(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 23 مهر 1391 - شماره 20331

نقش امامت در تامين وحدت شخصي و عمومي
هتك حرمت پيامبر اسلام(ص) و سياست جهاني (قسمت پاياني)


نقش امامت در تامين وحدت شخصي و عمومي


آيت الله جوادي آملي
ابلاغ ولايت اميرمومنان، حضرت علي ابن ابيطالب(ع) توسط نبي اكرم(ص) در حادثه سرنوشت ساز غديرخم نقطه عطف هدايت جاودان مكتب حياتبخش اسلام و راز و رمز ماندگاري رسالت نبوي است.
تامل در شناخت معنا و مفهوم ولايت در معارف دين، شرايط و مقتضيات جامعه اسلامي در عصر پس از واقعه غدير، انحرافات ايجادشده پس از رحلت رسول اكرم(ص) و تهاجم غاصبانه اهل سقيفه به خلافت علوي و فدك فاطمي(ع) لازمه نگاه كاربردي به «ولايت علوي» مي باشد.
حكيم فرزانه حضرت آيت الله جوادي آملي (مدظله) به مناسبت نامگذاري سال 1379 ه-ش به نام اميرمومنان علي(ع) در سلسله جلسات خود در دهه اول ماه محرم در شهرستان آمل، به تحليل عميقي حول محور ولايت علوي در قرآن كريم و نهج البلاغه پرداخته اند كه اين مباحث در آستانه عيدسعيد غديرخم به صورت متوالي در چند شماره در صفحه معارف كيهان تقديم خوانندگان عزيز خواهدشد.
نيل عهد امامت به انبياي بزرگ الهي
قرآن كريم يك بحث عامي درباره امامت و رهبري دارد، يك بحث خاصي هم درباره ولايت علي بن ابيطالب و امامت آن حضرت، بحث عام قرآني درباره ولايت و امامت آن است كه انبياي بزرگ نظير ابراهيم خليل (ع) بعد از گذراندن بسياري ازمراحل امتحان الهي به اين مقام نائل شدند. و اذ ابتلي ابراهيم ربه بكلمات قاتمهن قال اني جاعلك للناس اماما قال و من ذريتي قال لاينال عهدي الظالمين (1) رهبر دلهاي مردم، تامين عقايد و افكار و اخلاق و قوانين سعادت بخش مردم كار آساني نيست؛ مخصوصا اگر با رهبري ملكوتي همراه باشد. لذا ذات اقدس اله بعد از اينكه همه مراحل تكاملي براي خليل خود را فراهم ديد، او را به اين مقام والاي رهبري امت منصوب كرد و چنين فضيلتي مورد غبطه همه انسانهاست.
وجود مبارك خليل خدا به ذات اقدس اله عرض كرد: فرزندان مرا هم از اين موهبت برخوردار بفرما. و من ذريتي؛ يعني اين عهد و اين امامت نصيب فرزندان من هم بشود. ذات اقدس اله فرمود: لاينال عهدي الظالمين؛ يعني امامت و رهبري يك پست كليدي است كه خدا به هركه نمي دهد. اولا از سنخ انتصاب است، نه انتخاب؛ بايد خدا عطا كند و اين عهد خداست كه بايد نائل بشود نه انسان به او راه پيدا كند؛ و ثانيا مهم ترين شرطش همان عدالت است. فرمود: لاينال عهدي الظالمين كه فاعل (ينال)، «عهد» است. فرمود: عهد من بايد برسد، نه ظالمين به عهد من نمي رسند! نفرمود انسان ظالم به مقام امامت نمي رسد، فرمود: مقام شامخ امامت به ظالم نمي رسد؛ چون اين مقام از بالا بايد برسد، ازآن طرف بايد نائل بشود، نه از اين طرف؛ امر كسبي نيست، امر انتخابي نيست و مانند آن. فرمود: ولاينال عهدي الظالمين كه (ظالمين) مفعول است (عهد) فاعل است، فعلش هم (ينال)است، يعني لاينال عهدي الظالمين را. يعني اگر كسي از ذريه تو بود و عادل بود، چه رسد به معصوم، عهد من به او مي رسد.
وصول عهد امامت به فرزندان عادل حضرت ابراهيم(ع)
در سوره مباركه صافات هم فرمود: فرزندان ابراهيم خليل دو گروهند: و باركنا عليه و علي اسحاق و من ذريتهما محسن و ظالم لنفسه مبين(2) يعني ابراهيم پيغمبر و فرزندش اسحاق از بركات الهي برخوردارند، فرزندان و ذريه اينها يكسان نيستند؛ برخي عادلند، برخي غيرعادل و گاهي فرزند صالح مي شود، گاهي فرزند صالح، تاثير تربيت در حد اقتضاء است، نه عليت تامه.
پدر و مادر سهم تعيين كننده دارند؛ اما پذيرش فرزند حساب خاص خود را داراست. فرمود: فرزندان ابراهيم و اسحاق دو قسمند؛ برخي عادلند و محسن، و برخي ظالمند. از اينكه در سوره بقره فرمود: عهد خدا شامل فررندان ظالم نمي شود و در سوره صافات فرمود: فرزندان ابراهيم دو دسته اند، برخي محسنند، برخي ظالم؛ يعني آن فرزنداني كه معصوم، عادل، محسن و مانند آنند، يقينا وعده خدا و عهد خدا به آنها مي رسد؛ چون خداي سبحان كه وعده داد عهد امامت را به آنها برساند تخلف خلف وعده نمي كند.
و وجود مبارك علي بن ابيطالب از بهترين دراري محسن و معصوم و عادل ابراهيم خليل است. اگر خداي سبحان فرمود: من اين رهبري و امامت را به فرزندان صالح تو مي دهم و اگر وجود مبارك علي بن ابيطالب از بهترين ذراري، معصوم،محسن و عادل است نسبت به فرزندان وجود مبارك ابراهيم(ع)؛ يقينا عهدخدا كه امامت الهي است بهره وجود مبارك اميرالمؤمنين خواهد شد.
اداره كشور با وحدت امنيت
مردم يك مملكت، اگر واجد شرايط مدينه فاضله بودند، مي توانند مدينه فاضله تشكيل بدهند، وگرنه آن توان را نخواهد نداشت! و وجود مبارك رسول اكرم (ص) وقتي وارد مدينه شدند؛ قبل از اينكه مسجد بسازند، مردم را به وحدت و برادري دعوت كردند، عقد أخوت بين آنها بستند. فرمودند: تاخوا في الله اخوين اخوين (3) دو به دو برادر هم باشيد. وقتي عقد أخوت بستيد، آن اختلافات أوس و خزرج ها رخت بربست، آن اختلافات داخلي سپري شد؛ آنگاه توان آن را داريد كه كشورتان، شهرتان و ديارتان را بسازيد. بعد با دست توانمند مردان متحد،مسجد مدينه را ساخت و بسياري از مسائل را با همين وحدت حل كرد. پس يك كشور را مردمي مي سازند و مدينه فاضله در آن مستقر مي كنند كه با هم متحد باشند؛ اين يك چيز روشني است.
