(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 15  آبان  1391 - شماره 20349

تأثيرات تجمل گرايي در برنامه ها و سريال هاي تلويزيوني
تحميل زندگي مصنوعي
گزارشي از نهمين اجراي نمايش «شب آفتابي»
اينك آخرالزمان ...
نگاهي به فيلم سينمايي «اختاپوس»
كاريكاتوري از سينما و اداي ديني به لودگي!
آيا «عطر ولايت»در جشنواره هاي داخلي به مشام مي رسد؟
نگاهي به جدول اكران سينماها
بازار داغ فيلم سوزي در بازار سرد سينما
«مختارنامه»محرم به تلويزيون بر مي گردد
انتقاد بازيگر سياه پوست به حاكميت نژادپرستي در هاليوود


تأثيرات تجمل گرايي در برنامه ها و سريال هاي تلويزيوني

تحميل زندگي مصنوعي

آرش فهيم
اگر چه بحث تجمل گرايي در سريال ها و فيلم هاي تلويزيوني موضوعي قديمي وبارها گفته شده است، اما متاسفانه اين معضل همچنان پابرجاست و هنوز هم در اكثريت آثار، به ميزان كم يا زياد، گرايش به ايجاد جذابيت كاذب از طريق نمايش تجملات و زندگي اشرافي ديده مي شود.
رسانه ها نقش موثري در تكثير و تحكيم فرهنگ و ارزش ها در جامعه دارند. دركشور ما، صدا و سيما قدرتمندترين و پر مخاطب ترين رسانه محسوب مي شود. به همين دليل نيز عملكرد اين رسانه ملي، تأثير مستقيمي بر زندگي و رفتار و افكار شهروندان كشورمان دارد.
در اين ميان سريال ها و برنامه هاي نمايشي جايگاه مهم تري دارند. سرگرم كننده بودن، جذابيت، قابليت طرح مسائل سياسي و فكري به شكلي غيرمستقيم، اثرگذاري بر ضمير ناخودآگاه انسان ها و توان مخاطب قرار دادن انبوه تماشاگران، از ظرفيت هاي قابل توجه اين نوع برنامه هاي تلويزيوني است. به همين دليل نيز امروز درنبردهاي رسانه اي و جنگ هاي نرم، استفاده از سريال استعمال فراواني يافته است، تا آنجا كه حتي بنيامين نتانياهو، نخست وزير فعلي رژيم صهيونيستي در سخنراني سالگرد 11 سپتامبر خود در تاريخ 12 سپتامبر 2012 در «كميته اصلاح دولتي» آمريكا، خواستار سرنگوني حكومت حاكم برايران به وسيله پخش سريال در شبكه هاي ماهواره اي شد! او گفت: «آمريكا مي تواند با پخش سريال هايي كه افراد زيباروي جوان را در وضعيت هاي متنوعي از برهنگي نشان مي دهند كه زندگي هاي فريبنده و مادي گرايانه دارند و رابطه هاي بي قيد جنسي برقرار مي كنند،يك انقلاب را عليه حكومت ايران برانگيزد.»
همان طور كه بيان شد، درام هاي تلويزيوني به طور مستقيم بر روان و ضمير ناخودآگاه انسان ها تأثير مي گذارند. اين تأثيرگذاري بر افراد با سن و سال پايين شديدتر است.
يعني ذهن كودكان، نوجوانان و جوانان در اثر تماشاي نمايش هاي تلويزيوني، خيلي سريع و آسان شكل مي گيرد. به اين ترتيب است كه جوانان با الگو گرفتن از اين سريال ها دچار اين توهم مي شوندكه تجمل و اشرافي گري، نوعي تشخص و شخصيت را براي فرد به ارمغان مي آورد. بنابراين تمام تلاش خود را به كار مي گيرند تا سطح مادي زندگي خود را به سطح شخصيت هاي درون اين سريال ها برسانند كه نتيجه اين وضعيت،افزايش اسراف و مصرف گرايي در جامعه است.
