ادبيات ديني در گفت و گو با محمدرضا سنگري (بخش پاياني)
قرآن ز بر بخوانيد با چهارده روايت...
¤ نقش ادبيات ديني در تعليم و تربيت
اسلامي چقدر پررنگ بوده است؟
از چند منظر مي توان اين موضوع را بررسي كرد. اينكه ما به گذشته آموزشي خود نگاهي
بيندازيم و مكاتب قديم را ببينيم، در مكتب خانه هاي قديم ادبيات حضور داشته و كتاب
هايي كه مي خواندند گلستان و بوستان سعدي، ديوان حافظ، نصاب الصبيان و... بود و در
تربيت نسل هاي گذشته يعني پدران ما تاثيرگذار بوده. پس اين ادبيات در تربيت ما
تاثيرگذار بوده كه در جامعه ما شبها شاهنامه و حافظ و مثنوي مي خواندند، همين مثنوي
بر تربيت مردم تاثير مي گذاشت و بهتر است بگوييم شاكله اخلاقي و تربيتي جامعه بعد
از متون ديني مانند قرآن شكل گرفته است و در راس قرآن بوده است كه در مكتب خانه ها
و زندگي مردم حضور بسيار روشن و پررنگي داشته است چون قرآن هم يك متن ادبي است و هم
در مسائل معرفتي و ژرفاي عميق و بي نظير است كه مي توانيم بگوييم همه ويژگي هاي
ادبي را داراست و اين متن ادبي بر زندگي مردم بسيار پراثر بوده است. قرآن، تمام
متون ادبي ما در تربيت و سازندگي نسل هاي گذشته نقش آفرين بوده اند. وقتي مردم شبها
شاهنامه مي خواندند روح حماسي در ايرانيان قوي مي شد و سبب بود كه از مرزهاي ديني و
جغرافيايي خود دفاع كنند، مانند رستم باشند، رستمي كه وقتي در خطر قرار مي گيرد با
خدا نيايش مي كند ، وقتي وارد جنگ مي شود از خدا كمك مي طلبد و اخلاق را رعايت مي
كند اين ها كمك مي كند به مسائل انساني و مردم را به عقايد پايبند مي كند، مردم
مثنوي مي خواندند در حالي كه مثنوي خاستگاه اصلي اش قرآن است و مولانا به بركت قرآن
همه چيز دارد. مردم حافظ مي خواندند حافظي كه خود مي گويد هر چه دارم از بركت قرآن
است.مي گويد:
عشقت رسد به فرياد ار خود به سان حافظ
قرآن زبر بخواني با چهارده روايت
حافظ، حافظ قرآن است. انساني غزل آفريده و اين غزل هاروح مردم ايران را ساخته و
لطافت و زيبايي به روح داده است كه اين رفتارهاي پسنديده را در پي خود دارد.
وقتي اين ها را مي خواندند درس مي گرفتند، مردم ما پرورده دامان ادبيات هستند،
ادبياتي كه از دين سرچشمه مي گرفته است.
¤ راهكارهاي نهادينه كردن فرهنگ ادبيات ديني در جامعه چيست؟ آيا موفق بوده ايم؟
تلاش هاي بسيار خوبي در اين زمينه رخ داده است، كارهاي بسياري انجام گرفته اما تا
رسيدن به آرمان و مطلوب فاصله زياد است. مجموعه داستان ها، خاطره ها، زندگي نامه
ها، سفرنامه ها و... بسيار زياد است در حوزه شعر نيز بسيار فعالانه حضور داشته ايم.
در هيچ روزگاري ما اين قدر محفل شعري نداشته ايم. امروزه در فرهنگسراها، مساجد،
حسينيه ها و... محافل مذهبي و ادبي برگزار مي كنند كه به نظر مي رسد تلاش ها و
تكاپوهاي فراواني شده است. هيچ جا نيست كه به ادبيات پرداخته نشده باشد. در حوزه
علميه، محافل شعري طلاب برقرار است نشست هاي مختلفي براي آموزش داستان نويسي، فيلم
نامه نويسي و... اگر حوزه برپاست. با اين همه اگر نگاهمان به فردا باشد بايد تلاش
بيشتري كنيم بايد مردم را بيشتر با ادبيات انس دهيم. رسانه ها بايد بيشتر كار كنند.