تأمين وحدت و امنيت ملي، مستلزم اتحاد و امنيت شخصي
آنكه پيچيده است و نياز به بحث دارد آن است كه ما چه كنيم كه با هم متحد باشيم؛ اين دربخش وحدت.
درجريان امنيت هم همينطور است؛ وقتي امنيت عمومي تأمين مي شود كه هر فردي در قلمرو مسئوليت خود امين باشد و امين الله الگوي زندگي او باشد؛ اين هم يك چيز روشن است. اما آنكه پيچيده است، آن است كه ما چه كنيم در محدوده خود امين باشيم؛ نه يعني در محل كار، نه يعني در اموال مردم، حقوق مردم، آراء مردم؛ بلكه در داخله زندگي خصوصي خود امين باشيم.
ما تا درباره خود امين نباشيم، هرگز امين نسبت به مسائل ديگر نخواهيم بود. و هرگز توان تأمين امنيت ملي را نخواهيم داشت! چه اينكه در داخله خود با خودمان اگر متحد نباشيم، هرگاه توان آن را نداريم كه با برادرمان،با همسايه مان، با همكارمان متحد باشيم؛ تا بتوانيم اين وحدت ها و اتحادهاي مقطعي و موسمي را زمينه قرار بدهيم براي تأمين وحدت محلي. هر كدام از ما بايد با خودمان متحد باشيم، اولا؛ هر كدام از ما در قلمرو خودي خود بايد امين باشيم، ثانيا؛ اگر تك تك ما با خود متحد بوديم و در محدود خود امين بوديم، با برادران و همكارانمان متحد و امين بوديم، بعد مي توانيم شهر يا استان يا كشور واحد اميني داشته باشيم.
نقش امامت در تامين وحدت و امنيت شخصي و عمومي
«امامت» اين نقش را دارد كه ما را با خودمان متحد مي كند، اولا؛ ما را در داخله خودمان امين مي كند، ثانيا؛ تك تك ما يك آدم متحد و آدم اميني مي شويم؛ آنگاه وقتي تك تك ما امين و متحد بوديم، از اين گونه افراد مي شود يك كشوري ساخت كه آن كشور مدينه فاضله باشد. ولايت و امامت نقش مهمي كه دارد آن است كه آن والي در درون دل ما حضور دارد، از تمام كارهاي ما به اذن خدا با خبر است و ما همواره در محضر او به سر مي بريم، او با دو انگشت قدرت الهي در بسياري از قلب هاي ما اثر مي گذارد؛ او نسبت به جان ما به منزله جان است كه از او به عنوان (جان جانان) ياد مي كنند و مانند آن.
رسول گرامي(ص) براي اهميت مساله رهبري و امامت به مردم فرمود: من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميته جاهليه.(4) اگر كسي بميرد و رهبر زمانش را و امام زمانش را نشناسد، مرگ او مرگ جاهليت است؛ يعني مانند افراد جاهلي مرد! مرگ هم عصاره زندگي است. اگر مرگ يك كسي مرگ جاهلي بود، نشانه آن است كه حيات او هم حيات جاهلي بود. اگر حيات، حيات معقول باشد، مرگ هم معقول و مقبول است. وقتي مرگ جاهلي بود، نشانه آن است كه حيات، حيات جاهليت است. كي اين حيات جاهلي را حيات معقول مي كند، كي زندگي جاهليت را زندگي مدرن و متمدن مي كند، آن امام زمان است. در هر عصري امام آن عصر، امام آن زمان است.
شناخت آن امام باعث مي شود كه انسان در عقائد و اخلاق و مسائل و افعال و حقوق به يك مرحله قابل قبول و تعقلي بار يابد. امام كسي است كه گذشته از اينكه از جان ما باخبر است، آن گرايش هاي دل را هم در تحت رهبري گرايش خود تنظيم مي كند. آن گزارش هاي عقل نظري را هم در سايه گزارش هاي علمي خود تامين مي كند. آنگاه ما را با خودمان واحد مي كند، اولا؛ امين مي كند، ثانيا؛ بعد از اينكه واحد و امين شديم؛ آنگاه به ما سامان مي بخشد و وجود اختلاف در درون انسان و چگونگي رفع آن ما چگونه با خودمان واحد باشيم؟ الآن شما در بسياري از موارد مي بينيد كسي مطلبي را مي فهمد كه اين مطلب چيز خوبي است، ولي در انجامش سهل انگاري مي كند. يا مي فهمد اين كار، كاري بد است؛ ولي دست به آن كار دراز مي كند. معلوم مي شود ما در حوزه شخصي خودمان اختلاف داريم، يعني با خودمان اختلاف داريم. ما عالم بي عمل كم نداريم، مقدس بي علم هم كم نداريم! اينكه خيلي از ماها چيزي را مي فهميم خوب است، ولي انجام نمي دهيم؛ مي فهميم بد است، ولي انجام مي دهيم؛ براي اين است كه با خودمان مساله را حل نكرديم! معلوم نيست كه در رهبري ما كي بايد تصميم بگيرد؛ عقل ما يا شهوتمان، عقل ما يا غضبمان، اراده ما يا ميلمان؛ كي بايد تصميم بگيرد؟!
حالا روشن شد كه ما خودمان يك نفر نيستيم؟ آيا همه ما مي توانيم اين مطلب را ادعا كنيم كه ما هرچه ياد گرفتيم عمل مي كنيم؛ آنچه را كه براي ما سودمند است، يقينا در صدد تحصيل آن هستيم؛ آنچه براي ما زيان بار است، يقينا پرهيز مي كنيم يا نه؟ ما در بسياري از موارد مي بينيم چيزي را كه مي دانيم خوب است، انجام نمي دهيم و چيزي را هم كه زيانبار است، انجام مي دهيم! اين مشكل ما براي آن است كه ما آن وحدت را در درون خودمان حل نكرديم. ما آن محور تصميم گيري مان را نشناختيم كه كي بايد تصميم بگيرد! در نهان ما دستگاه ادراكي فراواني است، از حس گرفته تا خيال و وهم و عقل؛ همه اينها مجاري انديشه اند. در بخش هاي عزم و اراده و تصميم عملي، از شهوت و غضب گرفته تا عقل عملي؛ همه اينها مدير و عامل اجرايند، كارهاي اجرائي به عهده اينهاست. خيلي از موارد است كه ما برابر شهوت كار مي كنيم، خيلي از موارد است برابر غضب كار مي كنيم، گاهي هم برابر با عقل عملي كه: به عبدالرحمن و اكتسب الجنان(5) فعاليت مي كنيم.
