(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 1  آبان  1391 - شماره 20338

يك قطره شبنم
عاقبت
چه حوصله اي داشت!
گر نيايي...
سفر، سفره دل من و توست
آيا مي دانيد كه ...؟
چهره زندگي
چيستان


يك قطره شبنم

هر كس مي خواهد دعايش مستجاب و اندوهش برطرف شود ،به تنگدست مهلت دهد.
رسول اكرم (ص)
كنز العمال ( جلد شش، ص 215)
 


عاقبت

حامد محقق
جنگ هم تمام مي شود
مثل نان توي سفره
مثل پول هاي توي جيب
مثل روزهاي با پدر
جنگ هم تمام مي شود
و جاري است
روح استقامت و مقاومت

 


چه حوصله اي داشت!

از او تعريف هاي زيادي شنيده بودم. همه مي گفتند دختر بسيار باهوش و درايتي است و از حجاب و ايمانش تعريف مي كردند. شهيد مريم فرهانيان هميشه در تكاپو بود؛ اما از حجابش يك لحظه غافل نمي شد! خيلي مرتب و منظم بود. هميشه مقنعه و مانتويش را كه مي شست، طوري روي طناب مي كشيد كه حتي يك چروك هم روي آن نماند. بعد هم كه خشك مي شد، زير متكا و تشك پهن مي كرد تا صاف صاف شود. در آن معركه خاك و خون و آتش كه آب و برق هم نداشتيم، اين همه توجه به نظم و آراستگي، واقعا حيرت آور بود!
هميشه مي گفت: «اگر ما مرتب و آراسته باشيم و رعايت كامل بهداشت را بكنيم، هم در سلامتي و هم در روحيه مجروحان اثر مثبت دارد.» هميشه لباس هايش را منظم مي كرد. در آن اوضاع واقعا تعجب مي كردم، مي گفتم:«بايد با سر و ريخت شلخته برويم كه يك وقت خداي ناكرده بگويند بچه مذهبي ها نامرتب هستند؟!»
سيد محمد محسن جوادزاده ( برگرفته از وبلاگ تو گوهري )
 


گر نيايي...

«گر نيايي فقير مي ميرم»
مثل دنيا حقير مي ميرم
چون كبوتر كه در قفس حبس است
تك و تنها اسير مي ميرم
اي شكوه ترنم باران
در فراقت كوير مي ميرم
توي شهر دلم زمين لرزه است
زير آوار پير مي ميرم
بي تو زجرآور است جان كندن!
واي بر من؛ چه دير مي ميرم!
تو بيا، مي خورم قسم به خدا
چون بگويي بمير، مي ميرم
«مهديا» اي تمام هستي من
گر نيايي فقير مي ميرم
شاعر ناشناس
 


سفر، سفره دل من و توست

راست مي گويند براي اين كه كسي را بشناسي بايد با او مسافرت بروي. آخر توي مسافرت هاست كه مي تواني ببيني كه دوستت، خودت، چقدر در جامعه، در محيطي غير از خانه و مدرسه مي توانيد حرفي براي گفتن داشته باشيد. چقدر صبوريد، چقدر بزرگ شده ايد؟
سفر مشهد من بهانه اي شد براي شناخت خودم و آنهايي كه شايد در نگاه اول بعضي هاشان نفوذناپذير، بعضي ساده و بعضي مهربان جلوه مي كردند. انگار ظاهرسازي در سفر ناممكن است.
¤ صداي بي صبري و كم طاقتي ها در مي آيد وقتي خبر، تاخير اندك قطار است. وقتي كوپه هاي شما هر كدام در يك واگن است و تو بايد همان جا منتظر بماني و شكايت نكني تا مسئله حل شود. وقتي همسفرت مي خواهد نرسيده روي تخت بالايي بخوابد و...
¤ معلوم مي شود چقدر دلسوزي و اهل مراعات؛ وقتي صداي خنده ات آن بيچاره تازه به خواب رفته را بيدار مي كند!
¤ بي نظمي ها رو مي شود، وقتي همه آماده رفتن براي زيارت اند و تو هنوز براي تجديد وضو وقت مي خواهي!
¤ اينجا ديگر بزرگي به قد و بالا نيست! بزرگ تويي كه برايت مهم نيست در همين چند لحظه نبودنت، صندلي خالي تو را پر كرده اند و جايي جز صندلي پشت ستون نيست!
¤ سفر جاي اثبات و رد ادعاهاست! اگر توانستي صف بستني را به بهاي (نه به بهانه ) نماز جماعت رها كني،... ديگر نيازي به ادعا هم نيست! همه تو را از چشمانت مي خوانند.
¤ اينجا همه با بچه هاي پرشور و به قول خودمان اهل حال، خوشند. مهرباني آنجا در تو معنا مي يابد كه ساكت ترين فرد گروه و گاه فردي كه هيچ كس تمايلي به صحبت با او را ندارد- هم در لبخندهاي شما شريك باشد.
¤ بخيل ها زود شناسايي مي شوند. مچ گيري خيلي هم بعيد نيست؛ وقتي كه از زير پتو، صدايي مي آيد! انگار اين لواشك ترش، زيادي به دهان كسي مزه كرده است!
¤ حتي امام هم معرفتت را مي فهمد، وقتي كه پا در خانه اش مي گذاري و دوستي با غير او برايت بي معني مي شود! انگار غير او كسي را نمي شناسي!
آري! سفر تنها سه روز دوري از خانواده و خوشي و گاه زيارت نيست! سفر، سفره دل من و توست، كه خواسته يا ناخواسته، پيش روي همسفران باز مي شود؛ و تو ناگزير بايد در آخرين لحظات، خودت را در آينه چشمان دوستانت ببيني.
سوغات خودت براي خودت هم يك مشت حرف است و رفتار... كه- درست يا نادرست- از رفقا با خود آورده اي. حالا در اين پايان راه؛ مي فهمم كه چرا گفتند «اول يار سفر را انتخاب كن، سپس به مسافرت برو» (الرفيق ثم الطريق)
زهرا قدوسي زاده/ 17 ساله/ قم
 


