وابعاد اقتصادي وفرهنگي آن
3. حفظ امنيت بين المللي در جهت دهي سياسي نظامهاي مختلف وتامين منافع آمريكا
آمريكا يي ها براي دستيابي به سه اصل فوق به مداخله گرايي وتوسعه پايگاههاي نظامي در مناطق مختلف جهان روي آورده اند. گردانندگان فكري واجرايي آمريكا كه غالباً متشكل از لابي هاي صهيونيسم مي باشد براي سه اصل ياد شده از هيچ عملي فرو گذار نمي نمايند از اين رو مي توان با نگرش اجمالي به سياست هاي كلان آمريكا در مواجهه با كشورهاي مختلف به هدف اصلي آن در جهان يعني رهبري بي رقيب دنيا پي برد .
به قدرت رسيدن جرج واكر بوش در آغاز هزاره سوم ميلادي وپيوند فكري وي با طيف نو محافظه كار بيانگر اين واقعيت بود كه ايالات متحده بي ترديد در چشم انداز سياست خارجي خود بر اتخاذ رويكردهاي سخت افزاري hard power پافشاري خواهد كرد اين ارزيابي با تحولات و وقايع پس از 11سپتامبر به خوبي ماهيت تهاجم نيز در محافل ومخازن فكري(( think tanks )) وابسته به نوع محافظه كاران در دستور كار قرار گرفت.
در چنين شرايطي وهمزمان با زمين گير شدن ماشين جنگي آمريكا در عراق وافغانستان و نيز گسترش موج انتقادها واعتراض ها نزد افكار عمومي دولت بوش در دور دوم رياست جمهوري در چرخشي استراتژيك رويكرد راهبردي آمريكا رادر قالب قدرت نرم ( soft power ) برنامه ريزي كرد.
آمريكا به دنبال ترميم چهره مخدوش خويش در قالب
« خاور ميانه جديد » نزد افكار عمومي ملت هاي منطقه خاورميانه گام برداشت .
با به قدرت رسيدن باراك اوباما در نوامبر 2008 راهبرد ايالات متحده نيز دستخوش دگرگوني هاي مفهومي وپراگماتيستي تري قرار گرفت .كه اين دگرگوني خود را در قالب اتخاذ رويكرد استراتژيك قدرت هوشمند ( smart power ) آراست.
با چنين تفسيري از شرايط حاكم بر نوع نگرش آمريكا به ايران ، دولت اوباما با طراحي رويكرد هوشمندانه در عرصه سياست خارجي كه مبتني بر الگوي « تكثرگرايي اجماع محور» است درصدد است تا در يك سيكل زماني نامحدود ايران را ابتدا تبديل به يك دغدغه بالقوه والبته مخاطره آميز براي صلح وامنيت جهاني تبديل ودر ادامه با برجسته نمايي سويه ي تهاجمي رفتار هسته اي ايران آن را به سمت يك تهديد بالفعل جهاني سوق دهد. در اين طراحي اوباما با اتكاء وابتناء به موضوع مذاكره بدون پيش شرط با ايران واثبات عدم همراهي اين كشور با جامعه جهاني (الگوي نرم) بر حقانيت ومشروعيت برخورد جامعه جهاني (الگوي سخت ) تاكيد مي كند با اين تفاوت ظريف كه اوباما ابتدا جامعه جهاني ومتحدين استراتژيك خود را كاملاً از عدم تمكين ايران اقناع ،و در گام دوم تصميم به اتخاذ رويكرد سخت افزاري را به عهده مجامع بين المللي مانند آژانس ،گروه 1+5و شوراي امنيت مي گذارد.به عبارتي اوباما نقش good man (آدم خوب) را خود عهده دار ونقش bad man (آدم بد) را به تصميمات جامعه جهاني واگذار مي كند.
بررسي مفهوم ايران هراسي :
كلمه phobia ، به معناي ترس نامعقول از چيزي يا بيزاري از آن ، تشكيل يافته است .پسوندpobiaدوكاربرد كلي ومتفاوت دارد.اين پسوند گاه در روانشناسي در مورد افراد به معناي نوعي بيماري به كار مي رود وگاه در زمينه اي اجتماعي ودر كنار اصطلاحات مربوط به ضديت با اقوام ومليت ها استفاده مي شود.مورد نخست ، فاقد دلالت مستقيم سياسي است؛ ولي مورد دلالتي سياسي دارد.
