(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 10 مهر 1391 - شماره 20320

نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي (20)
گزارش محرمانه ساواك درباره منصور روحاني
علل و عوامل پذيرش قطعنامه 598 (12)
دو راهبرد متفاوت در جنگ تحميلي

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir


نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي (20)

گزارش محرمانه ساواك درباره منصور روحاني

E-Mail:shayanfarkayhannews.ir
مريم صادقي
روحاني در زماني كه عهده دار وزارت آب و برق بود به منظور رسيدن به توسعه و پيشرفت و استحصال برق از آب اقداماتي را انجام داد. آنچه باعث زير سؤال بردن عملكرد روحاني مي باشد، انجام اين برنامه ها به دستور بيگانگان و نحوه ي پيوند وي با كارتل هاي نظام سرمايه داري است. بايد اين نكته را گفت كه هدف روحاني ازانجام اين برنامه ها دست يابي به توسعه ملي و سازندگي نيست بلكه هدف او انحطاط اقتصاد ايران بود، تا از اين طريق ثروت شخصي خود و جامعه بهائيت را توسعه بخشد و هم بازار سهل و آساني براي محصولات شركت هاي غربي ايجاد نمايد. به عنوان نمونه در سال 1347ش، منصور روحاني به خريد چهار مولد برق از شركت جنرال الكتريك اقدام كرد. با اينكه مي توانست اين مولدها را از يك شركت ايتاليايي با شرايط آسان تر (بدون دريافت پيش پرداخت، استهلاك شانزده ساله و بهره ي پايين) خريداري كند.446
در سال 1348ش، پرونده ي يكي از زد و بندها و سوءاستفاده هاي وزارت آب و برق به سازمان بازرسي شاهنشاهي ارجاع شد كه مربوط به موضوع زدو بند خريد دستگاه هاي مستهلك (بولدوزر، جرثقيل، ماشين آلات آسفالت سازي، موتور مولد برق و وسايل مكانيكي ديگر) از يك شركت مقاطعه كار آمريكايي به نام «پامروي» بود. پس از شكايات و اعلام جرمي كه از خبر غيرقابل استفاده و
بي مصرف بودن و گراني بهاي خريد و سوء استفاده و حيف و ميل اين اموال به سازمان بازرسي شاهنشاهي رسيد، اين سازمان هيئتي را مأمور رسيدگي كرد كه برخي از موارد جرم را تأييد نمود.447
اما سازمان پس از بررسي هايي كه انجام داد نه تنها سلب مصونيت از روحاني نكرد بلكه به خاطر انعقاد اين گونه قراردادها، با تأييد محمدرضا شاه به روحاني نشان هاي افتخار نيز اعطا گرديد.448
منصور روحاني با ارتباطي كه با مسئولان سازمان برنامه و بودجه داشت، اجراي طرح هاي وزارت آب و برق را بدون مناقصه، به شركت هاي مورد علاقه خود واگذار مي كرد. اين شركت ها، خارجي بودند. زخم اين موضوع در سال 1349ش، سرباز كرد و روشن شد كه روحاني بي اعتنا به مصوبه دولت در سال 1342ش، كه همه ي عمليات هاي مربوط به تحقيقات و كنترل راه ها و سدها و طرح هاي عمراني را كه بايد در آزمايشگاه هاي فني داخل كشور مورد بررسي قرار مي گرفت، به شركت هاي مورد علاقه خود، شركت هاي خارجي واگذار كرده است.
