(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنج شنبه 13 مهر 1391 - شماره 20323

امانت داري، راهي براي كسب محبوبيت
اهميت كسب و كار و تهيه روزي حلال


امانت داري، راهي براي كسب محبوبيت

فرشته محيطي
امانت داري يكي از خصوصيات مهم اخلاقي است. برخي آن را هم رديف عدالت و صداقت قرار داده اند و در اهميت اين فضيلت بسيار گفته و نوشته اند؛ چرا كه نظام اجتماعي بر اموري قرار مي گيرد كه از مهمترين آنها مي توان به اين فضايل اخلاقي اشاره كرد. از اين رو نمي توان همه فضايل انساني را هم سنگ دانست، بلكه آنها را بايد باتوجه به كاركردهاي آن در زندگي انسان، ارزش گذاري كرد. از نظر ارزشي، امانت در كنار اصول بسيار با ارزش و اهميت اخلاقي ديگر قرار مي گيرد و مي توان آن را مبناي بسياري از فضايل اخلاقي ديگر برشمرد.
آموزه هاي اسلامي بر امانت داري بسيار تاكيد كرده است. از برجسته ترين صفات پيامبر(ص) در عصر جاهليت، امانت داري وي بوده، بطوري كه ايشان را به محمد امين(ص) مي ستودند و مي شناختند. نويسنده با مراجعه به آموزه هاي وحياني اسلام بر آن است تا نقش و جايگاه و كاركردهاي امانت داري را در زندگي انسان تبيين كند.
امانت داري، از اصول پايه اخلاقي
هنگامي كه به عقل و عقلا مراجعه مي شود برخي از فضايل اخلاقي را به عنوان نخستين ها و برترين ها ياد مي كنند؛ چرا كه اين فضايل در چنان جايگاهي از ارزش و اهميت قرار گرفته اند كه نمي توان از آنها غافل بود و در همان حال تحقق فضايل ديگر را چشم داشت؛ چرا كه اين فضايل اخلاقي در حكم اصول اخلاقي پايه قرار دارند و اساس بسياري از فضايل اخلاقي ديگر است. كسي كه اين اصول پايه اخلاقي را نداشته باشد، نمي توان اميد داشت كه داراي فضايل اخلاقي ديگر است.
آموزه هاي قرآني وجود برخي از صفات و فضايل در انسان را مقدمه و بستر تحقق فضايل ديگر دانسته است. به اين معنا كه اگر اينها تحقق نيابد نمي توان انتظار تحقق مراتب ديگر را داشت. به عنوان نمونه در آيات نخست سوره بقره سخن از تقواي عقلاني و عقلايي است؛ چرا كه اگر چنين تقوايي در انسان نباشد، نمي توان اميد داشت كه به تقواي شرعي رو آورد؛ زيرا پايه دين و اخلاق همان عقل و عقلانيت است و اگر كسي به احكام عقل عملي خويش عمل نكند و پايبند اصول عقلاني و احكام مستقل عقل عملي نباشد، نمي توان از او انتظار دينداري و حيا و اخلاق داشت. از اين رو در آموزه هاي اسلامي هنگامي كه از جايگاه عقل و عقل عملي سخن به ميان مي آيد، اين نكته تاكيد مي شود كه تنها انسان هاي خردورز هستند كه دين دار و با حيا و اخلاق هستند و هر جايي كه خردورزي باشد، آن دو نيز حضور خواهند داشت و اگر دين و حيا در شخصي نباشد، اين خود مهم ترين و بهترين گواه بر بي خردي و سفاهت شخص است.(اصول كافي، ج1، كتاب عقل و جهل)
كسي كه از عقل عملي و احكام آن پيروي مي كند، اين زمينه را دارد كه انساني دين دار و متشرع و فردي اخلاقي و متخلق به فضايل اخلاقي باشد؛ اما كسي كه از عقل عملي و احكام آن پيروي نمي كند نمي توان اميدي به دينداري و اخلاق او داشت.
در ميان اصول و احكام عقل مستقل عملي مي توان به عدالت و صداقت و امانت به عنوان مهمترين اصول اشاره كرد؛ چرا كه اين اصول پايه و بنياد اصول اخلاقي ديگر است.