در واقع آنچه امريكا عليه جمهوري اسلامي ايران انجام مي دهد ايجاد نوعي اضطراب به صورت ترس مداوم غير منطقي يا بيش از حد معمول است كه اساساً خطرناك نبوده يا تناسب منطقي با اضطراب ندارد .
روزگاري سلاح سرد روز ديگري سلاح هاي آتشين اهرم فشار و مستعمره واقع شدن برخي كشورها بود وامروز سلاح خزنده يعني «نبرد رواني » جايگزين اين ابزارها شده اند . جنگ رواني، استفاده دقيق وطراحي شده از تبليغات وديگر اعمالي است كه منظور اصلي آن تأثير گذاري بر عقايد ، احساسات ، تمايلات ورفتار دشمن ، گروه بي طرف ويا گروه هاي دوست است ؛به نحوي كه براي برآوردن مقاصد و اهداف ملي پشتيبان باشد.
دليل دشمني آمريكا با ايران از ديد نوام چامسكي به وضوح بر سياست خصمانه آمريكا اشاره كرده ومي گويد :
مقامات آمريكايي به عرب ها مي گويند ، ايران دشمن آنان است آمريكا تلاش مي كند مانع استقلال كشورهاي منطقه شود چامسكي ادامه داد: سياست آمريكا بر اساس منافع اين كشور استوار است.نوام چامسكي همچنين اذعان مي كند: چون ايران از دستورات واشنگتن اطاعت نمي كند، از سوي آمريكا به عنوان تهديد معرفي مي شود چامسكي در مصاحبه اي با هفته نامه آلماني فرايناگ با بيان اينكه ايران قرنهاست عليه هيچ كشوري اقدامي نكرده است ،افزود: اسرائيل با كمك آمريكا ظرف سي سال ، 5 بار به لبنان حمله كرد؛ در صورتي كه ايران هرگز اقدامي اين گونه انجام نداده است .آنها مي گويند ايران به خاطر اينكه در تلاش است تا نفوذ خود را در كشورهاي همسايه توسعه دهد يك تهديد عمده تلقي مي شود.نفوذي كه به گفته آمريكا مي تواند به بي ثبات شدن اين كشور هامنجر شود.
وي مي گويد:
«نكته اينجاست كه وقتي آمريكا به كشوري حمله مي كند اين برنامه با بهانه» ثبات بخشي به اين كشورها صورت مي گيرد. ثبات؛ يك واژه فني در ادبيات روابط بين الملل است كه منظور از آن همان اطاعت از فرامين آمريكاست اگر ايراني ها تلاش مي كنند تا نفوذ خود را حداقل در كشورهاي همسايه توسعه دهند اين بي ثباتي است در واقع آمريكا اين بهانه وبه بهانه ثبات بخشي بر آن است تا فرامين خود را اجرا كند وآنها را به اطاعت خود درآرود.
دومين تهديد اين است كه ايران از تروريسم حمايت مي كند.
تروريسم چيست ؟
ايران متهم به حمايت از حزب الله وحماس است.
تروريسم اين دو گروه چيست ؟مبارزه عليه اسرائيل براي آزادي اراضي خودشان كه هر ساله است اين پيروزي جشن گرفته مي شود.
امواج ايران هراسي:
در واقع مي توان گفت ايالات متحده آمريكا در پروژه ايران هراسي خود سه موج را پشت سر گذاشته است:موج اول ايران هراسي همزمان با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران به مرحله اجرا گذارده شد با عملياتي شدن موج اول اين راهبرد، كشورهاي عربي منطقه در شرايطي هول انگيز قرار گرفته ووادار به بازي در زمين معين شده از سوي آمريكا ولابي صهيونيسم شدند .
هول وهراس ايجاد شده در بين كشورهاي منطقه وجاه طلبي صدام، عملاً پازل جنگ افروزي آمريكا را كامل كرد وجنگ همه جانبه وگسترده را با هدف سرنگوني جمهوري اسلامي ، به ايران تحميل كرد.از آنجايي كه ايران هراسي ، همزاد ومترادف با اسلام هراسي است، لذا همزمان با موج دوم اسلام هراسي ، دومين موج ايران هراسي نيز به منصه ظهور رسيد .پس از حادثه 11سپتامبر با معرفي ايران با عنوان محور وكانون شرارت ،عملاً موج دوم ايران هراسي در سياست خارجي ايالات متحده آمريكا شكل گرفت.