شركت سولتانش يكي از آنها بود كه عمليات تحقيقاتي، آزمايشگاهي را در سدهاي لار، لتيان، ميناب، جيرفت، مارون و كارون را برعهده گرفته بود. شركت ژئوتكنيك نيز بخش حفاري سد ساوه و كرخه و سد آبياري اروميه و سلماس را عهده دار بود. در حالي كه انجام مطالعات آزمايشگاهي اين قراردادها مي توانست حقوق 600 نفر از كاركنان ايراني را تأمين كند كه با واگذاري به شركت هاي خارجي اين امر صورت نگرفت.449
در جريان برگزاري جشن هاي 2500 ساله شاهنشاهي در 1350ش، روحاني پست وزارت آب و برق را بر عهده داشت و در كنار تصدّي اين پست رياست «كميته ي آب و برق شوراي مركزي جشن بيست و پنجمين سده ي بنيانگذاري شاهنشاهي ايران »به وي واگذار شد.450
پيوند عميق روحاني با دربار به حدّي بود كه در زمان تصدّي وزارت كشاورزي و منابع طبيعي روحاني مرغوب ترين اموال عمومي مردم ايران، يعني جنگل ها را به درباريان واگذار مي كرد يا اجاره مي داد. وي در اوايل سال4 135ش، موافقت خود را براي واگذاري 70 تا 100 هكتار از اراضي جنگلي عباس آباد، به شكل اجاره دراز مدت به شهناز پهلوي اعلام كرد.451
روحاني يكي از فعّالان ماسون در زمان محمدرضا پهلوي، بود كه در لژهاي مولوي، سعدي، مشعل و نيز خورشيد تابان و جمعيت ايران عضويت داشت و همين طور از عناصر شاخص كلوب روتاري محسوب مي شد.452 گزارش خيلي محرمانه ساواك، در تاريخ 14/6/43 به اين مطلب اشعار مي دارد: «مدتي است بردامنه ي فعّاليت هاي مستمر جمعيت معروف به »بنايان آزاد» كه همان لژ فراماسونري ايران باشد افزوده گرديده و اثر همين گزارش فعّاليتي مي باشد كه گروهي از اعضاء متوسط السن و جوان جمعيت مذكور در رأس پست ها و مقامات حساس قرار گرفته و با اتحاد و همدستي خويش يكديگر را در هر مرجع و مقامي كه هستند حمايت مي نمايند و از جمله ي اعضاء جمعيت مزبور كه هم اكنون مصدر مقامات عالي رتبه و مهم مي باشند مي توان آقايان خوشبين، مهندس روحاني را نام برد كه عموماً در جمعيت نامبرده كه بعد از مرحوم حكيم الملك سرپرستي آن را مرحوم حسين علاء عهده داشته عضويت دارند».453
روحاني با مكانيزه كردن غلط سيستم آبياري كشور به بهانه ي سدسازي و كمك به توسعه ، تمام قنات ها و كاريزها را در روستاها خشك كرد. بدين ترتيب بسياري از روستاها خالي از سكنه شدن و اهالي آنها به شهرها مهاجرت كردند. به عنوان نمونه در يزد به دنبال اقدام روحاني در خشك كردن قنات ها 150 روستا تخليه شد و ساكنان آنجا بي خانمان شدند.454
برنامه ي اصلاحات ارضي روحاني كه قرار بود، طرح كشاورزي را در ايران و توزيع عادلانه ي زمين ميان اكثريت خانواده هاي روستايي را بيمه نمايد، عملاً با شكست مواجه شد و نزول 70 درصدي توليدات كشاورزي، موجب فقر و آوارگي و افزايش روند مهاجرت روستاييان به شهرها گرديد و باعث شد تا شاهد رشد صفر درصدي ميانگين سالانه ي بازدهي كشاورزي ايران در طي اين سال ها باشيم.455
روحاني نابودي كشاورزي ايران را محصول عدم وجود استعداد طبيعي اراضي ايران براي زراعت مي دانست و هوادار وارد كردن كليه ي فراورده هاي كشاورزي و دامي از خارج بودو مي گفت: ايران خيلي از محصولات كشاورزي را ارزان تر از آنچه در داخل كشور توليد مي شود، مي تواند از خارج تهيه كند.456
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
446 - هدايت الله بهبودي، بازخواني پرونده يك وزير؛ منصور روحاني، فصلنامه مطالعات تاريخي، شماره ي 1، زمستان 1382، صص 177-176.
