(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 17 مهر 1391 - شماره 20326

آيا فيلم سازان غربي آزاد هستند؟
نگاهي به گزيده اي از فيلم هاي بيست و نهمين جشنواره فيلم كوتاه تهران
سياه، سفيد، خاكستري
نويسنده روس:
انقلاب اسلامي سينماي ايران را به اوج رساند
«هوش سياه 2» به نيمه رسيد
فيلم زندگي شهيد علم الهدي در مرحله تدوين
برگزاري هم انديشي بسيجيان تئاتر سراسر كشور
برنامه هاي ششمين جشنواره مستند «سينما حقيقت»
نگاهي نو به زمينه ها و اهداف توليد فيلم اهانت آميز به پيامبر اعظم (ص)
توطئه هاي هاليوودي عليه مرجعيت معنوي
ديدگاه هاي فيلمسازها درباره ساخت فيلم براي نونهالان
سينماي كودك را جدي بگيريم!


آيا فيلم سازان غربي آزاد هستند؟

آرين اميدوار
يكي از ادعاهاي هميشگي دولت هاي غربي و به طور خاص ايالات متحده آمريكا آزادي خواهي بوده است. به گونه اي كه اين ادعا را مي توان يكي از محورهاي اصلي جنگ نرم اين دولت ها عليه كشورهاي مستقل و به ويژه ملت ايران، دانست. دولت هاي غربي براي سركوب كشورهاي ضدآمريكايي و مستقلي همچون ايران سعي مي كنند به شهروندان اين كشورها القا كنند كه دچار استبداد هستند و براي رهايي از محدوديت ها، تنها راه حل، پيوستن به اردوگاه غرب است. اين حيله، هم در دوران جنگ سرد متداول بود و هم امروز كه آمريكا و مدعيانش ادعاي مبارزه با تروريسم را دارند. وجود آزادي بيان براي رسانه ها و هنرمندان در كشورهاي غربي يك افسانه كهنه و كليشه اي است كه البته افراد سطحي نگر و زودباور را نيز تحت تأثير قرار مي دهد، اما آيا آنچنان كه دولت هاي غربي و هواداران آنها ادعا مي كنند، رسانه ها و هنرمندان در اين كشورها داراي آزادي بيان هستند؟
واقعيات و اسناد موجود پاسخ به اين پرسش را منفي نشان مي دهند. هر چند بايد در نظر داشت كه يكي از ترفندهاي دولت هاي استعمارگر غربي، فضاسازي و ايجاد نوعي آزادي مصنوعي و كنترل شده است. بهترين شاهد مثال اين است كه حتي در معترضانه ترين فيلم هاي هاليوودي كه به ظاهر ضددولتي هستند نيز خط اصلي درام، دفاع از منافع ملي آمريكا و ترويج ايدئولوژي و تفكرات آمريكايي است. هيچ يك از غول هاي رسانه اي جهان، مستقل نيستند و همه آنها در خدمت دولت هاي غربي هستند. به طوري كه «برنا كولمن» نويسنده آمريكايي و كارشناس مطالعات رسانه در مقاله اي كه در سايت «سواد رسانه اي» منتشر كرد رسانه هاي آمريكايي را «انحصاري» دانست. وي در اين مقاله افشا كرد كه رسانه هاي آمريكايي اعم از شبكه هاي تلويزيوني، ماهواره اي و راديويي، شركت هاي فيلم سازي، روزنامه هاي محلي و سراسري، انتشاراتي ها، شركت هاي توليد موسيقي و... تنها در تملك شش كمپاني هستند. وي اسامي اين كمپاني هاي بزرگ كه تقريبا همه آنها تحت مالكيت سرمايه داران صهيونيست هستند را به اين شرح معرفي مي كند: شركت هاي «تايم وارنر»، «واياكام»، «والت ديسني»، «نيوز كورپ»، «وايوندي يونيورسال» و «سوني».
وي در تشريح چگونگي اعمال انحصار رسانه اي در آمريكا توضيح داده بود: «شركت هاي انحصاري رسانه اي نه تنها خروجي هاي ارتباطاتي را در تملك خود دارند، بلكه همچنين از طريق تعامل هيئت مديره ها با ديگر كمپاني هاي رسانه اي نيز در پيوند هستند. از اين رو صاحبان منافع به طور مستقيم بر رسانه ها تأثير مي گذارند.»
به اين ترتيب، افرادي كه با چنين ساختاري تعارض پيدا كنند از آن اخراج مي شوند. مصداق بارز چنين افرادي «دني شكتر» است. وي از گزارشگران و مستندسازان شبكه «سي ان ان» آمريكا بود، اما به خاطر افشاي حقايق و انتقاد از حكومت آمريكا از اين شبكه اخراج شد. «شكتر» چند ماه پيش براي نمايش جديدترين فيلمش «سلاح هاي فريب» به ايران سفر نمود و در نشستي به سخنراني درباره فيلم خود و وضعيت رسانه هاي آمريكا پرداخت. اين كارگردان معترض آمريكايي فضاي رسانه اي آمريكا را بسته و محدود و رسانه هاي خبري اين كشور را در كنترل شركت هاي بزرگ سرمايه داري دانست.
اين كارگردان معترض آمريكايي با اشاره به وضعيت خبرنگاري و رسانه ها در جامعه آمريكا گفت: با گذر زمان رفته رفته تعداد شركت هايي كه مسئوليت خبررساني را در جامعه آمريكا برعهده دارند كمتر مي شود و اكثر شركت هايي كه باقي مانده اند از جناح هاي راستگرا و يا ميانه رو هستند و ديگر از كساني كه از سياست هاي آمريكا انتقاد كنند كسي باقي نمانده است.
«شكتر» با طرح اين سؤال كه «چه گروه هايي آمريكا را كنترل مي كنند، دولت آمريكا، شركت هاي چندمليتي و يا گروه هاي منافع خاص؟» پاسخ داد: گروه هاي منافع خاص هستند كه بيشترين قدرت را دارند و رسانه ها نيز مجموعه اي از اين شركت ها محسوب مي شوند.
وي به نقش رسانه هاي آمريكا در بيان حقايق جنگ عراق اشاره كرد و افزود: از آنجايي كه رسانه هاي مهم و تأثيرگذار آمريكا توسط شركت ها و گروه هاي خاص اداره مي شود، اطلاع رساني درستي پيرامون جنگ عراق انجام نشده و شاهد هستيم كه قريب به اتفاق رسانه هاي ارتباط جمعي اين كشور از حضور نظاميان آمريكايي در عراق حمايت مي كنند.