نقش امام در تامين وحدت دروني انسان
ما حداقل 7-8 مركز فرماندهي علمي و عملي داريم. اولين كاري كه امام مي كند، اين است كه مشكل ما را با خودمان حل مي كند؛ كه كي در درون ما بايد تصميم بگيرد، ما برابر با چه بايد عمل بكنيم! و معيار سود و زيان ما چيست، معيار صلاح و طلاح ما چيست، معيار تقوا و طغيان چيست؛ اين را
براي ما مشخص مي كند. وقتي ما در درون خودمان شديم يك آدم واحد، محور تصميم گيري ما معلوم شد كه تا عقل نظري نفهمد و عقل عملي تصميم نگيرد؛ وهم و خيال و حس در بخش انديشه، شهوت و غضب و مانند آن در بخش عمل حق تصميم ندارد. وقتي چنين كاري براي ما روشن شد، آنگاه يك انسان عاقل مؤمن به منزله يك صفي از جماعت است.
گاهي در بعضي از نصوص دارد: المؤمن وحده جماعه(6)، مؤمن به تنهائي جماعت است. مؤمني كه در اول وقت دارد نماز ظهرش را مثلا مي خواند، نمازش نماز جماعت است. گرچه به اين معنا تطبيق شده است كه فرشتگاني به او اقتداء مي كنند، ولي در حقيقت او دارد نماز جماعت مي خواند. يعني يك نمازي مي خواند كه امام جماعت، عقل اوست؛ بخش هاي انديشه، وهم، خيال، حس به عقلش اقتداء كرده، همه مجاري ادراكي او تكبيرگويان صف بستند، پشت سر عقل نظري او تسليمند. در بخش هائي كه مربوط به جزم نيست، مربوط به عزم و اراده و نيت و اخلاص و مانند آن است؛ يك نماز جماعتي است كه صف بستند؛ شهوت و غضب به دنبال عقل حركت كرده. پيشاپيش اين عقل نظر و عقل عمل آن نفس كه في وحدتها كل قواست، او به امامت ايستاده؛ در چنين شرائطي انسان وقتي با خداي خود دارد گفت وگو مي كند، مي گويد: همه مجاري ادراكي و تحريكي او متوجه خداست. هم با حضور قلب نماز مي خواند، هم مي داند با كي صحبت مي كند، هم مي داند از او چه بخواهد.
زيارت خداوند و گفت وگوي با او در نماز
شما مي بينيد بزرگان ما، چه در فقه، چه در غيرفقه وقتي زيارت را تعريف مي كنند، بخشي هم كه درباره مزار اختصاص دادند؛ اين زيارت انبياء و اولياء و امامزاده ها را در مرحله بعد ذكر مي كنند، مي گويند: اول زيارت خداست و هي الصلاه؛ نماز زيارت خداست، كه يك نمازگزار به زيارت الله مي رود. آنگاه زيارت انبياء و اولياء مطرح است، زيارت زنده ها و مرده ها مطرح است و مانند آن. پس اگر زيارت، حضور زائر عندالمزور است و اگر معناي زيارت اين است كه زائر با مزورش گفت وگو مي كند؛ اگر نماز زيارت است، آنگاه انسان با مزور خود، با آن كسي كه دارد او را زيارت مي كند؛ گفت وگو مي كند.
ديگر اينچنين نيست، به تعبير حكيم سبزواري
يكذب مستعين حق اذ قري
ثم اذا المهم جاء غيرا يري(7)
فرمود: خيلي ها هستند كه در اياك نعبد و اياك نستعين(8)، اينها دروغ مي گويند. براي اينكه اياك نستعين معنايش اين است كه من فقط از تو كمك مي گيرم. اين تقدم (اياك) بر (نعبد)، يعني تقديم ضمير فصل بر آن فعل، تقديم مفعول بر فعل در اينگونه از موارد مفيد حصر است؛ يعني فقط من از تو كمك مي گيرم. اما وقتي يك مشكلي پيش آمد، از هر راه صحيح و باطلي دارد مدد مي گيرد!
آن كسي كه مي گويد: اياك نستعين و قرائتش همين است، يعني من فقط از تو كمك مي گيرم؛ اما وقتي يك حادثه اي پيش آمد، از غير خدا مدد مي خواهد، از راه حرام مي خواهد به مقصد برسد؛ اين معلوم مي شود در حين نماز كه مي گفت: اياك نستعين، دروغ مي گفت! اين انسان كاذب، غائب است؛ او كه حاضر نيست! وقتي حضور نداشت، زيارت هم نيست! اگر گفته شد: المؤمن وحده جماعه، به آن مؤمني مي گويند كه وقتي دارد نماز مي خواند، همه مجاري ادراكي و تحريكي او به عقل او اقتداء مي كنند. اين انسان يك انسان واحد و متحد است، يعني با خودش مشكلش را حل كرده! اينطور نيست كه چيزي را كه بفهمد، عمل نكند يا چيزي را عمل بكند كه عالمانه نيست! اين مشكل خودش را حل كرده، پس اين يك شخصي است واحد و متحد.
امنيت اجتماعي، مستلزم امنيت دروني
در بحث هاي امانت هم همين طور است. اگر شما به كسي گفتيد: اين مال مرا حفظ بكن؛ آن كسي كه نتواند گوهر گرانبهاي خودش را حفظ بكند، آيا مي تواند مال شما را حفظ بكند؟! چه گوهري گرانبهاتر از عدالت است؟ چه گوهري گرانبهاتر از ايمان است؟ آن گوهري كه با كمال ابد ما همراه است، همسفر ماست. كسي كه بيگانه مرتب در درون او مي آيد و اين كالاهاي گرانبها را يكي پس از ديگري به غارت مي برد؛ او هيچ اعتراضي نمي كند! اين نتوانست امنيت خودش را حل كند، اين چگونه مي تواند با ديگران در بحث تأمين حضور پيدا كند؟! نقش ولايت و امامت اين است كه به انسان بگويند: تو يك گوهري داري، مواظب باش اين گوهر را بيگانه نبرد! و هميشه انسان جوان نيست، هميشه انسان خواب نيست، يك وقتي بيدار مي شود، مي فهمد سفر، سفر ابد است و در سفر ابد بدون توشه رفتن كاري است بسيار سخت! اگر كسي نتواند آن گوهر گرانبهاي خود را حفظ كند، او توان تأمين امنيت ديگري را نخواهد داشت!