معمولا در روزنامه ها به اين موضوع خوب پرداخته اند. من همين جا تشكر مي كنم از
روزنامه كيهان كه به موضوع امام زمان، ادبيات امام زمان و شعرا امام زمان پرداخته
اند اما توصيه اي دارم كه يك صفحه ويژه و هر روز وجود داشته باشد كه به مسئله
ادبيات اختصاص پيدا كند يا لااقل در فصول خاصي به اين مسئله بپردازند. مثلا در ايام
محرم هر روز يك صفحه را به ادبيات عاشورايي اختصاص دهند كه به ادبيات عاشورايي، شعر
عاشورايي، نثر، نقد، خاطره و فرهنگ عاشورايي بپردازد. اگر بخواهيم به سمت آرمان ها
برويم بايد اين مسائل را به صورت جدي دنبال كنيم. در رسانه هاي غيرمكتوب مانند
راديو، تلويزيون و فضاهاي سايبري و مجازي بايد بسيار كار كنيم. نبايد غافل شويم از
فضاهاي مجازي چون جوانان با اين فضاها بيشتر از رسانه ارتباط دارند.
البته يك حوزه است كه اصلا كارجدي صورت نگرفته و آن هم حوزه جهاني است كه ما خيلي
غافل بوده ايم و در حوزه جهاني ادبيات خود را عرضه نكرديم، چقدر آثار خوب ترجمه شده
داريم؟ چقدر نشست هاي ادبي و جهاني برگزار كرديم كه بتوانيم با نويسندگان و شاعران
جهان تعامل داشته باشيم و بتوانيم در آن نشستها ادبيات انقلاب را عرضه كنيم و
بگوييم كه ما به اين جا رسيده ايم. دنيا از ما بي خبر است و ما بايد در اين عرصه
فعال تر عمل كنيم.
¤ با توجه به تجربه و تخصص شما در حوزه نگارش كتب درسي، آيا توانسته ايم ادبيات
ديني را در اين كتب نهادينه كنيم؟
اين سوال جواب مفصلي دارد اما بنده مختصر عرض مي كنم. كتب درسي ماموريت و مسئوليتي
دارند كه با خود الزاماتي را مي آورد. فرض كنيد كتاب درسي ادبيات وظيفه دارد دستور
زبان بياموزد ممكن است بگوييم كه در درون دستور زبان كه مي آموزانيم مي توانيم
آموزه هاي ديني را مطرح كنيم. اما چگونه؟ جاي بررسي دارد. وقتي ادبيات گذشته را طرح
مي كنيم نمي شود آن قسمتي را بيان كنيم كه متناسب با ذوق خودمان است، بايد واقعيت
ادبي گذشته را درست بيان كنيم كه اين يك فضايي مي گيرد در حالي كه كتاب هاي درسي ما
محدود است و دائما گفته مي شود حجم كتاب ها زياد است. در حالي كه به اعتقاد بنده
اين طور نيست. در گذشته حجم كتاب دو برابر بود و حالا كه اصرار بر اندك شدن متون
داريم اين باعث مي شود توانايي مطالعه متن هاي طولاني را از نسل امروز بگيريم يعني
صبوري در خواندن متون بلند را از آن ها مي گيريم. من نمي خواهم از متون بلند دفاع
كنم اما بايد زمينه اي را فراهم كنيم كه ظرفيت سازي بشود براي اينكه در دانشگاه و
موقعيت هاي علمي ديگر بتوانند چند ساعت تمركز داشته باشند و متن را بخوانند و
دريافت كنند.
سپس بخشي از كتاب بايد به ماموريت پرداختن به موضوعات خود اختصاص يابد.
نكته بسيار مهم ديگر اين است كه هنوز طرح جدي در باب وارد كردن دين به كتاب هاي
درسي نداريم و اين واقعيتي است كه هنوز آموزش و پرورش طرح روشني براي مسائل ديني در
كتابهاي درسي ندارد. بنده اين را به جرئت مي گويم چون حدود 20 سال در تاليف كتب
درسي سهم و نقش داشته ايم گرچه ديگر مسئوليت مستقيم ندارم و گاهي دعوت به همكاري مي
شوم اما در اين حوزه مطلع هستم كه طرح روشني نيست كه چطور دين را در متون درسي هاي
شيمي، رياضيات، تاريخ، جغرافي و... وارد كنيم در حالي كه مسئله بسيار كليدي و مهمي
است.