447 - به نقل از پرونده منصور روحاني، شماره 9989/922، به تاريخ 5/6/1348.
448 - اعطاي نشان ژرژپمپيدو، رئيس جمهور وقت فرانسه به منصور روحاني يك نمونه از اين اقدامات است. دولت اتريش هم در اواخر سال 1348 نشاني به او هديه كرد كه نمي توانست بي ارتباط با خريدهاي وزارت آب و برق از اين كشورها باشد. هدايت الله بهبودي، بازخواني پرونده يك وزير، ص 171.
449 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، پرونده منصور روحاني، شماره 31177/20ه 4، به تاريخ 12/10/1349.
450 - سالنامه ي كشور ايران، سال 26، 1350، ص 397.
451 - پرونده منصور روحاني، نامه وزارت كشاورزي و منابع طبيعي، شماره 21/100/128/م به تاريخ 16/1/1354.
452 - اسماعيل رائين، فراموشخانه و فراماسونري در ايران، ج 3، ص 375.
453 - موسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي، اسناد فراماسونري ايران، ج1، ص232.
454 - هدايت بهبودي، بازخواني پرونده يك وزير، فصلنامه مطالعات تاريخ معاصر، زمستان 1383ش، به نقل پرونده منصور روحاني، گزارش خبر، بدون شماره، تاريخ 30/11/1354.
455 - ثريا شهسواري، اسناد فعاليت بهائيان در دوره محمدرضا پهلوي، ص 132.
456 - محمد علي كاتوزيان، اقتصاد سياسي ايران، محمدرضا نفيسي، ص 345.
پاورقي
 


علل و عوامل پذيرش قطعنامه 598 (12)

دو راهبرد متفاوت در جنگ تحميلي

تأليف : كامران غضنفري
آقاي محسن رضايي در نقد استراتژي آقاي هاشمي يعني «نبرد براي تحميل صلح» ، با بررسي ميزان اختصاص امكانات براي جنگ مي گويد :« ما در تمام طول جنگ حدود 20 ميليارد دلار هزينه جنگ كرده ايم ؛ چه براي ارتش و چه براي سپاه . 20 ميليارد دلار هزينه به نسبت 180 ميليارد دلار درآمد نفت ، چقدر هزينه جنگ را شامل مي شود ؟» 123
با توجه به آمار فوق ، ملاحظه مي گردد كه ميانگين سالانه سهم امور دفاعي در كل هزينه هاي كشور در طي سال هاي جنگ ، حدود 12 درصد بوده است . 124
و معناي اين مطلب آن است كه از نظر برخي مسئولين و تصميم گيرندگان كشور ، جنگ صرفاً يك مسئله فرعي و درجه چندم محسوب مي شده است .