معناشناسي امانت
امانت در لغت ضدخيانت و به معناي اعتماد نمودن است. (مجردالدين محمدبن يعقوب فيروزآبادي، القاموس المحيط، ج4، ص281و 345) ابن منظور لغت شناس مشهور در لسان العرب مي نويسد: «امن» به معناي «امان و الامانه» است كه هر دو به يك معناست. والامن: ضد ترس است. و الامانه: ضد خيانت است. (ابن منظور، لسان العرب، ج1، ص223)
واژه امانت همچون واژه هاي امن، امان و ايمان، هر سه مصدر هستند و از ريشه «ام ن» در اصل، آرامش خاطر و آرامش نفس و از بين رفتن بيم و هراس است. (حسين بن محمد راغب اصفهاني، مفردات الفاظ قرآن، ترجمه، سيد غلامرضا خسروي حسيني، ج1، ص102 / سيدمحمد مرتضي الزييدي، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق: عبدالمنعم خليل ابراهيم و سيدمحمد محمود، ص106) و براي چيزهايي به كار مي رود كه به امانت نهاده شده اند. (فيومي، المصباح المنير، ص10)
در قاموس قرآن در بيان معناي امانت آمده كه واژه «امانت» از ريشه «ام ن» به معناي ايمني و آرامش قلب و خاطر جمع بودن است. امن و امانه و امان در اصل به يكي معني اند. (سيدعلي اكبر قرشي، قاموس قرآن، ج1و 2، ص123)
در اصطلاح فقها و علماي اخلاق «امانت» در همان معناي لغوي استعمال شده، ولي در موارد فراواني به معناي زير به كار رفته است. براساس اين معنا، «امانت» دارايي و جنسي است كه با اذن مالك آن يا به اذن شارع مقدس در اختيار غيرمالك آن قرار مي گيرد. (محمدعلي انصاري، الموسوعه الفقهيه المسيره، مجمع الفكر اسلامي، قم، شريعت، چاپ اول، 1424 هـ.ق، ص105و 106) پس امانت، هر وديعه و چيزي است كه براي نگاهداشتن به كسي سپرده مي شود تا به عنوان امين از آن نگه داري كند و پس از زماني به مالك و صاحب آن بازگرداند.
در اصطلاح مفسران، امانت تكاليفي از عبادات و طاعات است كه خداي متعال برخلق تعيين كرده است. (محمد معين، فرهنگ معين، ص347) اما در اصطلاح متصوفان، امانت همان استعدادي است كه خداوند براي كسب خير و علم و عشق در دل انسان به وديعت نهاده است. البته برخي ها امانت در اصطلاح تصوف را جامعيت اسماء و صفات يا هستي حق دانسته اند (علي اكبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، ص150)
البته بايد به اين نكته توجه داشت كه واژه امانت گاه به معناي صفتي از صفات نفساني انسان و در مقابل صفت خيانت به كار مي رود. در اين صورت به فرد متصف به اين صفت، «امين» گفته مي شود؛ و گاه به مالي اطلاق مي گردد كه نزد فردي به امانت گذاشته شده است، در فقه اسلامي از امانت در باب وديعه، رهن، شركت، مضاربه، مزارعه، مساقات، عاريه، اجاره، وكالت و لقطه سخن رفته است.امانت بر دو قسم است: 1. امانت مالكي؛ 2. امانت شرعي. امانت مالكي به مالي گفته مي شود كه مالك، آن را در اختيار ديگري گذاشته است و سبب آن يا عقدي است كه امانت، موضوع اصلي آن است؛ مانند وديعه و يا عقدي كه امانت، در ضمن آن و به تبع مطرح است مانند اجاره، عاريه، مضاربه، وكالت، شركت و رهن.
اما امانت شرعي به مالي اطلاق مي شود كه شارع، فردي را بر آن امين قرار داده است؛ خواه آن مال به طور قهري در اختيار وي قرار گرفته باشد- مانند آن كه باد، لباس كسي را به خانه همسايه بيندازد- يا توسط مالك آن بدون اطلاع، تحويل گيرنده شده باشد- مانند آن كه كسي كيف يا صندوقي را بخرد و در درون آن مالي ازفروشنده را كه مورد معامله نبوده، بيابد و يا يكي از دوطرف معامله به اشتباه، كالاي مورد معامله يا بهاي آن را افزون بر استحقاق خويش دريافت كند- و يا آنكه به اذن شارع آن مال را بردارد مانند كسي كه مال گمشده اي را پيدا كند يا مال محترمي را كه در معرض تلف است، به قصد رساندن آن به صاحبش، بردارد.
