نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي (47)
هشدار آيت الله بروجردي در مورد نفوذ بهائيان درصنعت نفت
مريم صادقي
بعد از كودتاي 28 مرداد، آمريكا به ايران پيشنهاد كردكه براي استخراج، تصفيه و
صادرات نفت ايران به جاي لغو قانون ملي شدن نفت كه ناچار دوباره نفت را در اختيار
بريتانيا قرار مي داد، كنسرسيومي متشكل از شركت هاي نفت براي يك دوره امتياز نفت
ايران را در دست بگيرد. مفهوم كنسرسيوم در واقع ادامه غارت نفت ايران بود، فقط براي
حفظ ظاهر شركت ملي نفت در كنار كنسرسيوم بود.699 دراين حين با فعال شدن و سلطه ي
مجدد شركت نفت انگليس و ايران و ديگر كمپاني هاي غربي، شاهد فعاليت افراد بهائي
نظير عباس هويدا و فؤاد روحاني در شركت به اصطلاح ملي نفت هستيم .آيت الله بروجردي
در نامه اي خطاب به مرحوم شيخ محمدتقي فلسفي در سال 1333 ش، ايشان را مأمور مي كند
كه با پادشاه ديدار كند و راجع به خطر نفوذ بهائيت در كشور با وي سخن بگويد.
مرحوم آيت الله بروجردي در نامه ي مزبور، نسبت به نفوذ گسترده بهايي ها در شركت نفت
انگليس و ايران هشدار مي دهد:«به عرض عالي مي رساند چندي قبل از آبادان مكتوبي از
بعضي وكلاي فقيه رسيده بود و اظهار داشته بودند كه تقريباً اداره ي امور نفت آبادان
با فرقه ي بهائيه شده ... نمي دانم اوضاع ايران به كجا منجر خواهد شد؟ مثل اينكه
اولياي امور در ايران در خواب عميقي فرو رفته اند...700».
در حقيقت اولياء امور در خواب نبودند بلكه عناصر بهايي را با رضايت كامل خود بر
اداره امور حساس مملكت مانند نفت گمارده بودند. فعاليت هايي كه در مسير رسيدن اهداف
استعمارگر براي چنگ اندازي به اين سرمايه ملي بود. براي نمونه زماني كه كشورهاي
غربي حاضر به فروش نفت به اسرائيلي ها نبودند، دولت ايران حاضر شد به بهاي كمتر از
كشورهاي ديگر نفت را به رژيم صهيونيستي بفروشد.در اين خصوص منوچهر فرمانفرمائيان701
چنين بيان مي كند:« اسرائيلي ها در ايران، ميان امراي ارتش و ساواك خيلي نفوذ
يافتند. خاطرم هست در يكي از كميسيون هاي نفت شركت داشتم. يكي از نمايندگان اسرائيل
آشكارا گفت: اگر كمكي به ما كنيد، ما اين كمك را از طريق ساواك به شما مسترد مي
كنيم. من در جواب جلوي همه گفتم: بفرماييد ساواك مابه التفاوت بهاي نفت را به شما
بدهد، شركت هاي ملي نفت چنين اجازه اي ندارد و ما جزو ساواك نيستيم. متأسفانه اين
جواب سبب كدورت همكارانم شد كه چند نفر از آن ها يهودي و بهائي بودند و بيش از همه
سنگ اسرائيل را به سينه مي زدند. طبيعتاً اسرائيل در پي منافع خود بود. ولي ما هم
سستي مي كرديم. آقاي انتظام رئيس هيئت مديره مي ديد كه با هويدا به شدّت مخالفت مي
كنم...».702
يكي از اين عناصر برجسته ي بهائي كه كارمند عالي رتبه ي شركت نفت انلگيس و ايران و
محرم راز روساي آن، فؤاد روحاني، پسر ميرعلي اكبرخان روحاني ميلاني (محب السلطان)
مي باشد. پدر وي از بهائيان فعال تهران و از تبار عباس ميلاني جزء بهائيان نخستين
است. محب السلطان داراي حضور ثابت در محفل بهائيان تهران از اوايل دهه ي 1280 ش، به
بعد بود.703
علي اكبر روحاني، در صدر مشروطه وارد نظميه شدو 4 سال بعد رئيس محكمه اداري در آن
اداره گرديد كه حضور او در اين مقام، با اعتراض علما و مسلمانان نظير آيت الله حاج
آقا جمال الدين نجفي اصفهاني همراه بود و همين امر به اخراجش از نظميه توسط رئيس
وقت نظميه در زمان نخست وزيري قوام السلطنه انجاميد704.
