(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 22 دي 1388- شماره 19557
 

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
اين راه هم مسدود است (يادداشت روز)
كيهان و خوانندگان
قليون (گفت و شنود)
گري سيك: تعيين ضرب الاجل براي ايران از ابتدا سياستي شكست خورده بود
معاون ستاد كل نيروهاي مسلح: جنگ نرم، كشورگشايي بدون لشكركشي است
جوابيه علي مطهري وپاسخ كيهان
مديريت جامع به روايت چشم اسفنديار دولت (خبر ويژه)
BBC به خاطر استقلال و فقر 272 ميليون پوند اعانه گرفت! (خبر ويژه)
پترائوس : اين هم شدني است! (خبر ويژه)
«عطا» همان «هخا» بود (خبر ويژه)
نامزد يك درصدي و فيگور مناظره! (خبر ويژه)



اين راه هم مسدود است (يادداشت روز)

چه كسي باور مي كرد؟ پس از 7 ماه از زماني كه فتنه انتخابات دهم در ايران آغاز شده اكنون سران فتنه، كساني كه تا توان داشتند و مقدورشان بود از وارد آوردن هيچ خسارتي به نظام و انقلاب فروگذار نكردند، كساني كه خود را رهبران انقلاب آينده ايران مي خواندند، آنها كه به نظام دروغ بستند و چون در اثبات دروغ خود درماندند و با به خيابان كشاندن عده اي از مردم جان و مال آنها را سپر بلاي خود ساختند، كساني كه دشمنان خوني اين ملك در اين ماه ها حتي يك روز از ابراز ارادت به آنها و اعلام پشتيباني از آنها غافل نشده اند، آري همين ها، اكنون به دنبال راهي آبرومندانه براي فرار مي گردند. چه كسي باور مي كرد؟ چه كسي باور مي كردآخر و عاقبت كساني كه سرويس هاي اطلاعاتي غربي به آنها دل خوش كردند و همه سرمايه رسانه اي و تروريستي خود را به پاي آنها ريختند، چنين باشد؟
در هفته هاي گذشته، زير پوسته آشكار جامعه سياسي در ايران، بازي هايي شكل گرفته كه هدف همه آنها -به رغم تنوعي كه دارند و زبان هاي مختلفي كه به كار مي برند- يك چيز بيشتر نيست و آن هم اين است كه جريان فتنه و خصوصا سران آن را به اصطلاح «قسر» در ببرند. تا امروز، فقط بخش اندكي از اين پروژه علني شده و بخش هاي بسيار مهم و بزرگتر آن به دليل اختلالي كه در گام اول پروژه رخ داد، معطل مانده است.
خلاصه داستان اين است كه سران جريان فتنه اكنون دريافته اند، روند فعلي به 4 دليل ديگر قابل ادامه دادن نيست و بايد هرچه زودتر راهي براي خروج از آن بيابند. 1- مطابق اطلاعات موجود سران فتنه احساس مي كنند سرمايه اجتماعي آنها به طور كامل از دست رفته و توده مردم ديگر هيچ احساسي به آنها از خود نشان نمي دهند. آنچه در سبد اين جريان باقي مانده فقط مشتي ضد انقلاب است كه هم مردم از آنها متنفرند و هم نظام به آساني توان برخورد با آنها را دارد. اين موضوعي است كه در روز عاشورا به آشكارترين وجه ممكن خود را نشان داد. 2- سران فتنه دريافته اند كه نظام هزينه رفتار ضد انقلاب را از آنها مطالبه خواهد كرد چرا كه -به درستي- عقيده دارد زمينه و بستر تحركات ضد انقلابي توسط اين افراد مهيا شده و همين حالا هم با آنها پيوند دارند. 3- سران فتنه اين نكته را دريافته اند كه آرزوهاي آنها در مورد امتيازگيري از نظام توهماتي بيش نبوده و نظام آنقدر قدرتمند هست كه بدون دادن كوچكترين باجي به آنها فتنه را كنترل كند. در نتيجه هيچ دورنماي روشني براي تداوم وضع فعلي نمي بينند. بر اين مبنا اگر وضع فعلي ادامه پيدا كند تنها حاصل آن اين خواهد بود كه با پرونده هايي سنگين تر و در شرايطي بسيار بدتر مجبور مي شوند كوتاه بيايند و عقب بنشينند. 4- و دليل آخر اين است كه مطابق برخي قرائن موجود برخي از محافل مرتبط با فتنه گران احساس مي كنند با تداوم شرايط امنيتي حتي اگر با آنها برخورد نشود مجال هرگونه فعاليت سياسي در آينده از آنها ستانده خواهد شد به همين دليل تصميم گرفته اند براي متوقف نماندن پروژه هاي سياسي شان كه فعلا بر انتخابات شوراها متمركز است، هر طور شده از وضع فعلي خارج شوند.
نكته مهم اما اينجاست كه اين خروج چگونه بايد صورت بگيرد. يك راه - و تنها راه مورد پذيرش نظام- اين است كه تهمت هايي را كه به نظام زده اند پس بگيرند، براي جبران اين همه خسارت كه در ماه هاي گذشته به كشور تحميل كرده اند گام هاي عملي بردارند، با دشمنان اسلام و انقلاب بدون كوچكترين ابهامي مرزبندي كنند و مخصوصا، مجازات ناشي از جرائمي را كه مرتكب شده اند تحمل كنند و آن وقت به آغوش نظام بازگردند. آنطور كه از قرائن مي توان فهميد فتنه گران نمي خواهند در شرايط فعلي باقي بمانند ولي حاضر به پذيرش اين شرايط هم نيستند. دقيقا به همين دليل است كه سران فتنه در چند هفته گذشته چشم اميد خود را به پروژه اي دوخته اند كه هدف آن بيرون كشيدن آنها از مهلكه فعلي بدون هزينه يا با حداقل هزينه ممكن است.
قضيه ظاهرا از اين قرار است كه بنا بوده پروژه با بيانيه شماره 17 موسوي كليد بخورد. در گام اول موسوي در آن بيانيه ضمن خداجو خواندن اهانت كنندگان به سيد الشهدا در روز عاشورا، مطابق يك برنامه از پيش طراحي شده فتيله بحث وقوع تقلب در انتخابات را -يعني همان ادعايي كه آتش فتنه را با تمسك به آن برافروختند- اندكي پايين كشيد. گام دوم بلافاصله بعد از آن و زماني برداشته شد كه دو حزب غير قانوني و عملا منحل شده مشاركت و سازمان مجاهدين در بيانيه هاي جداگانه مسئله تقلب را فرعي و نقد دولت را اصلي ترين دغدغه خود خواندند. گام سوم را هم آقاي رضايي - البته و احتمالا بي آن كه بداند- برداشت كه در نامه اي سرگشاده به رهبري مقصود اصلي از كل پروژه را آشكار كرد و تلويحا از رهبري خواست حالا كه موسوي عقب نشيني كرده (؟!) ايشان هم كوتاه بيايد و كل قصه به خير و خوشي جمع شود انگار نه انگار كه اين جماعت در 7 ماه گذشته دست در دست دشمن چه بلايي بر سر اين كشور آورده اند. برخي اطلاعات موجود نشان مي دهد پروژه گام هاي ديگري هم داشته اما برخورد تند جامعه انقلابي و اصولگرا پروژه را در همين مرحله متوقف كرده و گام هاي بعدي آن را به حال تعليق درآورده است.
اصل اين داستان نه عجيب است نه جديد. مدت هاست كساني كه در روزهاي اوج فتنه هر چه در توان داشتند عليه انقلاب، نظام و مردم بسيج كردند، با فهم اينكه كاري از پيش نمي توانند برد علم آشتي بلند كرده اند. استشهاد رهبر بزرگوار و حكيم انقلاب اسلامي به ماجراي جنگ صفين كه نكته اصلي در آن -برخلاف جنگ هاي جمل و نهروان- كيد و مكر دشمن براي ايجاد اختلاف درون جبهه انقلاب، دو دسته كردن آن و ايجاد فشار به ولي امر از اين طريق است، نكته اي است كه بايد براي همه آنها كه چشم به كانون نوراني ولايت دوخته اند روشنگر باشد. دشمن ناكام و رنجور، اكنون كه خود را در آستانه اضمحلال مي بيند علم آشتي و حكميت بلند كرده است تا كساني در داخل جبهه خودي به طمع بيفتند و تيرهاي طعن و حمله خود را به جاي دشمن به جانب نظام نشانه بروند و عجبا كه چنين كساني چه آسان پيدا مي شوند و فريب مي خورند؛ و تاريخ -همان كه هميشه خوانده ايم و از سفاهت بازيگران بدعاقبت آن متحير شده ايم- چه راحت تكرار مي شود.
نكته بسيار مهم اما اين است كه به منطق نهفته در پس اين قصه هم نظري بيفكنيم و الا درك اينكه چگونه اين فاز آخر فتنه در حال قرباني گرفتن است، آسان نخواهد بود. اگر به ادبيات مناديان آشتي و وحدت در اين روزها نظري بيفكنيم واضح ترين نكته اين است كه تلاش مي كنند مخالفان خود را -كه در واقع شامل قريب به اتفاق امت انقلابي ايران است- افراطي بخوانند و خود را نماد وحدت و اعتدال جابزنند. بعد هم مي گويند «هر دو طرف» بايد دست از افراطي گري بردارند چرا كه دشمن در حال سوء استفاده از وضعيت داخلي است. چند سوال ساده پيش روي اين تحليل نبوغ آميز (!) وجود دارد: 1- چگونه است كه اصحاب حكميت آن روز كه آبرو و ناموس كشور در آتش فتنه مي سوخت، فكر نقد دروغگويي و افراطي گري، و نمايش اعتدال نيفتادند و بلكه با همراهي و همرايي با فتنه گران و حمايت آشكار و نهان از آنها بر آتش فتنه نفت ريختند، اما حالا كه نظام اقتدار و اصالت خود را نشان داده، مردم فتنه گران را تنها گذاشته اند و تنها مطالبه جدي آنها اين است كه فاعلان جرم و جنايت به سزاي اعمالشان برسند، يكباره آقايان دستجمعي طرفدار اعتدال و ميانه روي شده اند و كساني را كه فقط خواستار بي پاسخ نماندن اين همه فتنه گري هستند، افراطي مي خوانند؟! آيا ما حق نداريم فكر كنيم كه قصه دلسوزي به حال كشور نيست و فقط كساني دوره افتاده اند تا فتنه گران را از مخمصه نجات بدهند و براي استفاده هاي بعدي در پروژه هاي آينده خود حفظ كنند؟ 2- راه صحيح مبارزه با فتنه و جلوگيري از تكرار آن در آينده چيست؟ واقعا اگر نظام اكنون در حالي كه فتنه گران حتي دروغ هاي شاخدار خود عليه نظام را هم صراحتا پس نگرفته اند، نرمش ها و پيغام هاي دروغين و بي ارزش آنها را جدي بگيرد و آنها را بدون مجازات به حال خود رها كند، دشمنان اين كشور با خود چه فكر خواهند كرد؟ آن وقت، آيا حق ندارند با خود فكر كنند كه هزينه آتش افروزي در اين مملكت چقدر پايين است و كساني مي توانند 7 ماه تمام از انواع و اقسام توطئه هر چه در آستين دارند اجرا كنند و آخر كار هم بي آنكه هيچ هزينه اي پرداخته باشند و فقط با مختصري ادا و اطوار همه چيز تمام شود و شتر ديدي نديدي! در اين صورت، دشمن كمين كرده آيا جز به اين نتيجه خواهد رسيد كه نظام قادر به دفاع از خود و مردمش نيست و به اين ترتيب آيا جز زمينه سازي فتنه انگيزي ها و توطئه هاي بيشتر، چيز ديگري حاصل خواهد شد؟ 3- و سوال آخر اين است كه خوب است آقايان اهل حكميت بگويند به نظر آنها ما در چه دوراني زندگي مي كنيم؟ آيا الان دوران حسينقلي خان است كه در آن شعبان بي مخ ها مي ريختند و مي شكستند و مي سوختند، و بعد هم حساب و كتابي كه نبود، آخر كار در بهترين حالت چند ريش سفيد ماله به دست دور هم مي نشستند و ظرف چند ساعت همه چيز صاف و پاك مي شد چنان كه گويي هيچ اتفاقي نيفتاده است. آيا پذيرش حكمي به نام قانون به اين معنا نيست كه دوران ريش سفيدي و ماله كشي هاي آنچناني گذشته است و كسي اگر جرمي مرتكب شد بايد تا انتها پاي كار مجازات او ايستاد بويژه اگر حق ميليون ها نفر را پايمال نموده، به خون هزاران شهيد خيانت كرده و با مقدس ترين نظام عالم عناد ورزيده باشد؟
اين نظام مظلوم، به حساب خود خوب رسيده است. وقت آن است و مردم اميد دارند كه به حساب خائنان برسد.
مهدي محمدي