كرامت و خلافت انسان در سايه وابستگي او به خدا
امامت به انسان مي گويد: تو گوهر گرانبهائي، تو كريمي، تو خليفه اي؛ اما تو وابسته اي! اينچنين نيست كه بحث از كرامت انسان باشد، بحث از خلافت انسان باشد؛ ولي بحث از وابستگي انسان نباشد! قرآن كريم كه انسان را مكرم معرفي كرده، فرمود: لقد كرمنا بني آدم(9). بعد هم فرمود: من انسان را به عنوان خليفه خود در زمين خلق مي كنم: اني جاعل في الارض خليفه(10). اما درباره همين خليفه، و انسان مكرم مي فرمايد: انتم الفقراء الي الله(11)! مبادا كسي خيال كند كريم و خليفه است؛ ولي مستقل است. كرامت و خلافت به معني استقلال نيست. يك كرامتي است كه كرامت او در اين است كه وابسته به آن كريم محض باشد، يك خلافتي است كه ارج و ارزش او در سايه ارتباط به مستخلف عنه است! فرمود: مبادا بگوئي انسان خليفه خداست، انسان كريم است و فريب اين كرامت و خلافت را بخوري! بدان، انسان خليفه خداست، انسان كريم است؛ اما آن كرامت و خلافتش در سايه فقر اوست انتم الفقراء الي الله!!
الآن سخن از مردم سالاري است، بسيار خوب؛ چه چيزي بهتر از اين! معناي مردم سالاري اين است كه غرب و شرق بر ما سلطه پيدا نكند، هيچ بيگانه اي براي ما تصميم نگيرد، ما خودمان تصميم بگيريم؛ كرامت ما چنين فتوائي مي دهد، خلافت ما چنين دستوري مي دهد. اما معناي مردم سالاري اين نيست كه ما در برابر دين خدا، شريعت خدا (معاذالله) رها باشيم! ما يك لقد كرمنا بني آدم داريم، يك اني جاعل في الارض خليفه داريم؛ يك انتم الفقراء الي الله هم داريم، كه اين انتم الفقراء الي الله كرامت ما را معنا مي كند، خلافت ما را تفسير مي كند.
بيانات معظم له در جمع اقشار مختلف مردم آمل؛ حسينيه هدايت آمل- 17/1/1379
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-بقره/ 124
2- صافات/ 113
3- بحارالانوار70/ 242
4- بحار الأنوار/ 32 /331
5- ر.ك: الكافي/ 1/ 11
6- الكافي/ 3/ 371
7- شرح منظومه/ بخش حكمت/ فريده في الصدق/ 354
8- فاتحه/ 5
9-اسراء/ 70
10-بقره/ 30
11-فاطر/ 15
 


هتك حرمت پيامبر اسلام(ص) و سياست جهاني (قسمت پاياني)

خديجه احمد محرابي
در قسمت اول مقاله دلايل هتك حرمت به پيامبر اسلام(ص) و راهكارهاي مقابله، مباحث، پيامبر اسلام از ديدگاه دانشمندان معاصر، بررسي دلايل هتك حرمت به پيامبر اسلام(ص)، جنگ هاي صليبي و راه هاي هتك حرمت در جهان كنوني مورد بحث و بررسي قرار گرفت.
اكنون آخرين قسمت مطلب را از نظر مي گذرانيد.
بسياري از هتك حرمتها به مقدسات مسلمين با واكنشهاي بسيار شديدي همراه بوده و به سرعت وارد حوزه هاي سياسي و اجتماعي شده است . همچنان كه بعد از انتشار كتاب آيات شيطاني و حكم محارب بودن نويسنده مرتد آن توسط امام خميني (ره) بسياري از واكنشهاي سياسي بروز پيدا كرد . صهيونيست ها كه خواستار تخريب روابط ميان ايران و ساير كشورها به ويژه كشورهاي غربي بودند بهترين راه را بحراني كردن روابط مي دانستند . آنها پيش بيني مي كردند كه اهانت به مقدسات موجب عكس العمل ايران مي شود و اين عكس العمل روابط ايران با كشوري كه در آن توهين صورت گرفته است را برهم مي زند . در اين شرايط از يك طرف اقدامات حقوقي و ديپلماتيك و حتي قطع روابط با برخي از كشورها ديگر نمي توانست پاسخي كافي به اين اهانتها باشد و از طرف ديگر اعتراضات شديد عليه اهانت ها باعث شهرت اهانت كنندگان مي شد و روز به روز هم اين اهانت ها گستاخانه تر مي شد . اهانتها به گره اي تبديل شده بود كه راه حلي براي آن مشاهده نمي شد . اما سرانجام امام خميني (ره) با صدور حكم اعدام سلمان رشدي و ناشرين كتاب آيات شيطاني گره را گشودند و جهان اسلام و به ويژه جمهوري اسلامي ايران را از بن بستي سياسي نجات دادند . در مورد كاريكاتورهايي كه با موضوع پيامبر اسلام (ص) در نشريات اروپايي به چاپ رسيد نيز وضع چنين بود سياستهايي پشت پرده وجود دارد كه مهم ترين آنها تأثير بسزاي انقلاب اسلامي به روي ساير كشورها است زماني كه مردم جهان به ايران نگاه مي كنند كه 8 سال جنگ تحميلي و تحريم اقتصادي را پشت سر گذاشتند و دوران بازسازي را با اتحاد و يكپارچگي به اتمام رساندند و زير بار ذلت هيچ ابرقدرتي خصوصا آمريكا نرفتند و حتي به فن آوري هاي روز جهاني دست يافتند و به سوي خودكفايي پيش مي روند از اين جامعه اسلامي الگوگيري كرده و كم كم جلوي ابرقدرتها مي ايستند لذا از روي ناتواني دست به چنين اقداماتي مي زنند .