آيا مي دانيد كه ...؟

& آيا مي دانيد يكي از شديدترين نعره ها در بين حيوانات به شير آفريقايي تعلق دارد صداي نعره آنها تا سه كيلومتري شنيده مي شود. اسب آبي هم جزء حيواناتي ست كه داري نعره بلندي مي باشد ، تا آنجا كه حيوانات آبي در زير آب نعره آنها رو مي شنوند ولي با همه اين اوصاف شديدترين نعره ها متعلق به والها مي باشد آنها مي توانند نعره اي معادل200 ديسيبل توليد كند . براي مقايسه بايستي بگويم كه اين نعره از صداي موتور يك جت بيشتر است.
& آيا مي دانيد درجه حرارت بالاترين قسمت يك شعله به يك هزار 540 درجه مي رسد در حالي كه پايين ترين قسمت آن فقط 300درجه حرارت دارد.
&آيا مي دانيد كه شيشه در ظاهر جامد به نظر مي رسدولي در واقع مايعي است كه بسيار كند حركت مي كند.
& آيا مي دانيد كه در يك سانتي متر پوست شما 12متر عصب و چهار متر رگ و مويرگ وجود دارد.
& آيا مي دانيد كه كرمهاي ابريشم در56 روز 86 هزار برابر خود غذا مي خورند.
آيا مي دانيد حس بويايي مورچه با حس بويايي سگ برابري مي كند.
& آيا مي دانيد كه ظروف پلاستيكي تقريبا 50 هزار سال در برابر تجزيه و فساد مقاومند.
& آيا مي دانيد تنها غذايي كه فاسد نمي شود، عسل است .
& آيا مي دانيد مزه غذاها بيشتر مربوط مي شود به بيني نه زبان . زبان فقط طعم هاي شوري شيريني ،ترشي و تلخي را متوجه مي شود اما مزه مثلا سيب را تشخيص نمي دهد و آن كه ما به عنوان مزه سيب مي شناسيم بو است ،نه طعم .
براي اثبات اين هم مي توانيد چشمان دوستتان را ببنديد و يك قطعه سيب جلوي بيني او بگذاريد. ؛ بعد يك تكه سيب زميني بدهيد و بعد بپرسيد كه چي بود كه خوردي به احتمال 99 درصد جواب مي دهد سيب. چون كه وقتي آدم سرما مي خورد طعم اكثر غذاها را متوجه نمي شود.
آيا مي دانيد بيشترين ضربان قلب راقناري با1000بار در دقيقه وكمترين را فيل با27 بار در دقيقه دارد.
فرستنده : ماندانا علياني از مشهد
 


چهره زندگي

خداوندا! تو را با زبان گل هاي ياس باغچه مان مي خوانم.
عطش نياز و عشق به عبادت، مرا به سوي تو مي كشاند. ديگرتو مي ماني و محبتت. زندگي يك ترانه قديمي است.
من ترانه زندگي را بارها ازدهان كوه و باد و باران شنيده ام. اي خداي شقايق ها! من در ميان سروهاي سبز تنها هستم. به دريا كه مي نگرم خود را غرق در بخشايش تو مي بينم. ياس ها يك صدا نام تو را بر زبان مي آورند. شبها براي ستاره ها، مثنوي مي سرايم.
خدايا! زندگي زيباست. به زيباي دريايي از سكوت. خداوند مرا از زندان غرورم برهان و به من توانايي ده كه با يك سبد از گل هاي اميد و با ميوه هاي نويد به ديدار تو بيايم؛ تا چهره زيباي زندگي در نگاهم قاب شود.
بيژن غفاري ساروي از تهران
 


چيستان

جواب چيستان شنبه 29 مهر:
كاسه چيني، آبش دو رنگه ، رو آتش مي زاري ، يخش مي بنده .
جواب : تخم مرغ
آن چيست كه ما تصور مي كنيم او را مي خوريم اما در حقيقت او ما را مي خورد؟
جواب: غصه
آن چيست كه بي علم و دانش ،همه چيز را همان گونه كه هست آشكار مي سازد؟
جواب: آينه
و اما چيستان امروز:
خزنده خطرناكي است كه اگر آن را وارونه كنيم رام مي شود؟
آن چيست كه گرگ دو تا دارد اما سگ يكي؟
آن چيست كه اول سرش را مي برند بعد به خاطرش گريه مي كنند؟
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14