(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنج شنبه 18  آبان  1391 - شماره 20352

علت برخي پرخاشگري ها و نابردباري ها در روابط اجتماعي چيست؟ ( بخش دوم)
شكيبايي؛ اهرم بازدارنده پرخاشگري




علت برخي پرخاشگري ها و نابردباري ها در روابط اجتماعي چيست؟ ( بخش دوم) شكيبايي؛ اهرم بازدارنده پرخاشگري

درست گام گذاشتن و برداشتن روي موزائيك هاي زندگي، كيفيت سالم و آسوده زيستن ستودن است. در مقابل، تسخير منيت و تسلط نفسانيت بر اراده و عقلانيت، رفتن و گاه ايستادن در ناهمواري هاي هستي است. آن گذر در بخشش يك خطا يا اشتباه است و محصولش آرامش جان و روان، اين حركت و سكون ره آوردش تندگويي و داغان شدن سلسله اعصاب است. يك لحظه در چهار راه تصميم گيري به خويشتن صميمانه خودروي آوريم كه بپرسيم سلامت خوب يا درهم ريختگي روان آن گاه كه در روابط اجتماعي با يك مشكل ولو ناروا روبه رو شده ايم.
انسان به عنوان اشرف مخلوقات جهان هستي صفات بارز و منحصر به خود را دارد از جمله خرد، تعقل و احساس. اين مشخصات ضمن آن كه يك حقيقت است بلكه ريشه اي در احتياجات و فعل و انفعالات انسان دارد. از سوي ديگر انسان، هم مسئول خود است و هم مسئوليت اجتماعي دارد، هم چنان صاحب حق و حرمت و حافظ سلامت خويشتن است و همين طور وظيفه مند رعايت سلامت حيثيت و حريم انساني همنوع. بنابراين، وارد كردن هر نوع خدشه به شخصيت و موقعيت اجتماعي يكديگر، تقصير محسوب مي شود. بر همين مبني، تعرض و خشونت در روابط اجتماعي به هر دليل نسبت به همديگر هم از جهت اخلاق و مقام انساني و هم قانون مدني، مطرود و ناپسند محسوب مي شود.
خويشتن داري؛ نشان
شخصيت و رشد فرهنگي
از «مهران عليپور» كارشناس امور فرهنگي، مي پرسم علت و معلول پرخاشگري و بي صبري ها در روابط اجتماعي چيست؟ مي گويد: «اين موضوع مي تواند محرك هاي مختلف داشته باشد، مثلا نااميدي موردي در يك هدف، نوع تربيت، تضاد فرهنگي، اقتصاد، نارضايتي در محيط كار، ناسازگاري هاي خانوادگي و موارد ديگر كه از جايگاه انساني زيبنده نيست چرا كه انسان داراي شعور، احساس عاليه و كرامت است. واكنش هاي تند و غضبناك در برابر هر تضاد فكري و مسايل مادي بين افراد در وهله اول نشان از ضعف فرهنگي و خويشتن داري دارد. بازخورد ديگر پرخاشگري مي تواند ناشي از نوع تربيت باشد. در اين دو مقوله فرضا اگر يك فرد ناشناس دستش را قدري محكم به شانه شخصي كه جلوي او راه مي رود بزند و چند رهگذري هم لبخندي به اين عمل آن فرد بزنند و شخص مذكور به تلافي برگردد به آن فرد مشت محكمي بزند و احتمالا درگير هم شوند. مي شود گفت هيچ يك از آنان نزاكت فرهنگي و تربيتي را رعايت نكرده اند. يك جمله مصطلح است كه مي گويند «خون را با خون نمي توان شست.» بنابراين گاه در نبرد خشونت اگر يك طرف گذشت كند و «منيت» خود را دستمايه دامنه پرخاشگري نكند تفاوت شخصيت و رشد فكري و فرهنگي خود را در اجتماع نشان مي دهد.»
بخشش؛ معيار بلند طبعي
«امين» كارمند، علت پرخاشگري در روابط اجتماعي را بالا رفتن توقعات، نابرابري دخل و خرج ها و كم توجهي گسترده به رعايت اعمال مفاهيم فرهنگي در قشرهايي از خانواده ها و سطح اجتماع عنوان مي كند و آنها را سبب ناهمواري هاي جريان معمول زندگي مي داند و مي گويد: «باتوجه به مطالب فوق، تندگويي و نابخشودگي اختلافات في مابين و در حوزه اجتماعي بروز مي كند.»
وي در ارتباط با علت پرخاش كردن ها و نيز درباره چشمداشت ها، مي گويد: «مثلا فرزند جوان خانواده اي از پدرش توقع خريد ماشين يا فلان وسيله شخصي پربها دارد. اما پدر وسعش براي تامين چنين انتظارات كفاف نمي كند. عدم تامين چنين خواست ها مي تواند به مذاق فرزند گران بيايد. همين سرمنشا تلخكامي و گفت وگوي تند مي شود. معتقدم ملاحظه كاري يا دورانديشي در هر موضوع را به عبارتي مي توان نوعي حرمت گذاري به هم ديگر دانست كه همين باعث ايجاد روابط حسنه و پرهيز از خشنونت مي شود. خلاصه اين كه گذشت در زندگي، معيارسنجش بلند طبعي است. والسلام!»
راهكارهاي اسلام
براي دفع پرخاشگري
«حميد صالحي» پژوهشگر ديني، در قسمت نخست گزارش پيرامون موضوع پرخاشگري و ناشكيبايي در روابط اجتماعي، در خصوص مفاهيم، نمودها و اين كه پرخاشگري ذاتي است يا اجتماعي، نقش قواي شهويه، غضبيه و عاقله در مقابله با فشارهاي بيروني و مديريت عقل مطالبي مطرح كرد.