روزنامه ايتاليايي « لارپوبليكا» با عنوان« تنها بهانه اي براي خشم »بعد ازپخش كاريكاتورهاي توهين آميزدر دانمارك مي نويسد : اگر كاريكاتورها كه خشم اندوهگينانه جهان اسلام را برانگيخت هرگز منتشر نمي شدند ، با وجود اين بازه هم امكان داشت يا بهتر بگوييم احتمال بسيار داشت كه عامل ديگر مثل يك كتاب ، فيلم ، مقاله و . . . هم چنين بهانه اي با اين هدف مورد استفاده قرار گيرد كه تظاهراتي مشابه برگزار شود . حتي شايد از كاري جمعي استفاده مي كردند همان گونه كه بعضا در پايتخت هاي كشورهاي اسلامي در كنار كاريكاتورهاي واقعي ، كارهايي هم نشان دادند كه بسيار كفرآميز هستند و هيچ روزنامه غربي آنها را منتشر نكرده است .
در همين راستا كاندوليزا رايس ضمن دعوت ازكشورهاي اسلامي براي خويشتن داري در خصوص اهانت به مقدسات مسلمانان گفت كه ترجيح مي دهد دولت ايران به جاي برگزاري مسابقه چاپ كاريكاتور درباره هولوكاست مردم را به متوسل شدن به زور تشويق نمايد .
روزنامه kieler nachrichten در بيان آتش زدن سفارتخانه هاي كشورهاي غربي بيان كرد كه در شرايط حساس كنوني بايد گفت وگو با نيروهاي اعتدال گر در ميان مسلمانان را به شدت محكوم كنند زيرا كسي كه نمايندگي يك كشور دموكرات را به آتش مي كشد در حقيقت در پي به آتش كشيدن دموكراسي است .
چاپ كاريكاتورهاي كاريكاتوريست دانماركي ، به آتش كشيدن كتاب آسماني قرآن توسط كشيش آمريكايي، ممنوعيت ساخت مناره براي مساجد در سوئيس، حجاب در فرانسه و اينك ساخت و پخش فيلمي اهانت آميز به ساحت مقدس پيامبر اعظم(ص) توسط كارگرداني صهيونيستي و چاپ كاريكاتور موهن در يك مجله فرانسوي نشان مي دهد كه سياست جهاني در جهت استحكام صهيونيست و اسرائيل در جهان است و براي رسيدن به اين هدف دست به حربه هاي مختلفي مي زنند كه از جمله آنها مي توان به ايجاد تفرقه ميان مسلمانان و مسيحيان اشاره كرد . از ديگر اين حربه ها تحت فشار قرار دادن مردم و دولت ايران و پشيمان نشان دادن مردم از انقلاب اسلامي در راه امام خميني (ره) ، جلوگيري از موج اسلام گرايي در غرب ، تروريسم جلوه دادن مسلمانان و در يك جمله ضربه زدن به اسلام ناب محمدي (ص) است
تأثير هتك حرمت به پيامبر (ص) در اذهان عمومي »
چنانكه بيان شد دنياي غرب براي استحكام بخشيدن به جايگاه صهيونيست در جهان نياز به تخريب چهره واقعي اسلام دارد لذا از هر وسيله اي براي تخريب استفاده مي كند اما در ميان آنچه مهم است اينكه اين اهانت ها و تخريبها هيچ گونه اثر سوئي در اذهان عمومي نداشته است بلكه مردم را به سوي اسلام بيشتر تشويق و ترغيب نموده است . چنان كه به گزارش خبرگزاري مهر در سال گذشته قرآن كريم پرفروش ترين كتاب سال فرانسه بوده است .
به هرحال پروژه هتك حرمت ها با هر نيت پليدي كه اجرا شده باشد به فرجام خود نرسيد . طي چند هفته اخير اين پروژه باعث چشمگيرترين نمايش وحدت مسلمانان در سراسر جهان بود . حتي مسلمانان كشورهايي با حكومتهاي سكولار و لائيك نيز نشان دادند كه اين وحدت عميق در پاسداشت حرمت مقدسات از عمق جان برمي خيزد . اين وحدت نه فقط وحدتي اسلامي كه وحدتي توحيدي بود . به گزارش خبرگزاري شبستان به نقل از سايت انجمن اسلامي « ميلي گوروس » كليك كاراهان رئيس انجمن ميلي گورس طي پيامي به مناسبت ميلاد پيامبر اكرم (ص) در سالي كه كاريكاتوردر دانمارك منتشر شد گفت : وقتي كاريكاتورهاي اهانت آميز به حضرت رسول (ص) منتشر شد تأثيري برروي اعتقادات مسلمانان نداشت زيرا آنان از پيامبر درك و شناخت واقعي دارند . . اينكه اهانت به پيامبر اكرم (ص) در اذهان عمومي هيچ تأثيري نداشته و نخواهد داشت وعده اي است الهي . خداوند تبارك و تعالي همان طور كه وعده صيانت از قرآن كريم را مي دهد و مي فرمايد :« انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون » به پيامبرش وعده مي دهد كه ما تو را در مقابل مسخره كنندگان كفايت خواهيم كرد . قرآن كريم خطاب به رسول اكرم (ص) مي فرمايد : « انا كفيناك المستهزئين » و به راستي آيا عدم تاثيرگذاري بر اذهان عمومي مردم جهان كفايت الهي نيست؟ ! .
راهكارهاي مبارزه با هتك حرمت »
هر زماني كه هتك حرمتي به اسلام و پيامبر اسلام « ص» صورت گرفته است موجي از واكنشها را نيز به همراه داشته است . در صدر اسلام مهم ترين واكنش نزول آيه بوده است چنان كه در شان نزول سوره كوثر و سوره همزه و سوره حجرات مطالبي را بيان كرديم . در زمان كنوني نيز هرگونه بي احترامي به پيامبر اكرم ( ص) بي پاسخ نمي ماند .
در مورد كتاب سلمان رشدي مهم ترين واكنش فتواي تاريخي حضرت امام خميني (ره ) بود كه او را محارب خوانده و حكم به قتل او صادر كردند . در آن زمان با توجه به موقعيت حساس ايران در امور بين الملل كه هرگونه حركتي بر ضد ايران تمام مي شد حكم تاريخي امام راحل (ره) گره گشاي اين معماي سياسي شد . در پي صدور اين حكم تعدادي از جوانان مسلمان كشورهاي ديگر از جمله لبنان براي اجراي اين حكم ولي فقيه جهان اسلام رفتند و در اين راه به شهادت نيز رسيدند . پس كتاب همان طور كه قبلا گذشت فيلم ها و نمايش هاي متعددي به اجرا درآمده است كه به لحاظ اعلام كمتر و اينكه كمتر جنبه عمومي داشته اند واكنشهاي تاثيرگذاري را به دنبال نداشته اند . اما كاريكاتورهايي كه سال 1385 به چاپ رسيدند به لحاظ وسعت انتشار واكنشهايي گوناگوني را در پي داشت كه ما در اين مجال كوتاه اين واكنشها را تحت عنوان راهكارهاي مبارزه بررسي مي كنيم . بايد خاطر نشان كنيم اين واكنشها از آن جهت مهم هستند كه باعث عذرخواهي روزنامه هاي اروپايي شدند و البته لازم به ذكر است كه مسلمانان بايد در مقابل اين اقدامات و اين اهانتها واكنش هاي هوشمندانه اي داشته باشند تا صهيونيست ها در رسيدن به اهداف خود ناكام بمانند .
