نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي (23)
جاسوس انگليس دردربار شاه
مريم صادقي
E-Mail:shayanfarkayhannews.ir
ارتشبد حسين فردوست (ركن اطلاعاتي رژيم پهلوي)، در مورد چگونگي نفوذ ايادي در دربار
و آشنايي با محمدرضا شاه چنين مي نويسد:
«عليرضا (برادر تني محمدرضا شاه) دچار مرض روحي شديد بود و احتياج به پزشكي داشت كه
به طور مداوم با او در تماس باشد. در آن زمان عليرضا خواهان بهترين پزشك ارتش شد و
چون ايادي در ارتش بود به عليرضا معرفي گرديد. پدر ايادي از رهبران مذهبي بهائي ها
بود و اين سمت به ايادي ارث رسيده بود. لذا بدون ترديد بايد گفت كه او از آغاز توسط
سرويس انگليس نشان شده بود و واجد شرايط يك جاسوس طراز اول بود و لذا او را به
دربار معرفي كردند. نقشي كه ايادي تا انقلاب براي غرب داشت. مجموع مهره هاي غرب روي
هم نداشتند. روزي محمدرضا به شدت ابراز ترس از ميكروب مي كرد و عليرضا گفت، پزشكي
را مي شناسد كه بي نظير است و از محمدرضا اجازه خواست كه بيايد و آن را معاينه كند.
ديدار محمدرضا با ايادي از هفته اي 3 روز به هر روز تبديل شد و ديدار هر روزه به
كليه ساعات فراغت كشيد. صبح ها، هنوز محمدرضا بيدار نشده، ايادي حاضر بود و شب ها
تا وقت خواب در اتاق او مي ماند.485»
پرفسور ژان برنارد(پزشك مخصوص شاه)در گفتگوي خصوصي با اسدالله علم(وزير دربار)ميزان
آشنايي ايادي را به پزشكي كافي نمي داند و چنين بيان مي كند:« دكتر ايادي، پزشك
مخصوص شما چاقوي جراحي را با بيلچه باغباني تشخيص نمي دهد.»486
فرودست ايادي را به عنوان مأمور اينتليجنس (سرويس جاسوسي انگليس) و جانشين ارنست
پرون487 معرفي مي كند و چنين بيان مي كند:
«پس از مرگ ارنست پرون، تيمسار دكتر عبدالكريم ايادي در دربار محمدرضا همان نقشي را
به عهده گرفت كه قبلاً پرون عهده دار آن بود و تفاوت ايادي با پرون اين بود كه او
مؤدب بود و مانند پرون با خشونت رفتار نمي كرد. در زمان ثريا كه پاي بختياري ها به
دربار باز شد، مدتي حضور من [فردوست] كمتر گرديد، ولي ايادي موفق شد نظر مثبت ثريا
را جلب كند و خود را به طرز كاملاً موفقيت آميزي در جمع بختياري ها جا دهد. پس از
آن، ايادي همواره در زندگي خصوصي محمدرضاشاه و زنان و اطرافيانش رسوخ داشت و هر
اطلاعاتي كه ممكن بود كسب مي كرد و رساندن آن هم به انگليس ها آسان بود، زيرا هميشه
چه درخانه ي محمدرضا شاه و چه در خانه ي دوستان ايادي و در ميهماني ها عنصر مطلوب
سفارت و رئيس 6 MI سفارت حضور داشت.»488
احمدعلي مسعود انصاري (فاميل نزديك و دستيار پيشين رضا پهلوي)، در مقام معرفي
دوستان خود شاه كه در جلسات خصوصي او حاضر مي شدند. دكتر سپهبد ايادي را چنين معرفي
مي كند:
«دكتر ايادي... طبيب مخصوص شاه بود و علاوه بر اين يكي از نزديك ترين افراد به او،
ايادي آدم ذي نفوذي بود كه در كار واردات دارو و زمين بازي هاي متداول دست داشت. به
علت درجه ي نظامي اش، در ارتش هم نفوذ داشت و در بعضي از امور هم مورد مشورت شاه
قرار مي گرفت. ايادي، ثروت بي كراني به هم زده بود.489»
همين طور كه مسعود انصاري بيان كرده ايادي فرد با نفوذي بود كه نقش تعيين كننده اي
در دربار پهلوي ايفا مي كرد. ارتشبد حسين فردوست (ركن مهم اطلاعاتي و امنيتي رژيم
پهلوي) در مورد مشاغل ايادي و دامنه ي نفوذش چنين اظهار مي كند:
«ايادي با نفوذترين فرد دربار و به تدريج با نفوذترين فرد كشور شد. او براي خود
حدود 80 شغل در سطح كشور درست كرده بود؛ مشاغلي كه همه مهم و پولساز بود! رئيس
بهداري كل ارتش بود و در اين پست ساختمان بيمارستان هاي ارتش به امر او بود، وارد
كردن وسايل اين بيمارستان ها به امر او بود. دادن درجات پرسنل بهداري ارتش از
گروهبان تا سپهبد به امراو بود و هيچ پزشك سرهنگي بدون امرايادي سرتيپ نمي شد و هر
گونه تخطي از اوامر او همراه با بركناري و مجازات بود. ايادي رئيس «اتكا» ارتش و
نيروي انتظامي بود و در اين پست كليه نيازمندي ها بايد به دستور او تهيه مي شد هر
چه اراده مي كرد و لو در كشور موجود بود، بايد براي ارتش از خارج، به ويژه انگليس و
آمريكا، وارد مي شد. تعيين سهميه و صدها كارديگر و حتي تعيين رؤساي اتكاها و پرسنل
آن با او بود. سازمان دارويي كشور نيز تماماً تحت امر ايادي بود: چه داروهايي و به
كدام مقدار بايد تهيه شود، از كجا خريداري و به كدام فروشنده و به چه ميزان داده
شود، همه و همه بنابر مصالح بهائيگري دائماً در تغيير بود. شيلات جنوب در اختيار
ايادي بود...»