«شكتر» ادامه داد: با گذشت زمان، هدف رسانه هاي آمريكا از خبررساني تبديل به پول سازي شد. به همين دليل، نسلي در آمريكا به وجود آمده كه اخبار را نگاه مي كند اما هرچه بيشتر مي بيند، چيزي نمي فهمد.
«شكتر» افزود: رسانه هاي آمريكا توسط افراد و گروه هاي بسيار قدرتمندي اداره و پشتيباني مي شوند كه از جمله آنها مي توان به «رابرت مرداك» سرمايه دار يهودي الاصل استراليايي اشاره كرد كه با سرمايه فراوان خود با تمام توان در مقابل مردم اين كشور و مخالفان خود ايستادگي مي كند. ولي با اين وجود، مردم آمريكا پيروزي را دور از دسترس نمي دانند.
وي با اشاره به بايكوت خبري خود از سوي شبكه هاي خبري آمريكايي مانند CNN، BBC، «فاكس نيوز» و ساير شبكه هاي آمريكايي گفت: هركجا از من دعوت شود حضور خواهم يافت، اما شبكه هاي آمريكايي چنين كاري نمي كنند. چرا كه در حال حاضر فضاي بسته اي در عرصه رسانه اي آمريكا حاكم است.
اسكات فرانك، كارگردان آمريكايي نيز كه چندي پيش به بهانه برگزاري جشنواره فيلم مقاومت به ايران سفر كرده بود به بازگويي همين واقعيت پرداخته و گفته بود: من فيلم سازي هستم كه از غرب آمده ام؛ در آمريكا شبكه هاي مستقلي بودند كه مي خواستند اوضاع رسانه اي آمريكا را تغيير دهند، اما الان هيچ كدام از اين شبكه هاي مستقل وجود ندارند.
اين وضعيت در رسانه هاي اينترنتي هم حاكم است. در شبكه موسوم به «يوتيوب» كه از بزرگترين شبكه هاي اينترنتي است شما هيچ فيلم ضد آمريكايي را نمي يابيد. در اين شبكه، صدها فيلم و تصوير با موضوع نقض حقوق بشر در ايران نمايش داده مي شود، اما كشتار ميليون ها انسان غيرنظامي بوسيله نظاميان آمريكايي و متحدان آنها در اين شبكه سانسور مي شود.
يك خط قرمز عجيب!
در بسياري از كشورهاي غربي، توهين كردن به مقدسات ديني و ارزش هاي انساني آزاد است، اما كوچكترين انتقاد و حمله به ارزش هاي صهيونيستي با تندترين مجازات ها روبه رو مي شود. يكي از اين مقدسات جعلي، افسانه هولوكاست است.
به عنوان مثال «اليور استون» يكي از فيلمسازان هاليوودي تنها به خاطر انتقاد بسيار كوچكي از استفاده نامناسب دولت آمريكا از هولوكاست، تحت فشار قرار گرفت و مجبور شد كه از حرف خود عذرخواهي نمايد. «استون» در مصاحبه خود گفته بود كه تمركز آمريكا بر هولوكاست باعث سيطره يهوديان بر رسانه ها شده و اسرائيل سال هاست كه سياست خارجي آمريكا را به نابودي كشانده است.
اين خط قرمر در كشور فرانسه كه خود را مهد آزادي و دموكراسي مي داند بسيار پررنگ تر است. اين موضوعي است كه «پل اريك بلانور» مورخ و نويسنده فرانسوي چندي پيش به صراحت از آن سخن گفت. وي كه انتشار كتاب جديدش با عنوان «ساركوزي، اسرائيل و يهوديها» با محدوديت هاي فراواني در فرانسه مواجه شد، در يادداشتي بر اين كتاب نوشت: «فروختن اين كتاب در كتابفروشي هاي فرانسه سخت است. از خوانندگانم مي خواهم كه پوزش مرا بپذيرند. توزيع كننده فرانسوي من با خواندن فصل نخست كتاب، از توزيع آن در فرانسه صرف نظر كرد. امروزه در فرانسه، حرف زدن با آرامش و صداقت از اسرائيل غيرممكن شده است. اين موضوع «تابو» است. هر كس به خودش اجاره دهد كه دولت يهود را نقد كند، اين خطر را براي خود ايجاد كرده تا «ضديهود» لقب بگيرد. در «سرزمين مدافع حقوق بشر و آزادي بيان»، حرف زدن از اسرائيل جرم سختي در سياست و تاريخ است. در فضاهاي گفت و گوي آزاد، يك ديكتاتوري تفكر واحد ايجاد شده است...»
«ديودونه» كمدين معروف فرانسوي نيز سال گذشته به خاطر انتقاد از رژيم صهيونيستي و هولوكاست در فرانسه محاكمه شد. پايگاه اينترنتي «كامن دريمز» سال گذشته در گزارشي نوشت: اين بازيگر كمدي سياه پوست كه نام كاملش «ديودونه امبالاامبالا» است پنجم ماه مي 2009 (15ارديبهشت 1388)، به اتهام «يهودستيزي» مورد محاكمه قرار گرفت، به اين دليل كه او در جريان نمايشي كمدي در 29دسامبر 2008، در زنيت، يكي از بزرگترين سالن هاي كنسرت پاريس، به يك «منكر هولوكاست» جايزه اي اعطا كرده است.
شوراهاي چندين شهر، تحت فشار گروه هاي يهودي فرانسوي مثل انجمن حمايت از جوامع يهود و كميته نماينده مؤسسات يهودي در فرانسه و همچنين كنگره جهاني يهود و كنگره يهوديان اروپا، سالن هاي نمايش سراسر فرانسه را مجبور كرده اند كه نمايش هاي اين كمدين را اجرا نكنند.
ديودونه نيز گفته بود: «يهوديان تمامي مقام هاي استراتژيك در دولت ملي را تسخير كرده اند و بنابراين دستور كار ملي را تحت كنترل دارند به همين دليل آنها نوعي مصونيت دارند كه هرگونه انتقادي را يهودستيزي توصيف كنند. دسيسه هاي قدرت يهود باعث شده اند كه دولت فرانسه طرفدار اسرائيل شود حال آنكه اكثريت جامعه طرفدار فلسطين هستند و يهودياني كه به من انتقاد مي كنند، همگي تاجران برده اي هستند كه اكنون كنترل رسانه ها و بانك ها را به دست گرفته اند.»
 