1-اتحاد جهان اسلام
چنان كه بيان شد پيامبر اكرم (ص) رحمه للعالمين است يعني پيامبر، رحمت براي همه جهانيان است لذا همه مردم موظفند كه در پاسداري از حريم مقدس حضرتش كوشا باشند و در اين ميان وظيفه مسلمانان دو چندان است . مسلمانان وظيفه دارند كه با هتك حرمت به ساحت مقدس پيامبر اكرم (ص) به مبارزه برخيزند و شرط اول مبارزه حفظ اتحاد است همچنان كه شعار هميشگي امام خميني (ره) نيز وحدت كلمه بود . اتحاد و يكپارچگي جهان اسلام در ابعاد گوناگوني بروز و ظهور پيدا مي كند كه در ادامه به برخي از اين ابعاد اشاره مي كنيم :
الف : معرفي صحيح اسلام
اهانتهاي مكرر و مداومي كه نسبت به اسلام و پيامبر اسلام صورت مي گيرد نتيجه كينه توزي و نفاق است ، نتيجه بد معرفي شدن اسلام به جهان امروز ، همه مسلمانان بايد تلاش كنند كه چهره صحيح و حقيق اسلام را به دنيا معرفي كنند .
حسين بن شريف عبدلي رئيس دانشگاه علوم حديث دانشگاه مدينه مي گويد : به منظور ارائه چهره صحيح از اسلام و تبيين جايگاه نبي اكرم (ص) دانشمندان و علماي مسلمان بايد به اين مساله همت گمارند و به جهت ارائه چهره جديد و صحيح از اسلام و از بين بردن افكار نادرستي كه در زمينه اين دين الهي وجود دارد بايد ديدار ، گفت وگو ، كنفرانس و همايشهاي متعددي از سوي علماي اسلام برگزار شود . به هر حال آنچه مهم است اينكه برهمه مسلمانان واجب است در معرفي صحيح اسلام به جهان و جهانيان كوشا باشند و در اين راه ازدست ياري به يكديگر داده و همه با هم براي اعتلاي اسلام تلاش كنند .
ب: تحريم هاي اقتصادي
يكي از راهكارهاي مبارزه با كشورهايي كه مرتكب اين هتك حرمت شده اند ، تحريم اقتصادي اين كشورها و حمايت كنندگان اين افراد است چنان كه در سالي كه كاريكاتورهاي موهن در دانمارك منتشر شد مسلمانان مقيم كانادا كالاهاي دانماركي را از قفسه هاي خارج كردند و به روي پارچه هايي به زبان انگليسي نوشتند : ما كالاي دانماركي نمي فروشيم ،مردم عراق شكلاتهاي دانماركي را تحريم كردند و در همان سال دست ناشران دانماركي از نمايشگاه بين المللي كتاب تهران كوتاه ماند ،در پاسخ به فيلم توهين به پيامبردر هفته گذشته جامعه مسلمين در ايران و ديگر كشورها با تحريم موتور جست وجوي گوگل ضربه سختي به او وارد كردند
ج -برگزاري تظاهرات در كشورهاي گوناگون و تحصن ها
يكي از راههايي كه عموما در جوامع بشري براي اعتراض به امري از آن استفاده مي شود ، تظاهرات است . تظاهرات نشانگر خشمي دروني است كه بروز مي يابد . پس از نمايش فيلم اهانت به ساحت نبي اكرم اسلام مسلمانان اولا براي نشان دادن اتحاد خود و ثانيا براي نشان دادن خشم خود تظاهرات و تجمع هاي متعددي را برگزار كردند .
موج محكوميتها
از ديگر اقدامات معمول براي بيان اعتراض ، پيامهاي محكوميت از سوي ملل مختلف دنيا ، جناحها و نهاد ها و افراد مختلف است . در مورد اهانت اخير (منتشر كردن فيلم) نيز اين واكنش بروز كرد .
نقش علماي ديني در مقابله با هتك حرمتها
در جامعه اسلامي به علت آنكه دين ازسياست جدا نيست ، رهبران ديني نقش مهمي را در امور اجتماعي ايفا مي كنند و در اذهان عمومي از جايگاه بالايي برخوردارند ، و از طرف ديگر چون مسأله بر سر اهانت به دين اسلام است علماي ديني نقش مهمي در مبارزه و مقابله با اين هتك حرمتها دارند . نوع موضع گيري علما خط مشي مردم در برابر اين نوع هتك حرمتها را شكل مي دهد .
چنان كه امام خميني (ره) با صدور فتوايي سلمان رشدي را به اتهام كفر و نوشتن كتاب آيات شيطاني مهرورالدم اعلام كردند . پس از هرگونه توهين به ساحت مقدس نبي اكرم اسلام ؛ علماي ديني اولين كساني هستند كه به محكوم كردن اين گونه از اهانتها مي پردازند و مردم به عنوان پيروان صديق از اين پيشوايان ديني تبعيت مي كنند . و اين قضيه اختصاص به شيعه ندارد بلكه علماي اهل سنت نيز با اين نوع هتك حرمتها برخورد كرده اند . در ادامه به علت كوتاهي مجال فقط به برخي از اين موضع گيري ها اشاره مي كنيم :
1-مقام معظم رهبري : هرگونه توهين ، توهين به اديان االهي و پيامبران عظيم الشأن در پيشگاه خداي متعال و مردم جهان مردود و عملي مطرود شمرده مي شود و مردم متدين ايران اسلامي نيز به تبعيت از فطرت الهي در برابر اين گونه اقدامات شريرانه خواهند ايستاد .
2-آيت الله صافي گلپايگاني : استكبار جهاني اسلام را مانع منافع خود مي بيند و براي جبران شكست هاي خود اهانت به مقدسات مسلمان را جزو برنامه هاي خود قرار داده اند . وي با تجليل از مواضع مسلمانان در قبال اين هتك حرمتها افزود : دشمنان با اين عمل بي شرمانه خود به شكوه و عظمت بيش از يك ميليارد مسلمان در پاسداشت مقام والاي حضرت رسول اكرم (ص) پي بردند .