 



كيهان و خوانندگان

¤ حالا كه با خون دل خوردن و صبر و بصيرت ملت فهيم و ولايت مدار ايران فضاي فتنه شفاف گشته و سردمداران فتنه با آشكار گشتن ماهيت پليد و اهداف شومشان در شرف محاكمه و كيفر قرار گرفته اند، بعضي ها براي رهانيدن گريبان آنها از دست ملت و دستگاه قضايي به ميدان آمده و دم از وحدت و آشتي ملي مي زنند. ملت ايران هيچگاه فريب نمي خورد.
مجتبي قاسمي از رودسر
¤ به قوه قضاييه بفرمائيد كه مردم ايران در 9 دي خواستار محاكمه سران فتنه شدند. محاكمه چند اغتشاشگر اهميت چنداني براي مردم ندارد، بلكه مهم، سران فتنه هستند.
يك هموطن
¤ آقاي علي مطهري به كجا مي رود؟ چرا در حالي كه مقام معظم رهبري تاكيد مي كنند كه قضاياي پس از انتخابات يك فتنه است، ايشان، رفتارهاي سران فتنه را تنها يك لغزش مي داند؟
جعفرپور
¤ الان همه مردم، حتي آن روستايي كه كمترين دريافت رسانه اي را دارد، به خاطر برخورداري از بصيرت، تفاوت خائن و خادم را مي فهمند. اما متاسفانه برخي از خواص به خاطر فقدان بصيرت، هنوز حتي فكر مي كنند كه در انتخابات تقلب رخ داده است. البته قوه قضائيه هم به خاطر كم كاري هايش در اين مسئله مقصر است.
صادقي
¤ از مسئولان تقاضا مي شود كه 9 دي ماه در تقويم ها به عنوان يك روز تاريخي ثبت شود.
حسين صفايي از قم
¤ از شنيدن اين وعده مسئولان كه قرار است به مناسبت 22 بهمن در استان مازندران يك كارخانه توليد سيگار وينستون افتتاح شود، شوكه شدم. اين سيگار چه نسبتي با انقلاب اسلامي دارد؟
يك شهروند از تهران
¤ برخي از كارشناسان مدعو در برنامه هاي سيما در تحليل هاي خود راجع به مسائل كشور، بيش از آن كه مدافع مردم باشند، طرفدار برخي شخصيت هاي سياسي و احزاب قدرت پرست هستند.
ابدي خواه از تهران
¤ برخي از سياستمداران ايران دنبال جهاني شدن هستند. اين افراد بايد از تركيه و برخي كشوهاي ديگر درس عبرت بگيرند. اين كشورها سال ها دست از دين و فرهنگ خودشان برداشتند و در مقابل غرب سكوت كردند تا مورد پذيرش اقتصاد جهاني قرار گيرند، اما در نهايت به وضعي بدتر دچار شدند.
يك هموطن
اخيرا باب شده است كه در رسانه ها و سخنراني ها تاكيد مي شود كه اغتشاشگران بالاشهري هستند. اين در حالي است كه در بالاي شهر هم افراد مومن و حزب اللهي حضور دارند. از رسانه ها و سخنرانان تقاضاي رعايت اين مسئله مي شود.
حسيني
¤ چند ماه پيش براي فرهنگيان، احكام جديد حقوقي صادر شد. اما براي آن دسته از فرهنگيان كه مامور به تحصيل يا مرخصي بدون حقوق بودند، كه تعدادشان هم كم نيست، اين حكم لحاظ نشد. از وزارت آموزش و پرورش تقاضاي رسيدگي مي شود.
يك فرهنگي از منطقه 15 تهران
¤ تعدادي كتابخانه شبانه روزي توسط شهرداري منطقه يك ايجاد شده است كه اين كتابخانه ها به مراكزي براي لهو و لعب جوانان در نيمه شب تبديل شده اند. به طوري كه بر فرض اگر ساعت 2 بامداد به يكي از اين كتابخانه ها سري بزنيد، مي بينيد كه تعدادي دختر و پسر جوان مشغول گپ زدن با هم هستند و در محوطه كتابخانه نيز تعدادي از آن جوانان مشغول سيگار كشيدن هستند. مسئولان امر رسيدگي كنند.
رضايي از تهران
¤ تقاضا مي شود در صورت امكان روزانه يا هر چند روز يكبار پيامهايي را با موضوع تحكيم خانواده، آرامش خانواده، اهتمام به همديگر در خانواده و كاهش آمار طلاق در روزنامه چاپ نماييد.
يك شهروند ]از طريق ايميل[
¤ در تاريخ 26/7/88 قطار شماره 722 كه در ساعت 25/18 از تهران عازم كرمان بود در مسير قم- كاشان از ريل خارج شده و به برخي افراد صدمه وارد شد كه باگذشت سه ماه هنوز به موضوع پرداخت غرامت و شكايات مسافرين رسيدگي نشده است. با وجودي كه مقداري از پول نقد و اسباب و اثاثيه بنده مفقود شده از مسئولين شركت رجا تقاضا دارم نسبت به حل مشكل ياد شده مساعدت نمايند.
محمد سوري
¤ به خاطر آسيب ديدن وسايل برقي منزلمان در اثر دو فاز شدن برق، در قسمت تشكيل پرونده تعيين خسارات اداره برق منطقه فارابي تهران پرونده تشكيل داديم ولي پس از مدتي طولاني، به اين پرونده رسيدگي نشد.
يك شهروند
¤ چرا شهرداري قرچك به جاي اينكه بازار روزهاي توابع قرچك را سازماندهي كند اقدام به جمع آوري آنها مي نمايد؟
بهروز آزرم
پاسخ راهنمايي و رانندگي
در پاسخ به مطلب مندرج در مورخه 20/8/88 آن روزنامه تحت عنوان «پرداخت جريمه» به اطلاع مي رساند: پليس راهنمايي و رانندگي ناجا اعلام داشته پيشنهاد شهروند محترم در مورد پرداخت جريمه تخلفات رانندگي از طريق تلفن گويا و دستگاه هاي خودپرداز جهت بررسي و اقدام لازم به مركز اجرائيات پليس راهنمايي و رانندگي ناجا منعكس گرديد.
پاسخ سازمان مديريت و نظارت بر تاكسيراني تهران
در پاسخ به مطلب مندرج در ستون «كيهان و خوانندگان» مورخ 22/9/88 آن روزنامه وزين به اطلاع مي رساند: تهيه لباس متحدالشكل براي رانندگان محترم تاكسي براساس مصوبه شوراي محترم اسلامي شهر تهران به عهده شركتها بوده و منوط به تأييد سازمان مي باشد. لذا چنانچه راننده محترم اعتراضي دارند، مي توانند با مراجعه به سازمان، موضوع را با ذكر نام شركت مربوطه پيگيري نمايند.»
پاسخ روابط عمومي شركت توزيع نيروي برق تهران بزرگ
در پاسخ به مطلب مندرج در شماره مورخ 13/10/88 روزنامه با عنوان خاموشي معابر كه در ستون ارتباطات مردمي درج شده است به آگاهي مي رساند: طرح تأمين روشنائي خيابان ايثار تهيه شده است كه پس از تخصيص اعتبار در سال آينده اجرا خواهد شد.»