محسن رضايي باز هم در نقد سياست جنگي آقاي هاشمي مي گويد :« پس از فتح خرمشهر ، سياسيون به دنبال كسب يك پيروزي مهم بودند تا به صورت ديپلماتيك جنگ را به پايان برسانند ... عراق و آمريكا و كشورهاي عربي و غربي نيز دست ايران را خوانده بودند . لذا در مواجهه با سياستمداران ما ، مي دانستند كه قضيه چيست . هر چند امام مي گفت ما جنگ را تا رفع فتنه ادامه مي دهيم ، اما آنها مي دانستند كه اين حرف امام و رزمنده هاست كه در حد يك شعار است . آنچه كه آنها در عمل مي ديدند ، «جنگ جنگ تا يك عمليات» بود» .125
آقاي رضايي در جاي ديگر مي گويد : «مسئولان سياسي معتقد بودند كه به نفع كشور و انقلاب است كه با يك عمليات ، جنگ تمام شود و اگر قرار است كه جنگ با يك عمليات تمام شود ، پس چرا تمام كشور را بسيج كنيم ، بلكه كمي امكانات از اين طرف و آن طرف جمع مي كنيم و به سپاه مي دهيم تا آن يك عمليات را انجام دهد و جنگ با حداقل هزينه تمام شود . بنا بر اين منطق و هدفي در ذهن دولتمردان بود كه موجب مي شد منابع ، بودجه و نيرو فقط در حد معيني وارد جنگ شود كه آن هم به منظور دلسوزي براي كشور بود (!!) اما واقعيت نشان داد كه آن نوع دلسوزي ، جنگ را 6 سال به طول كشانيد .» 126
بررسي و توجه به نقش و جايگاه امام خميني در بحث دوگانگي استراتژي ، موضوع مهمي است . از نظر محسن رضايي ، امام از دوگانگي موجود در استراتژي اطلاع داشتند و لذا در مديريت جنگ ، سقف و هدف نهايي را سقوط بغداد و كف و حداقل را تثبيت مرزها ، تعيين متجاوز ، دريافت غرامت و بازگشت اسرا تعيين كردند و امام هرگز از كف عدول نكردند . 127
حسين الله كرم نيز در مورد تقابل استراتژي آقاي هاشمي با استراتژي امام خميني مي گويد :« استراتژي آقاي هاشمي موسوم به «جنگ جنگ تا يك پيروزي» ، در چالش با استراتژي امام به نام «جنگ جنگ تا رفع فتنه» قرار گرفت ؛ چنان كه قطعنامه 598 در استراتژي نظامي آقاي هاشمي يك پيروزي تلقي شد اما در استراتژي نظامي امام راحل به «جام زهر» تعبير گرديد ». 128
آقاي هاشمي سياست عدم موافقت با بسيج همه جانبه امكانات كشور در جنگ را همچنان تا پايان جنگ ادامه مي دهد. ايشان در يادداشت 20 ارديبهشت 1367 خود مي نويسد :« جلسه اي با فرماندهان متفرق داشتم كه از عدم حضور امكانات كشور در جنگ انتقاد داشتند . گفتم اگر طرح قابل قبولي بدهيد ، امكانات بسيج مي شود »(!)129 معناي اين سخن آن است كه از نظر آقاي هاشمي رفسنجاني ، از ابتداي جنگ تا تاريخ 20 ارديبهشت 67 ، هنوز هيچ طرح قابل قبولي از طرف فرماندهان نظامي ارائه نشده تا جناب هاشمي براي بسيج امكانات كشور متقاعد شود !!
20 خرداد 1367 : در باره بسيج امكانات كشور براي جنگ كه تنها راه منطقي ، در صورت تصميم ادامه جنگ است ، فكر كردم (!) و دو راه به نظرم رسيد : حكم صريح امام و يا گذراندن مصوبه جامع از مجلس براي تأمين نيروي انساني و امكانات مالي و ابزاري .130
26 خرداد 1367 : در باره راهكارهاي ممكن براي آينده جنگ فكر كردم (!) و سپس با دكتر روحاني در ميان گذاشتم : يا بسيج عمومي براي جنگ ، يا پذيرش صلح . راه ديگري به نظرمان نمي رسد ... ساعت شش آقايان خامنه اي و نخست وزير و احمد آقا به منزل آمدند . وضع جبهه ها را گفتم و پيشنهاد كردم يا امكانات كشور را براي يكسره كردن جنگ بسيج كنيم ، يا جنگ را تمام كنيم . قرار شد من و آقاي رئيس جمهور اين مطلب را خدمت امام مطرح كنيم ؛ با توضيح اين كه دادن امكانات مورد نياز به جنگ ، كشور را در رياضتي شديد قرار مي دهد كه عواقب بدي خواهد داشت »(!)131
همان گونه كه ملاحظه مي گردد ، يك ماه مانده به پايان جنگ ، فرمانده جنگ ( آقاي هاشمي ) هنوز دارد فكر مي كند كه آيا بايد امكانات كشور را براي جنگ بسيج كرد يا نه !! و در انتها نيز نتيجه مي گيرد كه بسيج امكانات كشور براي جنگ ، عواقب بدي خواهد داشت !!!