اهميت و ارزش امانت
از آثاري كه براي امانت بيان شده مي توان اهميت و ارزش امانت اخلاقي و فقهي را دانست. از نظر اسلام امانت از چنان اهميتي در ميان ديگر احكام اسلامي برخوردار است كه امام صادق(ع) حفظ امانت قاتل اميرمؤمنان(ع) كه اشقي الاشقياء است را واجب و لازم مي داند و مي فرمايد: تقواي الهي پيشه كنيد و امانت را به كسي كه شما را امين دانسته است، بازگردانيد، زيرا حتي اگر قاتل اميرالمؤمنين(ع) امانتي را به من بسپرد حتما آن را به او برمي گردانم. (امالي صدوق، ص 318)
آن حضرت همچنين امانت داري را جزو ده خصلت برتر اخلاقي مي شمارد و مي فرمايد: مكارم ده تاست: اگر مي تواني آنها را داشته باش...: استقامت در سختي ها، راستگويي، امانتداري، صله رحم، ميهمان نوازي، اطعام نيازمند، جبران كردن نيكي ها، رعايت حق و حرمت همسايه، مراعات حق و حرمت رفيق و در رأس همه، حيا. (غررالحكم، ج6، ص 441، ح 10926)
رسول اكرم(ص) نيز امانت داري را جزو اعمالي مي داند كه رخصتي در ترك آن داده نشده است. ايشان مي فرمايد: سه چيز است كه ترك آن براي هيچ كس جايز نيست: نيكي به پدر و مادر، مسلمان باشند يا كافر، وفاي به عهد با مسلمان يا كافر و اداي امانت به مسلمان يا كافر. (جامع الصغير، ج2، ص716، ح 3469)
امام علي(ع) در همين راستا در بيان ارزش و اهميت امانت داري آن را جزو برترين خوبي ها و خيرها دانسته و مي فرمايد: اربع من اعطيهن فقد اعطي خيرالدنيا و الاخره صدق حديث و اداء امانه و عفه بطن و حسن خلق؛ چهار چيز است كه به هركس داده شود خير دنيا و آخرت به او داده شده است: راستگويي، اداء امانت، حلال خوري و خوش اخلاقي. (غررالحكم، ج2، ص151، ح 2142)
از نظر اسلام اصول اخلاقي و فضايل آن بخشي از ملزومات اسلام و ايمان شخص است؛ چرا كه اصولا احكام و قوانين اسلام براي تعليم و تزكيه انسان است (بقره، آيه 151، جمعه، آيه2) و پيامبر(ص) خود را مأمور دانسته تا مكارم اخلاقي را درميان مردم تبليغ و آنان را به سوي آن دعوت كند و برترين ها و پسنديده ترين هاي اخلاقي را در ايشان ايجاد كند. امام صادق(ع) مي فرمايد: خداي عزوجل هيچ پيامبري را نفرستاد، مگر با راستگويي، و برگرداندن امانت به نيكوكار و يا بدكار. (كافي، ج2، ص104، ح1)
رسول اكرم(ص) عضويت در امت اسلام را در گرو امانت داري مي داند و مي فرمايد: كسي كه در دنيا به امانتي خيانت كند و آن را به صاحبش برنگرداند و آنگاه بميرد بر دين من نمرده است و با خدا ديدار مي كند در حالي كه بر او خشمگين است. (امالي صدوق، ص 516)
آن حضرت(ص) همچنين مي فرمايد: ليس منا من يحقرالامانه حتي يستهلكها اذا استودعها؛ از ما نيست كسي كه امانت را كوچك بشمارد و از آن مواظبت نكند و درمعرض تلف شدن قرار بدهد. (بحارالانوار، ج 75، ص172، ح13)
رسول اكرم(ص) خيانت را نشانه نفاق و خروج از اسلام و ايمان دانسته و مي فرمايد كه از اين طريق مي توان انسان مؤمن را از منافق بازشناخت. آن حضرت(ص) مي فرمايد: ثلاث من كن فيه فهو منافق و ان صام و صلي و حج و اعتمر و قال «اني مسلم» من اذا حدث كذب و اذا وعد اخلف، و اذا ائتمن خان؛ سه چيز است كه در هركس باشد منافق است اگر چه روزه بگيرد و نماز بخواند و حج و عمره كند و بگويد من مسلمانم، كسي كه هنگام سخن گفتن دروغ بگويد و وقتي كه وعده دهد تخلف نمايد و چون امانت بگيرد، خيانت كند.
(نهج الفصاحه، ح 1280)
رسول اكرم راه كسب محبت خود و خدا را امانت داري مي داند كه از مهم ترين صفات انساني و فضيلت برتر است. آن حضرت(ص) مي فرمايد: اگر مي خواهيد كه خدا و پيغمبر شما را دوست بدارند وقتي امانتي به شما سپردند رد كنيد و چون سخن گوييد راست گوييد و با همسايگان خود به نيكي رفتار نماييد. (نهج الفصاحه، ح 554)
آن حضرت در اين باره مي فرمايد: نزديك ترين شما به من در قيامت، راستگوترين، امانتدارترين، وفادارترين به عهد، خوش اخلاق ترين و نزديك ترين شما به مردم است. (بحارالأنوار، ج 75، ص 94، ح12)
در اهميت و ارزش امانت داري همين بس كه انسان در هر حالي مي بايست امين باشد و در امانت خيانت نكند هر چند كه ديگري در حق او خيانت كرده باشد. امام علي(ع) در اين باره مي فرمايد: لا تخن من ائتمنك و ان خانك و لاتذع سره و ان أذاع سرك؛ به كسي كه تو را امين قرار داده است خيانت مكن هر چند او به تو خيانت كرده باشد و راز او را فاش مساز اگر چه او راز تو را فاش ساخته باشد. (بحارالأنوار، ج 77، ص 208، ح1)
آثار و كاركردهاي دنيوي و اخروي امانت
در آيات و روايات، كاركردها و آثار بسياري براي امانت و امانت داري بيان شده است. از مهم ترين آثار فضيلت اخلاقي و عمل فقهي امانت و امانت داري كسب رضايت و محبت الهي است. (آل عمران، آيات 75 و 76؛ حج، ايه 38) چنانكه گفته شد امانت موجب جلب محبت رسول الله(ص) و اهل بيت(ع) است. پس كسي كه مي خواهد مورد عنايت خداوند قرار گيرد (يوسف، آيات 54 و 56) و محبت خداوند را به دست آورد مي بايست اهل امانت باشد.