نومحافظه كاران جنگ سالار با انگاره سازي وتقسيم جهان به خيروشر سعي در القاي اين مفهوم داشتند كه ايران در منطقه كانوني شرارت در جهان گرفته است.كاخ سفيد در موج دوم ايران هراسي با شكل دادن فضاي هيجاني عليه ايران ،سعي مي كرد تا ايران را وادار به تغيير رفتار وساختار نمايد، همچنين ايران هراسي ومعرفي ايران به عنوان محور وكانون شرارت ، فرصت ايجاد اجماع ومنزوي ساختن ايران در مناسبات بين المللي را براي آمريكا فراهم مي ساخت. متعاقب شكست سياست هاي خاورميانه اي آمريكا،موج سوم ايران هراسي نيز كليد زده شد ، پيروزي اصولگرايان وتأكيد آنان بر پايداري در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران وهم زماني با وقوع تحولات منطقه اي ،توازن قدرت در منطقه را به سود ايران تغيير داد.پس ازآن با احساس نگراني عميق واشنگتن از تحكيم محور ايران ، عراق ،سوريه، لبنان و فلسطين ، راهبرد ايران هراسي بيش از پيش مورد تأكيد سران كاخ سفيد قرار گرفت .وقوع جنگ سي و سه روزه وپيروزي حزب الله لبنان از يك سو وناكامي هاي پي در پي آمريكا در منطقه وعراق ، شرايط را براي كاخ سفيد بحراني تر ودشوار تر كرد، از اين رو نو محافظه كاران جنگ سالار راه خروج از بحران را در گروه توازن قدرت وبازدارندگي ايران يافتند. بنابراين عملياتي كردن موج سوم ايران هراسي ،ناظر بر ايجاد بازندگي ومهار منطقه اي جمهوري اسلامي ايران است. در اين راه از هر نوع ابزاري استفاده كردند؛ حتي آمريكايي ها كه انتشار اسناد ويكي ليكس را بي اساس مي دانند ،زماني كه اين سايت بر عليه ايران سند منتشر كرد از آن در جهت اجراي پروژه ايران هراسي استفاده كردند. بعد از انتشار اسناد محرمانه ويكي ليكس مرحله جديدي از طرح«ايران هراسي» واشنگتن در منطقه خليج فارس توسط اظهارات بلند پايه ترين مقام نظامي آمريكا كليد خورد.
هنوز چند هفته از انتشار اسناد اينترنتي ويكي ليكس نگذشته بود كه دريا سالار (مايك مولن)رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا به طور تلويحي كشورهاي عرب خليج فارس را به رويارويي با «خطر ايران» فراخواند.
وي روز 27آذر ماه 1389 در ديدار با پادشاه بحرين اين ادعا را طرح و القا كرد كه:
« اينجا تهديدي واقعي براي صلح وثبات مطرح است وما هرگز نگراني خود را در مورد ايران پنهان نكرده ايم » . از اين رو ، مروري بر اظهارات دريا سالار مولن نشان مي دهد كه اين مقام بلند پايه نظامي آمريكا با دست آويز قرار دادن اسناد ويكي ليكس سعي كرده است ، موج منفي جديدي عليه ايران در منطقه به راه اندازد.
به فاصله سه روز پيش از اظهارات مولن در بحرين، «موسسه واشنگتن براي مطالعه سياست هاي خاور نزديك » در تحليلي به قلم « ديويد پولاك » ،انتشار اسناد مرتبط با نگراني هاي سران عرب خليج فارس از برنامه هاي هسته اي ، موشكي و بسط نفوذ ايران در منطقه خاور ميانه ،در پايگاه اينترنتي ويكي ليكس را «فرصتي براي سياست خارجي آمريكا» توصيف كرد وسياست ورزان كاخ سفيد را به بهره برداري از اين موقعيت فراخواند.
پولاك در اين تحليل نوشت افشاي اسناد ويكي ليكس درباره اختلافات آشكار ميان ديدگاه هاي پنهان وآشكار رهبران عرب خليج فارس نسبت به موضوع ايران ، بدون آنكه منجر به تغيير سياست يا ايجاد تنش هاي داخلي در دولت هاي عرب شود ،به طور گسترده از سوي رسانه هاي عرب زبان بازتاب داده شد .