ايشان سپس در صدد برمي آيد كه اين نظر خود را به امام خميني نيزبقبولاند . سردار علايي در اين رابطه مي گويد : «آقاي هاشمي رفسنجاني در روز سه شنبه 31 خرداد 1367 به كرمانشاه سفر كرد و در محل قرارگاه رمضان مستقر شد ... ايشان همان شب گفتند : قبل از اين سفر به اتفاق رئيس جمهور و احمد آقا در روز جمعه 27 خرداد خدمت امام رفتيم . وضع جبهه ها ، نيروها ، امكانات كشور و وضع دشمن را براي امام تشريح كرديم و دو راه بسيج نيروها و امكانات براي جنگ يا پذيرش ختم جنگ را براي امام مطرح كرديم . ايشان راه اول را انتخاب كردند ... به امام گفتم براي ادامه جنگ ، فرماندهان از ما امكانات و وسايلي مي خواهند كه ما در شرايط فعلي كشور بودجه لازم را براي تهيه آنها نداريم . امام گفتند برويد از مردم ماليات بگيريد . به ايشان گفتم اين كار را قبلاً كرده ايم و ديگر گرفتن ماليات بيشتر از مردم براي دولت امكان ندارد و ميزان آن به حداكثر خود رسيده است (!) امام گفتند خوب ، استقراض كنيد . پس از اين مسئله به امام گفتم نيروهاي مردمي به جبهه نمي آيند(!) امام گفتند من براي حل اين مشكل به مردم حكم جهاد مي دهم . گفتم در كشور ارز نداريم تا بعضي نيازهاي جنگ را از خارج خريداري كنيم (!) امام گفتند براي آن راهي پيدا كنيد . برويد نفت پيش فروش كنيد» .132
آقاي هاشمي هر بهانه يا دليلي كه مي آورد ، امام براي آن پاسخي دارد . اما آقاي هاشمي از قبل تصميم خود را گرفته و بنا ندارد كه امكانات كشور را در راستاي پشتيباني همه جانبه از جبهه بسيج كند . بالاخره جناب آقاي هاشمي رفسنجاني در تاريخ 11 تير 1367 ، طي مصاحبه اي به مخالفت با راهبرد امام خميني در جنگ مبني بر اين كه «جنگ در رأس امور كشور بايد باشد» ، چنين اعتراف مي كند :« تا به حال در زمينه جنگ ، سياست اين بوده است كه گذران زندگي در حالت عادي ادامه يابد و در عين حال جنگ هم با حملات نفوذي كم دامنه قدم به قدم براي عقب راندن دشمن در حركت باشد ». 133
اين اعتراف يعني همان بي اعتقادي به راهبرد سقوط صدام و حزب بعث عراق ؛ يعني همان سياست جنگ جنگ تا يك پيروزي ؛ يعني همان مخالفت با طرح هاي فرماندهان نظامي براي شكست قطعي دشمن ؛ يعني همان سياست جنگ را يك مسئله فرعي كشور تلقي كردن ؛ و در يك كلام ، يعني همان بي اعتنايي به فرامين و دستورات امام خميني(ره).