نگاهي به گزيده اي از فيلم هاي بيست و نهمين جشنواره فيلم كوتاه تهران

سياه، سفيد، خاكستري

روز نخست بيست و نهمين جشنواره فيلم كوتاه درحالي سپري شد كه به رغم وجود هيئت انتخاب نزديك به نگاه ملي بازهم فيلم ها حال و هواي شبه روشنفكري داشت.
به گزارش سينماي پايه ايران، روز نخست اين جشنواره شاهد روي پرده رفتن حدود 200فيلم بود كه تماشاي تصادفي بعضي از اين آثار هنوز هم خبر از تركتازي جريان شبه روشنفكري در اين فضا مي دهد.
فيلم «كمي با من حرف بزن» روايتگر داستان مردي است كه به علتي نامعلوم روي تخت خوابيده و همسر نه چندان محجبه اش از او نگهداري مي كند. كمي بعد احساس مي كند همسرش درحال خيانت به اوست! البته از همان دقايق نخست قابل حدس بود كه اين سوء تفاهمي بيش نيست!
اينكه اين فيلم چگونه در ميان بيش از 3000فيلم ارسالي براي جشنواره برگزيده شده را قاعدتا هيئت انتخاب بايد پاسخ دهد.
«وقتي درخت...» داستان هبوط آدم به روايتي شبه روشنفكري است. آدم در مقابل حوا كم مي آورد و سيب را كنده و همه ابناء بشر را بيچاره مي كند! نكته جالب در اين فيلم روشنفكري تهيه كننده آن است: «جشنواره هنر مقاومت» و احتمالا تنها ارتباط اين فيلم با مقاومت در همان چند ثانيه مقاومت آدم در برابر حواست!
برخلاف روز نخست، در دومين روز جشنواره فيلم كوتاه تهران، شاهد فيلم هايي بوديم كه همچنان ارزش جشنواره را حفظ مي كردند.
فيلم «جعبه ها» با قاب بندي و كنتراس رنگي زيبا، جلوه اي متفاوت را به نمايش مي گذاشت. داستاني كه حاكي از تنهايي مادري سالمند بود كه براي پر كردن تنهايي خود به طور غيرمستقيم التماس مي كرد. بازي خوب بازيگران نكته ديگري بود كه در اين فيلم به چشم مي خورد.
فيلم «خروج اضطراري» از ديگر فيلم هاي خوب قابل تحسين اين روز بود. روايتگر روز آغاز سال تحصيلي و گريه هاي كودكانه آن روز. فيلمي كه با لهجه زيباي يزدي حال و هوايي ديگر داشت. «خروج اضطراري» توانست به خوبي حس نوستالژي آن دوران را به تصوير بكشد.
از ديگر فيلم هاي اكران شده در اين روز مي توان به «عروس جمعه» كه روايتگر يكي از آداب و رسوم خطه اي از ياسوج بود اشاره كرد كه با وجود جذابيت موضوع روندي كند و خسته كننده داشت.
همچنين فيلم «كلاس پنجم ب» با موضوعي تكراري و قابل پيش بيني به نمايش درآمد.
جشنواره فيلم كوتاه با وجود اينكه دومين روز خود را سپري مي كرد با اقبال نسبتا قابل توجهي روبه رو شد.
 