سياست مداران آمريكايي بايد تشويق شوند تا از اين اسناد در سياست هاي خود براي تقويت خود به ائتلاف منطقه اي عليه ايران بهره برداري كنندپولاك به سياست مداران امريكايي توصيه كرد:
«مادامي كه اعراب خليج فارس ( نسبت به مسئله ايران ) نگران هستند اين فرصت براي سياست آمريكا وجود دارد تا جبهه مخالفان جمهوري اسلامي را بيش از پيش تقويت كنند؛ فرصتي كه واشنگتن بايد هرچه سريع تر ازآن استفاده كند.» از اين منظر ، ايالات متحده ي آمريكا در تداوم تاكتيك دو سويه «تحريم ومذاكره» در قبال برنامه هسته اي ايران - در چهار چوب راهبرد هميشگي خود در قبال اين كشور موسوم به « چماق وهويج » مرحله جديدي از سياست «ايران هراسي» را در منطقه خاور ميانه آغاز كرده است.
 


كميته خطر جاري و استراتژي براندازي نرم (قسمت دوم)

مجتبي قليپور
با وجود اينكه كميته خطر جاري هنگام اشاره به «خطر جاري» پيش روي ايالات متحده امريكا اغلب از عنوان كلي اسلامگرايي جنگ طلب استفاده مي كند، اما نگاهي به گستره فعاليتهاي اين سازمان كه در اشكال و قالبهاي گوناگون اعم از سخنراني ها، مقالات، تهيه گزارش هاي استراتژيك، نامه نگاري و طومارنويسي براي اقناع مقامات كاخ سفيد و در صورت لزوم فشار بر آنها و غيره صورت مي گيرد حاكي از آن است كه اين كميته در مرحله جديد فعاليت خود (از سال 2004 به بعد) بخش قابل توجهي از توان تشكيلاتي، انتشاراتي، و نفوذي خود را بر مسئله ايران و چگونگي مقابله با آن چه كه كميته آن را «تهديد ايران» مي نامد متمركز نموده است. به نظر مي رسد رويكرد استراتژيك پيشنهادي كميته خطر جاري براي تقابل با ايران مبتني بر عمل همزمان و هماهنگ در چهار حوزه كليدي باشد. اين حوزه ها و گامهاي مورد نياز براي هريك، آن گونه كه در گزارشي با عنوان «تقابل با ايران: گزينه هاي آمريكا» كه در اصل در سال 2007 براي شوراي سياست خارجي امريكا تهيه شده آمده است، به اين شرح است:
الف) تلاشهاي ديپلماتيك و بين المللي به منظور:
- آموزش امريكايي ها درباره ايران؛
- افزايش سخن پراكني هاي رسانه اي درباره ايران؛
- گسترش انديشه هاي غربي در ايران؛
- استفاده از رسانه هاي جديد براي ارتباط بهتر با نسل آينده رهبران ايران؛
- مشروعيت زدايي از رژيم كنوني مستقر در ايران؛
- توانمند كردن مخالفان رژيم؛ و
- آگاه كردن رژيم ايران درباره هزينه هاي استمرار آنچه كميته آن را «رفتار شرورانه» مي نامد.
ب) ابتكارهاي اطلاعاتي و جاسوسي به منظور:
- احياي قابليتهاي جاسوسي انساني در درون ايران؛
- اصلاح بوروكراسي دستگاه اطلاعاتي ايالات متحده آمريكا براي واكنش به تحركات رژيم ايران و اقدام عليه آن؛ و
- ايجاد يك چارچوب قانوني انعطاف پذيرتر براي انجام عمليات هاي اطلاعاتي.
ج) اقدامات اقتصادي به منظور:
- افزايش فشار بر شركاي تجاري ايران؛
- اعمال تحريم هاي يك جانبه عليه كشورها و كمپاني هايي كه با ايران تجارت مي كنند؛
- اعمال تحريم و محاصره به ويژه عليه بخش انرژي ايران؛ و
- افزايش اقدامات ضدسرمايه گذاري در ايران كه بايستي هم توسط حكومت هاي ايالتي و هم حكومت فدرال پيگيري شود.
د) گامهاي نظامي به منظور:
- ارزيابي جامع آسيب پذيري هاي عملياتي و تاكتيكي ايران؛
- ايجاد ظرفيت لازم براي جنگ غيرمتعارف در درون ايران؛
- هدف قرار دادن زرادخانه موشك هاي بالستيكي ايران به منظور كاهش قابليت هاي تهاجمي و هسته اي اين كشور؛
- قطع پيوندهاي رژيم ايران با گروه هاي تروريستي (عنواني كه كميته براي گروههايي چون حزب الله و حماس به كار ميبرد) كه به نمايندگي از اين كشور عمل ميكنند، حتي اگر لازم باشد با زور.