به عنوان مثال در بسياري از سريال ها مي بينيم كه دختر و پسر جواني از همان لحظه ازدواج و آغاز زندگي مشترك خود وارد يك منزل باشكوه و برخوردار از انواع و اقسام لوازم و مبلمان جديد و پرهزينه مي شوند. اين در حالي است كه در دنياي واقعي، چنين اتفاقي بسيار دشوار و رويايي است. زيرا اكثر افراد براي ايجاد چنين خانه و وسائلي، بايد سال هاي سال كار و تلاش و پس انداز كنند و به جز برخي استثناها، هيچ جواني نمي تواند همان ابتدا زندگي خود را در يك خانه و با امكاناتي كه هزينه اش چند صد ميليون تومان مي شود بنا كند. اين نوع تصويرسازي از زندگي زوج هاي جوان تأثيري جز بالا رفتن غير منطقي توقعات آن ها نمي شود. در نتيجه شاهد افزايش روزافزون سن ازدواج هستيم. يا فرد براي رسيدن به چنين سطحي از تمكن و تمول ممكن است دست به كسب نامشروع و اختلاس و رشوه و نزول خواري و كلاهبرداري بزند. يكي از عوامل بالا رفتن نرخ طلاق و سرد شدن روابط زوج هاي جوان نيز همين گسترش فرهنگ تجمل گرايي و توقع دست يابي به يك زندگي مرفه و ثروتمند است.
ايجاد جذابيت، سوق دادن مردم به تماشاي برنامه هاي رسانه ملي و پيروزي در جذب مخاطب بر شبكه هاي ماهواره اي، از استدلال هايي است كه مديران سيما و برنامه سازان در توجيه گرايش به تجمل گرايي به كار مي برند. اما جاي ترديدي نيست كه اين مسئله در دراز مدت نتيجه اي معكوس را در پي خواهد داشت. به اين ترتيب كه رفته رفته ذائقه بينندگان تلويزيون به سمت اشرافي گري تغيير پيدا كرده و زمينه براي جذب شدن به شبكه هاي بيگانه فراهم مي شود.
يكي ديگر از تأثيرات تجمل گرايي در برنامه هاي سيما و تبليغ فرهنگ اشرافي و شمال تهراني را مي توان در گرايش روستاييان به مهاجرت به شهرها ديد. مردم روستاها كه تا قبل از ورود تلويزيون به منازلشان كمتر از اوضاع شهرنشيني آگاهي داشتند و چون زندگي مردم اطراف خود را مانند خويش مي ديدند، توقع مادي زيادي هم نداشتند. اما گسترش رسانه تلويزيون در روستاها باعث شد كه آن ها نيز به زندگي به سبك شهرنشينان آگاهي بيشتري يابند.
در اغلب سريال ها جلوه هاي مصنوعي و كاذب را از زندگي شهرنشيني مي بينيم؛ اوقات فراغت زياد، كار اداري و آسان و با ساعاتي اندك، در دسترس بودن مراكز تفريحي، سكونت در آپارتمان هاي زيبا و فراخ، داشتن اتومبيل هاي گران قيمت، زندگي ماشيني و مرفه و ... تصوير غالبي است كه معمولا سريال هاي ما از زندگي شهرنشيني نمايش مي دهند. نمايش پي درپي و مستمر اين موضوعات در سريال ها و فيلم هاي تلويزيوني تأثير به سزايي در تقويت نارضايتي از زندگي نزد روستاييان دارد. طبيعي است كه يك جوان روستايي با ديدن اين گونه برنامه ها تمايل به مهاجرت از محل زندگي خود و سكني گزيدن در كلان شهرها پيدا كند.
بدون شك اولويت دادن به مضامين استراتژيك و ارزشي و انقلابي، ساختار آثار را از تجمل گرايي پاك مي سازد. بهره بيشتر از هنرمنداني كه دغدغه هاي متعالي تر داشته و كمتر در پي دريافت اقتصادي هستند هم مي تواند به كاهش اين معضل رسانه اي كمك كند.
 


گزارشي از نهمين اجراي نمايش «شب آفتابي»

اينك آخرالزمان ...