نويسنده روس:

انقلاب اسلامي سينماي ايران را به اوج رساند

آناتولي شاخوف، از مولفان دائره المعارف 30 جلدي روسيه و متخصص هنرهاي شرقي اين كشور اعلام كرد: انقلاب اسلامي موجب پيشرفت شگرف سينماي ايران شد و آن را درصدر سينماي خاورميانه قرار داد.
به گزارش ايرنا، وي در آيين نمايش فيلم هاي ايراني در پايتخت روسيه با تحسين از فرهنگ ايران زمين گفت: ايران كشور بسيار جالبي است و سينماي اين كشور در جهان منحصر به فرد است.
شاخوف افزود: مردم ايران بخاطر داشتن چنين فرهنگ غني و كشور زيبا، خوشبخت هستند.
اين مولف كتاب به نقش مهم و تعيين كننده انقلاب اسلامي ايران و رهبري آن در روند تكامل سينماي كشورمان اشاره و خاطر نشان كرد: امام خميني(ره)، حكومت جمهوري اسلامي را حكومت مستضعفين اعلام كرد و اين تاكيد نقطه آغازي براي حركت سينماي ايران به سوي توجه به مفهوم والاي زندگي و آرمان هاي متعالي شد.گفتني است، هفته فيلم جمهوري اسلامي ايران در روسيه طي مراسمي با حضور سيدمحمد حسيني وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي كشورمان در شهر مسكو آغاز شد. هفته سينماي ايران دوشنبه شب با نمايش فيلم «ملك سليمان» اثر شهريار بحراني گشايش يافت. هفته فيلم ايران باتوجه به استقبال خوب از سينماي ايران در روسيه و درخواست هاي مكرر براي نمايش فيلم هاي ايراني با تلاش وزارت فرهنگ روسيه و رايزني فرهنگي ايران در مسكو برگزار مي شود.

 


«هوش سياه 2» به نيمه رسيد

تصويربرداري مجموعه تلويزيوني «هوش سياه 2» به كارگرداني «مسعود آب پرور» به نيمه رسيد.
به گزارش فارس، سيدمرتضي فاطمي تهيه كننده اين مجموعه تلويزيوني با اعلام اين خبر گفت: تصويربرداري مجموعه «هوش سياه 2» كه در حال حاضر يكي از مهمترين توليدات رسانه ملي در حوزه سريال هاي امنيتي- انتظامي محسوب مي شود به رغم برخي فراز و فرودها تا به امروز طبق برنامه پيش رفته است. وي افزود: طبق برنامه ريزي اوليه تصويربرداري مجموعه بزودي از مرز 50 درصد خواهد گذشت اما لازمه اجرايي شدن ايده آل اين برنامه ريزي حمايت بيش از پيش نهادها و ارگان هاي حامي مجموعه است.
وي با اشاره به ضبط بخش هايي از مجموعه در يكي از كشورهاي همسايه تاكيد كرد: تصويربرداري مجموعه 4 ماه ديگر ادامه خواهد داشت و احتمالا پس از طي مراحل پس از توليد، در بهار سال آينده شاهد پخش اين مجموعه از تلويزيون خواهيم بود.
 


فيلم زندگي شهيد علم الهدي در مرحله تدوين

فيلم سينمايي «زيباتر از زندگي» با محوريت زندگي شهيد علم الهدي، توسط انسيه شاه حسيني به مرحله تدوين رسيد.
اين فيلم داستان زندگي شهيد علم الهدي و رزمندگاني است كه در عمليات نصر حضور داشتند. اين عمليات توسط ارتش در اوايل جنگ در منطقه جنوب اهواز در دشت آزادگان انجام شد.
انسيه شاه حسيني پيش از اين ماه هاي متمادي را صرف تحقيقات اين فيلم كرد؛ به مناطق جنوبي كه عمليات نصر در آن اتفاق افتاده بود- سفر كرده و با سرداران اين عمليات گفت وگوهاي زيادي را انجام داد. شاه حسيني پيش از اين كارگرداني فيلم هاي «غروب شد بيا»، «شب به خير فرمانده» و «پنالتي» را در كارنامه خود ثبت كرده است.
 