رستگاري و سعادت دنيا و آخرت انسان نيز در گرو امانت و امانت داري و اداي امانت و پرهيز از خيانت در امانت است كه در آياتي چند از جمله آيات 1و 8 مؤمنون به آن اشاره شده است.
خداوند امانتداري را زمينه جلب اعتماد ديگران معرفي كرده است (يوسف، آيات 54و 55؛ قصص، آيه26) پس از كاركردهاي مهم اجتماعي و دنيوي امانت داري جلب اعتماد عمومي است كه مهمترين سرمايه هر انسان و جامعه اي بشمار مي رود.
اگر انسان مي خواهد نيكوكار را بشناسد و از اهل احسان خبر گيرد، بايد به امين و امانت دار بنگرد، چرا كه يكي از مهمترين مصاديق نيكوكاري و احسان، امانت داري و پرهيز از خيانت در امانت است. (يوسف، آيات54و 56)
بهره مندي افراد و جامعه از آنچه به عنوان خير شناخته مي شود نيز در گرو امانت داري است. رسول اكرم(ص) مي فرمايد: لا تزال امتي بخير ما تحابوا و تهادوا و أدوا الامانه ؛ امت من تا هنگامي كه يكديگر را دوست بدارند، به يكديگر هديه دهند و امانتداري كنند، در خير و خوبي خواهند بود. (عيون اخبار الرضا، ج1، ص23، ح52)
كسب بسياري از مقامات عالي انساني نيز در گرو امانت داري انسان است. صادق(ع) مي فرمايد: بنگر علي(ع) چه چيز آن مقام را نزد پيامبر خدا(ص) پيدا كرد همان را پيروي كن. همانا علي(ع) آن مقام را نزد پيامبر با راستگويي و مانتداري بدست آورد.
(كافي، ج2، ص104، ح5)
بهره مندي از خير دنيا و آخرت در گرو امانت داري است. امام موسي كاظم(ع) بهره مندي انسان و جامعه از رزق و بركت الهي را در گرو آن دانسته و مي فرمايد: اداي امانت و راستگويي روزي را زياد مي كند و خيانت و دروغگويي باعث فقر و نفاق مي شود. (بحارالأنوار، ج87، ص327)
نشانه هاي امين و خائن
يكي از مشكلات انسان ها در زندگي اجتماعي تشخيص خوب و بد و انسان هاي خوب و بد است؛ زيرا بسياري از مردم اهل نفاق هستند و برخلاف آن چه هستند مي نمايند. از اين رو انسان نمي داند به چه كسي اعتماد كند و امانتي را نزد او بگذارد. بارها داستان هايي را خوانده و يا شنيده ايد كه كسي كه به ظاهر اهل نماز و روزه و حتي قاضي و معتمد محل و يا جامعه بوده اما خيانت ورزيده است و مالي را اختلاس يا ربوده و در امانت خيانت كرده است. از اين رو بايد ملاك و معياري را به عنوان نشانه شناسي داشته باشيم تا بتوانيم انسان امين را از خائن بازشناسيم.
رسول اكرم(ص) به اين نكته توجه مي دهد كه انسان در هنگام امانت گذاري نخست بايد انسان امين را بشناسد و به كسي كه نمي شناسد و يا خائن است اعتماد نكند تا در آينده سرزنش خود و ديگران را به دنبال نداشته باشد. آن حضرت مي فرمايد: هر كس به فردي غيرامين امانت بسپارد، خداوند ضامن او نيست، زيرا او را از امانت سپاري به غير امين بازداشته است. (بحارالانوار، ج 103، ص 179، ح 3)
امام صادق(ع) به مردم هشدار مي دهد كه مسئله امانت و شناسايي امين خيلي مهم است و نمي توان تنها به ظاهر برخي ها حتي مسلمانان متظاهر به اسلام بسنده كرد و بر اساس آن قضاوت و داوري كرده و چيزي را در نزدشان امانت گذاشت. آن حضرت هشدار داده و مي فرمايد: فريب نماز و روزه مردم را نخوريد، زيرا آدمي گاه چنان به نماز و روزه خو مي كند كه اگر آنها را ترك گويد، احساس ترس مي كند، بلكه آنها را به راستگويي و امانتداري بيازماييد. (كافي، ج 2، ص 104، ح 2)
امام علي(ع) در بيان نشانه شناسي امين از خائن مي فرمايد: ليس لكذوب امانه، و لالفجور صيانه؛ دروغگو امانتدار و بدكار، نگهدارنده اسرار نخواهد بود. (غررالحكم، ج 5، ص 58، ح 7506)
رسول اكرم(ص) نيز در اين باره مي فرمايد: اذا رأيت من اخيك ثلاث خصال فارجه: الحياء والامانه والصدق؛ هرگاه در برادر (ديني) خود سه صفت ديدي به او اميدوار باش: حيا، امانتداري و راستگويي. (نهج الفصاحه، ح 205)
امانت داري از نوعي ديگر
بايد توجه داشت امانت داري تنها در مورد يك شيء مادي و جنسي و عيني نيست بلكه امور غيرمادي را نيز شامل مي شود. مثلاً اگر كسي راز و يا سخني را نزد كسي امانت سپرده او حق ندارد آن را فاش كند كه در اين صورت نسبت به صاحب آن راز خيانت كرده است.