فرودست در ادامه نكات قابل تأملي درباره ايادي بيان مي كند:
»اگر پرونده هاي موجود ارتش و نيروهاي انتظامي و سازمان هاي دولتي بررسي شود موارد
مستندي مشاهده مي گردد كه به نظر افسانه مي رسد و براين اساس مي توان كتابي نوشت كه
آيا ايادي بهائي بر ايران سلطنت مي كرد يا محمدرضا پهلوي؟ تمام ايرانيان رده ي
بالا، چه در ايران باشند و چه در خارج خواهند پذيرفت كه سلطان واقعي ايران ايادي
بود؛ حقيقتي كه پيش از انقلاب جرئت بيان آن را نداشتند در زمان حاكميت ايادي بود كه
بهائي ها در مشاغل مهم قرار گرفتند و در ايران بهائي بي كار وجود نداشت در دوران
قدرت ايادي تعداد بهائي هاي ايران به 3 برابر رسيد. بسياري از بهائي ها در مقابل
مذهب مي نوشتند مسلمان و حال آنكه بهائي بودند».490
اظهارات پروين غفاري كه در دربار رفت و آمد داشت، راجع به ايادي نيز مؤيد سخنان
فردوست مي باشد: «ايادي پزشك معتمد شاه است و به دليل اينكه بهائي است مورد توجه
خاص شاه است. در مدتي كه در دربار رفت و آمد داشتم، احساس كردم كه شاه به دوستان
بهائيش بيشتر اهميت مي دهد كه ايادي نيز از آن جمله است».
پروين غفاري در ادامه مي افزايد: «من نيز به همراه ايادي در محافل و مجالس بهائيان
شركت مي كردم و بعينه مي ديدم كه اكثر دولتمردان و صاحبان نفوذ در صنايع و پست هاي
مهم كشور از اين فرقه هستند.491»
در اسناد به جاي مانده از سفارت آمريكا به سندي برمي خوريم كه تأكيد سخنان فردوست و
پروين غفاري است. در اين اسناد آمده است:« توسعه كنوني بهائيگري را ظاهراً به نفوذ
سرهنگ تمام ايادي در رابطه با شاه نسبت مي دهند كه در نتيجه شاه شخصاً بهائيگري و
ترويج آن را در ايران تصويب و تأكيد كرده است بنا به گفته هاي ديگر اين گونه پيشرفت
ها مستقيماً در شركت زنان در انتخابات، اصلاحات ارضي و آموزش و پرورش تاثير بسيار
داشته است. ظاهراً اين برنامه ها به ويترين بهائيگري بيشتر شباهت دارد تا به
اسلام».492 مئير عزري (نماينده اسرائيل در ايران عصر پهلوي) از ايادي با عنوان يكي
از سرشناسان كيش بهائي ياد مي كندو مي نويسد: »با همه ي توان به هم كيشانش ياري مي
داد»493.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
485 - حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج1، ص 201.
486 - اسدالله علم، گفتگوهاي من وشاه، ص616.
487 - ارتشبد فرودست، ارنست پرون را اينگونه معرفي مي كند: «رابط سفارت انگليس و
ابلاغ گر دستورات آن سفارتخانه به شاه؛ از بنيان گذاران فراماسونري در ايران و عضو
مهم «لژ پهلوي» نديم خلوت هاي محمدرضا پهلوي در وانفساي انزوا و افسردگي شاه در
دوران غليان نهضت ضداستعماري- ضداستبدادي ملي كردن صنعت نفت و حكومت دكتر مصدق و از
عوامل دخيل در كودتاي 28 مرداد به دخالت كننده به نحو تحكم آميز در امور سياسي كشور
و عزل و نصب افراد دردولت و مجلس شوراي ملي و داراي رفتار بي پروا و بسيارزننده با
محمدرضا براي پيشبرد مقاصد خود و اربابانش» حسين فردوست، ظهور و سقوط پهلوي، ج1، صص
198-184.
488 - حسين فردوست، ظهور و سقوط پهلوي، ج1، ص 198.
489 - احمدعلي مسعود انصاري، پس از سقوط، ص 54.
490 - حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي ، ج1، ص 202.
491 - پروين غفاري، تا سياهي در دام شاه، ص .
492 - دانشجويان مسلمان پيروخط امام (ره)، اسناد لانه جاسوسي، ش 37، ص 7.
493 - مئير عزري، كيست ازشما از تمامي قوم او، ترجمه ابراهام حاخامي، دفتر اول، ص
331.
پاورقي
|