 



قليون (گفت و شنود)

گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: آقاي كروبي درباره مسائل اخير بيانيه صادر كرده است.
گفت: خوب شد بيانيه صادر كرد تا توده هاي عظيم مردم از سردرگمي نجات يافته و راه خود را پيدا كنند!!
گفتم: مرد حسابي! آخه كسي كه به اندازه آراي باطله هم رأي نياورده و مردم با رأي زير يك درصد نشان داده اند او را اصلاً به حساب نمي آورند، ديگه براي چي بيانيه صادر مي كنه؟!
گفت: چه عرض كنم؟! دعواي نظام با آمريكا و اروپا و قدرت هاي سلطه گر جهاني است، حالا موسوي و كروبي و خاتمي هم با صدور بيانيه مي خواهند بگويند ما هم هستيم!!
گفتم: دو نفر با هم دعوا كرده و پليس در حال انتقال آنها به كلانتري بود. چند تا آدم بيكار كه دائماً در قهوه خانه مشغول قليان كشيدن بودند براي اين كه خودي نشان بدهند دنبال آنها راه افتاده و پشت سر هم از پليس مي پرسيدند ما را كجا مي بريد؟ و پليس نگاهي به آنها انداخته و گفت؛ اين دو تا دعوايشان شده دارم مي برمشان كلانتري، شما بفرمائيد قليونتون رو بكشيد!

 



گري سيك: تعيين ضرب الاجل براي ايران از ابتدا سياستي شكست خورده بود

سرويس سياسي-
عضو سابق شوراي امنيت ملي آمريكا با «هوچي گري» ناميدن اقدام اخير كنگره اين كشور در تصويب طرح تحريم بنزين ايران تاكيد كرد كه بهترين گزينه براي اوباما ادامه روند مذاكره با اين كشور است.
به گزارش ايرنا، «گري سيك» در مقاله اي با عنوان «افشاگري راهبردي» در نشريه سياست خارجي به بررسي فضاي سياسي آمريكا در قبال ايران و برخي زواياي پنهان ديپلماسي هسته اي واشنگتن پرداخته است.
وي در ابتداي اين مقاله مي نويسد: لحظه اي خود را رئيس جمهوري آمريكا تصور كنيد كه بايد با بن بست سياست هاي كاخ سفيد در قبال ايران مواجه شويد، در ابتدا به ايران پيشنهاد كرديد تا درباره برنامه هسته اي اين كشور و احتمالا موضوعات ديگر، البته بدون پيش شرط هاي مورد علاقه جرج بوش مذاكره كنيد، اما نيروهاي سياسي قدرتمندي در كشور آمريكا اين رويكرد شما را نشانه اي مبني بر بي تجربگي شما در عرصه سياسي و حتي تمايل بيش از حد شما براي دلجويي از ايران قلمداد كردند.
سيك در ادامه نوشته است: بنابراين تنها براي اينكه نشان دهيد از اين رويكرد بدنبال نوعي معامله با ايران هستيد و مي خواهيد تهران را متوقف كنيد به شكلي غيرهوشمندانه ضرب الاجلي شش ماهه براي مذاكرات تعيين كرديد، سپس تلاش كرديد با بيان اين جمله كه در پايان سال ميلادي نگاهي جديد به موضوع خواهيد داشت، موضع گيري هاي گذشته را تعديل كنيد. اين ابتكار هم به بن بست رسيد زيرا هر دو طرف آن را ناديده گرفتند و خود خوب مي دانيد كه ضرب الاجل اول ژانويه از همان ابتدا سياستي شكست خورده براي حل تمامي مشكلات پيش روي مذاكره بود.
وي با اشاره به اغتشاشات پس از انتخابات اخير در ايران گفت: مشخص نبود اين وقايع چگونه بر رفتار حكومت ايران در مواجهه با مشكلات بين المللي تاثير خواهد گذاشت. برخي معتقد بودند حكومت ايران تضعيف شده است و اكنون زمان براي اعمال فشار بيشتر است و عده اي ديگر بر اين باور بودند كه حاكمان ايران به اندازه اي در مواجهه با جامعه بين الملل جسور شده اند كه مشكلات داخلي نمي تواند عرصه را بر آنها تنگ كند.
مشاور و روساي جمهور آمريكا در ادامه با اشاره به مذاكرات ژنو كه اوايل مهرماه ميان ايران و 1+5 برگزار شد گفت: در اين راستا كنگره هم كه تلاش مي كرد منتظر بماند تا نتيجه مذاكرات مشخص شود، بار ديگر به رويه گذشته خود يعني ترساندن ايران روي آورده است.
لايحه منع فروش بنزين به ايران با اكثريت آرا در مجلس نمايندگان به تصويب رسيد و تا چند روز ديگر نيز در سنا به راي گذارده خواهد شد. منتقدان شما كه بندرت خواستار مذاكره هستند و مذاكرات را در كنار تهديد به تحريم و جنگ مورد تاكيد قرار مي دهند، هم اكنون مشتاقانه در انتظار تصويب اين تحريم ها در كنگره هستند.
اين كارشناس امور ايران در آمريكا در ادامه مقاله خود نوشته است: آقاي رئيس جمهور ژانويه هم از راه رسيد و ضرب الاجل شما هم بسر آمد. متحدان و منتقدان شما در كنگره آماده اند تا معمايي سياسي را چه از طريق حمايت از سياست دلجويي و چه از طريق اعمال تحريم هاي فلج كننده پيش رويتان قرار دهند. شما خوب مي دانيد كه تحريم بنزين ايران بدترين ايده اي است كه مي تواند پس از لايحه خريد آلاسكا در كنگره به تصويب برسد.
اين استاد دانشگاه كلمبيا تاكيد كرده است: تحريم هاي فلج كننده آمريكا را بعنوان دشمن مردم ايران معرفي خواهد كرد و شايد هم ما را به سرازيري يك جنگ فاجعه آميز ديگر در خاورميانه سوق دهد. پس بايد چه كرد آقاي رئيس جمهور؟ شما چند كارت اختصاصي داريد كه مي توانيد با آنها بازي كنيد. شما خوب مي دانيد كه اسرائيل واقعا به ايران حمله نخواهد كرد. ترديدي نيست كه آنها بدون كمك ما نمي توانند هيچ كار مهمي را پيش ببرند و جرج بوش هم پيش از اين به آنها گفته بود براي حمله به ايران از ما انتظار كمك نداشته باشيد، اما بنظر مي رسد آنها تلاش مجدانه اي را براي متقاعد كردن مردم اسرائيل و جامعه بين الملل با هدف تهديد موجوديتي نشان دادن ايران براي آينده ملت يهود آغاز كرده اند.
گري سيك در مقاله خود خاطرنشان ساخته است شما همچنين مي دانيد كه برنامه هسته اي ايران به هيچ وجه نزديك به توليد بمب هسته اي نيست. برغم واقعيت هاي موجود برخي از همان جنس كارشناسان در تلاش هستند تا واقعيت را به شكل ديگري نشان دهند. بنابراين تنها اگر بتوانيد فضاي سياسي تهاجمي داخلي را آرام كنيد، زمان نسبتا زيادي در اختيار خواهيد داشت.
اين استاد روابط بين الملل دانشگاه كلمبيا با تمجيد از سياست هاي اوباما در قبال ايران نوشته است: شما موفق شديد پيشنهاد محكوم به شكست تحريم هاي فلج كننده عليه ايران را با تمايل براي توقف برنامه هسته اي اين كشور تغيير دهيد. با اين ابتكار تهديد قريب الوقوع برنامه هسته اي ايران به ناتواني و تاخير نامحدود در پيشرفت هاي هسته اي تغيير كرد. هوچي گري هاي كنگره درباره ايران در اين مسير جديد حتي پيش از آنكه به ميز شما برسد غيرمنطقي و نامربوط ارزيابي خواهند شد و ضرب الاجل جاي خود را با از سرگيري مذاكرات عوض كرد.

