(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 9 مهر 1391 - شماره 20319

نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي (19)
هشدار ساواك به شاه!
علل و عوامل پذيرش قطعنامه 598 (11)
وقتي بذر ترديد افشانده شد ...

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir


نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي (19)

هشدار ساواك به شاه!

مريم صادقي
E-Mail:shayanfarkayhannews.ir
رئوفيان يكي از بهائيان سرشناس شيراز در يك مذاكره در مورد رابطه هويدا با بهائيت چنين اعتراف مي كند:« آقاي امير عباس هويدا به پشتيباني بيت العدل اعظم و كامبلاي آفريقا مدّت 13 سال بر ايران حكومت كرد و جامعه بهائيت به پيشرفت قابل توجهي رسيد و افراد متنفذ بهائي پست هاي مهمي را در ايران اشغال و پول هاي مملكت را به خارج فرستادند.»430
ابوالفضل قاسمي (نويسنده كتاب اليگارشي يا خاندان هاي حكومتگر ايران) در اين ضميمه چنين اظهار مي كند: «... بهائيت كه شاخه اي از صهيونيسم به شمار مي رود طبق دستوري كه گرفته بود همه قواي خود را در ايران براي پياده كردن نقشه نابودي انديشه هاي ملي و مذهبي به كار گرفت و براي اين منظور مجريان خود را انتخاب كرد تا در دراز مدت آرمان هاي ملي و سنّت هاي ديني را تخريب نمايند. لذا بهائيان كم كم درصدد تسخير پست هاي حساس و كليدي در كشور برآمدند. اين نقشه با روي كار آمدن حسنعلي منصور در ايران پياده شد و براي نخستين بار پاي بهائيان در كابينه وزيران ايران باز شد. اما با ترور منصور، نقشه هاي وي عملي نشد و كابينه بهائي هويدا روي كار آمد. در كابينه نخست وي چهار وزير وزارت خانه هاي (دارايي- جنگ- اطلاعات- آب و برق) به بهائيان سپرده شد.»431
حضور بهائيان در پست هاي مهم سياسي و نظامي و امنيتي رژيم در اين دوران به گونه اي بود كه مي توان سياهه اي بلند از عناصر بهائي ارائه داد كه اين مناصب را اشغال كرده اند.432
هويدا در طول سيزده سال نخست وزيري بارها كابينه ي خود را ترميم كرد و چندين باز نيز كابينه جديدي تشكيل داد. بهائياني كه در كابينه هويدا به وزرات رسيدند، عبارتند از منصور روحاني (وزير آب و برق و نيز كشاورزي)، عباس آرام (وزير خارجه)، سپهبد اسدالله صنيعي (وزير جنگ و نيز وزير توليدات كشاورزي و مواد معدني)، غلامرضا كيان پور (وزير دادگستري)، منوچهر تسليمي (وزير بازرگاني و اطلاعات)، دكتر منوچهر شاهقلي (وزير بهداري و علوم)، هوشنگ نهاوندي (وزير علوم)، فرخ رو پارسا (وزير آموزش و پرورش)، سپهبد پرويز خسرواني (رئيس سازمان تربيت بدني)، دكتر شاهپور راسخ (رئيس سازمان برنامه و بودجه).433
فريده ديبا (مادر فرح پهلوي) در مورد اجتماع بهائيان در دولت هويدا مي نويسد: «يكي از اشكالات بزرگ هويدا باندبازي او بود. هويدا براي خودش دارو دسته اي فراهم آورده بود و روابط او با زيردستانش، روابط مريد و مراد بود! وزراي كابينه و رجال سياسي اطرافش او را آقا مي ناميدند كه به نظر من اسم بي مسمايي بود! ساواك گزارشات زيادي را در مورد اعمال و رفتار هويدا به طور مرتب و روزانه براي محمدرضا تهيه مي كرد كه برخي از اين گزارشات را فرح هم مي ديد و با من هم درباره ي محتويات آنها صحبت مي كرد. اين گزارشات نشان مي دادند كه هويدا تا آن جا كه توانسته پست هاي كليدي را به دست بهائيان داده است. ساواك به محمدرضا هشدار مي داد كه اجتماع بهائيان در دولت موجب بروز نارضايتي مردم مي شود، اما متأسفانه محمدرضا اين هشدارها را ناديده مي گرفت...434»