برگزاري هم انديشي بسيجيان تئاتر سراسر كشور

اولين اجلاس سراسري شوراهاي انجمن تئاتر بسيج هنرمندان كشور، در مشهد مقدس برگزار شد.
به گزارش خبرنگار سيمرغ، سيداسماعيل اشرف نيا معاون امور انجمن هاي سازمان بسيج هنرمندان در گفت وگوي اختصاصي با خبرنگار ما بيان داشت: اولين اجلاس سراسري شوراهاي انجمن تئاتر بسيج هنرمندان استان هاي كشور در جوار آستان مقدس رضوي عليه السلام و با هدف هم انديشي ميان اعضاي شوراهاي تئاتر بسيج هنرمندان برگزار شد.
به گفته اشرف نيا در اين اجلاس كه دهم و يازدهم مهر برگزار شد 160 نفر از هنرمندان بسيجي رشته تئاتر حضور داشتند و به بحث و تبادل نظر پرداختند.وي افزود: از ديگر برنامه هاي اين اجلاس سخنراني دكتر سعيد كشن فلاح، دكتر يدالله وفادار، دكتر احمد جولايي، حسين مسافر آستانه و دكتر حسين قناديان با موضوعات تعليم و تربيت در تئاتر، پيشينه هنرهاي نمايشي در ايران و روم باستان، تشكل هاي هنري نمايش در ايران و رسالت پيشروي هنرمندان بسيجي بود. در انتهاي اين اجلاس هنرمندان با امضاي توماري اهانت به نبي مكرم اسلام(ص) توسط استكبار جهاني را محكوم كردند.
 


برنامه هاي ششمين جشنواره مستند «سينما حقيقت»

مدير ششمين جشنواره بين المللي «سينما حقيقت» از تمهيدات ويژه براي برگزاري هرچه باشكوه تر جشنواره «سينما حقيقت» خبر داد.
شفيع آقامحمديان از بازبيني 950 فيلم خبر داد و گفت: علاوه بر آنها در بخش هاي ويژه، برترين هاي جشنواره و... هم آثاري داريم كه اين تعداد هم به آمار مذكور اضافه مي شود.
وي از حضور 150 فيلم خارجي در اين جشنواره خبر داد و اظهار داشت: بخشي از بخش جنبي بين الملل هم به فيلم هاي آمريكاي لاتين اختصاص داده شده است.آقا محمديان در ادامه درباره فعاليت هاي بخش پژوهش مركز گسترش سينماي مستند و تجربي در جشنواره «سينما حقيقت» گفت: در جشنواره امسال از سه كتاب سينمايي رونمايي مي شود و در كنار مراسم رونمايي از نويسندگان آثار نيز تجليل مي شود. همچنين علاوه بر كارگاه جشنواره يك ورك شاپ هم به مدت 10 جلسه با يك استاد خارجي پيرامون نوشتن در فيلم مستند، برگزار خواهيم كرد كه فراخوان آن نيز به زودي اعلام مي شود.دبير جشنواره ادامه داد: همچنين سانس هاي نمايش فيلم در جشنواره افزايش خواهد داشت و علاوه بر سه سالن سينما فلسطين، سالن هاي سينما عصر جديد را نيز در اختيار خواهيم گرفت. يك نشريه ويژه نيز كه حاوي مطالب علمي و تخصصي است در پايان جشنواره تقديم مي شود. همچنين پس از جشنواره فيلم هاي برگزيده در سالن «سينما حقيقت» نمايش داده شده و بررسي خواهند شد و همزمان با اين رخداد آثار مستند در دانشكده هاي هنري نيز به نمايش درمي آيند. از طرفي با شبكه مستند توافق كرده ايم كه روزانه اخبار و برنامه هاي جشنواره را طي گزارشي به عموم مخاطبان برساند. او همچنين درباره پرداختن به برخي موضوعات خاص گفت: تلاش ما بر اين است كه در برخي از حوزه ها كه كمتر مورد توجه واقع شده جريان سازي كنيم. سال گذشته توجه ما معطوف به مستندهاي سياسي بود كه خوشبختانه آثاري در اين حيطه ساخته شد و اين مستندها جاي خود را پيدا كرد. ما در زمينه ميانمار هم سه گروه مستندساز به منطقه اعزام كرده ايم.
 