 



معاون ستاد كل نيروهاي مسلح: جنگ نرم، كشورگشايي بدون لشكركشي است

رشت-خبرنگاركيهان:
معاون ستاد كل نيروهاي مسلح جنگ نرم را كشورگشايي بدون لشكر كشي دانست.
سرتيپ محمدباقر ذوالقدر كه در ششمين يادواره سرداران، 105 شهيد و 5شهيد گمنام رودبار در مسجد جامع ولي عصر(عج) اين شهرستان سخن مي گفت افزود: دشمن در طي 8 سال جنگ سخت و لشكر كشي نظامي نتوانست هدفهاي خود در دوران دفاع مقدس را به نتيجه برساند و اكنون نيز دست از تلاش برنمي دارد و مي خواهد از طريق جنگ نرم به اهداف خود دست يابد. وي گفت: در جنگ نرم بر خلاف جنگ سخت تصرف خاك و تاسيسات زيربنايي هدف اوليه نيست بلكه جنبه هاي معنوي و اعتقادي مردم مورد هدف قرار مي گيرد و در جنگ نرم به جاي استفاده از تجهيزات نظامي و سلاح نوع فرهنگي و رسانه ابزار قرار مي گيرد.
وي افزود: در جنگ نرم وحدت و انسجام يك ملت، اعتقادات و گذشته تاريخي و ويژگي هاي آن مورد هجوم دشمن قرار مي گيرد و دشمن عناصر اصلي جبهه خود را از درون ملت مورد تهاجم انتخاب كرده و در واقع نيروهاي دشمن در بين خودي ها هستند كه تشخيص آن مشكل است.
ذوالقدر با بيان اينكه دشمنان نتوانستند طي 20 سال از دوران جنگ سخت تاكنون به اهداف خود در كشور جمهوري اسلامي دست يابند رمز شكست دشمن را ناشي از وجود سه عنصر اساسي اعتماد و ايمان مردم به اسلام و ارزشهاي اسلامي، قدرت رهبري و وحدت و انسجام دروني كشور در نيروهاي خودي و ملت دانست.

 