فرح پهلوي نيز با بيان حمايت شاه از هويدا و بهائيان، سعي مي كند هويدا را عامل سقوط رژيم پهلوي معرفي كند و به نوعي به تبرئه شاه و خود مي پردازد:
« بعد آز آنكه محمدرضا، هويدا را به نخست وزيري منصوب كرد بعضي نامه ها به دست ما رسيد كه نويسندگان آنها مدعي بودند هويدا، يك بهائي متعصب مي باشد. از جمله آقاي شمس قنات آبادي دراين مورد اعلاميه اي برعليه هويدا منتشر كرده بود. از نظر بهائي بودن، محمدرضا با هويدا مشكلي نداشت و اصولاً محمدرضا قلباً متمايل به بهائيان بود. او مي گفت بهائيان مردماني روشنفكر و مترقي و طرفدار سلطنت ما هستند.»
در ادامه فرح، دليل علاقه محمدرضا به بهائيان و سپردن زمام امور كشور به آنها را تضعيف كردن پايه هاي اسلام و توسعه دين بهائي معرفي مي كند و علت سقوط حكومت را ناديده گرفتن افكار عمومي و بي اعتنايي شاه به اين موضوع مي داند به طوري كه مردم كاستي هاي دوران 13ساله حكومت هويدا را به گردن محمدرضا شاه مي اندازند.435
سخنان فرح پهلوي بيانگر حمايت شاه از بهائيان و دليل اين حمايت مي باشد. فرح قصد دارد به تبرئه خود و به نوعي شاه بپردازد و دليل سقوط سلطنت پهلوي را تماماً برعهده دولت هويدا و نفوذ بهائيان در كابينه او قرار دهد اما همين اعترافات نيز از نكات قابل تأملي است كه بايد در مورد آن درنگ كرد.
از اوايل سال 1356، وضعيت هويدا تغيير كرد. موج نارضايتي ها و تظاهرات در سراسر كشور شدت گرفت. كار به جايي رسيد كه در مرداد ماه همان سال به دستور محمدرضا پهلوي از مسند
نخست وزيري كناره گيري كرد و به جاي او اسدالله علم وزير دربار شد.436
همان طور كه اشاره كرديم عناصر بهائي در كابينه هويدا حضور فعالي داشتند كه در ادامه به معرفي برخي از اين افراد مي پردازيم.
دكتر منوچهر شاهقلي
دكتر منوچهر شاهقلي پسر سرهنگ شاهقلي مؤذن بهائي ها مي باشد. سرهنگ شاهقلي از سران بهائيت و منشي محفل بهائيان ايران بود. وي به كمك امثال دكتر ايادي و سپهبد صنيعي، مشكلات اداري بهائيان را در دستگاه پهلوي برطرف مي ساخت. علاوه بر بهائي بودن نام او در سياهه اسامي فراماسونرهاي ايران به چشم مي خورد.437
منوچهر شاهقلي به سال 1302ش، در تهران تولد يافت. از دانشكده ي پزشكي دانشگاه تهران دكترا گرفت و دوره ي تخصصي جراحي عمومي را در دانشگاه نيويورك طي نمود. علاوه بر آن دوره ي تخصصي و پلاستيك را سپري كرد.438
دكتر شاهقلي از محارم و دوستان بسيار نزديك و خانوادگي هويدا به شمار مي رفت به طوري كه در مراسم ازدواج هويدا با ليلا امامي در تير 1345، گذشته از شاه و ملكه، پدر و مادر ليلا، مادر هويدا، كسي جز دكتر منوچهر شاهقلي و همسرش در آن مراسم حضور نداشت.439
هويدا در 12 ارديبهشت ماه 1344، دكتر شاهقلي رئيس و پزشك ارشد بيمارستان پارس را كه كمترين سابقه ي تصدّي مشاغل اداري نداشت را به عنوان وزير بهداري وارد كابينه كرد.440