درحالي كه نمايش «شب آفتابي» براي نهمين دوره متوالي روي صحنه رفت اما نسبت به سال هاي قبل با استقبال بيشتري مواجه شد. مهم ترين دليل اين اتفاق هم به ساختار خاص آن بر مي گردد و هم مضمون قابل تأملش. «شب آفتابي» به كارگرداني بهزاد بهزادپور، درواقع تلفيقي از هنرهاي سينما، تئاتر و موسيقي است. اما آنچه بيش از هر موضوع ديگري در اين برنامه جلب توجه مي كند، عظمت صحنه نمايش و تجلي جلوه هاي ويژه به صورت زنده و در مقابل چشم تماشاگران است. تماشاگراني كه طي دقايقي سفري تاريخي را تجربه مي كنند و سرگذشت بشريت را از نزديك مي بينند؛ از آدم تا ظهور منجي(عج). هر شب در اين برنامه بيش از 400 هنرمند در مقابل ديدگان هزاران تماشاگر روي صحنه مي روند.
امسال علاوه بر هموطنانمان، گروهي از مسلمانان خارجي مقيم ايران نيز از «شب آفتابي» ديدن كردند.
محمد صالح، دانشجوي پزشكي دانشگاه بين المللي امام خميني(ره) است. اين دانشجوي فلسطيني مي گويد: جاي چنين برنامه اي در غزه كه خط مقدم مقاومت در برابر اسرائيل است، خالي است.
او درباره اين برنامه گفت: شب آفتابي اولين نمايش با اين سبك و در اين ابعاد بود كه من تا كنون ديده ام و حقيقتا بسيار زيبا و تاثير گذار و در عين حال عبرت آموز بود.
صالح ادامه داد: ما در فلسطين چنين نمايش هايي نداريم و اكنون پس از تماشاي اين برنامه مي فهمم كه چقدر جاي چنين برنامه اي در غزه كه خط مقدم مقاومت در برابر اسرائيل است، خالي است.
اين دانشجوي فلسطيني با اشاره به جذاب ترين بخش هاي اين نمايش گفت: با وجود اينكه تمامي آيتم ها را خوب و درخشان مي دانم اما براي من به عنوان يك فلسطيني آيتم آخرالزمان و پيروزي مسلمانان بر صهيونيست ها بسيار جذاب و قابل توجه بود.ضمن اينكه نقطه اوج شب آفتابي را قسمت عاشورا و واقعه كربلاي آن مي دانم كه آيتم واقعا خوش ساخت و تاثيرگذاري بود؛ من خود با وجود اينكه سني هستم اما ارادت خاصي به حضرت سيدالشهدا(ع) دارم و تماشاي اين آيتم زيبا و هنرمندانه برايم بسيار حزن انگيز بود.
مريم، طلبه آلماني حوزه علميه قم نيز از ديگر تماشاگران اين نمايش بود. وي پس از تماشاي شب آفتابي گفت: از تماشاي چنين برنامه بزرگي در ايران شگفت زده شدم.شب آفتابي خيلي عالي بود و من از هماهنگي ميان گروه هاي مختلف و روايت داستان همه پيامبران بسيار لذت بردم.
وي ادامه داد: با توجه به ظرفيت هاي بالاي شب آفتابي، فكر مي كنم اگر اين برنامه در آلمان هم اجرا شود استقبال مخاطبان آلماني از آن استقبال پرشور و خوبي خواهد بود.