جوابيه علي مطهري وپاسخ كيهان

حفظ حرمت استاد شهيد آيت الله مطهري ايجاب مي كرد آنچه را آقاي علي مطهري در مقام پاسخ به يادداشت كيهان فرستاده است، چاپ نكنيم تا روح مطهر آن شهيد بزرگوار از اظهارات ساده لوحانه فرزندش كه انتظار مي رفت نشانه قابل توجهي از آن شهيد جليل القدر داشته باشد، آزرده نشود ولي از سوي ديگر استاد شهيد همه عمر شريف و پربركت خويش را صرف ترويج اسلام ناب محمدي(ص) و مقابله با بدانديشان و كج انديشان و منحرفان كرد و سرانجام نيز جان گرانقدر در همين راه نهاده و به لقاءالله رفت. بنابراين، اگرچه درج جوابيه آقاي علي مطهري و برملا شدن ميزان درك ديني و سياسي ايشان به دليل انتساب وي به استاد شهيد مطهري براي كيهان ناگوار است ولي به فرموده قرآن «ان اولي الناس بابراهيم الذين اتبعوه نزديكترين افراد به حضرت ابراهيم(ع) كساني هستند كه از او پيروي مي كنند» و رابطه سببي با استاد شهيد هنگامي ارزشمند است كه پيروي معنوي از آن شهيد گرانقدر را نيز درپي داشته باشد. و بالاخره با عرض پوزش از ساحت استاد شهيد و بيت شريف ايشان، متن كامل جوابيه آقاي علي مطهري چنين است.
جنگ نفس و جنگ نرم
جناب آقاي شريعتمداري دامت بركاته
مديرمسئول محترم روزنامه كيهان
با اهداء سلام «يادداشت روز» شماره يكشنبه 20 دي ماه آن روزنامه محترم به قلم جنابعالي در رد اظهارات اينجانب در مناظره تلويزيوني اخير را ملاحظه نمودم. نظر به وارد نبودن اين رديه، جهت تنوير افكارخوانندگان محترم كيهان لازم است چند نكته را به عرض برسانم:
1)جناب عالي اين مطلب را كه فتنه اخير با نحوه نامناسب و غيراخلاقي مناظره آقاي احمدي نژاد با آقاي موسوي آغاز شد، رد كرده و آن را يك ادعاي مضحك و خنده دار خوانده ايد. همه مردم ايران شاهد بودند كه آقاي احمدي نژاد در آن مناظره به جاي ارائه برنامه هاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي خود، به اجراي يك پروژه از پيش تعيين شده پرداخت و با لگدكوب كردن حرمت و آبروي برخي مومنان- كه به گفته معصوم حرمت مومن بالاتر از حرمت كعبه است- درصدد افزايش آراء خود برآمد. اين نكته روشن بود كه شعار عدالت ورزي به عنوان يك ابزار براي غلبه بر حريف استفاده مي شود والا اولا چرا ايشان در چهار سال رياست جمهوري خود به فكر افشاي اين افراد نيفتاد و ثانياً چرا درباره افراد مشابه در ميان حاميان خود سخني نگفت و ثالثاً چرا زماني كه آقاي پاليزدار همين مطالب را مطرح كرد از او حمايت نكرد تا آنجا كه وي به زندان افتاد؟ اين امر هيزم آتش اين فتنه را فراهم كرد و سپس آقاي موسوي با ادعاي تقلب در انتخابات اين هيزم را شعله ور ساخت. سكوت امثال جناب عالي در قبال آن حرمت شكني منجر به حرمت شكني هاي ديگر در روزهاي قدس، 13آبان، 16آذر و عاشورا شد.
نيازي به مغالطه و خلط مبحث نيست؛ سخن در اين است كه رئيس جمهور زمينه فتنه را فراهم كرد نه اينكه وي عامل همه حوادث بعد از انتخابات است. فتنه بدون زمينه نمي تواند متولد شود و بدون آن مناظره تخم فتنه كاشته نمي شد. اين كجا و آن خود به ناداني زدن كيهان كجا كه «آيا اگر عليه آقاي هاشمي رفسنجاني حرفي زده شود پاسخ آن حمايت از اسرائيل و آمريكا و اهانت به امام(ره) و انقلاب و امام حسين(ع) است؟»! ضمن اينكه در آن مناظره كه شور انتخاباتي بي نظير را به عداوت ميان مردم تبديل كرد طوري القا شد كه تا چندي قبل كشور در دست دزدان بوده و نيروي نجات بخش تنها چهار سال است كه به فرياد آمده است. آيا اين توهين به رهبرفقيد و كنوني انقلاب و دريدن پرده هيبت و حرمت نظام اسلامي نبود؟ بنابراين تنها مساله توهين به آقاي هاشمي مطرح نبود.
2) در اينكه جنگ نرم دشمن عليه انقلاب اسلامي همواره وجود داشته و اخيراً به دليل بهره مندي از ابزارهاي بهتر تشديد شده است ترديدي نيست اما اصرار جناب عالي بر پيروي سران حوادث اخير از فرمول ديكته شده استراتژيست هاي آمريكايي و اسرائيلي، گذشته از ذات خيال پرداز و واقعيت گريز شما، براي فرار از پذيرش مسئوليت اشتباهات فاحش مديران اين بحران است. لذا انصاف و عدالت در قضاوت شما جايي ندارد. بدون شك همان طور كه رهبر انقلاب فرمودند «ظلم بزرگتر توسط كساني انجام شد كه ادعاي تقلب را مطرح كردند» اما نبايد از ظلم كوچكتر كه توسط طرف خودي انجام پذيرفت غافل شويم. جناب عالي و همفكرانتان چنان از وحدت و آشتي مي ترسيد كه جن از بسم الله، زيرا دوست داريد از اين فرصت استفاده نموده و شخصيتهايي را از انقلاب حذف كنيد و فكر مي كنيد ديگر چنين فرصتي به دست نمي آيد. پيشنهاد مي كنم شما و چند نفر ديگر كه علاقه خاصي به شعله ور ماندن آتش اين فتنه داريد براي چند ماهي به يك منطقه مصفا سفر كرده و استراحت بفرماييد و البته هزينه آن را دلسوزان واقعي انقلاب اسلامي خواهند پرداخت، آنگاه خواهيد ديد كه اين فتنه به آساني خاموش مي شود و قوه قضائيه فرصت خواهد يافت تا فارغ از جنجالها به تخلفات سران دو طرف اين بحران قاطعانه رسيدگي كند.
3) تجاهل كرده و سوال نموده ايد اينكه مي گويند «دو طرف مقصر بوده اند، كدام دو طرف؟» و بعد تلاش كرده ايد معترضان قانوني را با اغتشاشگران و هتاكان يكي كنيد و بگوييد يا بايد با اسلام و انقلاب باشيد و يا با هتاكان. روشن است كه دو طرف كدام اند. يك طرف معترضان و منتقدان قانوني هستند كه البته فرصت طلبان و مخالفان اسلام نيز در ميان آنها نفوذ كرده و در پي رهبري اين حركت هستند و طرف ديگر مديران اين بحران. پرسيده ايد طراحان آشتي خودشان در كجا ايستاده اند؟ پاسخ اين است كه آنها در جايگاه سومي در ميان توده هاي چند ده ميليوني مردم و در كنار رهبر قرار دارند و نگران آسيب ديدن فرزند و جگرگوشه شان يعني انقلاب اسلامي هستند.
4) اين سخن بنده را انتقاد كرده ايد كه گفته ام «اگر فردي نظري از نظرات ولي فقيه را قبول نداشته باشد به معني خروج او از چهارچوب نظام و اسلام نيست». در اينجا ميان فكر و عمل خلط نموده ايد. فكر و عقيده اگر ريشه اي غير از حقيقت جويي نداشته باشد امري اختياري نيست، برخلاف عمل. به همين جهت ممكن است فردي در موضوعي نسبت به نظر ولي فقيه قانع نشده و نظر ديگري داشته باشد اما چون اصل ولايت فقيه را قبول دارد در عمل تابع باشد. مادام كه فردي عليه نظام اسلامي اقدام عملي نكرده است از حوزه نظام و اسلام و ولايت فقيه خارج نشده است.
اينها مسائلي است كه شما به عنوان يك روزنامه نگار بايد به آگاهي بخشي به مردم در اطراف آنها بپردازيد نه اينكه از تحريك عواطف مذهبي مردم بدون اقناع عقلي آنها براي پيروزي بر خصم استفاده نماييد.
بدون اينكه قصد مقايسه در كار باشد بايد گفت مالك اشتر و بسياري از اصحاب خاص اميرالمأمنين(ع) بايد صدها بار شاكر باشند كه كيهان در آن زمان منتشر نمي شد والا آقاي شريعتمداري مطمئناً با همين نوع استدلالها نام مالك اشتر را به دليل اينكه با فرمان اميرالمأمنين(ع) براي عزل ابوموسي اشعري از امارت كوفه مخالفت كرد و حضرت، علي رغم ميل باطني با او موافقت نمود، در ميان مخالفان ولايت علي(ع) ثبت مي كرد! همچنين همه كساني را كه در جنگ احد نظرشان برخلاف نظر پيامبر(ص) جنگيدن با دشمن درخارج از شهر بود ضد رسالت و نبوت اعلام مي نمود! همين طور بود سرنوشت حباب بن منذر يكي از سرداران اسلام كه در جنگ بدر با مكان انتخاب شده توسط پيامبر براي استقرار لشكر اسلام مخالفت كرد در حالي كه رسول اكرم با طيب خاطر استدلال او را پذيرفت و لشكر اسلام را به سوي مكان پيشنهادي حركت داد. بنابراين صرف ابراز رأي مخالف با رأي پيامبر يا امام معصوم هم كسي را ضد رسالت يا امامت و ولايت نمي كند.
طبق تحليلهاي خود جناب شريعتمداري بايد ايشان را از مخالفين ولي فقيه دانست، چرا؟ براي اينكه وي علناً به مخالفت با برخي نظرات ولي فقيه مي پردازد. مثلاً كيهان خوب مي داند كه چنين نيست كه رهبر انقلاب دستور دستگيري سران معترضان را صادر كرده باشند ولي قوه قضائيه سر باز زده باشد. بنابراين آقاي شريعتمداري با اينكه مي داند بازداشت آنان در شرايط فعلي خواست ولي فقيه عادل نيست، هر روز با استفاده از بيت المال به دهها زبان برطبل بازداشت مي كوبد و در جاي قاضي نشسته به كمتر از اعدام هم راضي نمي شود. آيا اين جز مخالفت با نظر ولي فقيه است؟ آيا طبق مباني باطل و با اصطلاحات خود جناب آقاي شريعتمداري ايشان به دليل مخالفت با نظر ولي فقيه به جرگه «دشمنان تابلودار» نظام نپيوسته و با آنان «پالوده» نمي خورد و «پياده نظام دشمن» نشده است؟
مناسب است كه آقاي شريعتمداري براي اثبات ميزان پيروي خود از ولايت، فهرستي از مطالب و مقالات كيهان را كه پس از تأكيد رهبر انقلاب بر «جذب حداكثري و دفع حداقلي» صرفاً در اين مورد به چاپ رسانده منتشر و لااقل نام يك مجذوب را اعلام نمايد. البته كيهان راههاي ديگري هم براي اثبات ولايت مداري خود دارد. مثلاً در قبال صدها مطلبي كه بر لزوم مجازات شديد و سريع سران معترض منتشر كرده- كه بدون شك رسيدگي قانوني به تخلفات آنان امري ضروري است- اگر يكي دو مطلب مستقل در موضوع لزوم پيگيري آنچه دل رهبر انقلاب را «خون» كرد (حمله به كوي دانشگاه) منتشر كرده است يادآوري نمايد.
كثرت مغالطات در مطلب كيهان به حدي است كه براي اهل فكر، روشن و پرداختن به آنها اتلاف وقت است. از جمله اينكه بنده و يا هر كس ديگر كه سخن از آشتي به ميان مي آورد به دنبال «تطهير» سران معترضان است! آشتي هيچ تعارضي با رسيدگي به تخلفات ندارد و تنها راه حل بحران اجراي عدالت در مورد همه است. اگر قرار بر محاكمه است، آقايان موسوي، كروبي و احمدي نژاد بايد به طور همزمان محاكمه شوند گرچه تقصير آنها يكسان نيست.