نگاهي نو به زمينه ها و اهداف توليد فيلم اهانت آميز به پيامبر اعظم (ص)

توطئه هاي هاليوودي عليه مرجعيت معنوي

حمزه شريفي دوست
در سالگرد 11سپتامبر، فيلمي با عنوان «برائت از مسلمانان» كه پيش از اين «جنگجويان بيابان» و «برائت ازبن لادن» ناميده مي شد، در آمريكا و در جمع محدودي نمايش داده شد. اما نمايش پيش پرده و بخش هاي كوتاهي از اين فيلم نازل و سخيف در فضاي مجازي باعث برانگيخته شدن خشم مسلمانان شد.
اما حقيقت مسئله چيست؟ اين فيلم چرا تهيه و پخش شد؟
آن چه در اين ميان قابل بازخواني است نگرش هاليوودي به موضوع «مرجعيت معنوي» براي بشر غربي است. به عبارت ديگر آن چه اكنون محل نزاع است اختلاف برسر كانوني معنوي است كه بايد در بحران هاي اجتماعي و فشارهاي شكننده زندگي ماشيني، مأمني براي بشر بحران ديده غربي باشد و امنيت روحي و دروني را به وي بازگرداند.
يادآور مي شويم مراد ما از هاليوود منطقه جغرافيايي در حومه شهر لوس آنجلس آمريكا نيست؛ بلكه مراد يك فرهنگ و نگرش خاص است كه در آن منطقه جغرافيايي در قالب محصولات هنري به نقاط مختلف جهان صادر مي شود و اين نگرش برگستره هنر غربي سايه افكنده است.
مدير يك مؤسسه تحقيقاتي مسيحيت در انگلستان قبلا اعلام كرده بود كه «براساس ارقام و آمار، اسلام سريع ترين مذهب در حال رشد در جهان بوده است.» و يكي از رهبران كاتوليك در واتيكان سال گذشته اعتراف كرد كه«... براي نخستين بار در تاريخ، ما ديگر در صدر نيستيم، مسلمانان از ما گوي سبقت را ربوده اند...»
پس نزاع برسر«مرجعيت معنوي» است. اما اين مرجعيت معنوي تفسير ديگري هم دارد.
توضيح اين كه در فيلم هاي هاليوودي دسته اي از محصولات توليد شده اند كه پيشرفت تكنولوژيكي غرب را به تصوير مي كشند، اما نه به عنوان يك فرصت و موهبت، بلكه به عنوان تهديد. يعني رشد علمي و فناوري كه اتفاق افتاده به عنوان يك نعمت و موهبت روايت نمي شود، بلكه به اين عنوان كه صنعت و فناوري كه ساخته دست بشر است دنيا را به سمت نابودي مي كشاند و تهديدي است براي بشر امروزي. به عبارت ديگر تكنولوژي به عنوان رقيب صاحب خود معرفي مي شود كه دارد صانع خود را به مرز هلاكت نزديك مي كند. در فيلم «ماتريكس» كه رايانه سوژه اصلي آن است انسان قرباني رايانه شده و نئو به عنوان يك منجي و قهرمان جديد، بشر را از اين وضعيت نجات مي دهد.
براستي هدف فيلم هاي هاليوودي از ترسيم اين چهره چيست؟ آيا مي خواهند مردم را از تمدن غربي بترسانند؟ آيا قرار است به ارزش هاي نظام سرمايه داري اعتراض شود؟ آيا نشان دادن چنين چهره اي از تكنولوژي نشان دهنده آزادي در غرب است و وجود اين آزادي باعث شده كه طراحان دلسوز فيلم هاي هاليوودي(!) هم از اين زمينه استفاده كرده و درد حقيقي را بازگو كنند و به بنيادهاي تمدن غربي حمله ور شوند؟ پاسخ اين است كه هيچ كدام از اين فرضيه ها صحيح نيست. بلكه برعكس، هدف، ايجاد ترس و وحشت بيشتر در مخاطب است. حال بايد پرسيد اين وحشت چه سودي براي تشكيلات وابسته به نظام سرمايه داري دارد؟
جالب تر اين كه منشأ اين ترس در فيلم هاي هاليوودي هم مورد اشاره قرار مي گيرد، اما كمتر ناقدان سينمايي به آن توجه كرده اند. منشا را بايد در همان مرجعيت معنوي جستجو كرد. اين مدل روايت گري كه در آثار هاليوود مشاهده مي شود، بيش از همه ايجاد اضطراب و وحشت مي كند و موجب نگراني عمومي در بشر امروزي نسبت به پايان اين وضعيت مي شود. چنين ترسي به طور طبيعي،بشر نگران را به سمت يك تكيه گاه و مأمن قابل اتكا سوق مي دهد و نياز به قهرمان و منجي را به عنوان ضرورتي اجتناب ناپذير برجسته مي كند. تعدد چنين فيلم هايي در هاليوود باعث شده كه بيننده به آن دسته از فيلم ها كه نشاني از منجي و قهرمان دارند رغبت پيدا كند و منتظر باشد تا كسي او را از اين وحشت همگاني نجات دهد.