در دوران مسئوليت خويش فردي بي اطلاع از امور اداري، تاجر پيشه و به فكر تأمين منافع خود بود. شاهقلي در زمان وزارت بهداري به جهت بي تجربگي و وضع نابسامان بهداري و شيوع بيماري شبه وبا، از طرف مجلس مورد انتقاد قرار مي گيرد. در زمان تصدّي وزارت علوم در محافل دانشگاهي متهم گشت كه دستوراتي در جهت جلوگيري از حركت هاي دانشجويي و مقابله با آنها داده است. در سند ساواك دكتر شاهقلي را يك فرد آمريكوفيل معرفي كرده كه اغلب با تحصيلكرده هاي آمريكا دوستي و معاشرت داشته است. مدت وزارت شاهقلي تا ارديبهشت سال 53 به طول كشيد.441
منصور روحاني
منصور روحاني يكي از نامدارترين دولتمردان رژيم پهلوي است. منصور روحاني فرزند عليمحمد در سال 1298ش، در قزوين به دنيا آمد. پدران وي اهل قفقاز بودند كه بعد از معاهده تركمنچاي از طريق روسيه تزاري نخست به آذربايجان رفتند و پس از مدّتي در قزوين اقامت گزيدند. منصور روحاني پس از تحصيلات مقدماتي عازم تهران شد و دوره مهندسي را در دانشكده فني دانشگاه تهران گذراند و براي تحصيل در رشته هيدروليك به لندن رفت. در بازگشت به ايران در شركت نفت ايران و انگليس به كار پرداخت. در سال 1337ش، به رياست سازمان آب تهران منصوب شد. وي از اعضاي بهائيت بود كه در نوجواني به حزب ايران پيوست وبا روزنامه هاي حزبي نيز همكاري داشت. با شروع فعاليت هاي حسنعلي منصور به او پيوست و در كانون مترقي و حزب ايران نوين فعال شد.442
زماني كه حسنعلي منصور به نخست وزيري رسيد، روحاني را به وزارت خانه ي جديد آب و برق منصوب كرد. در زمان صدارت هويدا، اين پست براي او محفوظ ماند تا در كابينه سوم هويدا، تصدّي هشت ساله منصور روحاني در وزارت آب و برق پايان يافت و به وزارت خانه ي كشاورزي و منابع طبيعي گماشته شد و پس از بركناري هويدا و روي كار آمدن دولت آموزگار، روحاني مديرعامل شهرك غرب گرديد.443
دوران تصدّي و مسئوليت روحاني در وزارت كشاورزي يكي از سياه ترين ادوار كشاورزي ايران است. او با اتخاذ سياست هاي غلط و برنامه ريزي هاي نادرست، از عوامل مؤثر در نابودي كشاورزي ايران بود كه باعث شد دروازه هاي كشور به روي محصولات و توليدات كشاورزي استراليا، انگلستان، آمريكا، دانمارك، نيوزلند و ... باز شود و موجبات ورشكستگي كامل توليد كنندگان كشاورزي را فراهم كند.444
لازم به ذكر است كه محقّقان، منصور روحاني را، به تخريب كشاورزي ايران متهم ساخته اند. حسين ملكي(ح-م زاوش) دراين باره چنين اظهار مي كند:
«منصور روحاني، كه از ميان خانواده ي متوسط ايراني برخاسته بود، به سبب انتساب به فرقه ي بهائيان، تحت حمايت اميرعباس هويدا توانست به وزارت نيرو، سپس به وزارت كشاورزي دست يابد. او در ايام وزارت خود روستاهاي ايران را به ويراني كشانيد و مردم وطنمان را از پياز تا برنج نيازمند كشورهاي خارجي كرد. قطعات پهناوري از اراضي مرغوب كشور را با مساحت هاي زياد، بين هواداران رژيم تقسيم كرد كه يك مورد آن واگذاري 760 قطعه از اراضي ساحلي شمال ايران به 760 نفر از بستگان و بلندپايگان رژيم پهلوي بود.445»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
430 - همان، ص567..