همچنين كارمندان و كساني كه در ادارات دولتي و خصوصي وسايل و تجهيزات و امكاناتي را در اختيار دارند در واقع آنها را به عنوان امانت نزد خود دارند و چنانچه اگر از اين امكانات و وسايل به درستي و در راستاي وظايف محوله استفاده نكنند و يا از آنها استفاده شخصي بكنند اين عمل مصداق خيانت در امانت خواهد بود. زيرا اداره مربوطه آنان را امين دانسته و آن امكانات را در اختيارشان قرارداده تا استفاده تعريف شده از آنها بكنند و اگر استفاده شخصي و يا نادرست بنمايند قطعاً نوعي خيانت در امانت مرتكب شده اند و نزد خدا مؤاخذه خواهند شد.


 


اهميت كسب و كار و تهيه روزي حلال

جواد نعيمي
روزي حلال و توجه به كسب و كار و دوري از ركود و بي كاري مورد توجه اسلام و رهبران الهي اين مكتب انسان ساز بوده است.
بر اين اساس نويسنده مطلب كوشيده است نگاهي گذرا و مستند به اين مباحث داشته باشد.
اينك مطلب را از نظر خوانندگان ارجمند مي گذرانيم:
بدون ترديد، يكي از وظايف همگاني كه از ضرورت هاي زندگاني به شمار مي رود و نقشي اساسي براي گذران زندگي مادي و گرايش به زيستي معنوي دارد، مسأله مهم كسب روزي و تلاش و كار و اقتصاد است.
در آموزه هاي ديني ما تأكيد فراواني در زمينه ضرورت و اهميت فعاليت براي به دست آوردن روزي ديده مي شود. چنان كه معصومان عليهم السلام از اين گونه دعاها براي پيروان خود دارند كه:
«خدايا! به محمد و خاندان محمد و به كسي كه محمد و خاندان او را دوست دارد، پاكدامني و روزي به قدر كفاف عطا فرما...»(1)
به همين گونه، آن بزرگواران رهنمودهاي گران قدري براي مؤمنان دارند.
مولاي متقيان، اميرمؤمنان عليه السلام مي فرمايد:
«به انواع داد و ستد [و كسب و كار] بپردازيد. زيرا از اين راه از مال و منال مردم بي نياز مي شويد. خداوند بزرگ، صاحب حرفه درست كار را دوست دارد...»(2)
تلاش در راه روزي پاك و پاكيزه، افزوده بر بي نيازسازي انسان از ديگران، مايه آرامش جسم و جان و دور ماندن آدمي از سر بار شدن وي بر اطرافيان مي شود.
پيامبر گرامي ما- كه اززبان پاكان، درود فراوان بر ايشان باد- بر اين باورند كه:
«هنگامي كه انسان روزي خود را داشته باشد، به آرامش دست مي يابد.»(3)
معلي بن خنيس مي گويد: حضرت امام جعفر صادق عليه السلام مرا ديد كه دير به بازار آمده ام. به من اين گونه رهنمود داد: اول صبح در پي عزت خود [كسب و كار] برو.(4)
تلاش اقتصادي و كار كردن يكي از ضروريات تأمين زندگي و رفاه خانوادگي، مايه سرافرازي و عزت انسان و وسيله اي براي بهره وري از مال و دارايي در راه انجام نيكويي و ذخيره سازي پاداش هاي الهي و معنوي تلقي مي شود.
امام محمد باقر عليه السلام مي فرمايد: هر كس براي بي نيازي از مردم و تلاش براي رفاه خانواده خويش و نيكي كردن به همسايه، به طلب دنيا [مال و امكانات زندگي و كسب و كار] برخيزد، به روز واپسين، در حالي خداي بزرگ را ديدار مي كند، كه چهره اش مانند ماه شب چهاردهم مي درخشد.(5)
امام صادق- درود هماره خدا بر او باد- به يكي از دوستان خويش فرمود: «عزت خودت را حفظ كن!» او پرسيد: فدايت شوم! عزت من در چيست؟ امام عليه السلام پاسخ داد: رفتن به بازار در [هر] بامداد و عزيز داشتن خويشتن.