3-آيت الله نوري همداني : تحريم كالاهاي كشورهاي توهين كننده به ساحت مقدس پيامبر اكرم (ص) يك امر ضروري از سوي كشورهاي اسلامي به ويژه جمهوري اسلامي ايران است . وي اهانت برخي مطبوعات كشورهاي غربي به حضرت محمد (ص) را امري حساب شده در جهت تضعيف مسلمانان دانست و افزود: آنان تلاش مي كنند كه اسلام را دين خشونت تبيين كرده و عملا زمينه تزلزل در اين دين را فراهم آورند و تلاش مي كنند مسيحيت را مقابل اسلام قرار داده و از اين فرصت بهره برداري كنند .
4- آيت الله مكارم شيرازي فرمودند : دشمنان گسترده اي براي تقويت مذاهب فاسد و ساخت مذاهب فاسد و گروههاي جديد براي تضعيف اسلام آغاز كرده اند و آنان مرتبا به اختلافات ميان مسلمانان دامن زده و با شكل خرافي دادن به مذاهب اهداف شوم خود را دنبال مي كنند.
راهكارهاي توسعه و نشر فرهنگ نبوي »
در مقابل هجمه هاي دنياي غرب به دين اسلام و ساحت مقدس نبوي ، گامهاي مؤثري در جهت توسعه و نشر فرهنگ نبوي برداشته شده است كه در اين مجال به بيان برخي از اين راهها مي پردازيم :
1- نام گذاري سال پيامبر اعظم (ص)
چند سالي است كه رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيت الله خامنه اي در راستاي يك فرهنگ سازي در ابتداي هر سال شمسي آن سال را به نام يكي از اهلبيت (ع) و يا يك عمل فرهنگي نامگذاري مي كنند . اين حركت چنان در ميان ملت ايران تأثير گذار است كه در روزهاي پاياني هر سال مردم به صورت خود جوش نامهايي را براي سال بعد انتخاب مي كنند .
در ابتداي سال 1385 زماني كه ولي امر مسلمين به خاطر كاريكاتورها و توهين به پيامبر اكرم (ص) سال را به نام « پيامبر اعظم (ص) » نامگذاري كردند ، بازتابهاي زيادي را در پي داشت و اين بازتابها مختص ايران نبود كه جامعه جهاني را به واكنش وادار كرد چنان كه محمد الله عوف اين كار را مايه خشنودي مسلمانان جهان ، اقدامي سريع و محكم در جواب به دشمنان اسلام دانست . وي معتقد است كه پيامبر اسلام ؛ پيامبر اخلاقي خوب و مثبت است چنانكه زمين و زمان به خاطر او آفريده شد و خداوند از مردم خواسته كه او را از پدر و مادر خود بيشتر دوست بدارند .
2- نام گذاري فرزندان پسر به نام «محمد »
نام مبارك حضرت رسول رايج ترين نام در ميان فرزندان پسر مسلمان است . خانم انه ماري شيمل در اين خصوص چنين مي گويد : « در بين اسمهايي كه مسلمانان براي نوزادان پسر مي گذارند نام محمد (ص) بالاترين جايگاه را دارد زيرا طبق حديثي كه زياد نقل مي شود هر كسي كه داراي اين نام باشد وارد بهشت مي گردد . و به خاطر اينكه اين نام را از تقدس خارج نكنند در حروف صدادار آن كمي تغيير مي دهند . مسلمانان مي توانند از بقيه اسامي پيامبر استفاده كنند . نامهايي نظير احمد يا مصطفي كه از لحاظ قدرت خير و بركت رساني شبيه به نام محمد (ص) مي باشد .»
3- كارهاي فرهنگي و هنري
اين كارها مي تواند در قالب نمايشنامه ، فيلم ، سريال ، نماهنگ و . . . . باشد . اين نوع كارها چون سريع و راحت اطلاعات را منتقل مي كنند مي توانند بسيار تأثيرگذار باشند .
4- تربيت نيروهاي متخصص و كارآمد
اين سنت ائمه هدي (ع) و خصوصا امام صادق (ع) بوده است كه اسلام را با تربيت شاگردان جهاني كنند . همچنين توانايي پاسخگويي امام صادق (ع) به شبهات و موضوعات روز به عنوان دليل نامگذاري شيعه 12 امامي به شيعه جعفري است و تسلط ايشان به پاسخگويي مسائل و شبهات در نتيجه آگاهي ايشان از موضوعات و علوم مختلف بوده است كه موجب تربيت شاگرداي فرهيخته در علوم فقهي و ساير علوم ، ارتباط مستقيم و غير مستقيم دانشمندان زمان و به ويژه علماي اهل سنت با امام (ع) و ايجاد بزرگ ترين مركز علمي جهان اسلام را فراهم كرد .
5- راه اندازي پايگاههاي اينترنتي
يكي از اقدامات مهم براي توسعه و نشر فرهنگ نبوي انجام دادن كارهاي متقابل است . چنان كه پروفسور مولانا مي گويد در حال حاضر ده هزار پايگاه ضد قرآني فعال در اينترنت وجود دارد كه در برخي از اين پايگاهها به جعل آيات قرآني نيز مي پردازند و بسياري از فعاليت هاي ضد قرآني ديگر در اين راستا از مهم ترين اقدامات راه اندازي سايتهاي مذهبي و به روز بودن و پويا بودن در اين زمينه است . معرفي چهره واقعي اسلام و پيامبر اكرم (ص) در اينترنت و پايگاههاي اينترنتي از مهم ترين راهها براي توسعه و نشر فرهنگ نبوي است .
كم كاري هاي جهان اسلام
از جمله مسائلي كه قرآن به آن اهميت خاص مي دهد وظيفه جامعه اسلامي در برابر پيامبر اكرم (ص) است برخي از اين وظايف مربوط به صدر اسلام و در زمان حضور نبي مكرم اسلام است و برخي نيز شامل همه افراد و در همه زمانها مي شود . در اين مجال چند مورد از اين وظايف را ذكر مي كنيم و در اين رهگذر به كم كاري هاي جهان اسلام در خصوص انجام وظايفشان نيز اشاراتي خواهيم كرد .
1- اطاعت از پيامبر «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم »
همه مسلمانان وظيفه دارند كه از حضرت رسول (ص) اطاعت كنند ، زيرا اولا اطاعت از فرامين نبوي اطاعت از امر الهي است و ثانيا اطاعت از پيامبر به عنوان رسول الهي موضوعيت پيدا مي كند .
پس هرگاه در انجام احكام الهي كوتاهي كنيم چون دستورات پيامبر را عمل نكرده ايم نسبت به حضرتش كوتاهي كرده ايم .