مسئله بعدي اين است كه ما از دين چه مي فهميم و دين چيست تا در كتاب هاي درسي مطرح
كنيم، ممكن است از نظر بعضي دين معرفي چند شخصيت ديني باشد كه در كتاب هاي ديني،
فارسي و تاريخ آمده است. نكته بسيار مهم اين است كه ما بايد چقدر، چگونه و چه چيز
بگوييم؟ اين ها پرسش ها و مسائل مهمي هستند كه بايد به آن ها بپردازيم.
ما بايد از منظر ديني نگاه كنيم نكته ديگر كه بايد به آن ها توجه كرد اين است كه چه
كساني كتاب هاي درسي را مي نويسند، بنده خودم دست در اين كار دارم اما حقيقت اين
است كه مولفان و مجموعه هاي درسي كه كتاب هاي درسي تاليف مي كنند بايد انس و الفت
بيشتري با دين داشته باشند و تصوير درست و روشني از دين و شيوه عرضه آن در كتاب
درسي داشته باشند. اين يك تخصص بزرگ است كه ما بايد زمينه هاي آن را فراهم كنيم و
حقيقت اين است كه علي رغم چهره هاي خوبي كه در تاليف كتاب داريم اما باز فقر اين
مسئله حس مي شود، فقر دانش مندي و روش مندي ديني و لازم است كه ايجاد شود، به همين
دليل بهتر است كه پيوند جدي ميان حوزه علميه و مراكز تاليف كتب درسي فراهم شود، نه
تنها در حوزه آموزش و پرورش بلكه در حوزه آموزش هاي فني و حرفه اي، دانشگاهي و...
در كل پيوندي بين حوزه علميه و همه مجموعه هاي آموزشي و دانشي باشد به نظر من حتي
لازم است در حوزه علميه يك بخشي ايجاد شود كه در حوزه آموزش و كتاب هاي آموزشي
اجتهاد پيدا كنند يعني مجتهد حوزه آموزش داشته باشيم.
در همين جا طرح مي كنم كه اميدوارم بزرگواراني كه هدايت حوزه علميه و برنامه ريزي
در حوزه را در اختيار دارند به اين مهم بينديشند، بنده حاضر هستم به مجموعه كساني
كه ورودي در اين حوزه ها دارند كمك كنم تا در اين زمينه حتي اگر لازم باشد دانشكده
و پژوهشكده اي داشته باشند. پژوهشكده آموزش چه در حوزه دانشگاه و چه در حوزه كتاب
هاي درسي، در اين پژوهشكده كساني آموزش ببينند كه مولف شوند مولف كتاب درسي، اين
مسئوليت ساده اي نيست بنده با اينكه 20 سال كاركتاب درسي انجام داده و مستقيم در
تاليف نقش داشته ام و حداقل در تاليف حدود 45 كتاب آموزش و پرورش به صورت فردي يا
گروهي كار كرده ام اما هنوز اگر كسي از من بپرسد تو را مي توان مولف كتاب درسي
ناميد؟ مي گويم خير من هنوز بسيار فاصله دارم چون اين تخصص بزرگي است و نيازمند
توجه فراوان است.
¤ نقش آموزش و پرورش در نهادينه سازي ادبيات ديني در نسل جوان و جامعه به چه ميزاني
است؟
آموزش و پرورش جايگاه بسيار بزرگ و رفيعي دارد البته در كودكان و نوجوانان، چون
وقتي به سن جواني مي رسند ديگر با آموزش و پرورش سروكار ندارند مگر بگوييم معلمان و
اخيرا دانشگاهي كه تربيت معلم را در آموزش و پرورش برعهده دارد كه آن طيف وسيع و
گسترده اي نيست. آموزش و پرورش معمار شخصيت كودكان و نوجوانان ما است چون عمده عمر
كودكان و نوجوانان در مدرسه مي گذرد و اين بسيار مهم و تاثيرگذار است. بنابراين همه
اركان آموزش و پرورش بايد در اين سازندگي تربيت شوند، منظور از همه اركان فقط كتاب
نيست، محيط آموزش نيز بخشي از تربيت است.