431 - ابوالفضل قاسمي، اليگارشي يا خاندان هاي حكومتگر ايران، خاندان هويدا، ص 95.
432 - خسرو معتضد، سياستمدار پيپ، عصا و گل اركيده، ص415.
433 -علي حقيقت جو، بهائيت و رژيم پهلوي، ايّام ويژه تاريخ معاصر(جام جم)، شماره29، شهريور1386، ص34.
434 - فريده ديبا، دختر فرح، ص 314.
435 - فرح پهلوي، شاه و فرح، به كوشش ابوالفضل آتاباي، صص318-317.
436 - محمود طلوعي، دادستان انقلاب، ص 261. حسين ملكي (ح.م.زاوش)، دولت هاي ايران در عصر مشروطيت، ج1، ص 449.
437 - ثريا شهسواري، اسناد فعاليت بهائيان در دوره ي محمدرضا پهلوي، ص 290. مركز اسناد انقلاب اسلامي، اميرعباس هويدا به روايت اسناد ساواك، ج1، ص 360. فراماسونرها و روتارينها و لاينزهاي ايران، ص 283.
438 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، امير عباس هويدا به روايت اسناد ساواك، ج1، ص297.
439 - عباس ميلاني، معماي هويدا، ص 234.
440 - خسرو معتصد، سياستمدار پيپ، عصا، گل اركيده، ص 416.
441 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، اميرعباس هويدا به روايت اسناد ساواك، ج 1، ص 361.
442 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، كابينه حسنعلي منصور به روايت اسناد ساواك، ص93.
443 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، اميرعباس هويدا به روايت اسناد ساواك، ج1، ص 359. مصطفي الموتي، از اميراسدالله علم تا دكتر شاهپور بختيار، ص 187.
444 - مصطفي الموتي، از اميراسدالله علم تا دكتر شاهپور بختيار، ص 187.
445 - حسين ملكي، دولتمردان ايران و ساختار نهادها در عصر مشروطيت، ص 277.
پاورقي
 


علل و عوامل پذيرش قطعنامه 598 (11)

وقتي بذر ترديد افشانده شد ...

تأليف : كامران غضنفري
سردار محمد دروديان نيز در اين باره مي گويد :«پس از عمليات بدر [ در سال 63 ] ، با درك جديد از وضعيت سياسي - نظامي جنگ ، سپاه طرح جديدي را براي اجراي عمليات در كل منطقه جنوب ارائه كرد كه مسئولان نپذيرفتند و نتيجه آن بحث ها تنها اجراي يك عمليات در منطقه فاو بود» .110
پس از پيشنهاداتي كه فرماندهان ارتش و سپاه در مورد مشكلات اجراي عمليات در فاو و نيازمندي هاي لازم براي تأمين پيروزي ارائه كردند ، آقاي هاشمي اظهار داشت :«عمليات ناموفق به صلاح ما نيست . اين به عنوان يك اصل است . انجام عمليات با تمام امكانات لازم ، تا آنجائي كه من مي دانم مقدور نخواهد بود. [لذا] عملياتي را پيشنهاد كنيد تا بتوانيم بپذيريم» . 111
وي در بخش ديگري از سخنانش اظهار مي دارد : «فرماندهان راه ما را مشخص كنند ... اگر كسي نظرش اين است كه نمي شود بجنگيم ، حالا بايد تصميم گرفت (!) زمان براي ما بسيار مهم است چون دنيا پيروزي مطلق ما را نمي پذيرد ، لذا به مرور بر ما فشار مي آورد» . 112