2- احترام به پيامبر « ان كنتم تحبون الله فاتبعوني يحببكم الله »
تكريم بزرگان و ارج نهادن شخصيت هاي الهي با اعتقاد به عبوديت و بندگي آنها ، تعظيم خداوند سبحان است . احترام به اين بزرگان نه فقط به جهت كامل بودن شخصيت ايشان بلكه بدان جهت است كه در ايجاد ييوند با خداي سبحان كوشيده اند و رشته اتصال محكمي با خداي بي همتا برقرار نموده اند . لذا هرگونه بي احترامي به ساحت مقدس بزرگان الهي ، علي الخصوص نبي مكرم اسلام ، نعوذ بالله بي احترامي به سات مقدس ربوبي است .
به طو كلي آياتي كه در خصوص احترام به پيامبر بحث مي كنند دو دسته هستند :
الف - آياتي كه بطور كلي دستور به احترام مي دهند .
ب- آياتي كه موارد جزئي را بيان مي دارند :
1- دعوت به تكريم و احترام : سوره فتح آيه 8 و 9 - سوره اعراف آيه 157 - سوره مائده آيه 12 .
2- متانت در سخن گفتن : سوره حجرات آيه 2 ، 3 ، 4 و 5 .
3- ممنوعيت مجادله با حضرت رسول (ص)« يجادلونك في الحق
بعد ما تبين بالهدي »
مجادله ومناقشه با پيامبر اكرم از ديدگاه قرآن كريم حرام است و مقصود از آن همان » مراء » و تعصب بر باطل مي باشد .
4- ايذاء و آزار پيامبر حرام است « ان الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الآخره و اعدلهم عذابا مهينا »
در آيات قرآن كريم تأكيد فراواني شده است كه آزار و اذيت پيامبر اكرم حرام است . البته شايان ذكر است كه در دين اسلام آزار مسلمانان به هيچ عنوان جايز نيست .
ناراحتي هاي روحي كه براي رسول خدا (ص) درست مي كردند ، اتهاماتي كه به حضرتش مي زدند و بسياري ديگر ازموارد در حيطه آزار رسول خدا (ص) قرار مي گيرد كه قرآن كريم آنها را بيان مي كند .
اهانتهاي امروز جاهلان نسبت به پيامبر رحمت (ص) نوعي آزار و ايذاء به شمار مي رود و حرام است و مسلمانان موظف اند كه در قبال اين گونه حركات واكنش مناسبي نشان دهند .
5- درود بر پيامبر « ان الله و ملائكته يصلون علي النبي يا ايها الذين امنوا صلوا عليه و سلموا تسليما »
قرآن كريم يكي از وظايف مؤمنان در برابر حضرت رسول( ص) را فرستادن درود بر آن جناب بر مي شمارد . فرستادن صلوات از وظايف قطعي است كه بر عهده مسلمانان مي باشد و كم كاري در اين زمينه گناهي نابخشودني است .
از سال گذشته در اقدامي بجا و شايسته گروه سياسي سازمان صدا و سيما صلوات بر پيامبر (ص) را زينت بخش آغاز خبرها قرار داده است .
6- خيانت بر پيامبر حرام است « يا ايها الذين امنوا لا تخونوا الله و الرسول »
خيانت به مومن مطلقا حرام است و درباره پيامبر اكرم (ص) اين حرمت از تأكيد بيشتري برخوردار است . وظيفه هر مسلمان آنست كه در برابر خيانت به نبي مكرم اسلام واكنش نشان دهد .
در خصوص وظايف ذكر شده همه مسلمانان موظف به انجام فرامين الهي هستند . كم كاري هاي جامعه اسلامي خودمان نيز متأسفانه قابل بررسي است كه چرا به نسلهاي امروزي شناخت جامعي از پيامبر (ص) نداده ايم . آيا در برابر انواع هتك حرمتها كه قبلا ذكر كرديم كاري شايسته و قابل عرضه به دنياي امروز ارائه كرده ايم ؟ آيا كتابي در حد جهاني نوشته ايم ؟ آيا فيلمي دنيا پسند ساخته ايم تا در آن واقعيتهاي دين اسلام را به تصوير بكشيم ؟
« نقش پيامبر (ص) در جهان كنوني »
تمدن و اجتماع بشري محتاج مذهب و اعتقادات مذهبي است و در سايه اشتراك در عقيده و توحيد در پرستش است كه رفع دشمني شده و ائتلاف و اتحاد ايجاد مي شود . خداوند نيز در سايه ايجاد چنين اجتماعي شريعتها را يكي پس از ديگري فرستاد . تجديد شرايع به معني تكميل شرايع مي باشد . خداوند پس از اينكه شريعتها را تجديد كرد فرمود : « ان الدين عند الله الاسلام » اين اسلام است كه همه نيازهاي مردم را پاسخ داده و كامل ترين دين مي باشد . محمد (ص) خاتم النبيين است و قرآن آخرين كتاب آسماني كه از هرگونه تحريف به دور مي باشد .
حضرت علي (ع) در مورد پيامبر (ص) در خطبه 108 مي فرمايد « طبيب دوار » پيامبر پزشكي بود كه به دنبال بيمار مي گشت ، او را پيدا مي كرد و بيماريش را درمان مي نمود . لذا پيامبر اسلام (ص) كه براي برانگيختن خردها و روشنگري انديشه ها در پرتو رسيدن به مبدأ حگمت الهي مبعوث گرديد مي توان نقش پيامبر را چنين برشمرد :
1- وحدت بشريت
در قرآن مجيد آمده است :« شما مردمي بيگانه ايد و من خداي يگانه شمايم پس از نافرماني من بپرهيزيد » بر اين اساس مرد و زن ، سياه و سفيد برده و آزاده ، فقير و غني همه برابرند .
2- پيمان از زندگي انسان : در دعوت حضرت محمد (ص) انسان به جهان پايگاهي از رفعت و عظمت رسيد كه فرشتگان بر او سجده كنند وخورشيد و ماه و ستارگان براي خدمتگزاري او آفريده شده اند و آنچه در آسمان و زمين است به فرمان خدا مسخر انسان شده و او خليفه خدا در زمين است .
3- خدمتگزار بشر : در سايه دين محمد (ص) همه با هم برادرند «المومن اخ المومن » و همه به يكديگر ياري مي رسانند و حلقه اي به هم پيوسته هستند .
4- پايه گذاري اخلاق
5- پي ريزي حكومت جهاني
6- بسط و گسترش فرهنگ اسلامي توسط پيامبر اسلام (ص) به حقيقت پيوست .
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14