معلم اصلي ترين عنصر تربيت است. يكي از بزرگترين مشكلات آموزش و پرورش تربيت معلمان
است. بعضي از معلمان گاهي 2-3سال طول مي كشد تا نوبت تربيت برايشان فرا رسد، در حين
تدريس هم سنجيده، وسيع و مستمر نيست. اين ضعف است. برنامه درسي جزيي از نظام آموزش
و پرورش است كه بايد به آن بسيار توجه نمود. مديريت در آموزش و پرورش مهم است
مديران بايد تربيت شوند گاهي اوقات كساني عهده دار مديريت هستند كه از نظام تعليم و
تربيت چندان شناختي ندارند. عوامل گوناگوني در سازندگي و تربيت نسل كودك و نوجوان
موثر است كه ما بايد در آموزش و پرورش آنها را تقويت كنيم يكي از آنها كتاب درسي
است. ديگري معلم، مديريت، فرآيند، برنامه درسي، محيط آموزشي و آزمون ها برگزار شده
مي باشد. محيط بيروني با مدرسه مرتبط و تاثيرگذار است. ممكن است ما گاهي سرويس
مدرسه، ديوارهاي بيرون از مدرسه و... را جدي نگيريم اما ديوار مدرسه جزيي از آموزش
مدرسه و بخشي از بيرون است كه بايد به آن توجه كرد.
آموزش و پرورش نقش بسيار كليدي، اساسي و بنايي در راه معماري و مهندسي شخصيت
فرزندان ما دارد و بايد اين نقش هاي راهبردي را در دوره كودكي و نوجواني كسب كنيم
تا امكانات بهتري نيز فراهم شود. براي معلمان آموزش هايي داشته باشيم و در برنامه
ها بازنگري كنيم چون سهم مهارت آموزي در آموزش و پرورش بسيار كمرنگ است و خروجي هاي
آموزش و پرورش معمولا هيچ آمادگي براي ورود به جامعه ندارد و پس از 12سال نمي شود
از آنها در جامعه استفاده كرد. به اين دليل است كه آموزش هاي ما در پيوند و ارتباط
با جامعه نيستند و اين از ضعف هاي جدي آموزش و پرورش است كه افراد را آنگونه تربيت
نمي كند كه پاسخگوي نيازهاي جامعه باشند.
¤ تا چه اندازه به اين اهداف رسيده ايم و شما در اين زمينه چه پيشنهاداتي داريد؟
البته به بخشي از خواسته هايمان رسيديم، حداقل اين است كه در حال حاضر سند ملي
آموزش و پرورش فراهم شده و همچنين برنامه ملي نيز آماده شده است اين موارد گام هاي
خوبي است كه برداشته شده، اما به تعبير رهبر معظم انقلاب اين 50درصد كار است،
50درصد مابقي اجراي اين ها است و وارد كردن آنها به عرصه آموزش كه براي اين ها بايد
زمينه سازي، فكر، كار و نيروي انساني مناسب را تربيت كرد، بايد چالش هاي پيش رو را
ديد و دنياي آينده را شناخت بر مبناي نيازهاي اين نسل و نيازهاي نظام جمهوري اسلامي
عمل كنيم.
¤ اگر صحبت پاياني داريد بفرماييد؟
آموزش و پرورش عائله مندترين نهاد جمهوري اسلامي است، به جرات مي توان گفت اگر همه
نيروهاي انساني وزارتخانه ها جمع كنند معادل آموزش و پرورش نمي شوند كه حداقل نزديك
به 13، 14ميليون دانش آموز و بيش از يك ميليون معلم و كادر آموزش و پرورش داريم.
آموزش و پرورش تنها وزارتخانه اي است كه همه خانواده هاي ايراني با آن سروكار دارند
و اين نهاد با كل جامعه پيوند دارد و متعلق به همه جامعه است، امروزه هركس عملا
فرزند خود را به آموزش و پرورش مي سپارد و نقش اين نهاد در پرورش نسل ها بسيار مهم
است به همين خاطر از مدير اول آموزش و پرورش يعني وزير تا معاونين و روساي آموزش و
پرورش شهرستان ها و استان ها بايد از زبده ترين و گزيده ترين افراد كه درك مند و
دردمند هستند باشند. بايد آموزش و پرورش را خوب بشناسند و با درد و سوز و عشق كار
كنند. چقدر زيبا گفت شهيد بزرگوار رجايي: اگر معلمي عشق توست مباركت باشد وگرنه
رهايش كن. آموزش و پرورش عاشق، عارف، آدم هاي با معرفت و بزرگ مي خواهد كه اگر چنين
نباشد مسير و پلكان هاي رشد، تعالي و ترقي را به خوبي طي نخواهند كرد. |