هم آن بزرگوار به دوستي ديگر فرمود: «چرا رفتن به جايي را كه عزت تو در آن مكان است [بازار و محل كسب و كار] ترك كرده اي؟» گفت: «آخر، در تشييع جنازه اي شركت كرده ام.» امام صادق عليه السلام با تاكيد فرمودند: «به هر روي، رفتن در پي عزت خويشتن [حضور در محل كسب و كار] راترك نكن.»(6)
فضيل بن يسار مي گويد: امام ششم عليه السلام از من پرسيدند: «چه كار مي كني؟» پاسخ دادم: «اين روزها بي كارم!» امام صادق عليه السلام در حالي كه از كار نكردن من ناراحت به نظرمي رسيدند، فرمودند: «همين گونه است كه اموال تان از دستتان مي رود!»(7)
آبرومندي و حفظ شرافت و كرامت انساني نيز در گرو سرمايه كار و تلاش است. امام علي بن ابي طالب عليه السلام نيكوترين كارها را پاسداري از شرف و آبرو به وسيله مال مي داند و حضرت امام رضا عليه السلام نيز بر اين نكته تاكيد مي ورزند كه برترين مال، آن است كه عرض [جان و آبرو و حيثيت] انسان به وسيله آن نگهداشته شود.(8)
سحرگاهي حضرت علي بن الحسين، امام سجاد- كه درودي بي كرانه بر آن مولا باد- از خانه بيرون آمده بود. مردي در كوچه ايشان را ديد و پرسيد:
-آقا! صبح به اين زودي كجا مي رويد؟
امام سجاد عليه السلام فرمود:
-در پي صدقه دادن براي خانواده هستم.
مرد با شگفتي پرسيد:
-منظورتان را به درستي درنمي يابم!
امام سجاد توضيح داد:
- هر كسي از راه حلال چيزي به دست آورد [و خرج خانواده خويش كند، همين تلاشش] در پيشگاه خداوند به عنوان صدقه پذيرفته مي شود!(9)
فقط روزي حلال
نكته بسيار اساسي، مهم و مؤكد در اين جا، كسب روزي از راه حلال است. پس از منع ترك كار و ترغيب به تلاش اقتصادي، آن چه شايسته تأكيد و تكرار و نهادينه سازي است، پيمودن راه براي به دست آوردن مال و روزي حلال و پرهيز از حرام خواري به شمار مي رود.
پيام آور مهرباني، آخرين رسول آسماني- كه درود هماره ما نثارش باد- فرموده است: «عبادت ده جزء دارد كه نه جزء آن، طلب روزي حلال است.»(10)
هم آن بزرگوار رهنمود داده است كه: «كسب درآمد حلال، بر هر مرد و زن مسلماني واجب است.»(11)
و نيز اين سخن از ايشان است كه: «خداوند دوست دارد كه بنده اش را در راه به دست آوردن روزي حلال خسته ببيند!»(12)
پيامبر گرامي ما- كه بر او باد درودي بي انتها- فرمايشي بدين گونه نيز دارد: «كسي كه براي امور خانواده خويشتن كوشش مي كند تا از راه حلال معيشت آنان را تأمين كند، پاداشي هم چون جهادگر راه خدا دارد.»(13)
روزي فضل بن ابي قره به خانه حضرت صادق عليه السلام مي رود و مي بيند كه ايشان در باغچه خودشان به كار و تلاش مشغولند. پيش مي رود به امام عليه السلام خدا قوت مي گويد و مي افزايد:
- قربان تان بشوم! اجازه بدهيد من يا خدمت گزاران شما، اين گونه كارها را انجام بدهيم.
امام صادق عليه السلام پاسخ مي دهند:
- نه! من خودم بايد اين كار را بكنم، چون دوست دارم خداوند مرا درحال كار و تلاش براي به دست آوردن روزي حلال ببيند!(14)
بيان گر نكته ها و دقايق، حضرت امام جعفر صادق عليه السلام هم چنين در سخني والا مي فرمايند: «آدمي كه دوست ندارد در راه به دست آوردن مال، از راه حلال براي حفظ آبرو [و بي نيازي از مردم] و اداي دين خود و صله رحم تلاش كند، هيچ خيري [و هيچ ارزشي] ندارد. (15)
و امام موسي كاظم عليه السلام اين گونه مي فرمايند: «هركس از راه حلال، طلب روزي كند تا آن را به مصرف خود و خانواده اش برساند، هم چون مجاهد راه خداست.»(16)
فقط سود حلال !
ضرورت و اهميت به دست آوردن روزي حلال و اهتمام به اين امر را مي توان در اين ماجرا نيز سراغ گرفت: «مصادف» يكي از ياران امام به حق ناطق، حضرت جعفرصادق عليه السلام بود كه به كار بازرگاني اشتغال داشت.
او مي گويد: يك روز، حضرت امام جعفر صادق- كه درودي شايسته بر آن بزرگوار، نثار باد- يك هزار دينار به من دادند و فرمودند:
- با اين پول، به مصر برو و تجارت كن.
كالاهايي را كه به طور معمول در آن روزگار به مصر مي بردند، خريدم و راهي آن ديار شدم. در همان آغاز من و بازرگانان ديگر فهميديم كالاهاي ما، در مصر ناياب است و مشتري هاي زيادي هم دارد. همه باهم پيمان بستيم كالاهاي خودمان را با سودي كم تر از صددرصد به فروش نرسانيم. به اين پيمان وفا كرديم. به همين سبب، سود من به هزار دينار رسيد...