اگر مردم شريف ايران و به ويژه بسيجيان عزيز به عملكرد برخي افراد رسانه اي در طول ساليان گذشته نگريسته و تأملي در حديث زير نمايند رمز اين مطلب را در مي يابند كه چرا هتاكان دو طرف ماجرا امروز به راه نمي آيند و هر روز جري تر شده و ناآرامي در كشور غذاي روحشان گرديده است.
امام صادق(ع) فرمود: «هركس به منظور عيب جويي و ريختن آبروي مأمني سخن بگويد تا او را از چشم مردم بيندازد خداوند او را از ولايت خويش بيرون كرده و شيطان ولايتش را برعهده مي گيرد.» افراطيون سالهاست كارشان همين است. بنابراين كساني از هر دو طرف كه قصدشان نه حل مسأله و برخورد قانوني با همه متخلفان بلكه ذليل كردن رقباي سياسي در نزد مردم و انجام پروژه زمين زدن اين و آن است به اين آسانيها به راه آمدني نيستند. آري، جناب آقاي شريعتمداري! شما و همفكرانتان جنگ نفس را حل كنيد، مردم جنگ نرم را حل خواهند كرد.
مستدعي است طبق قانون مطبوعات، سطور فوق عيناً در همان صفحه از اولين شماره آن روزنامه محترم درج گردد. قبلاً سپاسگزارم.
با تقديم احترام
علي مطهري
كيهان: پاسخ كيهان به آقاي علي مطهري اگرچه پيشاپيش در يادداشت روز يكشنبه 02/10/88 آمده بود ولي توضيحات بيشتر ايشان درباره اظهارات قبلي خود، بيشتر به عذر بدتر از گناه شبيه است و از اين روي اشاره به نكاتي درباره آن ضروري به نظر مي رسد.
1- از مواردي كه آقاي علي مطهري به جاي استدلال، قلم به ناسزاگويي رانده است صرفنظر مي كنيم و اين پديده را كه عادت افراد بي استدلال است، طبيعي مي انگاريم.
2- اعتراض كرده اند كه چرا ادعاي ايشان درباره آغاز ماجرا از مناظره تلويزيوني احمدي نژاد و موسوي را «خنده دار و مضحك» دانسته ايم و مدعي شده اند كه اهانت احمدي نژاد به هاشمي رفسنجاني آغاز ماجرا بوده است! در اين باره در يادداشت روز يكشنبه توضيح مستدل و مستندي داده ايم و عجيب است چرا آقاي مطهري از كنار اين نكات بديهي به سادگي عبور كرده است كه اولاً؛ فحاشي به احمدي نژاد چند ماه قبل از مناظره كذايي - و حتي از چند سال قبل- آغاز شده و با شدت ادامه داشت تا آنجا كه مطابق اسناد منتشر شده و موجود، طي 4 سال رياست جمهوري احمدي نژاد بيش از 320 هزار مورد تهمت و افتراء عليه رئيس جمهور منتخب مردم از سوي مدعيان اصلاحات- بخوانيد عوامل فتنه- مطرح شده بود. اين اسناد مكتوب و موجود را كه نمي توانيد انكار كنيد.
طرفه آن كه برخي از عوامل اصلي فتنه نيز به اين واقعيت تلخ اعتراف كرده اند و عجيب است كه آقاي علي مطهري كاسه داغ تر از آش شده اند!
ثانياً؛ اگر آقاي مطهري اندكي به خود زحمت بررسي و مطالعه مي دادند به وضوح درك مي كردند كه فتنه اخير از مدتها قبل طراحي گرديده و فرمول آن با صراحت از سوي مجامع رسمي آمريكا و اسرائيل و انگليس به سران فتنه ديكته شده بود و دقيقاً به همين علت بود كه كيهان تمامي مراحل فتنه را پيشاپيش و قبل از اجراي آن پيش بيني كرده بود. امروزه ديگر كند ذهن ترين افراد نيز كمترين ترديدي ندارند كه هدف نهايي سران فتنه، مقابله با اساس انقلاب، نظام جمهوري اسلامي، امام(ره)، رهبري و مباني اعتقادي شيعه بوده است. جناب مطهري! لطفا طفره نرويد و صريحا بفرمائيد كه شعار دادن به نفع اسرائيل و آمريكا، پاره كردن عكس حضرت امام(ره)، اهانت به ساحت مقدس حضرت سيدالشهدا(ع)، آتش زدن اموال عمومي وده ها خيانت و جنايت شرم آور ديگر چه ربطي به دولت و انتخابات و اهانت مورد ادعاي شما به آقاي رفسنجاني دارد؟ راستي جناب مطهري آيا شرم آور نيست كه از كنار اينهمه رذالت عليه اسلام و انقلاب و امام و امام حسين(ع) به آساني مي گذريد؟ آيا به عقيده شما اگر كسي عليه آقاي رفسنجاني حرفي زده باشد، پاسخش اهانت به امام و امام حسين(ع) و حمايت از اسرائيل و آمريكاست؟! ما به جاي شما خجالت مي كشيم!
2- نوشته اند، «اصرار جنابعالي بر پيروي سران فتنه از فرمول ديكته شده استراتژيست هاي آمريكايي و اسرائيلي، گذشته از ذات خيال پرداز و واقعيت گريز شما، براي فرار از پذيرش مسئوليت اشتباهات فاحش مديران اين بحران است»! كه بايد گفت؛ اولا؛ بحران براي سران فتنه و حاميان بيروني و داخلي آنهاست نه براي جمهوري اسلامي ايران كه در راهپيمايي 9 دي نشان داده شد استوارتر و بااقتدارتر از هميشه در ميدان است لطفا؛ بحران سران فتنه، منافقين، بهايي ها، سلطنت طلب ها و سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا و اسرائيل و انگليس و سردرگمي برخي از ساده انديشان كج فهم كه بعد از حماسه 9 ديماه دچار سرگيجه شده اند را به حساب نظام نگذاريد. ثانيا؛ كيهان براي اثبات وابستگي سران فتنه به آمريكا و اسرائيل صدها سند غيرقابل انكار ارائه كرده است، جنابعالي كداميك از آنها را نفي مي كنيد؟ سران فتنه با آنهمه حمايت مالي و تبليغاتي و هزاران سايت و نشريه تاكنون نتوانسته اند كمترين خدشه اي به اين اسناد وارد كنند. شما كه جاي خود داريد!
3- نوشته است، اعتراض كنندگان «منتقدان قانوني»! هستند و توضيح نداده اند كه آيا آشوب و آتش افروزي و قتل و آتش زدن قرآن و مسجد و پاره كردن عكس حضرت امام و اهانت به امام حسين عليه السلام و... را قانوني! مي دانند؟! و از پاسخ به اين سؤال منطقي كيهان نيز طفره رفته اند كه خود جناب علي مطهري در كدام طرف ايستاده است؟!
4-به اين سخن خود كه گفته بود «اگر فردي نظري از نظرات ولي فقيه را قبول نداشته باشد به معني خروج او از چارچوب نظام اسلام نيست» اشاره كرده و نوشته است «ممكن است فردي در موضوعي نسبت به نظر ولي فقيه قانع نشده و نظر ديگري داشته باشد، اما چون اصل ولايت فقيه را قبول دارد در عمل تابع باشد. مادام كه فردي عليه نظام اسلامي اقدام عملي نكرده است از حوزه نظام و اسلام و ولايت خارج نشده است» دراين باره قبلاً توضيح داده ايم و اينجا فقط بايد گفت؛ آيا سران فتنه طي چندماه اخير عليه نظر ولي فقيه و عليه اسلام و انقلاب و نظام دست به هيچ اقدام عملي نزده اند؟! چگونه مي توانيد انبوهي از اقدام عملي سران فتنه عليه اسلام و نظام و ارزش هاي انقلاب و امام و... را ناديده بگيريد و بعد، چنين فتوايي صادر بفرمائيد! جل الخالق!! ايشان در ادامه براي اثبات نظر خود به قياس مع الفارق پرداخته و پرسيده است آيا مالك اشتر به دليل اين كه با فرمان اميرالمومنين(ع) براي عزل ابوموسي اشعري از امارت كوفه مخالفت كرد، مخالف حضرت علي(ع) بوده است؟ كه بايد گفت آيا جناب مالك اشتر بعد از صدور فرمان حضرت اميرعليه السلام باز هم با آن فرمان مخالفت كرده و به آشوب و غائله و آتش زدن اموال عمومي و همراهي با دشمنان اسلام و... دست زد؟! به قول ملاي رومي «از قياسش خنده آمد خلق را».
5- به فرمايش رهبرمعظم انقلاب درباره جذب حداكثري و دفع حداقلي اشاره كرده و پرسيده اند كيهان تا چه اندازه به اين دستورعمل كرده است؟ كه در پاسخ بايد گفت؛ آيا مقصود رهبرمعظم انقلاب، جذب منافقان، بهايي ها، سلطنت طلب ها و ستون پنجم آنها در داخل كشور و يا جذب موساد و سيا و اينتلجنت سرويس و ... بوده است؟! كه حضرتعالي براي دفاع از آنها سينه سپر كرده ايد؟! و مگر غير از اين است كه كيهان در مقابل اين جماعت فتنه گر و ستون پنجم دشمن ايستاده و ماهيت آنها را با ارائه اسناد غيرقابل انكار، افشا كرده است؟! اگر غير از اين است بفرمائيد! چرا آسمان و ريسمان مي كنيد؟! وانگهي؛ مگر همه اين جماعت در مقابل توده هاي چندده ميليوني روز 9 ديماه يك اقليت ناچيز و فوق العاده اندك نيستند؟ بنابراين نفي آنها همان دفع حداقلي در مقابل حمايت از توده هاي عظيم مردم است. آيا غير از اين است؟ راستي جناب مطهري، چه اصراري داريد كه از اين گروه اندك و فتنه جو كه بي اعتقادي خود به انقلاب و امام و ائمه اطهار عليهم السلام را فرياد كرده اند، حمايت كنيد؟
6- پيشنهاد كرده است كه شريعتمداري و ساير همكارانش «براي چند ماهي به يك منطقه مصفا سفر كرده و استراحت بفرمايند و البته هزينه آن را دلسوزان واقعي انقلاب اسلامي خواهند پرداخت، آنگاه خواهيد ديد كه اين فتنه به آساني خاموش مي شود»!
در پاسخ به پيشنهاد آقاي مطهري بايد گفت: قبل از شما نيز بسياري از كساني كه جنابعالي امروزه سنگ حمايت آنها را به سينه مي زنيد از اينگونه رشوه ها به كيهان پيشنهاد كرده بودند ولي «ما آبروي فقر و قناعت نمي بريم» و گردش و خوشگذراني در نقاط خوش آب و هوا ارزاني كساني باد كه به قول حضرت امير عليه السلام «دينهم دنانيرهم»! ما مي دانيم كه حضرتعالي شخصي ساده زيست و اهل دقت در حلال و حرام هستيد و البته بسيار ساده لوح و كج فهم. بنابراين كاش مي فرموديد كه پيشنهاد اين رشوه را چه كسي به شما ديكته كرده است؟! مواظب باشيد رشوه اي كه به كيهان پيشنهاد كرده ايد از 400 ميليون دلار بودجه اي كه خانم هيلاري كلينتون - يا مطابق ديدگاه موسوي «خانم هيلاري سادات كلينتون»!- از اختصاص آن براي مقابله با اسلام و انقلاب و امام و رهبري خبر داده بود، نباشد!
راستي پيشنهاد شما چقدر با آرزوي ديرينه دشمنان داخلي و خارجي انقلاب و امام(ره) كه همه روزه از رسانه هاي تحت سلطه خود فرياد مي زنند شبيه است؟!
7- و بالاخره يادداشت كيهان خطاب به سران فتنه بود و در آن فقط اشاره اي به اظهارات شما شده بود ولي متاسفانه جنابعالي احتمالا بي آن كه بخواهيد و از روي بي دقتي در نقش سخنگوي سران فتنه ظاهر شده ايد!