فيصل محمدي، دانشجوي مهندسي عمران دانشگاه بين المللي امام خميني(ره) از كشور افغانستان نيز گفت: شب آفتابي روايت وسوسه شيطان و هشدار به اين مسئله است.اين دانشجوي افغاني بيان كرد: در مدت دو ساعت شاهد نمايشي خيره كننده بودم، به طوري كه به نظر من در فيلم هاي سينمايي و با استفاده از جلوه هاي ويژه كامپيوتري هم نمي شود چنين صحنه هايي خلق كرد.وي افزود: هركدام از صحنه هايي كه در شب آفتابي به نمايش درآمد تاثيرگذاري خاص خود را داشت، ولي به نظر من آيتم آخرالزمان بسيار تاثيرگذار و خوش ساخت طراحي شده بود.
محمدي با اشاره به دو پيام شب افتابي گفت: شب آفتابي پيام هاي بسياري را براي مخاطبان خويش دارد كه در اين ميان دو پيام پررنگ تر از ديگر پيام ها بودند؛ يكي اينكه انسان از آغاز خلقت تا پايان آن با شيطان درگير و در معرض وسوسه هاي اوست و پيروزي نهايي در گرو غلبه بر شيطان و شياطين است و ديگري آنكه زحماتي كه تمامي پيامبران الهي براي گسترش دين يكتاپرستي كشيده اند بيهوده نبوده و در پايان منجر به برقراري حكومت عدل الهي توسط امام زمان(عج) خواهد شد.
عليرضا عبدالله دانشجوي اندونزيايي هم گفت: پيشنهاد مي كنم شب آفتابي در قالب توري جهاني در ديگر كشورهاي جهان نيز اجرا شود.
وي ادامه داد: در اندونزي تئاترهاي بسياري داريم اما اطلاعي از اينكه برنامه اي اين چنيني نيز داشته باشيم ندارم؛ منظورم داستاني است كه با اين نگاه جامع به داستان پيامبران بپردازد.
اين دانشجو با اشاره به بخش هاي مختلف اين نمايش گفت: فارغ از بحث داستاني و تاريخي نمايش و آنچه به روي صحنه رفت، چيزي كه نظر مرا به خود معطوف كرده است تهيه و توليد نمايشي با اين عظمت است.
وي در خاتمه گفت: پيشنهاد مي كنم شب آفتابي در قالب توري جهاني در ديگر كشورهاي جهان نيز به روي صحنه رود؛ قطعا مردم جهان از چنين اثر فاخري استقبال خواهند كرد.
يك دانشجوي بنگلادشي هم پس از مشاهده نمايش شب آفتابي گفت: بيش از يك هفته نيست كه به ايران آمده ام و در اين مدت شب آفتابي برايم بزرگ ترين سورپرايز بوده است.
اومير انودهوري با بيان اين مطلب افزود:به نظر من كارگرداني و مديريت چندصد هنرور كار بسيار سختي است، اما در شب آفتابي اين مديريت، همچنين هماهنگي بين نور و صدا عالي بود و به دست اندركاران شب آفتابي براي تهيه و توليد چنين نمايشي تبريك مي گويم.
وي با اشاره به استقبال مردم بنگلادش از چنين نمايشي افزود: در كشور من نمايش هاي اين چنيني نداريم ولي بسيار مشتاقم تا برنامه اي مانند شب آفتابي در بنگلادش نيز به روي صحنه رود، و يقين دارم اگر چنين شود با استقبال پر شور مردم مواجه خواهد شد. وي با اشاره به آيتم هاي به ياد ماندني شب آفتابي نيز گفت: آيتمي كه بيشتر نظر مرا به خود جلب كرد آيتم جنگ تحميلي عراق عليه ايران بود كه واقعا خوب و واقعي به تصوير كشيده شد.انودهوري در خاتمه انتقادي را هم مطرح كرد: تنها انتقادم به برنامه باريك بودن راهروهاي ورود و خروج تماشاگران و ازدحام آن ها است كه اگر فكري به حال آن شود تماشاگران مي توانند راحت تر به تماشاي برنامه بروند.
 