فؤاد و برادرانش تربيت شده چنين پدري بودند علاوه بر اين در سندي از ساواك در تاريخ
14/9/1351، از مهندس فؤاد روحاني، عضو عالي رتبه ي شركت نفت ايران و انگليس به
عنوان فردي بهائي ياد شده است.705
فؤاد روحاني كه داراي فوق ليسانس از انگلستان بود، مستخدم و كارمندعالي رتبه ي شركت
نفت انگليس وايران محسوب مي شد و رؤساي شركت از وي در مأموريت هاي مهم بهره مي
جستند.
فؤآد روحاني، مشاور حقوقي شركت نفت انگليس و ايران در سال هاي 1320-1317 و نيز
مشاور حقوقي شركت ملي نفت ايران در سال هاي اول پس از ملي شدن و اولين دبير كل اوپك
در سال 1340ش، مي باشد.706
فؤاد در سال هاي حساس پس از شهريور بيست، در مذاكرات رؤساي شركت نفت انگليس و ايران
با گلشائيان (وزير مشهور عصر پهلوي) كه حاصل آن تهيه ي قرارداد استعماري و ناكام گس
گلشائيان بود، شركت داشت707. همچنين وي در مذاكرات نمايندگان شركت نفت انگليس و
ايران نظير كتينگ و مسترجكسون و مستر سدان با اعضاي كميسيون نفت در مجلس شوراي
شانزدهم و نيز نمايندگان دولت دكتر مصدق نخست وزير واسطه و مترجم بود.
حسين مكي، از فعالان جنبش ملي كردن صنعت نفت، از تماس فؤاد روحاني با بعضي از اعضاي
كميسيون نفت مجلس براي منصرف ساختن آنها از دادن رأي مثبت به لايحه ي ملي شدن نفت
خبر مي دهد.708
فؤاد روحاني در زمان نهضت ملي نفت، وكيل شركت نفت انگليس و ايران بود كه شكايت نامه
ي اوليه شركت را عليه دولت ايران در زمان دكتر مصدق تهيه و تدوين كرد.709
فؤاد پس از كودتاي 28 مرداد، زماني كه دولت كودتا به رياست سرهنگ زاهدي همپاي سركوب
خونين فعالان هواداران نهضت ملي نفت دكتر علي اميني (رجل «امريكوفيل» مشهور) را
مأمور مذاكره و عقد قرارداد باكنسرسيوم (شامل شركت نفت ايران و انگليس و چند كمپاني
نفتي ديگر) كرد. فؤاد روحاني جزء تيم سه نفره اي بودكه زمينه را براي عقد قرارداد
استعماري اميني-پيچ710 فراهم ساخت.711
بهائي ديگري كه از فعالان نفتي ايران در آن سال ها به شمار مي رود، هوشنگ فرخان مي
باشد. هوشنگ فرخان، تحصيلكرده كالج امريكايي البرز در تهران و فارغ التحصيل دانشگاه
كلرادو امريكا در رشته ي مهندسي نفت است كه از سال 1318 ش، به بعد مستخدم شركت نفت
ايران و انگليس بود و پس از سرنگوني دولت ملي دكتر مصدق و تجديد سلطه ي كمپاني هاي
غربي بر نفت ايران به مقامات مهم و متعددي چون عضويت در هيئت مديره ي شركت نفت در
زمان رياست عبدالله انتظام و نيز مدير عامل شركت ملي گاز و شركت سهامي نفت، منصوب
شد.712
سندي كه در مورد بهائي بودن فرخان موجود است نامه اي با امضاي سكندر است كه در مهر
1343ش، زماني كه اميرعباس هويدا (عضو بلند پايه شركت نفت ملي ايران) توسط علي منصور
به وزارت دارائي گمارده مي شود از سوي مخالفان هويدا عليه وي نگاشته و براي مقامات