 



مديريت جامع به روايت چشم اسفنديار دولت (خبر ويژه)

اسفنديار رحيم مشايي مدعي شد پيامبران الهي به درستي جامعه خود را مديريت نكرده اند.
وي كه در پانزدهمين جشنواره تحقيقاتي علوم پزشكي رازي سخن مي گفت، اظهار داشت: برويد زندگي نوح را پيدا كنيد، مديريت نكرده، 950 سال بوده اما مديريت جامع نكرده است. اگر حضرت عيسي(ع) موفق مي شد 300 سال مديريت جامعه را، حضرت موسي(ع) هم 500 سال مديريت مي كرد. البته اين سالها را من از خودم نمي گويم بلكه در قرآن در مورد سن نوح نيز نكاتي گفته شده كه 950 سال بوده است. اما برويد زندگي نوح را پيدا كنيد، مديريت نكرده، 950 سال بوده اما مديريت جامع نكرده است. نتوانسته عدالت را برقرار كند.
وي همچنين گفته است: پيامبران كه براي عدالت آمدند كه البته به اين نقطه نرسيدند، هيچ كدام نرسيدند اصلاً نزديك هم نشدند. البته بخشي از اين صحبت ها به اين موضوع مربوط مي شود اما بايد توجه داشته باشيم كه اگر حضرت عيسي(ع) 30 سال پيامبر است و سرانجام 30 سال رسالت او اين است كه مسيحيان مي گويند او را به صليب كشيدند اما ما بنابر قرآن مي گوييم فرد ديگري به صليب كشيده شد. فرق نمي كند در هر حال حضرت عيسي(ع) مديريتش منتفي شد.
ادعاي اينكه پيامبران از جمله حضرت نوح(ع) مديريت جامع نكرده اند، ادعاي گزاف و دور از واقعيتي است چرا كه زمينه چنين مديريتي براي بسياري از پيامبران به وجود نيامد و به عنوان مثال با وجود 950 سال مجاهدت و دعوت به وحدانيت، عده اندكي به توحيد و رسالت حضرت نوح(ع) ايمان آوردند اما به عنوان مثال در روزگار مديريت كوتاه پيامبراكرم(ص) كه يك دوره كوتاه 10 ساله را شامل مي شد، بسياري از سنت هاي ضدانساني و ظالمانه جاهلي به حاشيه رانده شد و ظرفيت هاي فراوان رشد عادلانه اجتماعي و اقتصادي و معنوي و انساني فراهم گرديد.
اما فارغ از بحث هاي تاريخي و عقيدتي بايد از چشم اسفنديار دولت اصولگرا پرسيد كه اين قبيل مباحث كارشناسي و نظري و تخصصي دقيق چه ربطي به شما دارد كه هر از چندگاهي اصرار و تعمد داريد وارد آن مباحث شده و اظهارات شائبه برانگيز به زبان جاري كنيد و هزينه هاي آن را پاي دولت خدمتگزار بنويسيد؟ شما اگر رئيس دفتر رئيس جمهور هستيد بايد با امانتداري و تحفظ با اين جايگاه برخورد كنيد چرا كه اساساً بدون عنوان و جايگاه، اهميت و موضوعيتي نداريد كه به مراسمي دعوت شويد يا اظهارات شما محل بحث و انتقاد و اعتراض قرار گيرد؟ (بگذريم از برخي تحليل ها و قرينه ها كه بر مسئله سازي تعمدي عليه دولت اصولگرا و شخص رئيس جمهور محترم دلالت مي كند يعني هرگاه جريان هاي فتنه گر و ضدانقلاب در تنگنا قرار مي گيرند، تصادفاً آقاي مشايي به اظهارنظرهاي جنجالي مي پردازد و به عنوان مسئله انحرافي، اذهان را متوجه نقطه ديگري غير از فتنه گري ها و خصومت هاي دشمنان انقلاب مي كند يا موجب بدگماني علما و متدينيني مي شود كه حمايت همه جانبه از دولت اسلامي را مسئوليت و تكليف خود مي دانند. گويا جرياني مصرانه دست به كار است كه ميان علما و متدينين با دولت فاصله گذاري كند).
به نظر مي رسد به جاي پرداختن به مديريت پيامبران اولوالعزم و ضعف تراشيدن براي آنها! بهتر است به اين واقعيت انكارناپذير توجه كرد كه مشي و مواضع مشابه اسفنديار رحيم مشايي، خود ضعف بلكه انحراف بزرگي در زمينه مديريت دفتر رئيس جمهور است و وي به جاي نسخه نويسي براي پيامبران بهتر است خود را به عنوان نقطه ضعف دفتر -اگر تعمدي به مسئله سازي عليه دولت ندارد- برطرف كند.
پيشنهاد مي شود با توجه به علايق! آقاي اسفنديار رحيم مشايي، وي به جاي مديريت دفتر رئيس جمهور به علايق فكري و نظري و تاريخي خود بپردازد و مثلاً به عنوان دانشجوي يكي از رشته هاي الهيات يا تاريخ يا تاريخ اديان و... سراغ تحقيق و پژوهش و مطالعه برود يا اينكه يكي از مديريت هاي پژوهشي محدود و تاريخي را به آقاي مشايي واگذار كنند تا هم او به فرضيه پردازي ها و آزمون و خطا و علايق كذايي خود بپردازد و هم دفتر رئيس جمهور به جاي مسئله آفريني، ياور رئيس جمهور محترم در امر خطير خدمتگزاري باشد.