نگاهي به فيلم سينمايي «اختاپوس»

كاريكاتوري از سينما و اداي ديني به لودگي!

محمد قمي
سوال مهمي درباره فيلم «اختاپوس» پيش مي آيد كه جا دارد سازندگان محترم آن بدان پاسخ گويند. و آن اينكه دوستان عزيز! اين چه تصور خام و كاريكاتوري و بدفرمي است كه از كودك و سينماي كودك داريد؟!اين همه رقص و آواز و موسيقي و آرايش و قيافه هاي دفرمه و تنش و عصبيت و رنگ و لعاب و... را در يك فيلم براي كودكان ريخته ايد كه چه بشود؟ اين ها براي كودكان است يا به نام كودكان؟! ابزار است يا هدف؟ حتي اگر هدفتان چيز ديگري باشد هم بايد پرسيد هدف براي شما استفاده از هر وسيله اي را توجيه مي كند؟ براستي كودكان معصوم و مظلوم ما چه گناهي كرده اند كه بايد گير چنين فيلم هايي بيفتند؟! با اين همه سن و سال و حال و حوصله، اواسط فيلم حوصله ام سر رفت و سرم درد گرفت! واي به حال بچه هاي طفل معصوم مردم!
اختاپوس( با نام قبلي آهوي پيشوني سفيد) كه مي گويند اولين قسمت از سه گانه اي است درباره كودكان، داستان آهويي است كه با دور شدن از خانه و خانواده اش با اتفاقاتي روبرو مي شود... اين أثر را نمي توان به معناي دقيق كلمه يك فيلم سينمايي دانست، چرا كه در اين مجموعه تصاوير به هم پيوسته كه ذيل عنوان اين فيلم به خورد تماشاگر داده مي شود در واقع چيزي جز معجوني از يك سري كليپ تصويري به همراه موزيك و رقص و البته جلوه بخشي هاي حجيم آرايشي در قاب برنامه هاي تركيبي تلويزيوني و نه آثار سينمايي ديده نمي شود و نه از ميزانسن درست و معقولي در آن نشاني هست و نه از داستان با چفت و بست و تأثيرگذاري در آن اثري.
فيلم تلاش مي كند همه چيز را در ذيل رنگ و لعابي كه به تصاويرش بخشيده پنهان كند و از اين رهاورد به لاپوشاني ضعف هاي عمده اش بپردازد.
اين ضعف ها چيست؟
1.عدم شخصيت پردازي: هيچ كدام از كاراكترهاي فيلم درست پرداخت نشده اند و حتي در قالب تيپ هم درنيامده اند چه برسد به شخصيت. نه قصه درستي براي هيچ كدام تعريف مي شود و نه اساسا فضاي تنفسي درستي براي آدم هاي فيلم تدارك ديده مي شود و معرفي كاملي برايشان تعبيه مي گردد. همين امر هم باعث مي شود كه مخاطب اصلا نتواند شخصيت ها را باور كند تا چه رسد به اينكه بخواهد با آنها همراهي يا همذات پنداري داشته باشد. اين باور بايستي در فضا و اتمسفر فيلم تأمين گردد و از همين رهاورد، موقعيتي بر مبناي منطق روايي و ويژگي هاي شخصيتي كاراكترهاي فيلم شكل بگيرد كه البته اين فيلم ابدا به اين موفقيت نائل نيامده است.
2. رنگ و لعاب هاي بي جهت و منحرف كننده: فيلم بي آنكه به اصول زيبايي شناسي خاصي پايبند باشد و يا هدف خاصي را در منطق سينمايي دنبال كند به پخش كردن سخاوتمندانه مشتي رنگ و نور و آدم و شيء و صحنه و... مبادرت ورزيده و همه چيز را آن قدر شلوغ كرده كه چيزي جز سردرد نصيب تماشاگرش نمي كند. شما به جاي اينكه داستان و قصه و جلوه درست از همه چيزهايي كه در فيلم دخيلند ببينيد، كلي وسيله و رنگ و آدم و عروسك و دراكولا و شبح و جادوگر و شتر گاو پلنگ مي بينيد كه به هيچ كار «فيلم» نمي آيند، هر چند چرخ اين شبه تصاوير وصله پينه شده به هم را مي چرخانند!
3. موسيقي به مثابه فرشي براي مخفي كردن خاكروبه: حجم فربه و انبوهي از موسيقي و رقص هايي كه با آن درآميخته و مثلا قرار است آموزش اخلاقي غير مستقيم هم بدهد! شوخي مي كنيد دوستان؟! از اين چنين چينش و موقعيتي تنها آموزش رقص بر مي آيد و لا غير!
حالا بايد پرسيد حضرات سازنده فيلم اختاپوس! چرا فكر مي كنيد مخاطبان و احيانا منتقدانتان اينقدر بي خبر هستند و با اين ابزار و ادوات دمده و تكراري و نخ نما شده، مي شود حواسشان را از ضعف ها و نقصان هاي چنين فيلمي ، منحرف كرد به رقص و موسيقي و آرايش و عروسك و جنگولك بازي؟!و واقعا اين چه تصور خام و كاريكاتوري و بدفرمي است كه دوستان سازنده اين فيلم از كودك و سينماي كودك دارند؟!