هنگامي كه به مدينه بازگشتيم، با خرسندي نزد امام صادق عليه السلام شتافتم و دو كيسه اي را در هر كدام هزار دينار بود، نزد امام نهادم و گفتم:
- يكي از اين دو كيسه، اصل پول شماست و ديگري سود تجاري آن!
امام ششم عليه السلام نگاهي به كيسه ها انداختند و نگاهي به چهره من افكندند، آن گاه با شگفتي افزودند:
- چه سود فراواني به دست آورده اي! اين سود، چه گونه حاصل شد؟
من هم حكايت ناياب بودن كالاها و هم پيمان شدن بازرگانان را شرح دادم.
امام صادق عليه السلام سري تكان دادند و فرمودند:
- پناه بر خدا! شما به زيان گروهي از مسلمانان، هم پيمان شديد تا كالاهاي موردنيازشان را با سودي كم تر از صددرصد نفروشيد؟!
پس از اين سخن، امام ششم عليه السلام يكي از دو كيسه را كه به عنوان اصل سرمايه به من داده بودند؛ برداشتند، اما به كيسه دوم دست نزدند و آن را نپذيرفتند! آن گاه فرمودند:
- من به اين سود [كه با بي انصافي حاصل شده] نيازي ندارم!
آن بزرگوار، سپس نگاه معني داري به من انداخته و افزودند:
- اي مصادف! بدان كه به دست آوردن مال از راه حلال، كار بسيار دشواري است!(17)
نكته ديگري كه اشاره به آن خالي از لطف نيست، كرداري است كه براساس روايات به ازدياد روزي انسان مدد مي رساند. براساس آموزه ها و رهنمودهاي امامان- كه بر همه آنان درود- كارهايي همانند نيت خوش داشتن، خوش خو بودن، نيكوكاري، صدقه و زكات دادن، امانتداري، همواره با طهارت و پاكيزه بودن، كمك مالي به برادر ديني دادن، خوش رفتاري در خانواده و دعا كردن پشت سر برادران [ديني] سبب زيادشدن روزي آدمي مي شود.(18)
به همين گونه موانعي نيز درراه روزي وجود دارد. در اين زمينه پيامبر گرامي ما - درود بر ايشان باد- مي فرمايد: «هركه حقي از حقوق برادر مسلمان خود را به او نپردازد، خداوند بركت روزي را بر او حرام گرداند، مگر آن كه توبه كند.»(19)
عواقب حرام خواري
امام باقر عليه السلام مي فرمايد:
«[گاه] بنده گناه مي كند و به سبب آن روزي از او گرفته مي شود.»(20)
و امام جعفر صادق عليه السلام مي فرمايد: «حرام خواري، روزي را از ميان مي برد.» (21)
از آن جا كه رباخواري يكي از پليدترين پديده هاست، خوب است اشاره اي به آن نيز داشته باشيم. امام علي عليه السلام بر اين باور است كه هر كه بدون آشنايي با احكام دين، به كار و تجارت بپردازد، به ورطه ربادرخواهد غلتيد.(22) هم چنين آن بزرگوار، ربا را در ميان اين امت، ناپيدتر از حركت مورچه بر روي سنگ سياه مي داند.(23)
امام صادق عليه السلام در پاسخ به پرسش هشام بن حكم در زمينه علت تحريم ربا، چنين فرموده است: اگر ربا حلال بود، مردم، كار تجارت و به دست آوردن نيازهاي خويش را رها مي كردند. بنابراين، خداوند آن راحرام اعلام كرده تا مردمان از حرام خواري دست بكشند، به بازرگاني و خريد و وفروش ]و كسب و كار [ روي آورند و افزوني مال ]خويش[ را به يكديگر قرض بدهند. (24)
رباخواري در آموزه هاي ديني، كاري بسيار ناپسند و پليد، در حد زنا كردن با محارم در خانه خدا دانسته شده و تصريح گرديده كه رباخواري كه ربا را حلال بشمارد، در جنگ با خداست!
در سخني از پيامبر والا صلي الله عليه وآله وسلم مي خوانيم كه: «ترسناك ترين چيزي كه بعد از خودم بر امتم مي ترسم، اين هايند: درآمدهاي ناروا، شهوت نهفته و رباخواري.»(25)
اصولا حرام خواري پديده شومي است كه انسان را از خدا و والايي و معنا دور مي كند و سبب سقوط وي در ژرفاي پستي ها و پليدي ها مي شود.
پيام آور آخرين، آورنده دين مبين در اشارتي زيبا مي فرمايد: «عبادت كردن با وجود حرام خواري، مانند ساختن بنايي بر روي شن ]يا بر روي آب [ است.»(26)
هم ايشان فروگذاشتن ]و دست كشيدن[ از يك لقمه حرام را نزد خداوند محبوب تر از خواندن دوهزار ركعت نماز مستحبي مي داند.(27)
امام محمد باقر عليه السلام تأكيد مي ورزند كه هرگاه انسان مالي از حرام به دست آورد، نه حجي از او پذيرفته مي شود، نه عمره اي و نه صله رحمي و حتي در ازدواج و زناشويي او تأثير سوء مي گذارد.(28)
و سرانجام بايد اين نكته را نيز درنظر داشت كه علي رغم تأكيدهاي فراوان در زمينه كسب روزي و ضرورت آن، از زياده روي و حرص ورزي در اين مسئله هم بايد پرهيز كرد. زيرا در اصل، روزي در دست خداست و آن چه براي آدمي مقرر شده باشد، بدون كم و كاست (و البته در سايه تلاش) به او خواهد رسيد و با چاره انديشي ها و به اصطلاح زرنگي كردن ها (بدون توجه به اصول و خواست خدا ) انسان به روزي افزون تري دست نمي يابد.