ناگفته پيداست كه بخشي از اين نگراني- بدون وساطت هاليوود- در افكار عمومي جهانيان احساس مي شود؛ اما با تصوير و هنر اين وحشت دوچندان شده و غرب از اين تشنگي كه نسبت به منجي موعود ايجاد شده موج سواري مي كند. از يك طرف با تعريف خاص خود از اين موضوع، منجي تحريف شده را به جهانيان معرفي مي كند و قرائت غيروحياني و اومانيستي از آن ارائه مي كند. از طرف ديگر مصداق دجال و ضدمسيح را هم تحريف كرده و معمولا انگشت اشاره به سوي شرق و عموما مسلمانان نشانه مي رود. مثل فيلم معروف «مردي كه فردا را ديد» كه بر مبناي پيشگويي هاي نوستر آداموس خطر آخرالزماني مسلمانان را گوشزد مي كند و شخصيت آخرالزماني اسلام و منجي مسلمانان را در جبهه باطل قرارداده و او را به عنوان دجال غرب نشان مي دهد. در بعضي از اين محصولات، شيطان از شرق بر مي خيزد و غرب و آمريكا را هدف تهاجم و تاخت و تاز قرار مي دهد.
اينجاست كه يكي از كاركردهاي رسانه در غرب خود را نشان مي دهد و آن هم كاركرد سياسي هنر و سينماست. مهم ترين كاركرد هاليوود در باب معناگرايي، كاركرد سياسي آن است كه در پي آن، از نقش دولت مردان آمريكا در سامان بخشي به نظم جديد جهاني ياد مي شود و با بزرگنمايي از اين نقش، بيننده اين فيلم ها به اين نتيجه مي رسد كه براي دستيابي به امنيت و صلح جهاني، بايد رهبري آمريكا را به عنوان سردمدار نيروهاي خير بپذيرد. در نتيجه ديكتاتوري نظامي كه در دهكده جهاني توسط آمريكا تعقيب مي شود به رهبري جبهه خير، قلب ماهيت مي يابد. نمونه روشن اين نگرش فيلم روز استقلال است كه با تأسي از چهارم ژوئيه كه در تقويم آمريكا روز استقلال آمريكاست، دستگيري آمريكايي ها از ديگر ملت ها به تصوير كشيده مي شود. در اين فيلم موجودات فضايي به زمين حمله مي كنند و بالاخره آمريكايي ها موفق مي شوند در روز استقلال آمريكا آن ها را شكست دهند و امنيت و آزادي را دوباره به كره زمين برگردانند.
معلوم مي شود كه طبق قرائت هاليوودي جهان از ناحيه تكنولوژي تهديد مي شود و قرار است براي به كرسي نشاندن تهديد تكنولوژي، دجال هايي از سمت شرق وارد عمل شده و تكنولوژي را مدد نمايند. اين جاست كه صلاحيت مهمترين مكتب توحيدي شرقي يعني دين اسلام هدف ترديد قرار مي گيرد و چنين مرجعيتي از طرف مشتاقان معنويت و انسان هاي آزاده داراي ابهام معرفي مي شود.
اكنون هم مسئله همين است كه لازم است با ابزارهاي مختلف، اسلام ستيزي ترويج شود. يكي از اين ابزارها، معرفي مكاتب ضدوحياني است؛ بخصوص مكاتبي كه با اسلام و مسلماني قابل جمع نيستند و اسلام ستيزي بالايي در آن ها به چشم مي خورد. قتل عام مسلمانان برمه و ميانمار كه اخيرا اتفاق افتاد توسط هواداران و پيروان يكي از همين مكاتب ضدوحياني صورت گرفت، يعني مكتب بوديسم، البته از نوع لاماييسم.خلاصه اينكه اگر در نگرش هاليوودي مكاتبي مانند لاماييزم تقويت و تبليغ مي شوند و اديان ديگري مورد تهاجم واقع شده و حتي بزرگان آن ها به تمسخر گرفته مي شوند، همه يك دليل دارد و آن تداوم حيات نظام سلطه است. نظام سرمايه داري تلاش مي كند خود را به عنوان منجي معرفي كند و اديان الهي همچون اسلام كه ادعاي نجات انسان ها را داشته و با ظلم و استكبار كنار نمي آيند بايداز صحنه به در شوند و يا لااقل نسخه هاي بدلي و دروغين برايشان ساخته شود و تبليغ گردند.
 