آيا «عطر ولايت»در جشنواره هاي داخلي به مشام مي رسد؟

حسن رضائيان
كشور ما ايران بعد از سقوط رژيم طاغوت شاهنشايي به منبع عظيم وگسترده ارزش هاي اسلامي و ديني تبديل شد . ولايت رهبر كبير انقلاب اسلامي و زمزمه شدن آن در جبهه هاي حق عليه باطل توسط رزمندگان اسلام بركات ونعمات خاصي را بر اين كشور ارزاني داشت و البته در زمان حال هم با منعكس شدن نور ولايت از بيت رهبر معظم انقلاب حضرت آيت ا... خامنه اي،جامعه و مملكت ما زير اين سايه عظيم معنوي علي رغم اقدامات كشور هاي مستكبر و سلطه گر مانند آمريكا و اسرائيل در تحريم و ساخت فيلم هاي هاليوودي با ساختار ضد ايراني و متاسفانه فيلم موهن، توهين مستقيم آنها به ساحت مقدس پيامبر گرامي اسلام همچنان در امان بوده و همچنان تا ظهور حضرت ولي عصر (عج) از كيد و مكر دشمنان در امان خواهد بود.(ان شاءالله)
جنگ ميان حق و باطل در قرن حاضر در جبهه هاي جنگ نرم و در شبكه هاي مختلف مجازي و ماهواره اي با دوربين كارشناسي آن هم با نگاهي منصفانه به حوادث در اين جنگ عليه فرهنگ و تمدن غني ايراني و اسلامي ، توسط غول هاي استكبار جهاني دنبال مي شود و حتي اين قطار آتشين ضد ارزشي و فرهنگي در هيچ ايستگاهي توقف ندارد و با سوخت تفكرات صهيونيستي به حركت خود ادامه مي دهد.
وقتي فيلمي ضد ارزشي و مغاير با فرهنگ و تمدن ايراني و اسلامي ساخته مي شود، آتشفشان هميشه فعال خشم ملت هاي مسلمان در دفاع از ارزش هاي ديني و ملي خود فوران مي كند و راه پيمايي هاي ملت هاي مسلمان و بيداري اسلامي در گوشه و كنار اين جهان پهناور به شكل گدازه هايي سوزان دشت وسيع كشت افكار شوم و زشت مستكبران را تهديد و آن را در آستانه سوخته شدن قرار مي دهد. اما در فضاي مجازي و در چرخه ساخت فيلم بدنه، سينماي ايران مثل قطب سرد شمال هميشه در زمستان به سر مي برد. و تنها در برخي از مواقع نور و روزنه اي محدود از روشنايي آن هم با انتقاد مسئولان نسبت به ساخت فيلم «موهن » و بيانيه هايي در اين رابطه ديده مي شود.
سينماي دفاع مقدس در تاريخ سينماي ايران نوري تابناك براي انعكاس ارزش هاي ديني و ملي است. زيرا رزمندگان ما در نبرد با دشمن هر چند در نگاه مردم اسلحه و ادوات نظامي داشتند، اما اين موضوع ظاهر قضيه بود، چرا كه آنها از سلاح ايمان و ولايت مداري براي پيشروي به سنگر هاي دشمن استفاده مي كردند. ياد وذكر ائمه اطهار(ع) وقتي در زبان آنها جاري مي شد، به عنوان لرزه اي قوي اردوگاه مستحكم دشمن را به لرزه مي انداخت. نمونه بارز آن را مي توان به فيلم سينمايي انيميشن «عطر و لايت» به تهيه كنندگي وكارگرداني مسعود صمدي اشاره كرد كه با ظاهري ساده اما پر تلاطم و نه برگرفته از فرهنگ غربي و هاليووديسم بلكه متناسب با فرهنگ و حال وهواي آن دوران، واقعيت هايي روحاني و معنوي را با زبان ايمان و ولايت مداري سروده است كه اعتقاد آهنين رزمندگان ما را به تصوير مي كشد. و اي كاش در ان زمان بوديم. اين فيلم بازگشتي است به فطرت ما انسان ها و تعيين مسيري است براي رسيدن به آينده.
همزماني احداث جاده سيد الشهدا(ع) در محلي غير قابل باور براي فعاليت هاي عمراني آن هم درمدت 72 روز و برخورد پايان كار ساخت اين جاده با ميلاد سرور و سالار شهيدان حضرت امام حسين(ع)قصه اي نيست كه بگوييم بر پايه تخيلات نويسنده و كارگردان بوده، بلكه موجي بلند از درياي معنويت رزمندگان ما در دوران دفاع مقدس بوده است. و اگر نبود آن ولايتمداري رزمندگان ما، آن حماسه ها بوجود نمي آمد و صد البته اين مفاهيم در فيلم شعار محسوب نمي شود بلكه واقعيت و شعوري است كه رزمندگان دوران دفاع مقدس به آن عمل كردند تا درسي باشد براي ما و نسل آينده .
چرا نبايد در اين رابطه فيلم هايي ساخته شود، تا به دنيا نشان دهيم تاريخ دوران دفاع مقدس ما قابل قياس با جنگ هاي جهاني و سايرجنگ هاي دنيا نيست؟ متاسفانه سينماي ايران هنوز نتوانسته كلنگ اين بناي ارزشي را در جهان بزند. با تحريم جشنواره اسكار ما نشان داديم كه به ارزش هايي ديني پايبند هستيم. ولي چرا نبايد اسلام و بحث مهم ولايت را در قالب فيلم براي جهانيان به روشني بيان كنيم؟ نه تنها اين كار صورت نمي گيرد كه حتي در جشنواره هاي داخلي نيز از فيلمي مانند «عطر ولايت» حمايت نمي شود. آيا وقت آن نشده كه با حمايت مالي ومعنوي خود نقطه آغازي براي اين گونه فيلم ها باشيم. آيا «عطر ولايت» در جشنواره هاي داخلي به مشام مي رسد؟ البته اميدوار بوديم كه در جشنواره كودك به اين اثر توجه شود، اما چه كنيم كه باز هم هدف بي مهري قرارگرفت و آن را در حاشيه قرار دادند!!!!