رسول خدا، حضرت محمد مصطفي- درود هماره ما بر او باد - رهنمود زيبايي در اين زمينه دارد و مي فرمايد: «همانا جبرييل در دلم افكند كه هيچ كس نمي ميرد تا روزي اش را به طور كامل دريافت كند. پس، از خدا پروا كنيد و در طلب روزي (ميانه رو و معتدل) باشيد و ديررسيدن روزي، شما را وادار نكند كه آن را از راه غيرحلال بجوييد؛ زيرا آن چه نزد خداست، جز به طاعت او به دست نمي آيد.»(29)
امام اول، اميرمؤمنان علي عليه السلام بزرگ ترين حسرت را در روز قيامت، حسرت خوردن كسي مي داند كه مالي را از راه گناه گردآورده باشد، آن گاه شخصي آن را از وي به ارث برده و با مصرف آن در راه خدا، وارد بهشت شود، در حالي كه گردآورنده اصلي، گام در دوزخ نهد!(30)
آن چه به گونه اي گذرا به آن اشارت رفت، تنها گوشه اي از مسائل، نكته ها و گفته ها در زمينه اصل بسيار مهم كسب روزي حلال و اهميت و ضرورت نهادينه شدن آن بود و سخن در اين باره بسي افزون تر از اين است. با اين همه اميد مي رود همين اشاره ها همه ما را به تلاش هرچه بيش تر براي به دست آوردن روزي حلال و پرهيز از حرام خواري و دست يابي به رضوان الهي وادارد.
در پايان نيز خوب است براي تأكيد افزون تر و برانگيختن دقت بيش تر در زمينه موضوع اين نوشتار ناتمام! به عنوان حسن ختام به نقل ماجرايي خواندني و پندآموز بپردازيم:
علاء الدين يكي از پادشاهان، براي يكي از علماي معاصرش شيخ ركن الدين، آهويي هديه فرستاد و گفت: حلال است، از آن بخور! زيرا با تيري كه خودم ساخته ام و بر اسبي كه از پدرم به ارث رسيده، اين آهو را صيد كرده ام.شيخ ركن الدين درپاسخ گفت:
استادي داشتم. يكي از شاهان براي او دو پرنده فرستاد و گفت از آن بخور كه حلال است؛ زيرا با بازي كه مال خودم هست اين دو پرنده را گرفته ام. استادم درپاسخ گفت: سخن ميان اين دو پرنده نيست، بلكه سخن درباره غذاي باز شكاري توست كه آيا آن باز شكاري جوجه و مرغ كدام پيرزني را خورده كه قوت گرفته به حدي كه صيد شكار مي كند؟
بنابر اين، گرچه آهو را با اسب به ارث رسيده خودت صيد كرده اي، ولي غذاي اسب از كدام مظلومي است؟!
بايد اين را درنظرگرفت!
براين اساس، آن عالم پارسا، هديه پادشاه يعني آهو را نپذيرفت! (31)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
¤ پي نوشت:
1-منتخب ميزان الحكمه، محمدي ري شهري، تلخيص سيد حميد حسيني، ترجمه حميدرضا شيخي، قم: دارالحديث، چاپ ششم، 1386، ص .237
2-الحياه -ترجمه فارسي- اثر محمدرضا، محمد و علي حكيمي، ترجمه احمد آرام، قم: دليل ما، چاپ هشتم، 1386، ج 3، ص 209
3تا 8- همان
9-داستان هاي بحارالانوار، ترجمه ، تنظيم محمود ناصري، تهران: آفرينه، ص 1375، ج 1، ص 18
01و 11و 21-منتخب ميزان الحكمه، ص 237
31- گلچين صدوق، محمدحسين صفاخواه، تهران فيض كاشاني، 1376، ج 2، ص 06
41- همان، ص 156
51و 61 - الحياه ، ج 3، ص 802
71- داستان راستان، استاد شهيد مرتضي مطهري، قم: دفتر انتشارات اسلامي،[ 1359]، ج 2، ص 211
81- ر. ك به منتخب ميزان الحكمه، صص 532 و 632
91 و 02 و 12- منتخب ميزان الحكمه، ص 732
22 تا 92 - همان
03- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي (ره) مشهد: امامت، 1384،حكمت 924، ص 525
13- هزار و يك حكايت، تاريخي، محمود حكيمي، تهران:قلم، 1369، چاپ دوم، ج 3، ص 06
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14