ديدگاه هاي فيلمسازها درباره ساخت فيلم براي نونهالان

 سينماي كودك را جدي بگيريم!

سعيد رضايي
بيست و ششمين دوره جشنواره بين المللي فيلم هاي كودكان و نوجوانان در حالي از امروز كار خود را در اصفهان آغاز مي كند كه سينماي كودك با وجود اهميت بسيار زياد، هنوز هم جايگاه شايسته خود را در عرصه فرهنگي كشورمان نيافته است.
توليد محدود فيلم كودك، فيلم هايي به نام كودك اما نامناسب براي كودكان، مشكلات اكران معدود فيلم هاي اين حوزه و ضعف محتوا از جمله مشكلات سينماي كودك است. اين در حالي است كه در گذشته اي نه چندان دور و در سال هاي دهه هاي 60 و اوائل دهه 70 سينماي كودك بسيار درخشان بود.چه بايد كرد تا اين عرصه بتواند وضعيت بهتري پيدا كند. ديدگاه هاي چند نفر از سينماگران از نظرتان مي گذرد.
حسين زندباف، تدوينگر و رئيس كميته ساماندهي صنوف سينمايي معتقد است: نبايد به سادگي از سينماي كودك عبور كنيم؛ چرا كه بالندگي سينماي كودك باعث رشد سينماي ايران است.
تدوينگر سريال «يوسف پيامبر» ادامه داد: اگر بخواهيم نسبت به سينماي كودك بي اهميت باشيم اين سينما از بين مي رود. فيلم كودك ژانر مهمي است كه با قشر زيادي از جامعه ما كه كودكان و نوجوانان در ارتباط است و قدمتي كهن در سينماي ما حتي قبل از انقلاب دارد.
تهيه كننده «شب هاي روشن» در خاتمه اظهار داشت: تجربه نشان داده هر موقع سينماي كودك رونق داشته - مثل دهه هفتاد- به كليت سينماي ايران و افزايش تعداد مخاطبان كمك كرده است.
انسيه شاه حسيني كارگردان فيلم هايي چون «شب بخير فرمانده» و «پنالتي» معتقد است: كارگرداني كه مي خواهد فيلم كودك بسازد، بايد در ابتدا دنياي كودكان را بشناسد و طبق نيازسنجي اين گروه سني به فيلم سازي بپردازد.
اين فيلمساز درباره ويژگي هايي كه مي تواند باعث موفقيت يك فيلم كودك در ارتباط با جذب مخاطب باشد، گفت: مهم ترين ويژگي يك فيلم كودك، توجه به نيازها و خواسته هاي كودكان است. در واقع كارگرداني كه مي خواهد فيلم كودك بسازد، بايد در ابتدا دنياي كودكان را بشناسد و طبق نيازسنجي اين گروه سني به فيلم سازي بپردازد.
شاه حسيني با تأكيد بر اين نكته كه فيلم سازي در ژانر كودك يك تخصص است، تصريح كرد: اگر با تخصصي كه به آن اشاره كردم، به سراغ ساخت فيلم كودك نرويم، اثر توليد شده قابليت ارتباط با مخاطبان را نخواهد داشت و بدون نمايش عمومي به بايگاني سپرده مي شود. در واقع اين نوع فيلم سازي است كه باعث ايستايي و عدم خلاقيت در ژانر كودك مي شود.
مسعود كرامتي كارگردان و بازيگر سينما و تلويزيون نيز گفت: اين انتظار از مسئولان فرهنگي هست كه سينماي كودك را جدي تر بگيرند و اجازه ندهند فيلمسازاني كه در اين مجموعه كار مي كردند و به دليل مشكلات فراوان از جمله معضلات اكران دلسرد شده اند از سينماي كودك و فيلمسازي براي اين قشر از جامعه كه كم هم نيستند كناره بگيرند.
اين بازيگر و كارگردان در گفت وگو با ستاد خبري بيست و ششمين جشنواره بين المللي فيلم هاي كودكان و نوجوانان اظهار داشت: چرا بايد جشنواره و كلا سينماي كودك در مقطع جشنواره خلاصه شود و محدود شود به شهري كه جشنواره در آن برگزار مي شود؟ چند هفته مانده تا جشنواره گفت وگو با فيلمسازان كودك و فيلمسازي براي كودك آغاز مي شود، كارشناسي مي كنيم، آسيب شناسي مي كنيم و همگي آرزوهاي خوبي براي اين سينما داريم و از بهتر شدن اوضاع حرف مي زنيم و در طول برگزاري جشنواره دچار دغدغه براي كودكان مي شويم و برنامه هاي بسياري براي اجرا در طول سال مي ريزيم اما متأسفانه با پايان جشنواره هر كداممان سر جاي اولمان مي رويم و تمام آن حرف ها و برنامه ها كه ريخته بوديم يادمان مي رود.
كرامتي در ادامه افزود: حرف من اين است كه سينماي كودك نبايد فقط به دوران جشنواره محدود شود و بايد در طول سال توجه و نگاهمان به اين سينما بيش تر باشد. همچنين بقيه شهرهاي ايران نيز بايد در زمان برگزاري جشنواره بتوانند از فيلم هاي سينماي كودك و جشنواره ديدن نمايند.
يك تهيه كننده سينما نيز معتقد است: سينماي كودك مهمترين نوع سينما است، بنابراين بايد از سوي مسئولين و سينماگران نگاه تازه تري به اين سينما شود تا دوباره شاهد اوج گرفتن اين سينما باشيم.
حبيب الله كاسه ساز، با اشاره به اهميت سينماي كودك گفت: اگر به سينماي كودكان و نوجوانان جدي نگاه شود يكي از پررونق ترين ژانر سينمايي ما خواهد بود
كارگردان فيلم سينمايي «خانه امن است» گفت: سينماي كودك بخش مهمي از جريان سينمايي كشور است و بايد براي حل مشكلات آن توسط آدم هاي كارشناس و با دانش تصميمات درست گرفته شود.
محمدرضا اسلام لو مستندساز نيز با اشاره به اهميت و ضرورت سينماي كودك تصريح كرد: در واقع رشد سينماي كودك در راستاي توسعه فرهنگي كشور است. وي با اشاره به اهميت سينماي كودك گفت: اگر بخواهيم پيشرفت بيشتري هم داشته باشيم، بايد علاقه مندان و روان شناسان كودك به كمك فيلمسازي اين حوزه بيايند تا آثار با كيفيت و كميت توليد شود.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14