نگاهي به جدول اكران سينماها

بازار داغ فيلم سوزي در بازار سرد سينما

مهدي اميدي
نمايش همزمان 15 فيلم در سينماهاي كشور در دور اخير اكران، نتيجه اي جز فيلم سوزي در پي نداشته است.
درحالي كه فيلم هاي اكران شده در اين فصل، چندان با استقبال مردم مواجه نشده بودند كه ورود فيلم هاي ديگري به چرخه اكران، عرصه را بر نمايش فيلم ها تنگ تر كرد. به جز فيلم «كلاه قرمزي و بچه ننه» ساير فيلم هاي اكران شده در يك ماه اخير، مخاطب چنداني را به خود جذب نكردند. از هفته گذشته نيز پنج فيلم جديد اكران شد. اين فيلم ها عبارتند از: «يك فراري از بگبو»، «پنهان»، «آئينه هاي روبرو»، «پيمان» و «سلام بر فرشتگان» كه يكي از شلوغ ترين مقاطع اكران را طي سال هاي اخير پديد آورده اند. تجربه نشان داده كه در چنين شرايطي كه تراكم و ترافيك فيلم ها زياد مي شود، آثار به نمايش درآمده چندان به چشم نمي آيد. طبيعي است كه وقتي تعداد زيادي فيلم بطور همزمان روي پرده سينماها مي روند، مخاطب هاي سينما بين آن ها تقسيم شده و در نتيجه هيچ يك با استقبال قابل توجهي مواجه نمي شوند كه اين رويه را به اصطلاح فيلم سوزي مي نامند.
نكته عجيب اين دوره از اكران سينماها اين است كه چهار فيلم كودك و نوجوان با هم درحال نمايش هستند! «اختاپوس»،«همبازي»،«سلام برفرشتگان» و «كلاه قرمزي و بچه ننه» آثار مناسب براي مخاطب كودك و نوجوان به حساب مي آيند كه همزماني نمايش آن ها غيرمنطقي است. وضعيت آرماني در هر نوبت اكران اين است كه در موضوع ها و ژانرهاي آن ها تنوع وجود داشته باشد.
نتيجه نمايش پرحجم شدن فيلم ها در سينماها و همچنين عدم تنوع در بين آن ها، افزايش ركود و فروش پايين فيلم هاست. حتي برخي از اين آثار باوجود برخورداري از تبليغات گسترده و حواشي زيادي كه برايشان پيش آمد هم نتوانستند توجه مردم را به خود جلب كنند. مثل فيلم «من همسرش هستم» كه به رغم قرار داشتن در مركز حواشي ناشي از مضمون خيانت محور و در اختيار داشتن بازيگران چهره، فروشي كمتر از 240 ميليون تومان آن هم طي حدود 40 روز داشته است. فيلم «تو و من» هم كه از بازيگران به اصطلاح ستاره برخوردار است، بعد از دو ماه فقط 550 ميليون تومان فروخته است. فيلم «بوسيدن روي ماه» هم با وجود تبليغات بسياري كه براي آن صورت گرفته حدود 200 ميليون تومان فروش دارد. ساير فيلم ها هم رقم هايي بسيار پايين را در جدول اكران ثبت نموده اند. در اين ميان تنها فيلم «اختاپوس» به كارگرداني سيدجواد هاشمي با استقبال نسبي مواجه شده كه آن هم مديون در اختيار داشتن سانس ويژه مدارس است.