 



BBC به خاطر استقلال و فقر 272 ميليون پوند اعانه گرفت! (خبر ويژه)

با وجود ادعاي شبكه بي بي سي مبني بر استقلال از دولت انگليس اخبار منتشره حاكي از آن است كه اين شبكه فقط در يك مورد، 272 ميليون پوند طي سال گذشته ميلادي از وزارت خارجه انگليس دريافت كرده است.
به گزارش «بولتن نيوز»، اين مبلغ در پوشش اعانه! از سوي وزارت خارجه به شبكه BBC پرداخت شده است.
بي بي سي بين المللي بي بي سي عربي را در ماه مارس سال 2008 تاسيس نمود و بي بي سي فارسي در ژانويه سال 2009 بر روي امواج ماهواره ارسال گرديد.
در گزارش ساليانه مالي براي سال 2008/2009 اعلام گرديد كه بي بي سي سرويس جهاني مبلغ 5/6 ميليون پوند را بصورت اعانه ملي از وزارت خارجه انگلستان دريافت كرده است و وقتي كه براي هزينه برنامه سازي و طراحي تلويزيون بي بي سي فارسي در سال 2008/2009 اقدام گرديد كل مبلغي كه بصورت اعانه ملي از وزارت خارجه انگلستان اين شبكه دريافت نمود به 255 ميليون پوند براي سال مالي 2008/2009 افزايش يافت.

 



پترائوس : اين هم شدني است! (خبر ويژه)

ژنرال ديويد پترائوس رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا براساس يك جنگ رواني ديكته شده به وي مي گويد بمباران تاسيسات اتمي ايران شدني است.
وي در گفت وگو با سي ان ان ضمن تاكيد بر ديپلماسي و وضع تحريم براي مواجهه با برنامه هسته اي ايران گفت: اگر ستاد مشترك ارتش آمريكا براي احتمالات گوناگون از جمله حمله به تاسيسات هسته اي ايران طرح هايي اتخاذ نكرده باشد، به معني واقعي كلمه بي مسئوليتي است. قطعا مي توان تاسيسات اتمي ايران را بمباران كرد.
اظهاراتي از اين دست از سوي برخي مقامات نظامي آمريكا از آن جهت قابل تأمل است كه مدتي است تحليل گران و سياستمداران غربي تصريح مي كنند گزينه نظامي به دلايل گوناگون از روي ميز گزينه ها حذف شده است و ظاهراً مقامات سياسي آمريكا به خاطر جبران اين ضعف به فرماندهان نظامي خود ديكته كرده اند هر از چندگاهي به تهديد عليه ايران بپردازند تا عريضه خالي نماند. البته بايد به سياق اظهارات آقاي پترائوس، خطاب به وي و مقامات مافوقش مي توان گفت كه اگر بمباران تاسيسات اتمي ايران شدني است، غرق شدن اتفاقي چند ناو بزرگ آمريكا در منطقه هم شدني است، به جهنم فرستادن چند ده هزار سرباز آمريكايي در چند روز در منطقه نيز شدني است، به هوا فرستادن پايگاه هاي آمريكا و... هم ايضاً شدني است. فعلاً آمريكايي ها همين چند فلاكتي را كه در عراق و افغانستان زاييده اند، بزرگ كنند، پس از آن بيايند سراغ تهديد ايران.

 



«عطا» همان «هخا» بود (خبر ويژه)

اظهارات اخير عطاءالله مهاجراني مبني بر اين كه بيانيه 5 نفره(مهاجراني، كديور، سروش، بازرگان و اكبر گاف) اتاق فكر تينك تانك جنبش سبز است با تعجب و تمسخر در ميان محافل ضد انقلابي مواجه شد. بيانيه ياد شده چند روز پس از بيانيه 17 موسوي صادر شد و حمل بر اين شد كه طيفي از جريان هاي ضد انقلاب مورد حمايت آمريكا با نااميدي از موسوي درصددند مديريت جنبش سبز را به خارج از كشور ببرند و پيش از دعواي رهبري، آن را به دست بگيرند. متعاقب اين اتفاقات مهاجراني در مصاحبه اي اعلام كرد هسته 5 نفره، اتاق فكر(Tink Tank) جنبش سبز است.
يك ضد انقلابي در واكنش به اظهارات مهاجراني، وي را «هخا» توصيف كرد. هخا(فتح الله خالق يزدي) يك شومن تلويزيون هاي لس آنجلسي بود كه چند سال پيش با قيافه اي كاملا جدي اعلام كرد كار جمهوري اسلامي تمام است و من در فلان تاريخ با تعدادي تانك و50 فروند هواپيما وارد تهران خواهم شد و قيام نهايي «جنبش هخا» آغاز خواهد شد! وي سابقه كلاهبرداري و زندان و شارلاتان بازي هاي گوناگون هم داشت.
حالا سايت «خودنويس» با اشاره به اظهارات مهاجراني، وي را به «هخا» تشبيه مي كند و خطاب به وي مي نويسد: اگر بيانيه پنج نفره قابل فهم بود، اين كه خود را اتاق فكر جنبش سبز معرفي كني كمي عجولانه و ناساز است. آدم را ياد هخا مي اندازد. تازه اين افراد از هوشمندان نسل قبل هستند. فكر مي كنم هرچه جلو مي رويم شكاف نسلي ميان ما بيشتر مي شود. اگر به موسوي نگاه مي كنيد منظور اصلي بيانيه او ارتباط بود نه تبيين خط مشي كلي براي جنبش. موسوي هيچگاه چنين ادعايي نكرد. رهبري جنبش را آناني جلو مي برند كه ابتكار دارند و پيشنهاد مي كنند مردان روسري سر كنند]![ نه آناني كه اعلاميه صادر مي كنند و منتظر مي نشينند كه حاميان در خانه شان را بزنند و تقريبا هيچ كس هم حمايت نمي كند. اتاق فكر به ريش سفيدي و وجاهت نيست به تخصص است. گاهي واقعا تراژيك است كه ما محصولات سال ها نهادسازي و توليد دانش در غرب را سريعا تبديل به كاريكاتور مي كنيم.

 



نامزد يك درصدي و فيگور مناظره! (خبر ويژه)

مهدي كروبي در تلاش براي خروج از انزوا و بن بست، بيانيه اي صادر كرد و ضمن حمايت از حرمت شكنان روز عاشورا كه از آنها به عنوان «مردم نجيب» ياد مي كرد، مدعي ارائه راهكار براي خروج از بحران شد.
وي در اين راهكارها كه بيشتر به حديث نفس مي ماند خواستار اعتراف و توبه ظالمان، اصلاح انحراف از انقلاب، مقابله با خشونت و ريشه يابي و علت يابي حوادث اخير شد و نوشت: ما معتقد به اصل ولايت فقيه و جمهوري اسلامي متكي بر آراي 98 درصدي هستيم نه جمهوري اسلامي اي كه ارزشي براي راي مردم قائل نيست. كروبي همچنين خواستار مناظره در تلويزيون شد تا روشن شود «حق با چه كسي است».
آقاي كروبي البته عنايت دارد كه قبل از هر نسخه پيچي براي كشور و مردم، راهكاري براي خروج از بن بست خودساخته پيدا كند. وي البته متوجه اين واقعيت است كه اگر 98 درصد مردم به جمهوري اسلامي راي دادند،بيش از 99درصد همان مردم (7/39ميليون نفر از 40ميليون راي دهنده) به درستي تشخيص دادند كه وي صلاحيت رياست جمهوري ندارد. آقاي كروبي در انتخابات رياست جمهوري با 330هزار راي، آرايي به مراتب كمتر از آراي باطله كسب كرد اما به جاي تامل و محاسبه چرايي اين بي اعتمادي بزرگ ملت، پا در ميدان قانون شكني و شرارت و آشوب و زورگيري انتخاباتي گذاشت و در كنار كساني چون موسوي به منش خائنانه بازي با جان مردم و امنيت و آبروي كشور پرداخت.
درباره مناظره هم بايد به وي گفت شما در چند برنامه زنده تلويزيوني فرصت داشتيد هر آنچه اطرافيان فرصت طلب و بعضا معاند ديكته كرده اند ابراز بكنيد و دريغ نكرديد. در فيلم هاي تبليغاتي هم به مبتذل ترين روش ها روي آورديد. سرجمع اين مواجهه با مردم و تپق هاي كذايي در مناظره ها و تكيه كلام «اين را بايد مشاوران و دوستانم جواب بدهند، من در جريان نيستم»، ورشكستگي فاحش شما را در 22خرداد رقم زد. حالا هم اگر ته مانده درايتي مانده براي حيثيت و آبروي به حراج گذاشته خود راهكاري بيانديشيد.
برخي خبرها حاكي از آن است كه كروبي مدت هاست به خاطر جدي گرفته نشدن حتي از سوي حاميان سابقش دچار فشار رواني شديد شده و به همين دليل هر از چندگاهي موضعي تند و تحريك آميز اتخاذ مي كند.

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14