بدين ترتيب در بهار و تابستان 1363 با وجود بحث و بررسي هايي كه انجام گرفت ، شرايط لازم براي عمليات فراهم نشد . در اين جلسات براي نخستين بار فرماندهي عالي جنگ [ آقاي هاشمي ] در برابر توضيحاتي كه فرماندهان و طراحان عمليات در مورد مشكلات و نيازمندي هاي پشتيباني براي اجراي عمليات بيان كردند ، به مسائلي اشاره نمود كه تا اندازه اي سؤال برانگيز بود . در واقع با توجه به مجموع مسائلي كه بيان شد ، براي نخستين بار مشكلات ادامه جنگ و ترديدهاي موجود در اين زمينه به نحو تعجب آوري اظهار شد . 113
آقاي هاشمي كه حاضر نبود دست از سياست خودبردارد ، همچنان به مسيرمورد نظرخويش ادامه مي داد . در اين راستا ، وي در يادداشت مورخ 14 فروردين 1364 خود مي نويسد :
«شب مهمان آقاي موسوي اردبيلي بوديم . در باره جنگ بحث شد . قرار شد كه سياست ما در جنگ اين باشد كه نقطه مهمي را از عراق تصرف كنيم و سپس خواستار صلح (!) شويم تا وسيله اي براي بازپس گرفتن حقوق و احتمالاً سقوط صدام (!!) باشد» 114
اما حدود دو هفته بعد ، امام خميني طي سخناني به مناسبت روز مبعث پيامبر اكرم (ص) پاسخ اين گونه تفكرات را چنين مي دهند :
«شما مي گوييد كه ما با يك كسي كه خرد كرده مسلمين را و به اسلام هيچ اعتقاد ندارد و هر روز كه زورش برسد ، اسلام را زير پا مي مالد و منهدم مي كند ، ما با او بنشينيم و دست دوستي بدهيم و بعد هم بگوييم كه «سلّمكم الله» ؟! اين چه منطقي است ؟ منطق اسلام اين است ؟ شما اسلام شناس ها اين را منطق اسلام مي دانيد ؟! خداوند اصلاحتان كند» . 115
آقاي هاشمي نيز كه گويا خويش را يكي از مخاطبين سخنان امام فرض كرده ، در يادداشت مورخ 29 فروردين 1364 خود مي نويسد :«تكيه صحبت هاي امام بر كوبيدن مخالفان و اخلالگران در جنگ بود . تصور مي شود كه ايشان بيش از حد لازم به اين موضوع پرداختند كه احتمالاً مورد سوء استفاده دشمنان واقع مي شود و جريان مخالف جنگ را بزرگ مي كند »(!!) 116
سردار غلامعلي رشيد در ارديبهشت 1364 در قرارگاه خاتم الانبياء(ص) اظهار مي دارد :
«مسئولان جنگ مي گويند «جنگ جنگ تا يك پيروزي» و 3 سال است كه ما بر اين خط عمل كرده ايم . ما در اين خط به بن بست رسيده ايم . اگر باز هم اين گونه حركت كنيم ، باز هم نتيجه همان است .» 117
بنا بر اظهار آقاي رضايي ، مسئولين [سياسي] چنين تصور مي كردند كه با عبور از فاو ، در حقيقت مي توانيم جنگ را تمام كنيم و دنيا ديگر مسئله اش حل مي شود . اين نگرش سبب شده بود تا كليه تلاش ها و اقدامات ايران در حد فاصل عمليات رمضان تا عمليات فاو در چارچوب «كسب يك پيروزي» سازماندهي و انجام شود . سپاه برخلاف اين نگرش ، بر اين باور بود كه عمليات فاو تنها براي گرفتن زمان از دشمن است و بايد با عمليات هاي پي در پي دشمن را مستأصل كرده و از پاي درآورد . به همين دليل ، سپاه پيشنهادهايي را براي ادامه جنگ درازمدت ارائه كرد كه مورد تصويب قرار نگرفت . 118
آقاي هاشمي پس از عمليات فاو نيز همچنان ديدگاه پذيرش آتش بس را مطرح مي كند . ايشان در يادداشت مورخ 17 اسفند 1364 خود مي نويسد :