«مختارنامه»محرم به تلويزيون بر مي گردد

مجموعه تلويزيوني «مختارنامه» كه يكي از محبوب ترين سريال هاي سيما در سال هاي اخير بوده است، همزمان با ماه محرم بار ديگر پخش خواهد شد.
اين سريال ازابتداي ماه محرم در شبكه قرآن ومعارف سيما،به نمايش مجدد در مي آيد
«مختارنامه»به كارگرداني داوود ميرباقري و بازي فريبرزعرب نيا در نقش مختار، بخشي از تاريخ صدر اسلام را با با تطبيق شرايط روز و با محوريت قيام مختار ثقفي روايت مي كند.
اين سريال علاوه برشبكه هاي داخلي به زبان هاي مختلف ترجمه شده و روي آنتن رفته است.
 


انتقاد بازيگر سياه پوست به حاكميت نژادپرستي در هاليوود

يك بازيگر سياه پوست هاليوود گفت: سينماي آمريكا عمدتا به سفيدپوست ها اختصاص دارد و براي رنگين پوست ها جاي چنداني وجود ندارد.
دنزل واشنگتن در تازه ترين گفت و گوي خود با رسانه ها گفت: براي عموم مردم ورود به دنياي سينما و بازيگري سخت و غيرممكن است. براي كسي مثل من كه رنگ پوستم سياه بود، اين مشكلات بيشتر و بيشتر خودش را نشان مي داد. هاليوود عمدتاً اختصاص به بازيگران سفيد پوست و جوان دارد. براي ما رنگين پوستان فضا و جاي زيادي وجود ندارد و همين باعث مي شود تا تلاش مان را چند برابر كنيم. در مقايسه با بازيگران سفيد پوست، ما بايد تلاش مضاعفي كنيم تا بتوانيم خودمان را ثابت كنيم.
وي در پاسخ به اين سئوال كه چرا در شهر هاليوود زندگي نمي كند بيان كرد: زندگي در اين مكان را دوست ندارم. استرس عجيبي در آدم ايجاد مي كند و آرامش را مي گيرد. تنها زماني به لس آنجلس مي روم كه فيلمبرداري دارم، يا بايد كاري را در آنجا انجام دهم. هاليوود شلوغ و در هم ريخته است و با روحيه و مزاج من جور در نمي آيد. با هم سازگار نيستيم. واشنگتن همچنين درباره تأثيرات بحران اقتصادي آمريكا بر كار حرفه اي اش توضيح داد: من چهار فرزند دارم و از نظر اقتصادي، بايد چرخ يك خانه پرجمعيت را بچرخانم. بايد كار كنم تا از نظر اقتصادي، كم و كسري نداشته باشم. معمولا يك فيلم را به دليل مسائل اقتصادي بازي مي كنم و فيلم ديگر را به دليل اهميت فيلمنامه و كاراكتر هاي آن. سعي دارم نوعي توازن بين مسائل اقتصادي و علائق حرفه اي ام ايجاد كنم.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14