عدم پشتيباني جدي دولت از جنگ
دولت ميرحسين موسوي در طي 8 سال جنگ تحميلي ، تا توانست در راه پشتيباني جدي از جبهه هاي جنگ، كارشكني كرد . حميد نقاشيان ( از محافظان امام خميني ) در مصاحبه اي در سال 88 اظهار مي دارد: «آقاي ميرحسين موسوي و دوستانشان شديداً با جنگ مخالف بودند . در اصل ، موذيانه با ديدگاه حضرت امام در تداوم دفاع مقدس مخالف بودند. در ابتدا اظهار نظر نمي كردند ، ولي بعداً بيش از ده جلسه از جلسات شوراي عالي سپاه به اين بحث گذشت كه بررسي شود چرا دولت از سپاه حمايت نمي كند ؟ حمايت كه نمي كرد هيچ ، حتي كارشكني هم مي كرد» . 134
محسن رضايي نيز در اين رابطه چنين مي گويد : «ما با سياسيون اختلاف نظر داشتيم . ما مي خواستيم دولت وارد جنگ بشود ولي دولت نمي خواست يا نمي توانست وارد جنگ بشود . تحليل آنها اين بود كه اگر ما بخواهيم همه امكاناتمان را در اختيار جبهه بگذاريم ، مشكلات اقتصادي مردم را آزار مي دهد (!) ... اما حرف ما با مسئولان سياسي اين بود كه اگر جنگ اصل است ، دولت بايد بيشتر از اين امكانات را صرف جنگ كند ». 135
آقاي هاشمي در يادداشت 4 بهمن 1361 خود اشاره مي كند كه امام خميني در سخنان امروز خود ، به دولت به خاطر نرسيدن به نيازهاي جبهه تاختند . 136
سردار حسين همداني ( از فرماندهان ارشد سپاه ) نيز پشتيباني دولت را اين گونه بيان مي كند :« آيت الله موسوي اردبيلي ( رئيس وقت قوه قضاييه ) درست زماني كه فرماندهان سپاه و ارتش درخواست كردند كه دولت كمك هاي بيشتري به جنگ داشته باشد ، رسماً اعلام كردند كه ما فقط 20 درصد از امكانات دولت و نظام را وارد جنگ كرديم و اين نشان مي دهد كه تناسب بين دو جبهه نيست . آن طرف [عراق] امكانات سرازير جبهه ها شده بود ، ولي اين طرف به رغم هشدارها توجهي نشد ... تمام شهرداري هاي عراق در جبهه مسئوليت داشتند . تمام فعاليت هاي عمراني در غير جبهه تعطيل شده بود و همه دستگاه ها در جبهه مسئوليت داشتند . اما وقتي به اعتراف رئيس يكي از سه قوه فقط 20 درصد از امكانات را در اختيار جبهه گذاشتيم ، مشخص است كه موازنه از بين رفته و [اوضاع] به نفع آنها تمام خواهد شد ». 137
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
123. نقش و تأثير تحولات جنگ پس از فتح خرمشهر بر بلوغ و تكامل نيروي دفاعي ايران . پيشين ، ص 15
124. جنگ ايران و عراق ؛ پرسش ها و پاسخ ها . پيشين ، ص 196
125. يك سال جنگ ؛ پس از قطعنامه . پيشين ، ص 92
126. استراتژي هاي سياسي در جنگ ، موفق نبود . پيشين ، ص 169
127. روند پايان جنگ . پيشين ، ص 33
128. علي نيلي . سعيد شمس . «حسين الله كرم : نظام نيازي به آقاي هاشمي ندارد » . ماهنامه نسيم بيداري . ارديبهشت 1390 . ص 65
129. پايان دفاع ، آغاز بازسازي . پيشين ، ص 114
130. همان . ص 162
131. همان . ص 171
132. نگاهي به روند پايان جنگ و پذيرش قطعنامه 598. روزنامه جمهوري اسلامي. 27 تير 1390
133. پايان دفاع ، آغاز بازسازي . پيشين ، ص 194
134. امير حسين ثابتي منفرد . «روزشمار هشت ماه نبرد مقدس» . تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي ، 1389 . ص 431
135. حدس مي زديم بعد از رحلت امام ، منافقين به كشور حمله كنند . پيشين ، ص 9
136. پس از بحران ؛ كارنامه و خاطرات 1361 . پيشين ، ص 369
137. روحيه رزمندگان را در سال پاياني جنگ تضعيف كردند . پيشين ، ص 15
پاورقي
 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14