وي در ادامه، محور راهكارهاي دفع پرخاشگري در اسلام، چنين مي گويد: «آموزه هاي وحياني اسلام، آموزه هاي كنترل، هدايت، مهار و تعديل گر هستند، يعني به انسان در سه حوزه عقايد، اخلاق و عبادات (نمادهاي تعديل گر در حوزه عمل) كمك مي كنند تا افزون بر شناخت خود و هستي، مهار و هدايت قواي نفساني را در اختيار گرفته و غرايز را بر پايه آموزه هاي وحياني تعديل كنند و در مسير تكاملي درست قرار دهند.»
وي در همين ارتباط اظهار مي دارد: «پرخاشگري به معناي خروج از دايره اعتدال به امري ناپسند است كه مي تواند ريشه درخواست هاي افراطي و دنياگرايي يعني همان هواي نفس داشته باشد. (آل عمران- آيه 14) همين هواهاي نفساني انسان را به سمت و سوي جنگ سوق مي دهد. (نساء، آيه 94) بنابراين براي درمان پرخاشگري مي بايست افراد انساني را به سوي عقل گرايي و اعتدال سوق داد و به گونه اي عمل كرد كه شخص بتواند قواي شهواني و غضبي خود را تحت كنترل درآورد.»
اين پژوهشگر ديني اضافه مي كند:«در همين زمينه، تقويت صبر و افزايش سطح آستانه تحمل مي توانند مهم ترين عامل در كاهش پرخاشگري باشند. هم چنين از آن جايي كه بي صبري علل و عوامل متعددي دارد كه از مهم ترين آن ها عدم شناخت است. شناخت مي تواند در كاهش پرخاشگري و افزايش آستانه تحمل افراد مفيد باشد. مي دانيم وقتي انسان از حكمت عمل كاري اطلاع نداشته باشد از انجام آن امتناع كرده يا خسته شده و آن را رها مي كند اما اگر از حكمت و هدف كاري آگاهي و شناخت داشته باشد همين شناخت انگيزه اي براي انجام و تداوم عمل و صبر براي رسيدن به آن هدف است. از همين رو است كه خداوند در آيات قرآني در بسياري از موارد پس از بيان حكم از احكام تكليفي اهداف و حكمت هاي آن را نيز بيان مي كند. بنابراين، ايجاد صبر جميل در انجام كاري و مديريت نفس، از طريق آگاهي بخشي و شناخت، شدني است و اين گونه مي توان آستانه تحمل شخصي را افزايش داد.»
سلامت زندگي را با خشونت نگيريد
«برخورد معقولانه و آرام از همان لحظه هاي اوليه احتمالي يك مشكل ناخواسته مثلا تصادف دو خودرو و يا ... (مي خندد): فرض خاكستر آتش سيگار يك رهگذر بي مبالات يا درگير مشغله اي بوده پشت دست عابري را كمي داغ كرده و او ناراحت شده و يا مشكلات ديگر، به يقين فشار تحريك و تعرض آن ها در انظار عمومي را مي گيرد و يك حس صلح جويانه به طرف زيان ديده كه داد و فغان راه نينداخته در مقابل عذرخواهي مودبانه طرف مقابل كه عامل ضرر هم شده است، جريان مي گيرد.»
اين بخشي از ديدگاه «جعفري» دبير يكي از دبيرستان هاي تهران ، مرتبط به دليل برخي خشونت ها در عرصه اجتماعي است با اين ادامه: «شخصا برخلاف سركلاس، در اين موارد سختگير نيستم به اين دليل كه غير از الزام به حفظ سلامت جسم و روان كه وظيفه هر انسان است، ماديات حتي اگر با حرص آميخته شده باشد، چيزي نيست كه باارزش تر از نفس زندگي باشد. اين تجربه اي كه گردش روزگار و زندگي به همه گوشزد كرده و مي آموزد. انسان صفاي درون و آرامش فكر را نبايد با مصنوعات، خشونت، بي گذشتي و زياده طلبي ها معامله كند. شخصا به دفعات آدم هايي را در همين سطح خيابان و اجتماعات متعارف ديده ام كه چقدر حلم و سخاوت در كمك و گذشت به افراد داشته و نشان داده اند. يك بار شاهد برخورد دو خودرو بودم بدين نحو: يك نفر كه اتومبيلش در اثر بي احتياطي راننده اي ديگر كلي خسارت ديده بود، آرام از پشت فرمان بيرون آمد و با روحيه آرام به در و ستون بدنه ماشين كه فرو رفته و رنگ ريخته بود نگاه كرد و با تبسمي به راننده خاطي گفت همين امروز از صافكاري و نقاشي بيرون آوردم مي گذاشتي يك دو روز بي نقص مي ماند!... آن راننده كه تا چند لحظه پيش ناراحت و غمگين شده بود با اين طرز برخورد طرف خود، چهره اش منبسط شد و آمد دست به شانه مرد خسارت ديده زد وگفت تمام خسارت را با رضايت از جبران آن مي پردازم متاسفم اين اتفاق افتاد. به فكر رفع يك مشكل حياتي خانوادگي بودم. آن ها بدون آن كه كمترين جر و بحثي راه بيندازند هر يك با خودرو خود راهي تعميرگاه شدند.»
«جعفري» مي گويد:« يقين دارم همه كساني كه براي اتفاق مشكلات صورت گرفته در سطح شهر و يا محيط هاي ديگر خشونت و بدرفتاري مي كنند تا به نتيجه مطلوب خود برسند، پيشتر به لحاظ عصبانيت و فشار به سلامت، به جان خودشان زيان زده اند. اما شان و شعور آدمي حكم مي كند گره اي كه با دست باز مي شود را نبايد با دندان باز كرد.»
گزارش روز
 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14