دولتي پست مي شود در نامه مزبور مي خوانيم : «هويدا در شركت ملي نفت معاون اداري
مدير عامل شد و با دستياران خود فؤاد روحاني و مهندس فرخان، سه تفنگداران بهائي ها،
در يك چنين مؤسسه ي عظيمي به هم پيوستند و سعي كردند تا حدي كه مقدورشان بود افراد
بهائي را در كارهاي مؤثر شركت ملي (نفت) بگمارند و همين كار را هم كردند».713
هوشنگ فرخان در مدت تصدي مسئوليت هاي مختلف،
سوء استفاده هاي فراواني كرده بود و رسوايي او در فروش نفت خام در منطقه ي البرز
(قم) كه در حوضچه ها جمع مي شده، برملا گرديده بود و پرونده ي اين ماجرا نيز با
جابه جا كردن افراد زيردست، كامل گرديده بود.
ساواك در معرفي فرخان چنين مي نويسد: «جسور و پرجرئت و صريح اللهجه و وارد به امور
نفتي و اهل زد و بند و سوء استفاده و سازش و قمار باز در پي تأمين منافع شخصي و عضو
فراماسونري است.714» و در جاي ديگر آمده است: « اين شخص از هر فروشنده كالا و
پيمانكاران و مهندسين مشاور كه در شركت ملي نفت كار مي كرده، سعي به اخذ وجوهي
نموده و حتي گزارش شده است كه بعد از انجام معاملات از فروشندگان چك بانكي براي
تضمين پرداخت وجوه دريافت مي داشته است.»715
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
699 - ب.كيا، ارتش در تاريكي، ص 69.
700 - روح الله حسينيان، بهائيت رژيم پهلوي و مواضع علماء، فصلنامه مطالعات تاريخي،
س پنجم، ش17، بهار1380، ص 15.
701 منوچهر فرمانفرمائيان فرزند عبدالحسين ميرزا فرمانفرما بود. وي در شركت نفت
مقامات زيادي را بر عهده داشت از جمله رئيس اداره ي كل امتيازات نفت و درآمد معادن
، مدير شركت كنسرسيوم بين المللي نفت و درآمد معادن، مدير شركت كنسرسيوم بين المللي
نفت، مدير شركت ملي نفت ايران، نماينده ايران در كنفرانس نفت قاهره ، امضاي اولين
معاهده اوپك و...
702 - منوچهر فرمائيان، از تهران تا كاراكاس نفت و سياست در ايران، صص782-781.
703 - فاضل مازنداني، ظهور الحق، ج 8، قسمت اول، ص 284.
704 -همان، ص 482.
705 - جواد منصوري، تاريخ 15 به روايت اسناد، ج1، سند شماره 82/2
706 - مهندس مهدي بازرگان، شصت سال خدمت و مقاومت، ج1، ص 294.
707 - اسماعيل رائين، اسنادخانه سدان، ص 16.
708 - حسين مكي، سال هاي نهضت ملي، ج 2، ص 252.
709 - اسماعيل رائين، اسناد خانه سدان، صص 220-219.
710 - هاوارد پيچ كنسرسيوم در مذاكرات تهران.
711 - خاطرات علي اميني، به كوشش حبيب لاجوردي، صص 118-117.
712 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، اميرعباس هويدا به روايت اسناد ساواك، ج 1،
صص 177-176.
713 - عبدالله شهبازي، ظهور و سقوط سلطنت فردوست، ج 2، ص 376.
714 - مركز بررسي اسناد انقلاب اسلامي، اميرعباس هويدا به روايت اسناد ساواك، ج 1،
ص 177.
715 - همان، ص113.
پاورقي |