گذشته از اين گزارش كه بندهاي اصلي آن را آورديم، رويكرد خصمانه و تقابل جويانه كميته خطر جاري نسبت به جمهوري اسلامي ايران در تمامي فعاليت هاي كميته به وضوح قابل مشاهد است. به عنوان مثال جيمز وولسي كه همانطور كه پيشتر اشاره كرديم از اعضاي برجسته كميته است، در يك سخنراني در سال 2007 كه در جمع اعضاي كميته خطر جاري ايراد شده بود، 5 پيشنهاد خود براي مقابله با ايران را به صراحت مطرح كرد. او چهار پيشنهاد اول را مربوط به حكومت آمريكا مي داند و پيشنهاد پنجم را خطاب به افراد و نهادهاي امريكايي مطرح ميكند:
1- تلاش براي تغيير رژيم به روش غيرخشونت آميز؛
2- تلاش براي مذاكره و ارتباط با مردم ايران به جاي حكومت ايران و ايجاد تفكيك بين اين دو؛
3- تمركز بر روي آسيب پذيري ايران در حوزه صادرات نفت و تلاش براي جلوگيري از توسعه تكنولوژيك ايران در حوزه نفت و گاز و صادرات آنها؛
4- حركت به سمت فناوري هايي كه بتواند نقش نفت و وابستگي به آن را در كشورهاي واردكننده كم كند و بدين ترتيب يك اهرم مهم را ازدستان ايران و ساير كشورهاي صادركننده (كه از قضا اغلب آنها كشورهاي مسلمان، يعني همان دشنمان اصلي كميته خطر جاري هستند) خارج نمايد.
5- افراد، صندوقهاي مالي، دانشگاه ها، و ديگر سرمايه گذاران بايد از سرمايه گذاري دلارهاي خود در ايران اجتناب كرده و فعاليتهاي اقتصادي خود را در ايران محدود كنند تا بدين وسيله فشار اقتصادي بر جمهوري اسلامي ايران افزايش يابد.
آنچه در استراتژي چهار بعدي پيشنهادي به شوراي سياست خارجي و به ويژه از سخنراني وولسي جالب توجه است، تأكيد هر دوي اين استراتژيها بر مسأله فشار اقتصادي بر جمهوري اسلامي ايران است. از 5 پيشنهاد مطرح شده توسط وولسي سه مورد پاياني به صورت مستقيم و مورد نخست به صورت غير مستقيم محتواي اقتصادي دارند كه نشانگر اهميت گزينه فشار اقتصادي به عنوان يك حربه مقابله با ايران براي اعضاي كميته خطر جاري است. استراتژي توسل به حربه هاي اقتصادي عليه ايران به ويژه در گزارشي با نام «ايران و بمب: استراتژي اي براي جنگ اقتصادي» مورد تصريح قرار گرفته است كه در اينجا مجال پرداختن به آن نيست.
در جمع بندي نهايي با توجه به آنچه درباره تاريخچه، مأموريت، اهداف، نقطه تمركز، و استراتژيهاي مورد تأكيد كميته خطر جاري نسبت به ايران گفتيم، مي توان چنين نتيجه گيري كرد كه اين كميته از راديكال ترين و تقابل جوترين سازمانهاي فعال در ايالات متحده است كه نه تنها به حل مسائل و بحرانهاي بين جهان غرب و اسلام به طور كلي و روابط پرتنش ايران و ايالات متحده امريكا به طور خاص كمكي نمي كند، بلكه همواره با نشانه رفتن انگشت اتهام به سوي جهان اسلام و به ويژه جمهوري اسلامي ايران و اتخاذ رويكردهاي راديكال و مبتني بر فشار و تهديد و تقابل، به گسترش فضاي تنش و تخاصم ياري مي رساند. اين در حالي است كه وضعيت كنوني سياست بين الدول و نيز فضاي كنوني تعاملات جهان اسلام و غرب به طور كلي و روابط ايران و ايالات متحده امريكا به طور اخص، بيش از هر چيز نيازمند نشاندن اصل «درك متقابل» به جاي اصل «اتهام پراكني متقابل» است. آشكار است كه سازمان هايي همچون كميته خطر جاري كه به طور يك جانبه و متعصبانه فقط منافع غرب و در رأس آن ايالات متحده آمريكا را مد نظر قرار داده و هر آنچه در مقابل آن مي ايستد را «جنگ طلبانه»، «تروريسم» و «شرورانه» مي دانند، هرگز كمكي به برآورده ساختن اين نياز و حركت به سمت جهاني كه بيشتر مبتني بر تفاهم است تا تقابل، نخواهند كرد.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14