«شب با سران ديگر قوا ، مهمان آقاي خامنه اي بوديم . درباره آينده جنگ صحبت كرديم. بحث در اين بود كه حالا كه نقطه مهمي از عراق مثل فاو در دست ما است و ارتباط عراق با دريا قطع شده ، بهتر اين است كه آتش بس را بپذيريم و با اين اهرم براي گرفتن حقوق مان و سقوط صدام از طريق محاكمه (!) اقدام كنيم ... به جايي نرسيديم . قرار شد هفته بعد با حضور آيت الله منتظري و در خدمت امام بحث شود ». 119
آقاي رضايي در توضيح تداوم اين نگرش به كليت جنگ و راه حل براي اتمام آن ، معتقد بود در حوزه ديپلماسي هم ديدگاه هاي متفاوتي وجود داشت . وي مي گويد : دو ديپلماسي ، شامل ديپلماسي انقلابي و ديپلماسي رسمي كشور ، فعال بود . در ديپلماسي رسمي كشور كه وزارت امور خارجه ، دولت و مجلس پيگيري مي كردند ، عموماً دنبال اين بودند كه جنگ زودتر تمام بشود و با همه كشورها هم صحبت مي كردند . اما سياست ديگر ، سياست نيروهاي انقلاب و امام بود كه مي گفتند جز با زور نمي توانيم حقوق مان را بگيريم و اين زماني انجام مي شود كه آنها بفهمند ما قدرت داريم و در موضع دست بالايي قرار داريم . 120
بدين ترتيب تقابل ديدگاه نظاميون و سياسيون كه از سال 1362 آغاز شده بود ، در سال 1365 به اوج خود مي رسد . 121
يكي از جلوه هاي اين تقابل را در يادداشت مورخ 16 ارديبهشت 1365 آقاي هاشمي مي توان ديد . ايشان مي نويسد : «بعد از جلسه مجلس ، آقاي دكتر [حسن] روحاني آمد و راجع به جنگ و مشكل ارتش و سپاه و مهندسي رزمي بحث شد . آقاي روحاني نگران توسعه طلبي سپاه است». 122
در واقع آقاي هاشمي ديدگاه خود و آقاي حسن روحاني مبني بر نگراني از قدرتمند شدن سپاه و در نتيجه احتمال سقوط صدام توسط رزمندگان اسلام را با عبارت نگراني از «توسعه طلبي سپاه» ! بيان مي كند .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
110. همان . ص 35
111. آغاز تا پايان ؛ سيري در جنگ ايران و عراق . پيشين ، ص 98
112. همان . ص 99
113. همان . ص 100
114. اكبر هاشمي رفسنجاني. « اميد و دلواپسي ». به اهتمام سارا لاهوتي . تهران: دفتر نشر معارف انقلاب ، 1387 . ص 53
سردار كرمي راد نيز طي مصاحبه اي در تاريخ 26 تير 1391 ، در اين رابطه مي گويد : آقاي هاشمي رفسنجاني بارها در جلسات فرماندهان لشكرها و قرارگاه ها اعلام مي كردند كه شما يك عمليات انجام بدهيد تا ما جنگ را به لحاظ سياسي تمام كنيم .
115. صحيفه امام . جلد 19 . ص 231
116. اميد و دلواپسي . پيشين ، ص 69
117. روند پايان جنگ . پيشين ، ص 187
118. آغاز تا پايان ؛ سيري در جنگ ايران و عراق . پيشين ، ص 150
119. اميد و دلواپسي . پيشين ، ص 433
120. روند پايان جنگ . پيشين ، ص 33
121. محمد صادق كوشكي . «ائتلاف ناخواسته نظاميون و سياسيون ». هفته نامه مثلث . 3 مهر 1390 . ص 85
122. اوج دفاع . پيشين ، ص 89
پاورقي
 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14